eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. *لحظه ی با شکوه ورود سلام الله علیها به صحنه ی محشر ➖➖➖ نه کسی قدرت سخن دارد نه کسی نای سر تکان دادن همه ی اختیارها جبر است شده وقت دوباره جان دادن روز محشر شده، زبان ها لال! جن و انس و ملک، نظر پایین! حال وقت عبور فاطمه است.. همه انداختند، سر پایین گرم تسبیح و مجمری از عود با سپاه فرشته مالامال آمده از میان جمعیت مریم و آسیه به استقبال رفته بر روی منبری از نور دور تا دور او ملک پیداست جبرئیل از خدا خبر آورد عرش تحت ولایت زهراست همه ی هستی خودش را داد حق خودش گفته وقت جبران است به تلافی بندگی هایش هرچه زهرا طلب کند آن است فاطمه در برابر خالق دستها را که میبرد بالا با سر غرق خون فرزندش روضه ای تازه میکند برپا با دلی زخم خورده میگوید که برای شکایت آمده ام داغ روی دلم گذاشته اند با غمی بی نهایت آمده ام از چه دردی کنم شکایت که همه ی لحظه هام پر دردند یوسفی داشتم که لب تشنه گرگها پاره پاره اش کردند نیمه جان روی خاکها بود و با عصا میزدند بر بدنش دل من را به درد آوردند بسکه پا میزدند بر بدنش میرسد امر خالق قهار: ظالمان را در آتش اندازید قاتلان حسین را ببرید همه شان را در آتش اندازید *** +گفت وارد شو ای حبیبه ی من پیش پایش گشود درها را -گفت هرگز نمیروم به بهشت تا نفهمند قدر زهرا را_ فاطمه خوانده ای مرا ز ازل بخدا اینچنین نخواهم رفت زودتر از همه محبانم به بهشت برین نخواهم رفت صبر کردم میان رنج و بلا تا که فصل عنایتم برسد نوکران حسین منتظرند تا به آنها شفاعتم برسد با اشارات چادر خاکی عرش را جابجا کند زهرا مثل "مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کند زهرا"* ➖➖➖ *مرحوم استاد مؤید ✍ ➖➖➖ . @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بند1⃣ چند وقته روز خوش ندیدم سـر مــزارت زهـرا رسـیـدم حـالا بـی تـو تـنهای تنـهـام از زندگی بی تو من بریدم غم کشیدم نه یه سنگ مزاری گذاشتم برات نه یه پارچه ء سبزی کشیدم به جات دردشون و به کی بگن بچه هات خانمم رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم بند2⃣ از یادم نمیره چه ها شد مـسماره در تیر بـلا شـد حالا من موندم فاطمه جان خونم واسم دار العزا شد نه یه مجلسه ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایه هات دردشون و به کی بگن بچه هات خانمم کار زمونس خرمای ختم تو رو طاقچه ء خونه است گلدون یاست وسطه باغچه ء خونه است
Karezani.mp3
10.89M
🔊 | تنظیم ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ' خانهءغم ' 📝 چند وقته روز خوش ندیدم 👤 کربلایی‌ ▫️ ؛ ۱۴۰۳
همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد نفس به سینه این پابه ماه میگیرد! مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند... پس از سه ماه تنش وزن کاه میگیرد! مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد.. بروی صورتش ابری سیاه میگیرد هنوز هم که هنوز است با همین حالش علی به چادر زهرا پناه میگیرد! کسی نگفت که این تازیانه در کوچه به بازویش به کدامین گناه میگیرد؟! چه آمده به سر چشمهای زهرا که.. ز چشمهای علی هم نگاه میگیرد همینکه نام علی را به پیش او ببری به لب ترنم "روحی فداه" میگیرد اگر خمیده علی از نماز آیات است.. نود شب است دراین خانه ماه میگیرد.. سیدپوریا هاشمی @navaye_asheghaan
🏴 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴 الاسلام سید رضی مرتضوی🎤 "اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ" مدینه گشته محشر زتنهایی حیدر نهاده دیده بر هم گل یاس پیمبر *امروز دیگه امیرالمومنین تنها شد حضرت زهرا به حاجتش رسید حاجتش این بود مثل همین روزها فرمود :"اللهم عجل وفایی سریعا" خدا مرگ زهرا رو برسان * علی صاحب عزا شد گلش حاجت روا شد نصیب مرتضی شد دگر خانه نشینی *دیگه تنهایی ها و غربت علی شروع شد سر در چاه میکنه..* الا ای چاه یارم را گرفتن گلم عشقم بهارم را گرفتن میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتن نصیب مرتضی شد دگر خانه نشینی به اشک دیده گوید که زهرا کلمینی ببین جان بر لب آمد کنارت زینب آمد *یکی از وصیت های زهرای مرضیه به علی این بود.یا علی! "ابکنی،وابک للیتامی" یا علی برا یتیمهام گریه کن.حواست به بچه ها و یتیمهای زهرا باشه نوازش کن علی یتیمان زهرا نوازش می داد را دلداری میداد در بغل می گرفت با هم گریه می کردن..عقده های دل خالی میکردن برا بی بی دوعالم..اما بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله در کربلا حتی اجازه نداشتن گریه کنن. هروقت گریه میکردن سیلی میخوردن، هر وقت نام بابا را می بردن تازیانه اشون می زدن...* «حسین آرام جانم حسین روح و روانم» صلی الله علیک یا مولا یا ذبیح العطشان یا حسین در جهان تا زنده ام گویم ثنایت یا حسین دست حاجت میبرم پیش خدایت یاحسین
1_7607106391
1.09M
🏴 سنگین و کوتاه 🏴 حضرت زهرا س ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزیزم هنوزم؛ تو خیلی جوونی مگه قول ندادی ؛ کنارم میمونی داری با سکوتت؛ منو میسوزونی سه ماهه که روتو؛ ازم میپوشونی (بگم یا نه) علی رو حلال کن ؛ که پهلوت شکسته (فاطمیه نیومده هنوز چ خبرتونه، دم در تو سرما نشستن، اینو برا دم دری ها میخونم) علی رو حلال کن؛ که پهلوت شکسته علی رو حلال کن که بازوت شکسته(آخ امام زمان از این معذرت میخوام میخونم) روی پیرهن تو؛ دیدم خون تازه دیدم داره أسماء؛ یه تابوت میسازه مرو نور خونم؛ مرو مهربونم (میگی یا نه) (مرو نور خونم مرو مهربونم)۲ @navaye_asheghaan
|⇦•درد ما از برای گفتن.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس کربلایی امین شادکام و کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ درد ما از برای گفتن نیست این چنین غصه کم ز مردن نیست بستری مادرت اگر باشد هیچ امیدی به زنده ماندن نیست *تو رو خدا امشب جای اونایی که اومدن گفتن امیرالمومنین بگو فاطمه یا صبح گریه کنه یا شب گریه کنه بگو لااقل آروم آروم گریه کنه نذاشتن مادر بلند بلند گریه کنه تو امشب بلند بلند گریه کن.‌* *ام سلمه میگه اومدم بهش گفتم الان میگم چرا میگه بلند بلند گریه کنید برای مجلس نمی‌گه‌ها برای خودمون میگه چون امام رضا فرمود: هرکی دعوت به خودش بکنه ملعونه دعوت به عیادت ناموس امیرالمومنین داریم می‌کنیم می‌گیم بلند گریه کنید. خونه‌ اش شلوغ باشه..بی بی به سلمان چند تا خرما داد گفت: سلمان افطار کن هسته‌هاشو برا من بیار. سلمان میگه رفتم خونه افطار کنم دونه دونه خرماها رو می‌ذاشتم دهانم هسته نداشت. پا شدم رفتم در خونه اشون در خونه رو زدم به فضه گفتم میشه خانومو ببینم؟ گفت: بله بیا.. اومدم گفتم خانم خرما داده بودی گفته بودی هسته‌هاشو بیار هسته نداشت. حضرت فرمود: میوه بهشتی بود. گفتم خانوم پس برای چی میگید هستشو بیار؟ گفت سلمان خواستم یکی، دوباره در خونه علی رو بزنه...ام سلمه میگه بهش گفتم دختر پیغمبر چه جوری شب و صبح می‌کنی ؟گفت: مادر دیدی بچه‌ امو کشتن..گفتم: فاطمه من با این کارا کاری ندارم اومدم احوال خودتو بپرسم. چه جوری شب و صبح کردی؟ گفت: مادر دیدی دستا شوهرمو بستن. گفت فاطمه یا بگو چته یا پاشم برم. گفت: مادر چیکار داری نفس می‌کشم خون بیرون میزنه..* دیدم‌ غلاف خورد تو پرت وای مادرم مغیره زد تو کمرت درد ما از برای گفتن نیست این چنین غصه، کم ز مردن نیست چلچراغی شکسته در کوچه خانه‌ی بی چراغ روشن نیست گل اگر بود مادر ما بود چون که پژمرده گل به گلشن نیست با تبر یاس را درو کردن ای خدا این که رسم چیدن نیست *ببینم چقدر روضه بلد داریم..* خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت @navaye_asheghaan
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس کربلایی امین شادکام و کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چنان مسمار در قلبم فرو رفت که محسن گفت مادر سینه ام سوخت ریختن تو خونه ام با داد و بیداد این اولین باره دیدم فاطمه افتاد اون نانجیبه بی‌شرف پست سر زنو بچه من میزنه فریاد *ناله داری بگم..* اومد زد چه جور بگم چقدر زد بگم چه دیدم که مو سفیدم چقدر تو کوچه‌ها همراه مادرم دویدم چهره‌ی زردم دستای سردم روی خاک دنبال گوشواره بودم، پیدا نکردم واااای غرور واسم نذاشتن جلو من جلو من رو چادرش هی پا میذاشتن * امام باقر فرمود یه جوری زده بود تو صورت مادرم سفیدی چشمش سیاه شد..* اومدم کمک کنم بهش نذاشتن دیگه پا نشد یه جوری مادرمو زدن که مثل قبلنا پا نشد ضربه پا زدن مادرم مشغول صحبت بود که اینا، بی هوا زدن یه جوری زد بازوم شکست نعره می کشید قنفذ مست می‌گفت بزن فاطمه رو با هر چی که هست * سیدا گوش می‌گیرن بگم..* تازیونه چرخید توی دست رو ابرو نشست ابروی مادرم شکست نشد که پا شه بغض تو صداشه دل مادرم به این خوش بود که یک مرد باهاشه صدام پیچیدش تو کل شهرو یه نفر کمک کنه مغیره کشتش مادرم رو وااااااای می‌دونست پا به ماهه *صدا زدن علی جان تو برو مسجد بچه‌هارم آماده کرد فرستاد سمت مسجد آره والا بچه نباید جون دادن پدر و مادر رو ببینه..* تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست به روی دست خودش دسته ی جارو را بست بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد تا نگاهش به نوک تیزی مسمار این میخ محسنمو ازم گرفت گریه کنید مادر ما بی‌گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود * تو مقتل اومده عین عبارته "تُدیرُ طَرفاً خَفیّاً الی رَحلِکَ و بیتِکَ" میگه دیدن سیدالشهدا با گوشه‌ی چشمش داره نگاه میکنه، سکینه داره صدا می‌زنه.. گرفتی چرا گفت: ای استخوان شکسته حیدر.."فرفسه برجله" ,برید مقتلو بخونید یعنی لگدی که به سینه بخوره میگن "فرفسه"..یه جا دیگه تو گودالم اومده نوشتن جوری به سینه‌ی سیدالشهدا لگد زدن آقای ما با صورت به زمین خورد روی این صورت زرد و زار پاتو نذار پاتو نذار پاتو نذار به گلوی پاره با فشار پاتو نذار «حسین جان، آقا » *هزار و‌ چهارصد ساله میگن که خواهرش رفته تو گودال نیزه شکسته ها رو کنار زده شمشیر شکسته ها رو کنار زده..یه سئوال کسی مگه با نیزه شکسته جنگ می ره؟ کسی مگه با شمشیر شکسته جنگ می ره ؟پس چرا میگن نیزه شکسته‌ها رو شمشیر شکسته‌ها را..؟* نگام به سمت علقمه کجاست برادرم ببینه دست به دست داره می گرده معجرم منو زدن اباالفضل اباالفضل اباالفضل صد نفری زدن اباالفضل اباالفضل اباالفضل گفت عمه! عمه! یه پارچه بده سرمو بپوشونم اینا نامحرمن.. عمه نزدیک بود امشب کنیز خانه ای باشم *یه ضربه تو سینه ی زهرا زدن من خودمم فکر می کردم پشت در زده دیدم تو مقرّم نوشته یه نگاه کرد اینور کوچه دید هیچ خبری نیست. یه نگاه کرد اینور کوچه دید هیچ خبری نیست. زهرا که افتاد رو زمین من نمی گم مُقَرَم میگه اینقده با پا زد.."فرفسه برجله" یعنی خورده تو سینه اش.. تو گودال زدن تو سینه ی ابی عبدالله اما من یه جور دیگه می گم دختر علی دوید تو گودال گفت: دختر علی برگرد اینجا دعوا مردونه اس.. گفت: زندگیم‌ زیر زانواته کجا برگردم؟ عبارت اینه ..شمر یه نیزه برداشت گفت برمی گردی یا نه؟ گفت: زندگیم زیر زانواته یه نیزه زد تخت سینه ی زینب ..* «یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه یا مظلوم حسین» @navaye_asheghaan
4_5891077898831402092.mp3
29.09M
|⇦درد ما از برای گفتن...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳ به نفس کربلایی امین شادکام وکربلایی حسین ستوده ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بانو!خاندان پر فضیلت تو که همه فرزندان عشق بودند، مثل ابرهای سخاوت از دریای دامنت آغاز شدند و در آسمان جهان چهره نما گشتند. نسل پس از تو، سرشار از خلق و خوی شریف تو بود. صفات بی نهایتت را در تک تک چهره های دودمانت به جا گذاشتی، تا زمین دلتنگ آیین تو نباشد. @navaye_asheghaan
|⇦•زهرا بیا بنگر ... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مصطفی مروانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زهرا بیا بنگر ببین حیدر شده یکّه و تنها زهرا کجایی که بی تو قَدّم خمیده شد دل اسیر غم ها.. *غریبی علی دیگه شروع شده ها... یه نگاه کرد به این قبر خاکی...* رمیدی از من (فاطمه) چه دیدی از من که اینگونه دل بریدی از من چه کرده هجرانِ تو با این دل چه گویم ای خفته زیر این گِل *کجایی زهرا...قربون دلت بشم امیرالمومنین. کجایی زهرا..چه روز سختی بود به امیرالمومنین. چه مجلس ختم جمع و جوری گرفت با این بچه ها. صدا زد فاطمه...* روزم سیاه شده مثه شام عزا من بودم و همین دو سه تا بچه ها *هیچکی نیومد فاطمه...* نماز آخره که می خونیم برات *شروع کرد نماز زهرا رو خوندن...* "اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا" *قربونت برم عزیزم...* "اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا" دیدی چجوری زهرامو کشتن آه از دنیا من خونه خراب میشم با این غم برگرد زهرا * یه وقت دیگه بغض علی طاقت نیاورد شکست...* آی دنیا می بینی دنیام از دستم رفت زانوهام بی جونه زهرام از دستم رفت *دیدی با علی چیکار کردن...؟* *همینه روضه ی شام غریبونی همینه، اصلش اینجوریه.گفت فاطمه ...* مگه قرار نبود بمونی پیش ما خوشی ِحیدرو نمیخوان خیلیا برا همین سه بار زدنت بی هوا *موقع غسل که شد تازه علی فهمید چه خبرا بوده...* زخمایی رو که پنهون می کردی دیدم زهرا خیلی به تو زحمت دادم خیلی نُه سال اما "اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا" آی دنیا می بینی دنیام از دستم رفت * گفت فاطمه...* رفتی و پژمردنمو ندیدی رفتی زمین خوردنمو ندیدی تو کوچه ها راه منو می بندن همه دارن به شوهرت می خندن *گفت بذار التماس آخرمم بهش بکنم شاید صدام بهش برسه، گفت فاطمه...* بلند شو با یک دلِ بی غم بریم اصلا از این مدینه با هم بریم بلند شو دستاتو حنا بذارم تابوتتو میگی کجا بذارم؟ *اصلاً فاطمه میگی درد داری پهلوت درد میکنه قبوله...* بلند شو دستتو به پهلو بگیر عیبی نداره از علی رو بگیر *فقط بلند شو فاطمه...خیلی خونه برام سخته فاطمه...* تو خونه یاد اون روزا میفتم میرم بیرون تو کوچه ها میفتم چه مادری ز دخترم گرفتن خوابو ز چشمای ترم گرفتن بی مادری نصیب دخترم شد خبر داری چه خاکی بر سرم شد *همه اینا یه طرف فاطمه...* این چادرِ پاره منو میکشه این خون گوشواره منو میکشه میشه بیای دو قطره زمزم بدی یه ظرف آب بیاری دستم بدی دل من از همه کنار میگیره حالا علی دست به دیوار میگیره کارم شده یه گوشه ای ببارم بچه هاتو سر خاکت بیارم *خیر نبینه اون که به ما جفا کرد.. *نیمه شب که میشد زینبین رو خواب میکرد. آروم از خونه میزد بیرون. حسنین هم میومدن. پشت سر بابا حرکت میکردن. خدای ادبن. یک قدم از بابا جلو نمیذاشتن. پشت سر بابا... هیچ وقت از باباهاتون جلوتر راه نرین. پشت سر پدر مادرتون... اما کنار قبر می رسیدن، بی تاب دست بابا رو رها میکردن. می دویدن، خودشونو مینداختن رو خاک مادر. حسین ایستاد کنار قبر مادر، دست به سینه گذاشت مؤدب، صدا زد مادرجان...!* سلام من به تو ای مظهر شکیبایی درود من به تو ای غم گسار تنهایی شبانه بر سر قبرت آمدم مادر توأم به خانه ی خولی به دیدنم آیی @navaye_asheghaan