۱۵
(قبرستان بقیع)
دوباره غم تازه گردیده یاد تخریب جنت شیعه
بود پیدا از قبور خاکی آل الله غربت شیعه
بود این غم در دلم امشب
که سوزانده حاصلم امشب
آجرک الله بقیه الله۲
بیا یابن الفاطمه مهدی بین غریبی و درد آل الله
بقیع گشته با زمین یکسان در کنار قبر رسول الله
بیا مهدی سوز ما را بین
پر از ماتم قلب زهرا بین
آجرک الله بقیه الله۲
نبی گرید مرتضی سوزد فاطمه گریان گشته زین ماتم
از این رنج و درد و غم امشب می زند بر سر شیعه در عالم
به هر دل شور و نوا باشد
مدینه چون کربلا باشد
آجرک الله بقیه الله۲
رسان یا رب مهدی زهرا شیعه ی مولی در تب و تاب است
که با تیغ ذوالفقار او ظلم دشمن ها نقش بر آب است
نصیب ما گشته محنت ها
رسان یا رب مهدی زهرا
یا ابا صالح یا ابا صالح۲
بیا مهدی بین محفل ما گریه کن بهر غربت زهرا
که نبود بر ما گل نرجس یک نشانه ای از تربت زهرا
بود نامت بر لبم مهدی
شده ذکر هر شبم مهدی
یا ابا صالح یا ابا صالح۲
#رضا_یعقوبیان
#هشت_شوال_تخریب_قبور_ائمه_ع_بقیع
@navaye_asheghaan
۱۷
(قبرستان بقیع)
بار دیگر شده خون قلب همه ز کینه ی دشمن
بقیع گردیده خراب از ستم و کینه ی اهریمن
هر دلی گردیده کباب،زین قبور گشته خراب
عترت شده تکذیب،بقیع شده تخریب
واویلا واویلا۲
مزار پاک ائمه ز ستم یکسان شده با خاک
ای عاشقان ولا زین همه غم بقیع شده غمناک
کینه های آل سعود،خون به قلب شیعه نمود
زین غم شده معلوم،بقیع بود مظلوم
واویلا واویلا۲
افتاده این دل من یاد مدینه غربت حیدر
گریه های حسن و سوز حسین ناله ی پشت در
در مدینه ز ظلم و کین،فاطمه شد نقش زمین
جان علی بر لب،ز گریه ی زینب
واویلا واویلا۲
جای تسلیت بر فاطمه اش آتش به خانه زد
پیش چشمان علی فاطمه را با تازیانه زد
زد شرر بر دل علی،سوز او قاتل علی
خون شد دل حیدر،ز داغ پشت در
واویلا واویلا۲
گاه تخریب بقیع شیعه بیا نما تو هم عهدی
با اشک دیده ی خود شیعه نما بیعت با مهدی
شیعه شد تنها و غریب،از فراق تو بی شکیب
زین همه رنج و غم،خون شد دل عالم
واویلا واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#هشت_شوال_تخریب_قبور_ائمه_ع_بقیع
@navaye_asheghaan
340.1K
من بقیعم همون زمین پرستاره
#هشتم_شوال
من بقیعم، همون زمین پر ستاره، همون که یادتون میاره، که مجتبی حرم نداره
من بقیعم ،پر از دل شکسته هستم ،پر از درای بسته هستم ،از این زمونه خسته هستم
یا امام مجتبی، دل من هوات و کرده، دل من هوای دیدن کبوترات و کرده
ای فدایت دل و جونم - پای عشق تو می مونم
یابن زهرا، اسیر قوم نا نجیبی، شبیه مادرت غریبی، تو ابتدای عطر سیبی
من شنیدم ،گل تو کربلا رو دیده، به مقتل عمو دویده، یکی دو دستش و بریده
یادگار مجتبا، روی سینه ی عموشه، طوری گریه میکنه انگاری بابا پیش روشه
ای فدایت دل و جونم - پای عشق تو می مونم
من شنیدم، که قاسمت به خون تپیده، چنان حماسه آفریده ،که جامی از عسل چشیده
قاسم تو، تنش به خاک و خون نشسته، ولی لب از رجز نبسته، غرور دشمن و شکسته
نوجوون عاشق تو، داره جون می ده به مقتل، می دونستم که شهیده، از همون نگاه اول
ای فدایت دل و جونم - پای عشق تو می مونم
ای شهادت، دلم به دست تو اسیره، بی کربلا داره می میره، من و ببر که خیلی دیره
راهی ام کن، که چشم خیس من به راهه، اگر چه روی من سیاهه، کی گفته آرزو گناهه
آخرش با دست مجروح، دستم و می گیره رهبر، می بینم کنار اون، امامم و لحظه آخر
ای فدایت دل و جونم - پای عشق تو می مونم
شاعر: میلاد عرفان پور
#رضاابوالحسنی
@navaye_asheghaan
💢عربستان سعودی برای اولین بار در چند دهه گذشته اجازه بازدید از اماکن زیارتی شیعیان در مدینه را صادر کرد.
▫️اکنون بازدیدکنندگان مجاز به زیارت قبور شخصیت های مقدس زیر خواهند بود:
امام حسن
امام سجاد
امام باقر
امام جعفر صادق
سیده ام البنین
سیده فاطمه الزهرا(احتمالی)
قلبم گرفتاره_۲۰۲۳_۰۴_۲۳_۱۷_۲۴_۰۶_۶۰۴.mp3
4.68M
قلبم گرفتاره حالم پریشونه
من گریه ها کردم با اسم محزونت
🎙کربلایی رضا شیخی
«لبیک یاحسین»
═══❖══════❖═══
@navaye_asheghaan
═══❖══════❖═══
@hobo_lhosein_۲۰۲۳_۰۴_۲۳_۱۷_۴۵_۱۵_۷۳۹.mp3
12.27M
دلمقرصهدلبهپرچمتبستم
سرمبالاستشیعهعلیعهستم
🎙امیرکرمانشاهی
«لبیک یاحسین»
═══❖══════❖═══
@navaye_asheghaan
═══❖══════❖═══
۱
(دم بازاری هشتم شوال تخریب قبور ائمه بقیع)
(زمینه۲)
۱
شد ز شوال هشتمین روز
شیعه دارد آه جانسوز
چون حریم بقیع گشته تخریب
احترام بقیع دیده آسیب
مهدی ابن الحسن داد ما را
آی و بستان از این قوم اعدا
۲
از ره بیداد و کینه
این ستم شد در مدینه
چار قبر امامان معصوم
حایر قبرشان گشته معدوم
مهدی ابن الحسن داد ما را
آی و بستان از این قوم اعدا
۳
مجتبی آن نور قیوم
سید سجاد مظلوم
صادق آل طاها و باقر
قبرشان بی حریم است و حایر
مهدی ابن الحسن داد ما را
آی و بستان از این قوم اعدا
۴
ای خدا ای حی داور
حرمت زهرا و حیدر
حق پیغمبر بی قرینه
کن نصیب محبان مدینه
مهدی ابن الحسن داد ما را
آی و بستان از این قوم اعدا
#حسین_مقدم
@navaye_asheghaan
متن روضه حضرت مسلم
گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️
پردۀ اول این پیراهن اینه صدا زد اسما بگو زینبم بیاد ، همه از حجره برن بیرون ..
زینب نشست ، یه دختر سه چهار ساله هی نگاه میکنه مادر چیکار داره ! صدا زد اون بقچه رو بیار دخترم .. بقچه رو باز کرد ؛ سه تا کفن در آورد ..
کفن اولُ داد این مالِ منه میدی بابات علی منو کفن کنه .. مات نگاه میکرد زینب ، چی میگه مادر؟ کفن دومُ داد این مالِ بابات علیِ یه شب داداش حسنت این کفنُ از تو طلب میکنه .. کفن سومُ داد اینم مالِ برادرت مجتبی ست .. الله اکبر تو روخدا دقت کن ، یه نگاه کرد دید بقچه دیگه کفن نداره .. (من میگم خوشحال شد) شاید تو دلش گفت خب خدا رو شکر من زودتر از حسین میمیرم .. من داغ حسین به دلم نمیمونه .. من نیستم ببینم حسینمُ کفن میکنن ..
صدا زد بگید اون پیراهنُ بیارن پیراهنُ داد به زینب .. دخترم این پیراهن دست بافت خودمه یه روزی میاد حسینتُ میخوان ازت جدا کنن .. یه جایی میاد به اسم کربلا …
بریم پردۀ دوم ببرمت از مدینه کربلا .. پردۀ دوم کجاست! صدا زد خواهرم زینبم بیار پیراهن مادرمُ .. مَقتَل میگه تا ابی عبدالله گفت پیراهنُ بیار زینب فَسَقَطَ عَلى وَجهِ .. (هنوز عاشورا نیومده هنوز گودالی ندیده) تا گفت پیراهنُ بیار ، خانم از هوش رفت .. فهمید دیگه اینجا خونهی آخرِ .. پیراهنُ گرفت بوسید .. سادات ببخشن ، یه کاری کرده ابی عبدالله شاید عاشورا نشه بگیم الان نفس داریم .. جلو چشای خواهر دیدن پیراهنُ داره با خنجری پاره پاره میکنه ..
داداش چرا دست بافت مادرمُ پاره میکنی؟ (چی گفت به خواهر..)
خواهرم من اینارو میشناسم .. اینا به این پیراهنم رحم ندارن .. نمیخوام این پیراهنُ از تنم در بیارن .. حسین ..
پردهی سومُ بگم معطلت نکنم ، دیگه رفتم سراغ اصلِ مطلب . پردۀ سوم کجاست .. زینب اومد تو گودال شمشیرهارو کنار زد .. دنبال پیراهن میگرده .. (یه چیزی بخونیم باهم)
گلی گم کرده ام میجویم او را ..
به هر گل میرسم می بویم او را
گلِ من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت
هرچی گشت دید اثری از پیراهن نیست .. خدایا چه کنه زینب .. یه مرتبه از حلقوم بریده میگه اُخَیَّ الی … ای حسین .. ده شب میخوای ناله بزنی جانم باریک الله ..
حالا ببرمت کوفه ، یه بدنُ بخوان بشناسن یا از سر میشناسن یا از پیراهن میشناسن ..
وقتی بدن مسلمُ از بالای دارالعماره انداختن .. بدن بی سر رو خاک کوفه ..
طوعه اومد بدنُ از پیراهن شناخت .. آخ بمیرم برات حسین جان ، (هی دارم با خودم کلنجار میرم گریز روضه مُ بگم یا نه ..) الحمدلله مسلم پیراهن داشت به بدن .. پیراهنُ از تنش در نیاوردن .. آخ کربلا ..
کاشکی فقط پیراهنُ در میاوردن ، نانجیب اومد تو گودال دید هرکی یه چیزی برده دستش خالی مونده .. یه نگاه کرد به انگشتر حضرت ..
برادر جان سلیمانِ زمانی ..
ای حسین .. جانم شب اولِ صداتو رها کن برسه کربلا .. وقتی خبر شهادت مسلمُ دادن ، حضرت دختر جناب مسلمُ بغل کرد ، مَحرم بود ، همسر مسلم بن عقیل خواهر ابی عبدالله ست (باریک الله که از من جلوتر بعضیا رفتن ..) اونایی که دختر دارن میدونن ، اگه یه دختر دیگه رو جلو دخترات بغل کنی دخترا حساس میشن ..
وقتی دختر مسلمُ نوازش میکرد رقیه هی نگاه میکرد .. چیشده؟! لذا لحظۀ آخر .. نشست تو بغل باباش ، بابا یادته دختر مسلمُ بغل کردی؟.. میخوای منو به کی بسپاری بابا ؟!.. کی بعد از تو منو بغل میکنه؟!.. بغلش نکردن ..
داد بزن شب اول یه جمله به جای اینکه بغلش کنن ریختن رو سرش فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ .. بازم بگو حسین …
@navaye_asheghaan