.
هجران زهرا...
غزل مرثیه
هجران زهرا را علی باور ندارد
قرآن این خانه دگر کوثر ندارد
آن دلخوشی های قدیم ازدست رفته
دست خدا بردست انگشتر ندارد
فضه بزن شانه به موهای عقیله
زینب در این سن کمش مادر ندارد
میخ در و دیوار باحیدر چه کرده؟
پایی برای ردشدن از در ندارد
کرده بغل زانوی غم را کنج خانه
آن فاتح خیبر دگر یاور ندارد
بالای قبر فاطمه باگریه می گفت
دیگرصدای حیدرت جوهر ندارد
برخیز ای همسنگرم ای همدم من
بی تو علی روحی دراین پیکر ندارد
گشته خزانی نوبهارش درجوانی
مولا غریب و سایه ای برسر ندارد
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
................................................................
.
#امام_زمان
در ظلمت شب،ماه دل آرا برگرد
ای بر غم مادرت تسلا برگرد
با دیده ی تر منتظرانت گویند
آقای جهان یوسف زهرا برگرد
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
................................................................
.
#فاطمیه
زهرا جان...
تو رفتی خاطراتِ در ؛ فراموشم نخواهد شد
میان شعله ها معجر فراموشم نخواهد شد
هرآنکس که تورا آزرد؛ مرا آزرده خاطر کرد
حدیث نفس پیغمبر فراموشم نخواهد شد
میان هجمه ی دشمن که می شد گم صدای ما
صدای هق هق دختر فراموشم نخواهد شد
نگفتی راز سیلی را گرفتی روسه ماه از من
من این غم تا دم آخر فراموشم نخواهد شد
ز برق چشم من دشمن فراری بود از میدان
طناب و گردن حیدر فراموشم نخواهد شد
چه زجری میکشدی تو ازاین پهلو به آن پهلو
گل خون بر روی بستر فراموشم نخواهد شد
دگر بعد تو زهرا جان خضابی نه گلابی نه
که بوی دود و خاکستر فراموشم نخواهد شد
#ابوذر_رئیس_میرزایی✍
................................................................
.
#فاطمیه
سربلندم کردی اما سر به زیری می کنی
از جهاز سادهء خود گردگیری می کنی
یادگار مصطفی، این یادگاری پیشکش!
با سر و پهلوی زخمی، خانه داری پیشکش!
آب و جارو می زنی با دردت این ویرانه را
روز آخر از چه می ریزی به هم این خانه را؟
پهلوان خیبرت بودم، زمینگیرم نکن
پیر هجده ساله ام از زندگی سیرم نکن
از که پنهان می کنی ابرو و چشم تار را؟
می شویم با گریه ام خون روی دیوار را
بی عصا آرام، خود را می کشانی پشت در
خاک روی چادرت را می تکانی پشت در
من بمیرم دست تو درد آمده ناخواسته
پینهء دستم مگر اصلاً مداوا خواسته؟
چوب این دستاس را گیرم که چرخاندی به زور
کاش صورت را نمی بردی در اطراف تنور
حوری آتش گرفته، شمع را آتش نزن
با سکوت آخرت این جمع را آتش نزن
حرف کوچه می شود، حرفی بزن فوراً مرو
پیش مردم آبرویم می رود، بی من مرو
از عبای پارهء من ذوالفقارم را بِکن
بسترت را جمع کن، جایش مزارم را بِکن
ختم قرآن می کنم ای کوثر قرآن من
میوهء ختمت شود خرمای نخلستان من
زحمتت دادم عزیزم، شوهرت را کن حلال
من نمی دانم چه میخواهی بگویی با بلال
دیدن روی کبودت روزی لاهوت شد
خنده کردی فاطمه تا صحبت تابوت شد
صحبت تابوت شد، فکر حسن را کرده ای
فکر او نه! فکر شاه بی کفن را کرده ای
تیرها که روی تابوت حسن صف می کشند
بعد آن دور عبا و پیرهن صف می کشند
وای از آنکه حرمتت با شور و شینت بشکند
وای از آنکه کاسهء آب حسینت بشکند
#حضرت_زهرا
#رضا_دین_پرور ✍
................................................................
.
#فاطمیه
غزل مرثیه
ازغربت علی دل هفت آسمان گرفت
"شاعرمیان مرثیه لکنت زبان گرفت"
سخت است باورش به خدا آن غلاف تیغ
از زانوان فاتح خیبر توان گرفت
خاری چنان به سینه ی گل پافشرد که
گل را و غنچه را زکف باغبان گرفت
بارفتن بهارعلی خانه ی علی
دیگر به خود ندید بهار و خزان گرفت
هرکس که در مدینه به کف تازیانه داشت
در کربلا سه شعبه و تیغ و کمان گرفت
درمجلس شراب،یزید سقیفه ای
باکار خود زحضرت زینب امان گرفت
ازبس که داشت بغض علی را به سینه اش
دستی شراب و دست دگر خیزران گرفت
هرکس نشد مدافع مولا و فاطمه
اهل جحیم گشت و درآتش مکان گرفت
ای کاش بشنوم که بیایید دربقیع
روضه برای مادر، امام زمان(عج) گرفت
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
................................................................
.
#حضرت_زهرا
ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد
تمام آینه ها را غبار می گیرد
سرت چه آمده وقت کشیدن جارو
به گریه فضه ترا از کنار می گیرد
چه زحمتی شده این گندم آسیا کردن
چه زود پهلوی تو حین کار می گیرد
به روی گونه ی تو سیب قرمزی هر شب
ز چشمهای ترم اختیار می گیرد
لباس نو به تنت بود و گفت زینب باز؛
چقدر مادرم آب انار می گیرد
نه صبح مانده برایم، نه ظهر مانده، نه شب!
ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد
بخند جان علی، جان به لب شدم زهرا
بخند خانه سکوت مزار می گیرد
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
#حضرت_زهرا
فاطمه جان! غصه ام را بسکه تنها میخوری
بین خانه بی هوا، از این و آن پا میخوری
چل نفر آماده با هیزم میان کوچه اند
پشت در که می روی حتماً به دعوا میخوری
کاش در وا میشد از بیرون! خیالم جمع نیست
نه فقط از میخ در، حتی ز لولا میخوری
مرد میخواهد که با ضرب لگدها نشکند
می زنند اینجا تو را دیوار و در، تا میخوری
پابرهنه، بی عبا، کهفِ حصینم چادر است
دست های من که بسته می شود جا میخوری
حرز نامم را فقط محکم به بازویت ببند
با غلافی می روی از هوش و من را میکِشند
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور ✍
................................................................
.
#حضرت_زهرا
آیه و تفسیر شرحِ صدر من، بی من نرو
بهترین تقدیر شام قدر من، بی من نرو
عمر شبهای بلندم! کم شدی پای علی
شاخهء طوبای خانه! خم شدی پای علی
آن کسانی که فقط از مصطفی دم می زدند
بعد آتش کردن هیزم، لگد هم می زدند
شبنمِ صبح تو زیر هالهء نیلوفری است
روسری مشکی تو خونی و خاکستری است
من هزاران بار بغض غربتم را سد شدم
از کنار در که افتاد احتیاطاً رد شدم
اینهمه داغ مرا با چه مهارش می کنی
سرخی دیوار خونی را چکارش می کنی
خانه ام فصل بهاری داشت پائیزش رسید
میخ، وقت حمله بر تو با نوک تیزش رسید
بر زمین خوردی و اشک ساکنان عرش ریخت
بسترت را جمع کردی لاله روی فرش ریخت
سنگر بی سرپناهی های حیدر کوچه شد
چادر خاکی تو کهف علی در کوچه شد
باز هم مشکل گشایی کن گرفتارم نکن
نوعروس خانهء من زود عزادارم نکن
مثل بازوی تو درد از چند حالت می کشم
از قنوت دست لرزانت خجالت می کشم
صبر کردن بر بلایا امتحان حیدر است
اصلاً از این حرف ها هرچه نگویم بهتر است
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور ✍
................................................................
.
#امام_زمان
لنگیم همه! عصای ما را بفرست
آمینِ پس از دعای ما را بفرست
بیماری ما صعب العلاج است بیا
ای جانِ شفا، شفای ما را بفرست
حالا که گرفتار بلاها شده ایم
راه گذر از بلای ما را بفرست
از خوف ندیدن تو مُردیم همه
ای وعده ی حق، رجای ما را بفرست
در وقت سرازیری قبر و ملکوت
لبیکِ بیا بیای ما را بفرست
یا آنکه گناه همه را زود ببخش
یا واسطه شو رضای ما را بفرست
حالا که نصیبمان نشد دیدن تو
سهمیه ی سامرای ما را بفرست
شاید برسد جنازه ما به حرم
تا کرببلا صدای ما را بفرست
مادر بخورد زمین، عزای همه است
پس پیرهن عزای ما را بفرست
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور
.
#زبانحال_مولا_علی
رزق معراج علی، معراج رفتی بی علی
دیدی آخر من شدم محتاج! رفتی بی علی
کوچه ها از ازدحام دشمنان خلوت شده
یک مدینه از شکایت های تو راحت شده
خوش به حالت من که دیگر نیمه جانم فاطمه
فی امان الله... بی تو بی امانم فاطمه
فی امان الله... دیدار تو فی یوم الورود
فی امان الله... رفتی فاطمه رسمش نبود
من غرورم خرد شد در پیش چشمان همه
عاقبت بر گردنم افتاد غسلت فاطمه
تازه فهمیدم چرا خندید آن نامرد پست
تازه فهمیدم چطور آئینه ات را زد شکست
اینقدر اسما نگو؛ لرزیده ای حیدر چرا؟!
اینهمه خونابه می آید از این پیکر چرا؟!
فکر میکردم کسی بر صورتت سیلی نزد
آخرش دیدم که جسمت خورده بدجوری لگد
دلخوشی روزگار ما دو تا دائم نبود
بیقرارم، ضلعی از اضلاع تو سالم نبود
اشک پنهان از علی، صد جا در آوردی ببین
نیمهء شب آه... دادم را در آوردی ببین
نیستی حال بد من را ببینی فاطمه
سر پناه هر دوعالم، کلّمینی فاطمه
بچه ها خود را به روی پیکرت انداختند
دست خود را دور جسم لاغرت انداختند
پاره شد با رفتن تو رشتهء صبر علی
شهر، با این وسعتش شد خانهء قبر علی
قبر تو مخفی، ولی سوی نجف باشی بس است
تو دعاگوی علی از آنطرف باشی بس است
جانمازت پهن مانده بر زمین، بستر که نیست
چندتکه گوشواره، پیش من بهتر که نیست
چادر خاکی تو چادر نماز زینب است
ذکر یازهرا فقط راز و نیاز زینب است
آتش داغ تو را روی جگر دارد حسین
از وصیت های تو دیدم خبردارد حسین
آن زمانیکه سرش افتاده در دست همه
حتماً از گودال خونینش گذر کن فاطمه
شمر و خولی بر حسین تو اشاره میکنند
نیزه داران حنجرش را پاره پاره میکنند
کعب نی دارند و باهم خواهرش را می زنند
لشکری با مُشت و سیلی دخترش را می زنند
روضه را از خاطرات عمه اش آموخته
موی زهرای سه ساله بین آتش سوخته
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور ✍
................................................................
متن روضه غسل ودفن خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می روی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می روی؟
قرارِ من، شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم، که مخفیانه می روی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر، مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می روی
اَلا به رُخ نشانه ات، مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می روی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریب تر، برون زخانه می روی
َبدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده، اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم، رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم، علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد، اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم، دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده، برگشتم اومدم، دیدم سر به دیوار گذاشته، داره داد میزنه گریه میکنه، اومدم جلو، آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید، همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند: اسماء این روشنایی رو بیار جلو، بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته، صورتِ فاطمه کبوده، بازوش رو شکستن.
امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید، اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم، موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید، کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابۀ شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن، اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم، چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم، خواستم بدنش رو غسل بدم، دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده، می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم، من این بدن رو غسل نمیدم، بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن، ای حسین.
نَم نَم داره بارون میآد
داره برام مهمون میآد
خرابه بویِ خون میآد
وای وای
داره از راهِ دور میآد
تو طبقی از نور میآد
از سَفَرِ تنور میآد
وای وای
دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه، دست بُرد، سر رو از تشت برداشت، نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریدۀ بابا؛ سَرِ بُریده رو برداشت، شروع کرد با بابا حرف زدن.
آروم آروم از طبق بیا کنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
چیه حَرفِ نگفته ات؟
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو که می بردم
فقط کتک می خوردم
وای وای
بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن، بابا! هر وقت صدات زدم، تو صورتم سیلی زدن
بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن، بابا
نبودی و اسیر شدم
بسته به یک زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یکی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحکمم زدند
حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن، یاحسین.
ذکر توسل و روضۀ شام غریبان حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرض... ع...ل سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ حجت الاسلام محسن مهدوی.mp3
4.09M
روضه غسل ودفن حضرت زهرا سلام الله علیها
حجت الاسلام مهدوی
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۰۲ دی ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 23 December 2022
قمری: الجمعة، 28 جماد أول 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️15 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️22 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️32 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️33 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
#جمعههایانتظار
✨این جمعه می خواهد دلم سامان بگیرد
باید که چشمانم کمی باران بگیرد...
✨وقتی که شعری می نویسم روی کاغذ
شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد...
✨مثل همیشه این غزل تا بیت آخر
حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد...
✨با چشم گریان ندبه می خوانم برایت
شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد...
✨آقا بیا تا در میان قلب شیعه
این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد...
✨هر جمعه من روی تو را چشم انتظارم
تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
#اللهمعجللولیکالفرج
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
4_5893177038327514577.mp3
426.2K
#زمزمه_امام_زمام_عج😥
گل نرگس آبروی دو عالم
خیالت کی میرود ز خیالم
جمالت جلوه الله
بیا جانا طی کنیم شب هجران
بیا مهدی با ترنم باران
سحاب رحمت الله
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
سلاله عصمت تکسوار غریب
تورا جان قامت خم زهرا
توراجان اشک چون یم مولا
مرانی از درت اقا
اباصالح ای امام غریبم
تمامی دردم تو هستی طبیبم
توراجان مادرت زهرا
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤𑁍🤍﷽🤍𑁍🖤
#به_رسم_جمعه_ها_ختم_جمعی_صلوات_واستغفار
📿 ذڪــر روز و استـغفار⇩⇩
📿🔳《الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ... ۱۰۰ مرتبه》
📿🔳《استغفرالله ربی و اتوب الیه....۱٠٠ مرتبه》
▫️روز زیارتی ⇩⇩
🌷امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام)
٭※به نیت تعجیل در فرج آقا خـــتم صـــلوات واستغفار امروزمون※٭
٭※ و به نیت بخشش گناهانمون و حاجتروایی همگی و ملتمسین بدعا※٭
٭※ و به نیابت از اموات و شهدا و جمیع مؤمنین و مؤمنات و پیامبر معصومین و اولیاء خدا ※٭
※و ثواب ختم هدیہ بہ آقا امام زمان عج و و حضرت مادر※
اَلسَّلامُعَلَیْکَیافاطمةالزهرا💔
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
✦࿐჻ᭂ🖤🤍჻ᭂ࿐✦─
•°سلام_امام_زمانم🤍🕊•°
تمام پنجره ها
رو به آسمان باز است
ببار حضرتـ💔ـ باران
که فصل اعجاز است
ڪجا قدم زده اے
تا ببوسم آنجا را
که بوسه بر اثر پایتـ♥ـ
عین پرواز است
🖤
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجازا
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ
الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان :)💚🖇
#قرار_همیشگی_جمعہ
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
قدری بخند و حال مرا رو به راه کن
فکری به حال گریه این بی پناه کن
بالا بگیر پلک ترت را نگاه کن
زهرا ببین که همسفرت گریه می کند
دارد به وضع بال و پرت گریه می کند
دارم کنار بستر تو گریه می کنم
با پاره های معجر تو گریه می کنم
با گریه های آخر تو گریه می کنم
مشکن مرا ، بدون تو من پیر میشم
بعد از تو من غریب و زمین گیر می شوم
پهلو به پهلو می شوی و درد می کشی
دیدم که راه می روی و درد می کشی
دیدم به کوچه می دوی درد می کشی ...
دیدند بسته دست علی را، تو را زدند
چشمت به دست بسته من ... بی هوا زدند
ای با وفا بگو که در آن کوچه ها چه شد؟
قدت کمان نبود، جوانم، چرا؟ چه شد؟
ان روز بین راه، مگر با شما چه شد؟
این شهر هم به غربت من گریه می کند
هر شب میان خواب حسن گریه می کند
#وحید محمدی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هر کس هر آن چه دیده اگر هر کجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلّیِ هر روزه میکند
آیینه تمامنمای خدا تویی
چیزی ندیدهام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکند ای آشنا! تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمهی فقاهت آلِ عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همطراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟
شوق شریفِ رابطههای حریم وحی
روحالامینِ روشن غارِ حرا تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
زمزم ظهورِ زمزمههای زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی
بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است،
سوگند خورده است که خیرالنّسا تویی
شوق تلاوت تو، شفا میدهد مرا
ای کوثرِ کثیر! حدیث کسا تویی
آن منجی بزرگ که در هر سحر به او
میگفت مادرم به تضرع: بیا، تویی
آن رازِ سربهمُهر که «حافظ» غریبوار
میگفت صبح زود به باد صبا، تویی
هنگام حشر جز تو شفاعتکننده نیست
تنها تویی شفیعهی روز جزا، تویی
در خانهی تو گوهر بعثت نهفته است
رازِ رسالت همهی انبیا تویی
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
بی تو چه میکنند؟ تویی کیمیا، تویی
قرآن ستوده است تو را روشن و صریح
یعنی که کاشفِ همه آیهها تویی
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
آه ای دوای دردِ دو عالم! دوا تویی
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی
پهلو شکستهای تو و من دل شکستهام
دریابم ای کریمه! که دارالشفا تویی
ذکر زکیّهی تو شب و روز با من است
بیتاب و گرم در نفس من رها تویی
کی میکنم نگاه به این لُعبتان کور
با من در این سراچهی بازیچه تا تویی
پیچیده در سراسر هستی ندای تو
تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی
گفتم «تو»؟ ای بزرگ! خطای مرا ببخش
لطفت نمیگذاشت بگویم «شما» تویی
باری، کجاست بقعهی قبر غریب تو؟
بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی
#مرتضی امیری اسفندقه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
رو گرفتی از من و درد نهانی داشتی
بشکند دستی کزو بر رخ نشانی داشتی
ماجرای کوچه را با من نمی گوید حسن
من نمی دانم چرا قد کمانی داشتی
جان حیدر, گریه های های هایم را ببخش
تازه فهمیدم شکسته-استخوانی داشتی
میخ در, دیوار, آتش, ضربه ی سیلی, لگد
یاس هجده ساله پشت در چه جانی داشتی؟
تا نیفتد شعله در جان ولایت, سوختی
ایستادی روی پایت تا توانی داشتی
تو دعاشان کردی و کاری نکردند, ای دریغ
من بمیرم... تو عجب همسایگانی داشتی
نه ضریحی مثل زینب, نه حریمی چون حسین
کاش مانند حسن, سنگ نشانی داشتی
#نفیسه سادات موسوی
h2:
سبک: یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
.
آهسته می گوید علی با آه و زاری
ای شهر پیغمبر دگر زهرا نداری
جان داده تنها
مظلومه زهرا
.
.
.
.
ام الائمه چشم خود بر هم نهاده
دست خدا با این خبر از پا فتاده
جان داده تنها
مظلومه زهرا
.
.
.
.
از غربت مولا بود هر جا سخن ها
شد کشته تنها یاورش ، تنهای تنها
جان داده تنها
مظلومه زهرا
.
.
.
.
یا رحمة للعالمین حقّت ادا شد
در خانۀ آتش زده زهرا فدا شد
جان داده تنها
مظلومه زهرا
.
.
.
.
مظلومه بیمار علی دردش دوا شد
وقت ملاقات اجل حاجت روا شد
جان داده تنها
مظلومه زهرا