eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه‌ امام ‌سجاد(ع) -(ای وَلیّ خدا،رُکنِ اَرکانِ دین)سبک همه جا کربلا ای وَلیّ خدا،رُکنِ اَرکانِ دین سَروَرِ کائنات،سَیّدُ الساجدین بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... کشته زهرِ کین،غصه دارِ بلا راویِ روضه ها،شاهدِ کربلا بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... از غمت تا فَلَک،سوزِ آوای من رأسِ بالای نِی،دیده اي وایِ من بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... گودیِ قتلگاه،کوفه و شهرِ شام رقص و چنگ و دَف و،سنگِ بالای بام بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... بوده اِی نوکریت،بر مَلَک افتخار خطبه ات بر تنِ،فتنه چون ذوالفقار بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... شاعر: ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
Mokhtari-GolchinMoharram1388[20].mp3
1.3M
آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین با همه سینه زنا بیایم تو بین الحرمین تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم همه از پیر و جوون میزنیم به سینمون جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد علی را بـــر در خیمـــه رسانید چی می شه یه بار دیگه تو کربلات گریه کنیم توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم بزنیم سینه به یاد لاله های پر پرت بخونیم نوحه کنار قتله گاه اصغرت بخونیم در تب و تاب به یاد طفل رباب وای وای به کربلا آب روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد چی میشه یه بار دیگه اقا بیایم به کربلا بخونیم نوحه به یاد اون امیر سر جدا یاد دسته های قلم بر سر و سینه بزنیم روی سینه یاد نوحه سکینه بزنیم یاد دست های قلم بگیرم با نوحه دم ای اهل حرم میر و علم دار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد این جوان کیست که درقبضه ی اون طوفان است آسمان زیر سم مرکب اون حیران است صف به صف میشکند پشت سپاه دشمن آذرخشی است که غرنده تر از شیران است ابالفضل ابالفضل ابالفضل 🏴__________________________
2. بیاور با خودت.mp3
3.89M
( علیه السلام ) بیاور با خودت نور خدا را تجلی‌های مصباحُ الهدی را به پا کن کربلایی در دل ما تو که تا شام بردی کربلا را غروب قافله یادت نمی‌رفت صدای هِلهله یادت نمی‌رفت گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عمري سه تیر حرمله یادت نمی‌رفت ... هزارسال گذشت ز رفتنِ لیلی هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشن ... گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عمري سه تیر حرمله یادت نمی‌رفت ... آخه یکی از اون تیرهارو به گلوی شش ماهه ی امام حسین زدند ، یکی رو به چشمان نازنین برادر حسین زدند ، آخرینش رو به اون قلب نازنین ... یه وقت راوی گفت : « فَوَضَعَ عَلَی قَلْبِه » به پا شد شور محشر ، خطبه میخواند به خود لرزید منبر ، خطبه می خواند شُکوهش ، کوفه را در هم فرو ریخت همه گفتند : حیدر خطبه می خواند
1. شده دم به دم.mp3
5.24M
( علیه السلام ) شده دم به دم این نگرانی ام که مدینه ندیده بمیرم به هوای آن همه آرزو نشود که بهانه نگیرم مدینه ! ای روضه ی ناتمام من به شوکت و به غربتت سلام من ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا به خدا که تحمل غربتت بُرده طاقتِ عالَم و آدم ای حکایتِ غربت فاطمه روضه خوانِ تو بوده مُحرم کاش میشد و کبوتر بقیع بودم تمام عمر نوحه گرِ بقیع بودم ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا بنشیند اگر دل خون من به مقابل گنبد خَضرا به تسلی داغ پیمبرم جان فدا کنم از غم زهرا سلام من به چار امام بی حرم سلام من به مادر شهیده ام ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا
🌹 یا امام رضا جان دریاب دلم را... 🌹 هوا هوای بهشت است در حریم شما فدای مهربانی و لطف عظیم شما گدا همیشه گدایی ز خانه تو کند امید نوکر تو بر یَدِ کریم شما تو شاه عالمی و ما گدای خانهٔ تو خدا کند که شوم زائر فهیم شما تو هشتمین امامی و من خانه زاد شما نیاورد که شوم نوکر رجیم شما تویی که راه رسیدن به حضرت حقّی همیشه چنگ زنم من به دامن شما 🌹 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا 🌹 زندگیتون امام رضایی، التماس دعا
Nariman Panahi Zod Rahatesh Konid.mp3
7.11M
زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید آی نا مسلمونا باید اول بکُشید بعدا غارتش کنید خنجر نمیبُره هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبُره هی ضربه میزنه هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبُره انصافتون کجاست هیچکی انگشتو واسه انگشتر نمیبُره آتیش به ما نزن اینقده پنجه روی خاک کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دست و پاهاشون اینقدر دست و پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن ای شاه کم سپاه پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکِشن به کجا فرار کنن دختر های بی گناه ای وایی خدایا یا من بمیرم یا اینکه نشوم روضه و نوحه گودال رو ۰۰
بنام خدا لطفا با تفکر و تامل بخوانید و... . "" "" "" "" "" " کاش نبودبرعده ای نامت حسین جان نان و آب کاش نبودیم این همه غافل ز افعال صواب روز و شب در طول سال همواره غفلت می کنیم نیست انگاربهرما یاسیدی روز حساب هست شأنت همچو اجدادت حسین جان بی قرین واقفم بر رتبه ی شایان آل بوتراب جایگاه حق بود بی شک فراتر از گمان هرکه گویدغیرازاین افکاراو باشد خراب پنج تن از انبیاء هستند حبیب کردگار نیست جای ذره ای تردید در این انتخاب اشرف اُلنسوان عالم یک به یک نام آورند می درخشد نامشان چون ماه و مهر و آفتاب کعبه باشد خانه ی خلاّق کل کائنات آمده نام شریفش بارها اندر کتاب هرکسی با نیتی مولا ز تو دم می زند می زند سر بر سرایت مرد و زن پیر و شباب عده ای دارند به سر افکار پوچ و نا صحیح کارهاشان هست در خلوت سراسر نا صواب هرکه می آید به درگاهت بسی خوش باورست می شوند غافل گهی یک عده از فعل ثواب سهل و آسان کرده اند بر ما طهارت را بسی وانمودند سیدی ازدست و پای ماطناب گشته عادت جرم و عصیان و معاصی بهر ما می کنیم زیرلوایت ازگنه ما اجتناب ما برون خیمه ات از هرچه غافل بدتریم وای برما می نمائیم ما شما را دل کباب الغرض ما اکثرا دوریم ز اهداف شما ما علی الظاهر زنیم دم ازشما با آب و تاب وردمان گردیده این که تشنه جان دادی حسین یادمان رفته برای چه تو کردی انقلاب زیر بار ظلم تآ گردیده قامت های ما یا حسین گوئیم و امّا برنمی خیزیم ز خواب ظلم را بینیم وبر لب می زنیم مهر سکوت زین سکوت نابجا ما گشته ایم خانه خراب گرببودیم ماحسینیون کمی اهل عمل ما نبودیم غرق در بحر عمیق منجلاب فاخرم مولا درون سینه ام بحر غم است کن دعای عاشقانت را حسین جان مستجاب "" "" "" "" "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
: بنام خدا مدح حضرت زینب س و گریز به وقایع عاشور و.... «قسمت اول» "" "" "" " کیست زینب گوهرناب شرف/دختر دردانه ی شاه نجف زادهٔ دلبند ام الاولیا/اختر تابندهٔ مهر و وفا کیست زینب نام پاکش دلنشین/در شجاعت در شهامت بی قرین او بود بی شبهه استاد سخن/خطبه هایش یک به یک دشمن شکن دربلاغت همچوبابایش علی ست/نورحق از هر کلامش منجلی ست درمتانت رتبت او ماسواست/همچو زهرا مادرش خیرالنساست درصبوری چون حَسن یکتا بود/در حیا و حجب بی همتا بود الغرض با این همه شأن و مقام/او بشد از خردسالی تلخ کام مادرش تا رخت بربست از جهان/تیره شد بر او زمین و آسمان او بشد از خردسالی دیده تر/داغ مادر زد به جان او شرر بعد مادر سینه اش پرسوز شد/نو بهاران بهر او پائیز شد روز وشب افغان وزاری مینمود/او سرود غصه و غم می سرود می شد او تا خیره بر دیوار و در/می کشید بی وقفه آه مستمر گاه می کرد باحسین آه ونوا/گاه می شد هم نوا با مجتبا با پدر می کرد گاهی گفتگو/داشت او همواره بغضی در گلو گفت پدر یک شب بر او با حال زار/روز را برخود مکن تاریک و تار دخترم شام و سحرزاری مکن/اشک خود را روز و شب جاری مکن صبرکن بادغم افزا می وزد/آن زمان ایام پرغم می رسد می رسدروزی که تنها می شوی/توغریق بحر غم ها می شوی مصلحت نیست صحبت از فردا کنم/راز فردا را برات افشا کنم هست درره دخترم فصل خزان/می شود جاری سرشکت آنزمان برتو گویم من کلامی جانگداز/باشد این حرفم بسی پر رمز و راز روز موعد دخترم خواهد رسید/سینه ات را غصه ها خواهد درید می شود درکربلا طوفان بپا/غرق محنت می شوی در آن سرا فلک دین در خون شناور می شود/شاه دین بی یار و یاور می شود برنگویم بیش از این ز آن ماجرا/گریه هایت می کند دلخون مرا صبر کن سامان بگیرد صبرتان/هی سرشکت را مکن هردم روان کشتی صبرت به گل خواهد نشست/کاسهٔ صبرت یقین خواهد شکست چشم هایت چشمهٔ خون می شود/سینه ات را غصه و غم می درد روزعاشورا تو حیران می شوی/از شرار غصه بی جان می شوی نا نداری بَرکِشی آهی ز جان/می شوی بی صبر و بی تاب و توان «اگر توفیق داشتم ادامهٔ منظومه در فرصت های آتی» "" "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
بنام خدا مدح و منقبت حضرت زینب س و گریز به وقایع عاشورا قسمت دوم "" "" "" "" "" " الغرض ایام پرغوغا رسید/آفتاب ظهر عاشورا دمید بعد از آن جنگ و جدال ناتراز/غرق خون شد پیکر شاه حجاز کشته شد یاران کم تعداد او/شد علی الظاهر خموش فریاد او بگذریم از قیل و قال قتلگاه/ما ز فعل و انفعال قتلگاه ظهرعاشورا زمان ایستاده بود/ماه گردون بر زمین اُفتاده بود گشته بود تآ‌؛قامت رعنای ماه/غرق خون بود صورت زیبای ماه زِیْن اَب با آن همه نام و نشان/مانده بود تنها میان ناکسان نیست قادر بی گمان لوح و قلم/تا کند ایما بر این آلام و غم زینب دلخون ز دل آهی کشید/با کمال جرأت او از جا جهید بانگ بر زد دختر حیدر منم/خواهر عباس نام آور منم برگرفت پرچم به دست خویشتن/لرزه افکند بر دل دشت و دمن کوه می لرزید زیرپای او/می رسید تا نه فلک آوای او اوفتاد بر یاد او ایام دور/کرد یک دم خاطراتش را مرور یادش آمد صحنهٔ دیوار و در/کنج خلوت گفتگویش با پدر دید چه آمد بر سرش در کربلا/کربلا شد بهر او بحر بلا با همه فرّ و شکوه و احتشام/دست بسته می برند او را به شام لیک او با عزم و جزم استوار/روز را بر دشمنان بنمود تار بازبان تند و تیز وخاص خویش/برخلاف میل اعدا رفت پیش شامیان بودند غافل مرد و زن/نی که غافل بلکه جاهل مرد و زن آمدند برجنگ آنان بی درنگ/با تل خاکستر و باران سنگ اهل شام در دام جهل افتاده بود/در بر آل علی ایستاده بود اهل شام ازبام و در پیروجوان/می زدند بر آل حق زخم زبان خون دل خوردند آل بوتراب/اجنبی کردند آنان را خطاب تیر بهتان برزدند ازهر طرف/بر سر آمد طاقت دخت شرف با بیان دلنشین آن خوش زبان /معرفی کرد خویش را بر شامیان غافلان را او کمی هشیار کرد/دشمنان را او ذلیل و خوار کرد خطبه ای برخواند با شور تمام/آبرو نگذاشت بر حکام شام خطبهٔ زینب چو برنیمه رسید/قامت آل امیه برخمید زِیْن اَب با آن مقال و گفتگو/داد در تاریخ به تبیین آبرو «قسمت سوم در روزهای آتی» "" "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
بنام خدا ظهر عاشورا و ایما و اشاره به مصائب حضرت زینب س و.... "" "" "" "" "" "" "" ظهر عاشورا زمان ایستاده بود ماه گردون بر زمین افتاده بود می نمود گریه سماوات و زمین ماخلق بودند هریک دل غمین تا نیامد ساقی از نهر فرات بسته شد بر آل حق راه نجات تا که خورد بر مشک او تیر بلا گریه کرده برحال او ارض وسما تا صدای و اَخایش شد حزین ناخدای فلک دین شد بی معین شد شرار آه زینب جان فزا تا رسید بر خیمه بانگ وا اَخا بر زد او سر بر سرای کودکان داد دلداری بر آن لب تشنه گان همت بی حد او شد کار ساز صبرو طاقت پیشه کرد آن پاکباز گرچه او دید هر بلا را بالعیان لیک او سازش نکرد با ناکسان ظهر عاشورا خدا بود و حسین سرزمین کربلا بود و حسین حرمله تا که کمان را برکشید قامت مردانگی آن دم خمید خیز برداشت تاکه آن تیرسه پر آتش آلام و غم شد شعله ور تاکه بی جان گشت هفتادو دو تن شد سرازیر سیل اندوه و محن هرچه برگفتند از غارت کم است زین جسارت قامت عالم خم است هست غارت گرچه کاری ناصحیح هست مرسوم لیک این فعل قبیح جمله ای گویم که سهل است باورش گشت غارت شاه دین انگشترش پس چه آمد بر سر انگشت او برشکست از این جنایت پشت او تا به امروز فاخرا چشم جهان همچو روزی را ندیده بی گمان هرچه برگوئیم سراسرجان فزاست قطره ای از یک یُم بی انتهاست "" "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنام خدا 🥀 «قصیدهٔ ای تقدیم به ارواح تابناک جمیع شهدا بالاخص شهدای هشت سال دفاع مقدس» قسمت اول •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• سلام ای‌ جان نثاران ای‌ شـهیدان سلام ای حافظان دین و قــــرآن به راه دین شما از سر گذشتید ِسِرشت عشق را از سَر سِرشتید گرفتید از خدا انعام تان را نمودید جاودانه نام تان را نگردید گامتان یک لحظه لرزان ز جان خود گذشتید از دل وجان شما از بس که همت کرده بودید جهان را غرق حیرت کرده بودید شما با همّت و نیروی ایثار نمودید دشمنان را خوار چون خار شما آتش زدید بر قلب دشمن ندادید یک وجب از خاک میهن یکایک یک دل و یک رنگ بودید به دور از خدعه و نیرنگ بودید به ظاهر جنگ با صدامیان بود به باطن پای شیطان در میان بود تماماً شرق و غرب هم رأی بودند سرود یأس بر ما می سرودند اروپا هم چو شرق و غرب بدنام ببودند حامیِّ سرسخت صدام در آن دوران سخت و پرهیاهو که برما حمله می کردند ز هرسو شهیدان همت والا نمودید سرود عاشقی را خوش سرودید نبستید دل بر این دنیانی فانی نکردید اعتنا بر زندگانی خروشیدیدشماچون موج وطوفان شدیم ما عاقبت پیروز میدان شما با عـشق مولا جان سپـردید به عباسش قسم هرگز نمـــردید شـما تــاریخ را با خــون نوشتید به جان و بر دل ما جا گرفتـید اگر چـه عده ای پیمان شکستـیم بــریدیم از شــما با غیـر بسـتیم شما تـــاج سر پــیر و جـوانیـد نمـردید تـا قیـــامت جـــاودانیـد اگر کشتی ما بر گِل نشسته اگر روز و شب ما تیره گشته دلیلش عمده اش بی شک عیان است یقیناً غفلت نسل جوان است ولی ما عهد و پیمان را شکستیم نمک خوردیم نمکدان را شکستیم اگر راه شهیدان راه ما بود دعای خیرشان همراه ما بود چه گویم ما به ظاهرحق شعاریم به باطن اکثراً ما کج مداریم شهیدان بهر ما پیرایه هستید همیشه بر سر ما سایه هستید بدانید ما بسی دل شوره داریم ز دست عده ای نالان و زاریم جوانانی که حرمت بارشان نیست مرام و معرفت درکارشان نیست زنانی که به عفت پشت کردند به حجب و برنجابت پشت کردند شهیدان مرد و زن ما پاسداریم به شهرعشق حرمت پاس داریم قسم بر روحتان ما نادم هستیم ببخشائید اگر پیمان شکستیم جوانیم یا که پیر ما بی نوائیم همه محتاج الطاف شمائیم اگرمحروم کنیدزین فیض واحسان بگردیم ما ز آه و بغض بی جان تو هم فاخر بگو با دیده ی تر شهیدان زنده اند الله و اکبر «ان شاء الله ادامه با محوریت شهدای مدافع حرم» "" "" "" "" "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
عاشق شدن، شاید... اگر... اما... نمی‌خواهد مجنون نمی‌گوید مرا لیلا نمی‌خواهد من آمدم دورت بگردم، برنگردانم شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می‌خواهد دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم آن‌که تو را دارد دگر دنیا نمی‌خواهد امروز جایی نوکری کردم که اربابش هرچه شود، عذر مرا فردا نمی‌خواهد عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه عاشق برای گریه کردن جا نمی‌خواهد هرکس که چای روضه را پَس می‌زند انگار در جنّت است و آب کوثر را نمی‌خواهد گریه کنت با دست، بر سر می‌زند یعنی از غصه‌ی ذبح سرت، سر را نمی‌خواهد داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده جسم تو دیگر تابش گرما نمی‌خواهد حداقل یک پارچه رویت بیندازند پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی‌خواهد از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام راهب فقط فهمید مویت شانه می‌خواهد سروده گروه ادبی
دست راهب که سمت آن لب رفت سوز آهش به ساحت رب رفت گریه‌اش عاقبت به خیرش کرد راه صدساله را به یک شب رفت ✍
در خیمه گاهِ غیبت؛ با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیم ِ این داغِ بیکرانی آشوب میشود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قران، یا نغمهٔ اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمهٔ عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نفْس در جدالم! لطفا مرا نگهدار عمری به زیرِ پرچم هر طور میتوانی روزِ ظهورت ایکاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین(ع) و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب(س) در روضه می نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت جانت به لب رسیده شام ِ تو میشود صبح؛ با گریهٔ نهانی
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا سعید نسیمی @navaye_asheghaan
======================= بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبر به کنارت ، به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه‌زادِ مادرتان نصیبِ دربه‌درت کن  شبی دعایِ خودت نفَس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفَس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش، به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکِش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا! مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت 🔸شاعر: ======================== @navaye_asheghaan پس از بوسیدنت حالا تورا تنها بغل کرده تو را با اشک ، خواهر بین این تن ها بغل کرده برای آسمان کافی ست این دردی که می بیند تو را دستان گرم پهنه ی صحرا بغل کرده میان نخلها افتاده از پیکر جدا دستی که مشکی را کنار قامت سقا بغل کرده ولیکن اکبر این زیبا جوان اِرباً اِربا را تمام دشت جای مادرش لیلا بغل کرده نمی ترسم بیافتد از سر نی سر ، که می دانم سرت را بر سر نِی حضرت زهرا بغل کرده «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها» و طشتی که خُم میخانه را یکجا بغل کرده سرت در دامن دردانه و دلشوره ی خواهر بیا سر را رها کن عمه جان . . . اما بغل کرده سیدحسن رستگار @navaye_asheghaan تو که آرام بخش این قلوبی خبر از حال من داری به خوبی جواب اشک های زینب تو شده در شام رقص و پایکوبی شده زخم دل من سخت کاری که از دستم نیامد هیچ کاری به پیش چشم من در بارش سنگ چه تکریمی شد از لب های قاری چرا از ظلم بی اندازه ی شهر نمی پاشد ز هم شیرازه ی شهر دل هفت آسمان را غرق خون کرد سر خورشید بر دروازه ی شهر یوسف رحیمی @navaye_asheghaan عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند * سهیل ابن عُرَیف (لعنت الله علیه) تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند.(تذکره الشهدا) حسن لطفی @navaye_asheghaan
674.3K
مناجات امام_زمان_عجج الله عمری که بی تو رفت یقینا حرام شد بی تو دلم اسیر خیالات خام شد آقا بیا که بی تو به پایان رسید عمر آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد.... بیچاره آن کسی که به دور از شما مدام با هرکسی به غیر شما همکلام شد بدبخت آن کسی که گرفتار نفس شد خوشبخت آن کسی که فدای امام شد رحمت بر آن که بهر تو از نام و نان گذشت نفرین بر آن که شیفته ی نان و نام شد
Karimi-Shab10Moharram1390[02].mp3
8.47M
داداش دلم با غربت آشنا شد شکستم و قدم دو تا شد ابروی پیوستت جدا شد داداش داداش از مشک تو هستم میریزه خون تو از دستم میریزه این سری که بستم میریزه داداش افتادی از رو مرکب داغ تو تا کمر رفت میغلطیدی رو خاک و تیرا همه تا پر رفت از توی نخلا دیدم قطع الیمین شدی تو رو دست نیزه دارا بالا پایین شدی تو پاشو نصیب من غم شده عباس یه دنیا ماتم شده عباس چقدر تنت کم شده عباس پاشو داداش برا چی میگی که برم من برم میشه دعوا تو دشمن تا سرت و از هم بدزدن داداش نه از من و نه از تو چیزی نمونده جونم چه جور برم به خیمه نه میشه نه می تونم می خوای بدونی عباس چی کمرم رو خم کرد یه جور زدن نمیشه دیگه تنت رو جمع کرد داداش اهل حرم از پا نشستند شکستی و همه شکستن گره معجرا رو بستن داداش داداش تا از رو دوش تو علم رفت ترسی تو قلب دخترم رفت حرمله جانب حرم رفت داداش پاشو که چشم به راه مشک تو سکینه پاشو ببر برادر دخترام و مدینه پاشو که اینجا چشم بی حیا بی شماره برم بگم رقیه گوشوارش و در اره
روضه اسارت يا زينب كبري(س)....... غم مرا همه با طعنه چاره می کردند و چشم های تو را پر ستاره می کردند محله های یهودی زیاد و ، فرصت کم برای بردنمان استخاره می کردند کنار نیزه ی عباس با سر انگشت به دختران یتیمت اشاره می کردند برای آنکه سری زیر پا رها نشود به روی نیزه شما را شماره می کردند جماعتی که به حال رباب میخندیدن اشاره ای به سر شیر خواره می کردند (شاعرش را نميشناسم.......
سفر کردن بدون تو! گمانم خواب می‌بینم من از بس بر تو می‌گریم جهان را آب می‌بینم سفر کردن بدون تو! برای ما خطر دارد که این راهِ چهل روزه، هزاران درد سر دارد سفر کردن بدون تو! عجب فرجام و تقدیری میان خواب هم دیگر سراغم را نمی‌گیری سفر کردن بدون تو! به رویِ ناقه‌ی عریان امان از هسفرهایم، دعایم کن برادر جان سفر کردن بدون تو! پر از زخم است احساسم چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم تو رفتی شانه‌هایت رفت دیگر تکیه‌گاهی نیست برای خواهرت جز سوختن، جز صبر راهی نیست شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می‌مانم میان گردبادِ غم شبیه کوه می‌مانم به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می‌جنگم ندارم شِکوه‌ای آخر، فقط بسیار دلتنگم نه تو هستی، نه عباسم، نه قاسم، نه علی اکبر صدایم کن ز روی نی، صدایم کن بگو: خواهر! طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری عجب تعبیرِ جانکاهی، عجب تفسیرِ پُر زجری به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن! به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی نمی‌دانم که شمر آخر چه می‌خواهد در این عرصه کنارِ ناقه‌ها با تازیانه می‌زند پَرسه یتیمانت ز روی ناقه‌ها صد بار افتادند به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد کف پای یتیمانت پر از گُل‌های تاول شد نشسته نافله خواندم، برادر گریه‌ها کردم ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه‌ها کردم کجا بودم؟ کجا هستم؟ ببین بازیِ دنیا را به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می‌دهد ما را نخواهد رفت از یادم جسارت‌های خصمانه نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه در آن مجلس به حسرت هستی‌ام را خوب می‌دیدم گل و گل‌زخم‌هایش را به زیر چوب می‌دیدم کشیدم زاده‌ی مرجانه را در بند رسوایی اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم دعایم کن حسین من، گرفتارم گرفتارم ✍ @navaye_asheghaan
ذکر شریف ارباب، تسبیحِ مستجاب است پس یاحسین گفتن، اصلی‌ترین ثواب است یک قطره اشک ما را، هفتاد حج نوشته اربابِ دست‌ودل‌باز، از بس که خوش‌حساب است یک بیت گریه کردیم، صد جِلد معرفت شد شوریِ اشکِ هیئت، شیرین‌ترین کتاب است جُونِ حسین باشی، بوی بهشت داری عطر لباس نوکر، خوشبوتر از گلاب است هر منصبی که داریم، با انتخابِ زهراست مادر برای فرزند، دنبالِ انتصاب است ذکرِ مصیبتِ او، تضمین خانه‌ی ماست کاخ بدون روضه، کاشانه‌ای خراب است ما شهروند‌هایِ، جمهوریِ حسینیم خونِ شهید گودال، تضمینِ انقلاب است تا کارمان گره خورد، گفتیم: یا رقیّه این نازدانه نامش، در هر زمان جواب است دوری وَبالمان شد، زخمی به بالمان شد یک سالِ بی زیارت، بالاترین عذاب است خرجیِ کربلا را، پایِ نجف نوشتند بانیِ اربعینش، شخصِ ابوتراب است ** اربابِ آب‌ها را، لب‌تشنه سر بُریدند از داغ حنجرِ او، دل‌های ما کباب است آزار پشتِ آزار، بازار پشتِ بازار آل علی گرفتار، دست همه طناب است آن بانویی که گریان، دنبالِ نیزه‌داران هِی می‌دَوَد پریشان، حس می‌کنم رباب است! ✍ @navaye_asheghaan
. مضطر شده ام ، باز عطا می خواهم با ذکـر و توسل به دعـا می خواهم مجنون حسینم و من از قبله ی طوس یک جفـت بلیـط کـربلا می خواهم ✍ . @navaye_asheghaan
. پا زد به جهان و خنده زد در دل دود دل وقف خدا کرد و‌دل از خلق ربود با پـای خودش رفت بـه مقتل اما سـر داد ولی چه سـرفراز آمده بود @navaye_asheghaan