eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
374 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
SalavatShabaniyeh[01].mp3
5.66M
🎙 با لحن عربی (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَهِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ ...) 🔺با نوای: 💠 خواندن این صلوات به صورت روزانه در ماه شعبان هنگام ظهر توصیه شده است. ✅ @emame3vom
شب سوم حکایت عشق_241017193931.mp3
3.55M
❤️ نوحه بسیار زیبا و جانسوز 💠 تقدیم به دختران 🎤 میرداماد و حاج محمود کریمی ❤️ کجایی بابا شده نماز من شکسته
arzi_04_270517095720.mp3
1.2M
❤️ استقبال از ماه رمضان 💠یا کریم و یا الله 💠 و بسیار زیبای
. ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄ " ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻗﻀﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﺗﺎﺧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ : ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻋﺮﺵ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﺲ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﺍﻣﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﺭﻣﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﺪ: ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﯾﻨﺼﺮﻧﯽ؟ ﻣﻦ ﻣﺤﺘﺎﻃﺎﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ﻟﺒﯿﮏ ... ✨ﺣﺴﯿﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﯾﺎﺭﯾﻢ ﮐﻦ ... ✨ﻣﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ... ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ... ﻣﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ ... ✨ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﮕﻮﯾﻢ : " ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ "... ✨ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﻦ ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ.... ﺣﺴﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ.... ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﻣﺎ.... 🍃🌺 🆔 @emame3vom
بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹 مناجاتی بر اساس متن ▶️ وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده .
ای نفس بردی آبرویم را چه راحت بر باد دادی حاصلم را بی مروت هر بار توبه کردم و هر بار بشکست پیش خدایم آب گشتم از خجالت لغزید پایم، سوی تو رو کردم ای وای از دست تو یک عمر تن دادم به ذلت یاد خدا در سینه‌ام جایی ندارد از بسکه دورم را احاطه کرده ظلمت زنجیر غفلت دست و پایم را گرفته عبد فراری مانده در بند اسارت آه ای خدا امشب به تو رو کرده‌ام من تا وا کنی از گردن من بند غفلت آیا دوباره توبه‌ام را می‌پذیری تو که همیشه کرده‌ای بر من محبت دستم بگیر ای دست‌گیر بی پناهان بنگر میان چهره‌ام اشک ندامت ای بهترین بخشنده ای توبه پذیرم از دست نفسم پیشت آوردم شکایت بین مناجات و دعا مثل همیشه دارم میان سینه‌ام شوق زیارت ذکر توسل می‌کنم یک جمله کافی‌است تا باز گردد رو به من ابواب رحمت من را ببخش امشب به جان آن غریبی که از تنش پیراهنش گردید غارت با نیزه و شمشیر جسمش زیر و رو شد روی زمین افتاد با صدها جراحت لب تشنه روی خاک صحرا بود و می‌دید در پیش چشمانش به زینب شد جسارت کربلایی رضا باقریان
امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب با دست گیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب با وفا را به احترام زینب بادیده های گریان من آمدم بگیرم امضایِ کربلا را به احترام زینب از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان با پا عزیز ما را به احترام زینب بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه به احترام زهرا به احترام زینب با نعل های تازه کمتر بهم بریزید آقای سر جدا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب
۹۷ من مناجات و نوای سحری می خواهم از گنه خسته و حال دگری می خواهم دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم به گدایان حرم اذن دخولی بدهید بهر اعمالِ بَدم برگ قبولی بدهید قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران از تو آبادی و از من همگی ویرانی است با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است عاشقانه همه را سوی ضیافت خواندی ذکر یا فاطمه زیبایی این مهمانی است آمدم آمده ام یار مرا دعوت کرد حُرمت ذکر شما بود چنین رحمت کرد دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام به امید کرم و جود و عطا آمده ام صحنه ی رزم و جهاد است ، جهاد با نفس به سِلاحی که بُوَد اشک و بُکا آمده ام منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام گر چه نالایقم و غرق گناهم اما به امید حرم کرببلا آمده ام حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم "من کجا سفره ی احسان ابا عبدالله من کجا نوکر آستان اباعبدالله کاش مانند حبیب بن مظاهر جانم بارها بود به قربان اباعبدالله بهر سوگند به درگاه خداوند کجاست جان بالاتری از جان ابا عبدالله وای از آن بزم شرابی که در آن زینب دید چوب می خورد به دندان ابا عبدالله" اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسین علیه السلام پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین پسرِ فاطـمه و وارث سـردار حـُنـِین شاه عشق و کـَرم و جوُد و تولّاست حسین زائر کـرب و بلایش شب جمـعه مادر همه یِ هستی این عاشق و شیداست حسین اُسوه یِ عـزّت و ایثار و فـداکاری بود وَجهی از ذات خدا بنده یِ یکتاست حسین نَشِـیندم که براند اَحـَدی را هرگـز چشم امّید من و اهل دو دنیاست حسین حرمش جنةُ الاعلای دل عشـّاق است ضربِ آهنگ تپش های دل ماست حسین کـربلا چشـم به راه فـرج دلـدارم بهترین جادّه تا وصل و تماشاست حسین
۹۷ ای کاش کار عاشقی مشکل نمی شد بین من و تو فاصله حایل نمی شد روز ازل هم بر غم تو گریه کردم در غیر این صورت که خاکم گِل نمی شد دنبال صاحب خانه می گشتی نه خانه این مکه جز با کربلا کامل نمی شد جبریل هم بهر تو می گرید وگر نه آیات باران بر زمین نازل نمی شد قبل از تو پیروزی بعد از هیچ جنگی این گونه با کشته شدن حاصل نمی شد تنها نبودی ورنه با آن اشتیاقت تا کربلا راهت چهل منزل نمی شد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مناجات ماه مبارک و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها یا رب ندارد بخشش و عَفوِ تو پایان تو مهـربانی و غـفوری من پشیمان مادر که پشتِ در به عشقت سوخت امّا..... دیگـر در آتش سینـه زنها را مـَسوزان از فاطمـیونم ولی رویـَم سیـاه است در نامه دارم لغزش و طغیان و عصیان یا دائم الفضل ُو کرم یا دائم النّـور اِغْفِـرلَنٰا یا ذَالعُلٰا ای حیِّ سبـحان شاید نباشـم بنده یِ خوبی برایت امّا شـدم با روضه یِ مولا پریشان بستند دست مرتضی را تا بخندند بر یاس سیلی خورده پیش چشم طفلان وقتی که سیلی خورد عالم گفت زهرا زهرا به گریه ناله زد جانم حسن جان یا رب به حـقِّ فاطمه العفو العفو پاکـم کُن و پایان بده شبهای هجران
علیه‌السلام 🔹محض یار🔹 برگرد ای توسل شب‌زنده‌دارها پایان بده به گریه چشم‌انتظارها از یک خروش ناله عشاق کوی تو «حاجت روا شوند هزاران هزارها» یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن دل بسته این پیاده به لطف سوارها... ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن خیری ندیده‌ایم از این اختیارها باید برای دیدن تو «مهزیار» شد یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها... یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود اما مسیر تو به من افتاده بارها شب‌ها بدون آمدنت صبح ظلمت‌اند برگرد ای توسل شب زنده‌دارها این دست‌ها به لطف تو ظرف گدایی‌اند ای أیّهاالعزیز تمام ندارها 📝
*مجلس ترحیم خودم* 🌹 سهراب سپهری🌹 🌹 ♈بعد مرگم شده بود... آمدم مجلس ترحیم خودم ، همه را می دیدم همه آنها که نمی‌دانستم عشق من در دلشان ناپیداست ♈واعظ از من می‌گفت... از نجابت‌هایم، از همه‌ی خوبیها و به خانم‌ها گفت : اندکی آهسته تا که مجلس بشود سنگین‌تر... راستی این همه اقوام و رفیق !!؟؟ من خجل از همه‌شان ! من که یک عمر گمان می‌کردم تنهایم و نمی‌دانستم من به اندازه یک مسجد پر از آدم ، دوستانی دارم ♈همه شان آمده‌اند! چه عزادار و غمین... من نشستم به کنار همه شان وه چه حالی بودم ، همه از خوبی من می‌گفتند حسرت رفتن ناهنگامم ، خاطراتی از من که پس از رفتن من ساخته‌اند از رفاقت‌هایم ... از صمیمیت دوران حیات یک نفر گفت: چه انسان شریفی بودم دیگری گفت فلک گلچین است ♈یک نفر هم می‌گفت : "من و او وه چه صمیمی بودیم" !! و عجیب است مرا ، او سه سال است که با من قهر است... !! ♈یک نفر ظرف گلابی آورد و کتاب قرآن که بخوانند کتاب و ثوابش برسانند به من گرچه برداشت رفیق ، لای آن باز نکرد ... و ثوابی که نیامد بر من ♈آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد آمد آن گوشه نشست ... من کنارش رفتم اشک در چشم ، عزادار و غمین ، خوبی‌ام را می‌گفت چه غریب است مرا ... ! ♈آن ملک آمد باز... آن عزیزی که به او گفتم من: « فرصتی می‌خواهم » خبرآورد مرا: « می‌شود برگردی... مدتی باشی ، در جمع عزیزان خودت... نوبت بعد ، تو را خواهم برد... ♈روح من رفت کنار منبر... و چه آرام به واعظ فهماند: اگر این جمع مرا می‌خواهند، فرصتی هست مرا... می‌شود برگردم... ♈من نمی‌دانستم این همه قلب مرا می‌خواهند ! باعث این همه غم خواهم شد روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز... زنده خواهم شد باز واعظ آهسته بگفت : « معذرت می‌خواهم خبری تازه رسیده‌ست مرا گوئیا شادروان مرحوم ، زنده هستند هنوز » ! خانمی جیغ کشید و غش کرد و عزیزی به شتاب ، مضطرب ، رفت که رفت... یک نفر گفت: « که تکلیف مرا روشن کن اگر او مرد، خبر فرمایید سوگواری بکنیم ! » ♈عهد ما نیست به دیدار کسی، کو زنده است دل او شاد کنیم کار ما شادی مرحومان است !!! واعظ آمد پایین... مجلس از دوست تهی گشت عجیب ! صحبت زنده شدن چون گردید ، ذکر خوبی‌هایم همه بر لب خشکید... ♈ملک از من پرسید: « پاسخت چیست ؟ بگو ! تو کنون می‌آیی !؟ یا بدین جمع رفیقان خودت می‌مانی!!؟؟ » ♈چه سوال سختی ! بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن... زنده باشم بی‌دوست ؟ مرده باشم با دوست ؟ زنده باشم تنها !؟ مرده در جمع رفیقان، عزیز!؟ من که در حیرتم از کرده‌ی این مردم نیز...!!! ♈کاش باور بکنیم کاش بیدار شویم خوب اندیشه کنیم معنی واقعی آمدن و رفتن چیست ؟ ای کاش دلی شاد کنیم تا زمانی که هنوز زنده اندر برِ ماست...
. 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 من عبد روسیاهم، دست مرا بگیرید شرمنده از گناهم، دست مرا بگیرید از بس که دور گشتم، از خانه حبیبم گم گشته است راهم، دست مرا بگیرید با زورقی شکسته، خود را رساندم اینجا تنها و بی پناهم، دست مرا بگیرید شرمنده از گناهم، دست مرا بگیرید مولای من، آغوش خود گشودی اما فرار کردم برگشته غرق آهم، دست مرا بگیرید وقتی که غیرتم رفت، شوق عبادتم رفت درمانده از گناهم، دست مرا بگیرید یا رَب اِلهی العَفو یا رَب اِلهی العَفو مولای من، عهد شباب رفت و مویم سپید گشته بی حد شد اشتباهم، دست مرا بگیرید شد آرزوی این دل، ایوان طلای حیدر غیر از نجف نخواهم، دست مرا بگیرید تنها ره نجاتم، شش گوشه ی حسین است بی کربلا تباهم، دست مرا بگیرید هر شب ز آه زینب، محزون و دلشکسته گریان قتلگاهم، دست مرا بگیرید یا رَب اِلهی العَفو یا رَب اِلهی العَفو @emame3vom شاعر : مجتبی قاسمی 💥
4_5814563756532828020.mp3
32.4M
و درد دل با پروردگار فراز های بسیار شنیدنی و فوق احساسی الهی اِن حَرَمتَنی فمَن ذَالَّذی یَرزُقنی؟ و اِن خَذَلتَنی فمَن ذَالَّذی یَنصُرنی؟ ؟💔 امشب سر به زیر اومدم خدا ضرر کنم ، سود کنم ، همه چی دست خودته💔 بانوای گرم 🎤 بسیار باعث صفای دل میشه😭💜🙏 ♥️ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚
اشعار مناجات با خدا از سازگار -(خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی) خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی تن خسته پا شکسته درها تمام بسته جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی عمری گناه کردم دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی آلودگی دل را با اشگ تو به شویم تا در دلم نماند آثاری از گناهی با کثرت گناهم مپسند روسیاهم کاورده ام علی را در عین روسیاهی مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم بی حب او نباشد طاعات جز تباهی ✍
🌺 و 🌹هرگاه به رسید برای حاجات و بزرگ، 4 رکعت نماز بخوانند. 🌷 در رکعت اول بعد از حمد 25 بار بگویید : 🌸افَوِّضُ امری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بصیرٌ بِالعِبادِ 🌷و در رکعت دوم پس از حمد 25 بار بگویید : لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ انّیِ کُنتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاستَجناهُ لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمنینَ 🌻و در رکعت سوم پس از حمد 25 بار بگوید : حَسبِیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ 💐و در رکعت چهارم، 25 بار بگوید : لا حول وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ و پس از سلام 25 بار صلوات بفرستد و حاجت بطلبد. ان شاالله برآورده شود. درقنوت نماز خوب است بخوانید الهی « کٰهٰیٰعص( کاف ، هٰا ، یٰا ، عَیْن ، صٰاد ) اِکْفِنی حٰمعسق ( حٰا ، میم ، عَیْن ، سین ،قٰاف ) اِرْحَمْنی سُبْحٰانَ الْقٰادِرِ الْقٰاهِرِ الْکٰافی . اللهم انی مغلوب فانتصر یاالله یا وَلِیَ العافِیهَ و رازقِ العافیه و خالقِ العافیه وَالمنِعَم بِالعافیهِ تَمام العافِیه و شُکرالعافِیهِ فی الدّنیا والاخرهِ یا ارحم الراحمین. 📚 (ختوم و اذکار، ج 1، ص 230 )
دوازده دستورالعمل طلایی در روزهای آخر ماه شعبان المعظم : ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السّلام رسیدم. حضرت فرمود: که اى اباصلت اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس کوتاهی‌های روزهای گذشته را با این کارها جبران کن: 1️⃣ به کارهایی بپرداز که به تو مربوط است؛ 2️⃣ اموری را که به تو مربوط نیست رها کن؛ 3️⃣ زیاد دعا کن؛ 4️⃣ فراوان استغفار کن؛ 5️⃣ قرآن بسیار تلاوت کن؛ 6️⃣ از گناهانت به درگاه خداوند توبه کن تا وقتی ماه رمضان می‌آید خالص برای خدا باشی؛ 7️⃣ هر دینی به گردن داری ادا کن؛ 8️⃣ هر کینه‌ای از مؤمنی در دلت داری بیرون بریز؛ 9️⃣ و هر گناهی که به آن مبتلایی را ترک کن؛ 0️⃣1️⃣ تقوای الهی را رعایت کن؛ 1️⃣1️⃣ در پیدا و پنهان زندگیت به خداوند توکل کن و بدان که هرکس به خداوند توکل کند خدا برای او کافی است... 2️⃣1️⃣ در باقی‌مانده این ماه این جمله را فراوان بگو: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قد غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ؛ خدایا اگر ما را در این روزهایی که از شعبان گذشت نیامرزیده‌ای، پس ما را در روزهای باقیمانده آن بیامرز. 📚 عیون اخبار الرضا، جلد2، صفحه51
متن اشعار —------ —------------------------------ کجایی قراره دل بیقرارم بیا صبح گرم شب سرد و تارم شب جشنتونه عجب شور و حالی همه اینو میگن که جای تو خالی هزار ساله خورشید هنوز پشت ابری دلم مونده حیرون که داری چه صبری چشام گریه داره دلم زار زاره بوی پیرهنت رو نسیمی بیاره امشب کجایی آقا کجایی آقا کجایی آقا ای داد داد از جدایی آقا جدایی آقا جدایی آقا —--------------------------- —------------------------------ هنوز چشم خیسم به راهت نشسته دوباره دل من به یادت شکسته پر از التماسه آقاجون نگاهم منم نوکری که سر و پا گناهم چقدر پستم آقا نمیدی جوابم الهی ببینم تو رو توی خوابم پر از اشک خجلت جلوت سر به زیرم نگاهی کن آقا و الّا میمیرم دیگه طاقت ندارم طاقت ندارم طاقت ندارم سر رو زانوم میذارم زانوم میذارم زانوم میذارم —------------------------------ بازم مرغ روحم توی جمکرونه دعای فرج رو به عشقت میخونه الهی بیای و به دورت بشینیم آقا یک دل سیر شما رو ببینیم روز جمعه ای که دیگه پیش مایی شب قبلش حتما تا صبح کربلایی شب جمعه ای که دلها پر امیده علم رو اباالفضل به دست تو میده داره علم میاره علم میاره علم میاره اونکه دستی نداره دستی نداره دستی نداره @emame3vom —-----------------------------
** تهران * یاسوج 🌹 بعدنیمه ی شعبون توی ماه رمضون بادست خالی شدم دوباره مهمون خدا خودش میدونه شب آشتی کنونه ازمعصیت ماها باز پشیمونه شب رازونیازه شب سوزوگدازه درای رحمت وعشق همیشه بازه دلم که بی قراره اسیرهجریاره بجزخدا دل من کسی نداره بنده ی روسیاهم پرازغرق وگناهم ولی بازاومدم من باسوزآهم پشیمونم پشیمون پریشونم پریشون عبدفراریت آخر اومد خداجون شدم دور ازتو خسته به امیدی نشسته ازاین بارگناها پشتم شکسته زدم به این دراون دربه هرگوشه زدم سر به هرجایی که رفتم تو بودی بهتر توخیلی مهربونی همیشه پیشمونی به سمت درتوبه دل می کشونی گناها دسته دسته ، پَر و بالمو بسته ندارم چیزی غیرِ ، توبه شکسته دلم خیلی سیاهه ، همه کارام گناهه اگه رحم نکنی تو ، عمرم تباهه خدایا بندگی چی ؟ صفای زندگی چی ؟ گیرم که تو ببخشی ، شرمندگی چی ؟ نمونده دیگه فرصت ، با این شرم و خجالت رسیده وقت توبه ، کجاس در رحمت می خوام با دل سنگم ، به توبه بزنم در می خوام بیام تُو خونت ، با رمز حیدر یا سامع الشکایا یا دافع البلایا ازهمه ی گناهم ببخش خدایا @emame3vom 🌹
. . شعر 40 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم،آمدم عصر دهم در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم بر سر زنان ،با ناله بین قتلگاه بین قومی بی حیا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه رفت و پیکر صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .