eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
437 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
عذابم نده روی زمین نکش پاهاتو عذابم نده پیش چشام نبند چشاتو عذابم نده صدا بزن بازم باباتو پیرم کردن، اززندگی سیرم کردن کنار نعش جوونم آخر زمین گیرم کردن وای وای وای ولدی ولدی ولدی علی حسین یا حسین ، حسین یا حسین بلند شو ببین که ریشه حیا رو کندن بلند شو ببین به دور عمه صف می بندن بلند شو ببین به من و خواهرم می خندن دل پر خونه، داغت منو می سوزونه که جای لیلا کنارت عمه مصیبت میخونه وای وای وای ولدی ولدی ولدی علی حسین یا حسین ، حسین یا حسین شکستی علی منم کنار تو شکستم نشستی به خون منم دیگه زپا نشستم چی اومد سرت داری می ریزی از رو دستم نور دیده ، از هم تن تو پاشیده چی به سر تو اومد که نیزه به زره چسبیده چه سخته برام پسرمو تو خون ببینم چه سخته برام کنار پیکرت بشینم چه سخته برام تو رو روی عبا بچینم غرق دردی ، پاشو که دق مرگم کردی پسرم آروم نمیشم تا که به خیمه برگردی وای وای وای ولدی ولدی ولدی علی حسین یا حسین ، حسین یا حسین
نوحه_جدید_حضرت علی اصغر_در آهنگ (عم اوغلی چوخ گول سارالار) ----------- الهی اصغر قانا باتوب(۲) جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم(۲) گوزوندن عالملری آتوب(۲) جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم(۲) ------------- او قانلی میداندا اصغری(۲) شاه آلاندا آغوشه_شاه آلاندا آغوشه آتاسینون اللری اوسته(۲) گیتدیم اصغریم هوشه_گیتدی اصغریم اوسته بوغازینه انّی اوخ دگوب(۲) گوشیدن ئوزوب گوشه_گوشیدن ئوزوب گوشه اوخا گولوب صودامر بالام جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم ------------ بو رسمیدی ای خدای من(۲) داش قوناقه ویرمازلار_داش قوناقه ویرمازلار آنانون اولسا بالاسینا(۲) گر علاقه ویرمازلار_گر علاقه ویرمازلار دئین یوخویدی او ظالمه(۲) اوخ اوشاقه ویرمازلار_اوخ اوشاقه ویرمازلار سه شعبه اوخ حرمله آتوب جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم ------------- الهی سن شاهدن ئوزون(۲) یوخدی دردیمه چاره_یوخدی دردیمه چاره منه باخور حرمله گولور(۲) لعنت اولسون اغیاره_لعنت اولسون اغیاره خیامه اعدا هجوم ائدوب(۲) غارت اولدی گهواره_غارت اولدی،گهواره پوزولوب حالیم سسیم باتوب جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم ------------- سینمه ده،صود اولمادی سنی(۲) تا اَمیزدیرم اوغلوم_تا اَمیزدیرم اوغلوم امیدیم عباسیدی گله(۲) سنه سو ویرم اوغلوم_سنه سو ویرم اوغلوم خجالتم گلموری دلیم(۲) باری دیندیرم اوغلوم_باری دیندیرم اوغلوم گوزیاشیمی غم قانا قاتوب جان ویروب سوسوز اوغلوم_جان ویروب سوسوز اوغلوم (بهلول حبیبی زنجانی)
🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله
. ماه عزا شده یا صاحب الزمان یا فارس الحجاز الغوث و الامان میون گریه ها برای فرجت دعا کنم ای پسر خون خدا سینه زنان به راه تو نشسته ام منتظرم با شهدای کربلا العجل العجل العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ای یاس تشنه ام شش ماهه ام بخواب شد ناله ی حرم وای از دل رباب به علقمه رفته عموتو برنگشت شرمنده از لبای خشک تو شدم مکن تلذی تو به روی دست من نگاه بکن به گریه های بی حدم العجل العجل العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اندازه ی گلوت تیرسه شعبه نیست میدونی از چی زد چون نام تو علیست تیر سه شعبه شد جواب خواهشم رو دست من خون تو می باره علی انگار که نیزه خورده توی حنجرت گوش تا گوش تو شده پاره علی العجل العجل العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 این تیر ِ تو گلوت میده منو عذاب من چی حالا بگم به مادرت رباب رویی ندارم که برم سمت حرم مادرته تو خیمه ها منتظرت دق میکنه با دیدن زخم گلوت چطور ببینه که جدا شده سرت العجل العجل العجل یا مهدی.... ✍عبدالمحسن (سبک و شعر بنداول: محمد خرم فر) 👇
. بنای سوختن امشب اگر.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد نه سرزنش نکنید، این دلی که سوخته شاید به غیر آه کشیدن ، هنر نداشته باشد هنوز آب نخورده‌است خاک خشک دل من بعید نیست درختم ، ثمر نداشته باشد خدا نیاورد ، آنکه ز چشم یار بیفتد خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید اگر به بندگی ما نظر، نداشته باشد شبانه بر سر و سینه‌زدن، چه فایده دارد ضرر نمود کسی که سحر، نداشته باشد چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه به قدر بال مگس، چشمِ تَر، نداشته باشد *آقا شیخ جعفر شوشتری میفرماید نگید شبِ علی اکبر بگید شب جون دادن حسین .. واقعا هم اگر زینب نیومده بود حسین اونجا جون میداد .. همچین که بی بی اومد و دست گذاشت رو سر شونۀ حسین .... آقا امام حسین یه جونِ دوباره ای گرفتو پاشد ؛ خواهرم تو اینجا چیکار میکنی ..* فقط اجازه بده، پیش خانه‌ات بنشینم بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد مرا بغل کن و، با بوسه غرق عاطفه‌ام کن شبیه آن پسری که، پدر نداشته باشد چقدر ندبه بخوانیم و أینَ أینَ بگوییم روا نبود دعاها اثر، نداشته باشد تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد بیا که شیعه دگر خون جگر، نداشته باشد 👇
. میبینی که حالم ، چه بد حالیه.. و توسل به حضرت علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ میبینی که حالم ، چه بد حالیه سر به زیر اومدم ، دست من خالیه شده گردنم کج ، که راهم‌ بدی بی‌پناه اومدم ، تا پناهم بدی ازم رو نگیر ، شرمسارم کنارم بمون ، کم نیارم تو داری مثل من ، ولی من به جز تو کسی رو ، ندارم درسته خرابم ، عذابم نکن پیش خوبایِ عالم ، خرابم نکن نبر آبروم و ، پناهم بده سر به راهم کن و ، سوز و آهم بده نمیخوام که از تو ، جداشم میخوام توی راهت ، فداشم اگه آخر عمرمه ، کاش عاشورا فقط ، زنده باشم باباش اومده ، با قد خم شده سایۀ یک علی ، از حرم کَم شده نخندید بهش ، که عزاداره این خنده مرحم واسه اون ، که جا خورده نیست حسین و صدا زد ، علی حیف صداش تو شلوغی‌ها ، گم بود میگن که غریبونه ، جون داد خداحافظیش ، زیر ثُم‌ بود جوونا بیاید که ، حسین ماتشه تیکه تیکه شده ، وقت خیراتشه بیاید که داره ، فاطمه میرسه اونقده پخشه که ، به همه میرسه کنار تنت ، پاره پاره شکسته شده ، داغ داره زیر بازوهاش و ، بگیرید حسین نایِ رفتن ، نداره شاعر: 👇
. ای لَبَت خشک‌تر از .. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای لَبَت خشک‌تر از ساحل دریا پسرم خجلم از تو نشد آب محیا پسرم دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم چه داغی نشوندی ، تو دل من نمون روی خاکا ، با این بدن پاشو بار دیگه ، قدم بزن برای بابا .. دل از دیدن تو ، نمیشه سیر بابات اومده ، ناتوان و پیر ببین خم شدم ، دستمو بگیر عصای بابا .. از خیمه رفتی و ، بردی دل منو دریای من گرفت ، غم ساحل منو میگردم از غمت ، دشت ستاره رو پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو پر از سوت و کف شد ، دور و برت زمین میخورم ، پیش پیکرت سرم خم شد از غم ، روی سرت نفرین به دنیا .. گل من چه پرپر ، آوردنت گلابم چقد بد ، فشردنت عبا کم اومد واسه ، بردنت ای اِرباً اِربا .. نامرد مردما ، بدجور کشتنت هی جمع میکنم ، منها میشه تنت پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی بابای پیرتو ، تنها نذار علی بهاری که دیده ، خزونشُ نفس‌هاش بریده ، اَمونشُ نشسته کنار ، جوونشُ روضه میخونه .. حسین مونده با ، سوز گریه‌هاش علی و ، پریشونی باباش کسی دل ، نمی‌سوزونه براش دلش چه خونه .. ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت از داغ دیدنت ، موهام سفید شده تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده شاعر: داود رحیمی میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شده‌ست باید برگرده سمت خیمه‌ها .. اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمه‌ها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد.. کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه... کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابی‌عبدالله دید این نیزه‌ها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره... یا اللّه حرفم تمام؛ اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون... همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد.... 👇
. حضرت علی اکبر علیه السلام هیچ بابایی نبیند آنچه را من دیده ام من جوانم را غریق موج آهن دیده ام مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن می گذشت مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت . پدرت با تن مجروح تو تنها مانده پدری پیر که در بهت تماشا مانده حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟ اِربا اِربایی ات از دور به چشمم امد یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم در همین حال کمانی کمرم تا مانده ای جوانان کمک این پدر پیر کنید بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای . کار من نیست تنت را ز زمین بردارم مثل این است که از خاک نگین بردارم عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید پدری در صف دشمن پسرش را بوسید من کنار تو شکستم همه این را دیدند نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند شده "یک تیر ولی چند نشان" کشتن تو مجلس ختم حسین است کنار تن تو خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها از حرم آمده عمه وسط حرمله ها نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید ترسم این است که در دشت تنش گم بشود نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود .
Fadaeian_Moharam_9807_01.mp3
1.96M
|⇦• بنای سوختن امشب اگر.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی
. کار از کار گذشته .. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کار از کار گذشته بدنت پاشیده سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده نه فقط من همه ی اهل حرم هم باشند قابل جمع شدن نیست تنت پاشیده خواست با دستش ببندد پلکِ اکبر را نشد خواست تابا گریه شوید پلکِ دیگر را نشد روی زانو چهار دستُ پا رسیده بر سرش خواست زینب نشنود لبخند لشگر را نشد گفت بابایی بگو اما فقط یک با شنید هر چه میکوشید بایِ حرفِ آخر را نشد با دو انگشتش میانِ حلق دنبال چه است خواست تابیرون کشد یک تکه خنجر را نشد *یا اباعبدالله کمک کن امشب برات گریه کنیم ..(زبانِ حال) آخه وقتی از کنار بدن علی اکبر میومد به جای اینکه به سمت خیمه ها بیاد به سمتِ دشمن میرفت .. (چرا ؟ آخه دیگه چشاش جایی و نمیبینه حسین ..)عباس رفت زیر بغلش و گرفت داداش خیمه ها این طرفه .. حسین آرام جانم.... حسین روح و روانم .... خرده های استخوان از سینه بالا میرود خواست تا خالی کند هر بار حنجر را نشد خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشد خواست بابا هم کشد تا خیمه خواهر را نشد یک مرتبه برگشت حسین .. گفت بنی هاشم بیاید بدن علی رو بردارید .. دیگه رمق تو پاهام نمونده ... هرجا نشستی پنج مرتبه یا حسین .. ــــــــــــــــــ