.
#مناجات با #امام_رضا
#زبانحال_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
بار سفر انداختم تا روی دوشم
آمد صدای مهربان تو به گوشم
می خواهم از نهر رجب باده بنوشم
گفتم گنهکارم تو گفتی پرده پوشم
آغوش وا کن از همه دلکنده ام من
از این همه خوبی تو شرمنده ام من
گنبد ،حرم ،ایوان طلا زیباست اما
چشمان پر احساس تو دارد تماشا
جای همه دلتنگی ام در دار دنیا
یک بوسه از دستان تو می خواهم آقا
مانند زهرا مادرت سائل نوازی
بردرد هر بی چاره ای تو چاره سازی
وقتی دم باب الجوادت می نشینم
انگار نه انگار که روی زمینم
در خانه تو زائر عرش برینم
حس می کنم نزد امیرالمومنینم
حق می دهی بابا کنم امشب صدایت
بوی نجف می آیداز صحن و سرایت
چشمانتظارت بود بابایی کهنسال
نامتورا می برد هرشب در سیه چال
ازدرد ساق پا سحر می رفت از حال
درسجده هایش ناله می زدچهارده سال
سندی عذابم می دهد هرروز تا شب
از دست این بی آبرو خلصنی یارب
بر آیهٔ تطهیر دستی بی وضو برد
با پنجه هایش بارها مویم بهم خورد
قلب مرا با حرفهایش خیلی آزرد
بی کنیه نام مادرم زهرا می آوُرد
هرشب مرا یاد سنان انداخت نامرد
در پیش پایم خورده نان انداخت نامرد
در گوشه زندان کند زنده به گورم
در تنگی این حفره شد روضه مرورم
هنگامقرآن خواندنم کوهی ز نورم
یاد سری افتاده در کنج تنورم
با یاد جدم ناله از دل می کشیدم
فریادهای مادرم را می شنیدم
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک جای سالم در همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه مادر ندارد
من بی وضو موی تورا شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
#قاسم_نعمتى ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_حسین
سایت از سرم زیاده
دل رو میزنم به جاده
این عرض سلام من رو
کی آقا جواب نداده
حال مضطرم عجیب نیست
من بیمارمو طبیب نیست
دنیا رو بگردی هیچکس
بعد از کربلا حبیب نیست
محبوبم حبیبم امام حسین(ع)
بیمارم طبیبم امام حسین (ع)
وقتی با تو من آشنا شدم (ع)
کی گفته غریبم امام حسین (ع)
پسر فاطمه دستمو بگیر ۳
ای سرمایه ی جوونی
عشق پاک آسمونی
من با تو بهارم اما
بی تو سردمو خزونی
سقف خیمت آسمونه
خونه ی امیدمونه
یاد اربعین بخیر که
هرچی دارم از همونه
یک سال انتظار آخرش حرم
کردم گریه بالا سرش حرم
گریه میکنن آسمونیا
وقتی میرسه مادرش حرم
پسر فاطمه دستمو بگیر ۳
ای ماه بلند زینب
ای گیسو کمند زینب
چشمت روی نیزه بازه
ای نیزه پسنده زینب
تشنه بودی آب میخوردن
موتو به نسیم سپردن
دست روی سرم گذاشتم
پیراهنتو که بردن
روی دامن مادرت سرت
قرآن خونه رگ های حنجرت
مقتل گفت تورو دوره کردن و
گفتم وای بر احوال خواهرت
#بند_مهدوی
خیلی انتظار کشیدن
پیرا رفتنو ندیدن
برگرد و ببین جوونا
خستن اما با امیدن
کارم دائم اشک و آهه
شرمندگیم از گناهه
بد رفتم ولی دوباره
برگشتم و روم سیاهه
برگشتم بگم زندگیم تویی
راه روشن بندگیم تویی
برگشتم بگم بیقرارتم
تا عمری باشه پای کارتم
پسر فاطمه دستمو بگیر ۴
#محمدجواد_توحیدی ✍
@navaye_asheghaan
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک_سالار_زینب
#سبک_واحد
سوره ی نور است در کنج زندان
بسته در زنجیر شد دست قرآن
باب الحوائج موسی ابن جعفر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سجاده ی او از خاک نمناک
در ظلمت محبوس شد ماه افلاک
باب الحوائج..........
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به ملاقاتش چه ظالمانه
دشمن می آمد با تازیانه
باب الحوائج ............
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه خوان گشته زهرای اطهر
زینت عرش است بر تخته ی در
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یوسف زهرا افتاده در چاه
حضرت رضا آجرک الله
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@navaye_asheghaan
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک_واحد
دلا کن نظر ، دلغمین کن نگاه
به بغداد و زندانی ی بی گناه
ببین یونسی را به ظلمت اسیر
ببین یوسفی را به زندان چاه
یا موسی بن جعفر سلام علیک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صبا کن سفر سوی زندان او
بزن بوسه بر دست لرزان او
به بابای در کنج غربت بگو
ز دلتنگی و اشک طفلان او
یا موسی بن جعفر سلام علیک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سرشک دو چشم گهر بار او
چراغی شده در شب تار او
ببین همنشین گشته با قاتل و
ببین تازیانه شد افطار او
یا موسی بن جعفر سلام علیک
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@navaye_asheghaan
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک_سنتی
نور خدا شده در ظلمت اسیر
بر زخم پای او خون گرید زنجیر
ارثش شهادت شد همچو مادر
صلی الله علی موسی ابن جعفر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
زهرا بیا سوی زندان بغداد
فرزندت با دست بسته شد آزاد
تابوت او شد از تخته ی در
صلی الله علی موسی ابن جعفر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
زندانبان قاتل و زندان قتلگاه
یوسف اهل بیت ، محبوس در چاه
خلصنی یارب گوید مکرر
صلی الله علی موسی ابن جعفر
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@navaye_asheghaan
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک_واحد
ای گل پر پر.....آه و واویلا یا موسی بن جعفر
غریب مادر....آه و واویلا یا موسی بن جعفر
امشب فلک غرق عزای کاظمین است
امشب خراسان همصدای کاظمین است
امشب دل ما هم گدای کاظمین است
ای گل پرپر.....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یا ضامن آهو بیا در شهر بغداد
شد طائر قدسی اسیر دام صیاد
در کنج زندان باب مسموم تو جان داد
ای گل پرپر...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دریا به روی تخته ای از در که دیده
افلاک را زنجیر بر پیکر که دیده
یاس بهشتی را چنین پرپر که دیده
ای گل پرپر.....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چشمان زنجیر از غم او غرق خون است
خورشید ما محبوس در "قعر سجون" است
روی لبش "انا الیه الراجعون" است
ای گل پرپر....
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@navaye_asheghaan