eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات اى خدائى جمال و جلوهء ذات اى كه هستى تو علّت خِلقت اى وجود تو مايهء بَرَكات سرِ سجّاده در دلِ شب ها بهر همسايه مى بَرى خِيْرات پدر و مادرم فداى تو باد كه پدر گفت: "جانِ من به فدات" فاطمه بر خصائل تو درود فاطمه بر فضائلت صلوات بى وجود تو ما همه مَعدوم با دَمِ تو گرفته ايم حَيات هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد كارِ او راحت است در سَكَرات هر كه در راه تو قدم برداشت پاىِ او مُحكم است در عَرَصات هر كه بر تو سلام مى گويد مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات اى شفاعت كنندهء فردا ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا فاطمه اى حبيبهء داور فاطمه اى بهشتِ پيغمبر بانوى بانوان هر دو جهان مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى دَرْك كرده فقط تو را حيدر به حسين و به زينبين و حسن بهترين ، مهربانترين مادر اى به وصفِ تو سورهء انسان اى به مدحِ تو سورهء كوثر من گنهكارم و پشيمانم اى كه هستى شفيعهء محشر نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز چادرت مى شود مسلمانْ ساز اى كرامت هميشه عادتِ تو اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو به نمازت خداىْ فَخْر كند عرشيان عاشقِ عبادت تو اى تو تنها مُدافعِ مولا جانْ فداىِ تو و رشادت تو دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى كور شد چشمش از حسادت تو من سِيَه پوشِ ماتمت هستم آمدم تا كه در شهادت تو بر غروبِ مدينه گريه كنم بر جراحاتِ سينه گريه كنم ياس بودى و أرغوان گشتى اى بهارِ على خزان گشتى اى رُخَت ماهِ آسمانِ على پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود كه تو در كوچه نيمه جان گشتى قَدْرِ تو خاكيان ندانستند عازمِ روضهء جَنان گشتى صبر مبهوت مانده از صبرت سينهء عاشقان بُوَد قبرت ..............................................................
. اگر چه رو سیه و با گناه مانوسم اگر چه در دل زندان نفس محبوسم اگر چه غفلت بی حد من در این ظلمت زمین زده است مرا و شکسته فانوسم مرا‌ نگاه کریمانه‌ ات دهد تغییر منی که از همه جز رحمتِ تو مایوسم خیالِ مُردنِ در حالِ معصیت عمری است بریده خواب مرا و شده است کابوسم به سان ابر گذشت است فرصتم اکنون ببین که میگذرد عمر و غرق افسوسم چه میشود که مرا هم به کربلا ببری عجیب تشنه دیدار شاه و پابوسم سروده : ✍ ...............................................................
مولاجان... شب جمعه است بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب من مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به من نوکرکن... اللهم عجل لولیک الفرج شبتون کربلایی 🌙🌺
1_1306075743.mp3
10.97M
میرزاوند🍂🍁🍂 😭😭😭 هوای حسین،هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم روانه  شوم به سوی ضریح بگیری اگر زیر بال و پرم بده صدقه به راه خدا بده شب جمعه تو کرببلا نفس نزنم نفس نکشم بدون تو یا سید الشهدا حسین ارباب حسین ارباب منو دریاب منو دریاب ______________________________💞 به زیر علم قدم به قدم روانه شدم رو به سوی حرم بدون حسین بدون جنون خدا چه شود اخر عاقبتم لباس غمت به قامت من صدا زدن تو  عبادت من اگر بشود به لطف شما زیارت شش گوشه قسمت من حسین ارباب حسین ارباب منو دریاب منو دریاب ______________________________💞 دلم زغمت شكسته شده زدوری تو زار و خسته شده كه رشته ی دل ز روز ازل به پای ضریح تو بسته شده چه موی كنان به سینه زنم به غصه و داغ تو سر شكنم خوشم كه شود به لحظه ی مرگ لباس سیاه شما كفنم حسین ارباب حسین ارباب منو دریاب منو دریاب 🍂🍁🍂 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن » روزم پر از جواب سلام حسین شد یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد نوکر از آب خوردن خود آب می شود بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد امیر عظیمی👆 رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست در سرم هست از او طرح سری خون‌آلود من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم باقی روضه يِ‌ گودال نمی‌فهمم چیست کشتن تشنه‌یِ زخمی عمل سختی نیست بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست! سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟ بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!! بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست محمد رسولی👆 وای از این روضه که از آن شده دفتر خونین روضه خوان خون به دل و مسجد و منبر خونین مستمع جامه ی خود چاک زد از این ماتم مادری لطمه به صورت زد و منبر خونین روضه اینست که مابین دو تا نهر حسین با لب تشنه زمین خورده و پیکر خونین یک نظر کرد به خیمه، نظری کرد به آب جگرش خون شده، پیکر شده یکسر خونین نیزه ها بر تنش از هر طرفی می آیند بسملی می شود این مرغ تن و پر خونین یادش آمد که چطور اصغر او پرپر شد صورتش هم شده با صورت اکبر خونین در همین حول و لا شمر به گودال رسید دشنه آورد برون، شد دل خواهر خونین تیغ از سمت گلویش نبرید -اما شمر- دید از حنجر مولا نشده سر خونین؛ عصبانی شد و با پا بدنش را چرخاند بعد از آن بود که شد حنجر و خنجر خونین امیر عظیمی👆 ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرد دید بایست که انگشت تو را هم بِبُرد سارقی خواست که غارت بکند پیرهنت دست انداخت ،گریبان تو را هم بدرد دیگری داشت به سر، نقشه ی عمامه تو گفت شال کمرت را ز چه با خود نَبَرد آن یکی گفت که در کوفه کسی حتماً هست زره پاره و خونین تو را هم بخرد اَخنس انگار مهیّای سرت بود ولی شمر ميخواست خودش از بدنت سر بِبُرد گفت قاتل به سنان بن أنس با وحشت چه کنم خنجر اگر حنجر او را نَبُرد آخرالامر به رَزّازیِ تو تن دادند گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رَد خوب از حال که رفتی، به روی سینه نشست گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نَبُرد محمود ژولیده👆
. غزل مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها آشفته ام من وبه چه حالی نشسته ام درپیش صیدبی پروبالی نشسته ام الفت گرفته باسرزانوسرعلی پیش توای هلال هلالی نشسته ام درد تورا که چاره دراین یک دوروزه نیست در انتظار ماهی وسالی نشسته ام گفتم دوباره پیش علی راه می روی من راببین که باچه خیالی نشسته ام جای سلام پلک بهم می زنی چرا گویک سخن که بهرسؤالی نشسته ام باقی نمانده ازتوبجزاستخوان وپوست گویا کنار بستر خالی نشسته ام گفتم به خود که ماندن زهرا بود محال در آرزوی فکر محالی نشسته ام                        *                          زبانحال آه - بیمارمن کن یگ نگاهم پناه من من بی پناهم ای عمر من در همه عمر تویک تنه بودی سپاهم چشماتو واکن ای لاله من منوببین ای ماه غرق هاله من ای گل یاسم درالتماسم مرو مرو ای یار هجده ساله من آه فاطمه جان خدانگهدار(۲)                        ** آه - توئی توئی جوان حیدر جوان قدکمان حیدر با رفتنت از خونه من آتش مزن به جان حیدر هرنفس تو به مثل دوده رفتن تو از خانه من خیلی زوده میان کوچه بگو چها شد بگو چرا سرتا به پای تو کبوده                        ** آه - تاکی بگیرم سر به دیوار دیگر ندارم من طرفدار خیلی برام سخته بگویم زهرای من خدانگهدار باهراشاره دلم شکستی ای نورچشم من چرا چشماتو بستی تو ای امیدم ببین بریدم پلکی بزن تا من بدانم زنده هستی                        ** آه - سو سو مزن ای شمع خانه پرستویم مرو زلانه پیشم بمان جان حسینت ای یارخورده تازیانه تا کی به زانو سرگذارم گره گشایم گره خورده به کارم من بی تو هستم غریب و تنها ای سپرم بی تو دگر سپر ندارم                     **                          ‌‌نوحه ذکرلبهای من امن یجیب است ای هستی علی علی غریب است        با چشم خونبار گویم شب تار             مظلومه فاطمه خدا نگهدار                      ** دیگر قرآن من کوثر ندارد دیگر حسین من مادر ندارد یار جوانم ای قد کمانم مظلومه فاطمه خدا نگهدار       ** رفتی ای ماه من از آسمانم تو جان سپردی و من نیمه جانم ای هست و بودم یاس کبودم مظلومه فاطمه خدا نگهدار              **                     
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت گوشه ای از حرمت فاطمه ماتم دارد مادری آمده امشب به زیارت حرمت مادری که مژه ای تر و قدی خم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه اول (گریز دعای ندبه) این الطالب بدم المقتول بکربلا... یا امام زمان کی میای انتقام خون به ناحق ریخته شده جدت غریبت حسین و بگیری  انتظار خیلی سخته... اون لحظات آخر عصر عاشورا در خیمه ها چه گذشت... همه منتظر... دل اهل حرم پر از دلهره... اما یه وقت صدای شیحه ذوالجناح آمد ... بعضی ها خوشحال شدند، گفتند اباعبدالله برگشته... همه از خیمه ها بیرون دویدند     آه ولی سالار زینب را ندیدند...  اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه ها برگشت... زین واژگونه... بدن ذوالجناح پر از زخم و نیزه شکته است... ناله و شیون زنان و کودکان بلند شد... زبون گرفتن ها شروع شد... یکی می گفت ذوالجناح تو که بی وفا نبودی بابای منو چکار کردی... یکی می گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا آب بهش دادند یا نه... اما زینب خودش رو دوان دوان بالای بلندی رساند... دید در وسط میدان تو گودی قتلگاه یه همهمه ای به پاست... نیزه ها و شمشیرها همه یک جا فرود میاد... آه بدن حسین فاطمه رو تکه تکه کردند... سر  پسر پیغمبر رو از بدنش جدا کردند... نانجیب دستور داد اسبها رو نعل تازه زدند بدن شهدا رو پامال سم اسبان کردند... کاری کردند که وقتی زینب(س) رفت تو گودی قتلگاه، بدن برادر رو نشناخت ... هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد... یه وقت چشمش به یه بدن بی سر غرق به خون افتاد... متعجبانه ناله زد ... هل انت اخی؟... آیا تو حسین منی... ای حسین... زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست    خار و خاشاک زمین محفل و مأوای تو نیست من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را     از چه بگرفتی کنون بالای نی منزل حسین .................................................................... متن روضه دوم(گریز دعای ندبه) این الطالب بدم المقتول بکربلا... امام زمان کی میای انتقام خون جد غریبت حسین رو بگیری... آه ... امان از آن ساعتی که ابا عبدالله الحسین در عصر عاشورا تکیه به نیزه غریبی نمود و صدا زد «هل من ناصر یَنصُرُنی... هل من معین یُعینُنی... هل مِن ذابِّ یَذُبُّ مِن حَرَم اهل بیت رسول الله»... آیا کسی هست من و یاری کنه... آیا کسی هست از حرم اهل بیت رسول خدا دفاع کنه... بمیرم برا ی غربت حسین فاطمه... هیچ کسی نبود تا پسر رسول خدا رو یاری کنه... این طرف تو خیمه ها جز زنان و کودکان دیگه کسی نمونده... اون طرف هم بنی امیه و نامردمان کوفه... آمد روبروی خیام صدا زد یا زینب،یا رباب، یا سکینه... علیکُنَّ مِنِّی السَّلام... وصیت ها و سفارش هاشو به اهل خیام گفت، اونها رو به صبر و خویشتن داری سفارش کرد... روانه میدان شد... یه تپه ای بود که هر چند وقتی یک بار ابا عبدالله برمی گشت آنجا و رو به خیمه ها صدا می زد الله اکبر... لا حول و لا قوة الا بالله... یعنی اهل خیام بدونید هنوز حسین زنده است ... امید در دل اهل خیام زنده می شد... اما یه وقت دیر شد و زمانی گذشت و  صدایی از ابا عبدالله نیامد... طولی نکشید نیزه ای به آسمان بلند شد... سری به نیزه بلند است در برابر زینب      خدا کند که نباشد سر برادر زینب ای حسین...