eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
رد خونست که بر پیکر این در مانده مثل زخمی که روی بال کبوتر مانده لرز سختیست که بر زانوی حیدر مانده گرد و خاکست که بر چادر مادر مانده   غم عالم به سرم ریخت ،امان از کوچه همه ی بال و پرم ریخت ، امان از کوچه   آنقدر سوخته که چادرش از سر افتاد دست بر شانه ی من بود که مادر افتاد بضعه افتاد ، همه جان پیمبر افتاد دردسر بود که در خانه ى ما شر افتاد   گره افتاده به این کار،امان از کوچه خم شده حیدر کرار ، امان از کوچه   مانده خاکستر در ، روی پر و بال اما مانده در گوش من آن شورش و جنجال اما یاد آن قد خم و آن تن بی حال اما چادری که شده در معرکه پا مال اما   بدتر این بود نه با پا ، که با سر افتاد تا به روی کمر مادر من در افتاد   مانده نجوای شب و روز من و این کوچه مانده این آه جگر سوز من و این کوچه آتش و دود غم افروز من و این کوچه حسرت مادر دیروز من و این کوچه   تکه تکه شده ام ، قحطی مرگ ست خدا میکشد آه مرا ، کوچه جدا ، مرگ جدا   آسیابست که امروز سرش خلوت شد یا تنوری که برایش غم نان حسرت شد گریه در روزن چشمان همه دعوت شد بوی مادر به لباس تن من عادت شد   سخت تر میگذرد ثانیه ها بی مادر شده دلگیر همه خانه ى ما بی مادر   هیچ داغی بجز این داغ مرا پیر نکرد بين موهای حسن این همه تأثیر نکرد یل خیبر شکنی را نه زمین گیر نکرد گریه چشمان مرا از غم تو سیر نکرد   آن سه تا بانی دردند ، امان از کوچه چه جفاها که نکردند ، امان از کوچه   غریبی
هاشم محمدی آرا: شور آرامش دارم در خونه ی تو من آسایش دارم فقط از محضر تو یک خواهش دارم بزا تا گدای تو باشم ماه منظومه بین روضه های تو قلبم آرومه کرم از گوشه نگات هر دم معلومه کاش میشد تو قلب تو جاشم من زنده م به عشق تو با اینکه گنهکارم تحویلم نگیری آقا باز میگم که دوست دارم یا مولا اباعبدالله .... نور لم یزل اسمتو شیرین تره حتی از عسل مثه حر منم بگیر آقا تو بغل که نرم روبه تباهی جون مادرت منو رد نکن حسین از پشت درت تا نفس دارم میخام باشم نوکرت قربونت بشم الهی دنیا رو نمیخام آقا دنیا بی تو یعنی حسرت تنها دلخوشیمون اینه روضه خوندنه تو هیات یا مولا اباعبدالله ....... رویام کربلا بخدا شیرینی دنیام کربلا حاجتی که از خدا میخام کربلا برسون منو به شش گوشه سامون کربلا شب جمعه ها میاد بارون کربلا واسه درد نوکرا درمون کربلا ضریح تو مثل آغوشه همیشه بیادم هستی همیشه ازت ممنونم حتما که دعامون کردی تو روضه اگه گریونم یا مولا اباعبدالله عجل لولیک الفرج فاطمیه ۱۴۰۱ شعروسبک، آقای هاشم محمدی آرا •┈┈••✾••┈┈• @navaye_asheghaan
مثل شمع سحری آب شدی از گریه از خودت بی خبری آب شدی از گریه   بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن   دل من از نفس سوخته ات آگاه است مثل اینکه شب بی مادریم در راه است   لحظه ها سخت تر از سخت به تو میگذرند زخم ها گرچه که مخفی ست ولی جلوه گرند   زهره خانه حیدر چه شده خاموشی؟ ساکتی مادر من یا نکند بی هوشی؟   مثل تنهایی بابا چقدر تنهایی دور کن از سر خود فکر سفر تنهایی   طرحی از قامت چون کوه تو باقی مانده سایه ای از تن مجروح تو باقی مانده   دور از چشم هراسان حسن گریه نکن این چنین ناله جانسوز نزن گریه نکن   بعد از آن کوچه باریک بهم ریخته ای از همان لحظه تاریک بهم ریخته ای کردی
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی   دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم با دستهای بسته کجا می روی علی   ای سرشناس شهر، برای تو خوب نیست مسجد چرا بدون عبا می روی علی   آشفته حالِ فاطمه ی پشتِ در نباش قدرِ خودت به هول و ولا می روی علی   آیینه ی شکسته ی این کوچه ها منم از من شکسته تر تو چرا می روی علی   بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است داری چه زود کرببلا می روی علی   این کوچه، آخرش ته گودال می رسد داری میان حرمله ها می روی علی   قاسمی
حسین سیب سرخی .mp3
7.89M
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد آخرش این خاک ایوانش طلایی میشود گنبد و گلدسته ها ی باصفایی میشود این حرم با چار گنبد میشود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید محتبای می‌شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند واقعا اینجا عجب دارشفایی میشود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت هر چه رامادر دهد به چه بنایی میشود حتم دارم ساخت وسازه حرمهای بقیع از همان لحظه که آقا توبیایی میشود می‌رسد روزی با دستان پر مهر شما از رواق وصحن اینجارونمایی میشود آخرشم من مطمئنم این گره وا میشود این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود هر چه خواندم دربقیع از سینه عقده پانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه مارا بسته او در هر چه من میخاستم تاروم پیش قبر مادر سقا نشد
4_5944883084452170644.mp3
4.86M
‍ ‍ ‍ روضه حضرت زهرا(ص) سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهسته 😭😭😭😭 وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته (اسماءمبادا همسایه لر بوللر) علینین آدامی یوخدی سس ویرماقوینان سن علیه کمک اول سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهسته 😭😭😭😭😭😭 وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته 😭😭😭😭😭 یوزون دوندر صاقا صولدان گیدیب قنفذ خطا یولدان مواظب اول سنان قولدان خزان وروبدی گلی باغبان باخور آغلور خدا بولور کفنین بندینی نجه باغلور تابوته وردیلر حرکت زینب آغلادی گویا ایدوب آناسینا بونوعی کشف راز قال بوگئجه بیزیله گونوز باری دوش یولا شب زنده داریلر ایلمز شبدن اعتراض ظلمت گئجه آنا گیدیسن هانسی منزله (اوشاقدی بعضی فکریلر الر ئوز عالمینده هله اینانمیر ننه نین تابوتی یولا دوشور بیردن دیدی) خدا مادرم را کجا میبرن 😭😭😭😭😭😭 گمانم برای شفا میبرن مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر امشب کنار سفره خالیست جای مادر فضه دییر من بوگئجه هرنه الدیم اواوشاقلار غذا یمدیلر فضه آنامیز هاردا بئله داریخمشوخ زینبی آرام الیرم حسین آغلور حسن بولمورم نلر گوروب اتاقین بیر گوشه سینده بئله سخلوب هردن دییر سیز یوخودوز اوکوچه ده من گوردوم سیز گورمدیز آنام نجه سخلدی دیواره بیرآز قوزاندم اوکوچه ده که اوسیلی منه دیسین ایستادم به سر پنجه پااما حیف دستش از روی سرم رد شدو بر مادر خورد ننم سخلدی دیواره دیدی اوغول قسمت بویوموش کوچه ده سیلی منه دیسون قوخدوم ننون ئولسون اوآغر ال سنه دیسون ✍مهدی عابدینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاقی و اندرز..و قابل توجه مداحان گرامی....👇 ای دوست بیا به هم اهانت نکنیم ما بی خردیم اگر رعایت نکنیم تا آخر عمر باخود عهدی بندیم درمورد هر کسی قضاوت نکنیم مداحی اگر از من و تو بهتر خواند تشویق نکردیم، حسادت نکنیم سرمایه ی مداح فقط اخلاص است با ذاکر مغرور رفاقت نکنیم برآن صله ی کمی که بانی داده بی معرفتیم اگر قناعت نکنیم درعرصه ی نوکری حواست باشد باخون امام خود تجارت نکنیم باروضه ی بی سند دراین ساحت صدق درمحضر فاطمه جسارت نکنیم از پیرغلامان اباعبدالله زشت است اگر که ما عیادت نکنیم این شعر (بهار) اگر پراز طعنه شده منظور خودش بوده عداوت نکنیم شاعر: (بهار) 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ *شب ِ شهادت ِ بذار یه جور دیگه سلام بدیم:* السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا *شب ِ شهادت ِ، اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم….* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی *** *شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال ِ علی ِ، یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی  *دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی  می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق”‌ِ. علی جان حسینم رو یادت نره* ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق‌ِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا”  ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من. این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین…..
برای مادرانی که در دامان پاک آنها مداحان اهل البیت (ع) پروش یافته اند **** الا ای شمع بزم خانه مادر تو چون گل بودی و پروانه مادر اگرچه رفته ای ، از دل نرفتی بجا ماندی ، ازین محفل نرفتی تو از دنیا گذر کردی ولیکن بجا ماندی تو مادر در دل من به سوی جنّت حق پر گشودی کنیز حضرت صدّیقه بودی ز شیر مهر تو من پا گرفتم مسیر عشق از مولا گرفتم ز لطف تو.چنین بر پا شدم من غلام حضرت مولا شدم من ز تو ممنونم ای مادر که با عشق مرا بردی به سمت نور تا عشق تو بودی مهر و ماه روزگارم تو دادی در دو عالم اعتبارم به من درس وفا آموختی تو چراغ عاشقی افروختی تو مرا با مهر زهرا پروراندی گلاب اشکِ خود بر من فشاندی لباس نوکری را از تو دارم که خود را از محبّان می شمارم مرا بُردی به بزم آل عصمت در آنجا داده ای شیر محبّت در آغوش تو بودم گریه کردی دو چشم خود گشودم گریه کردی ز تو دارم نشانِ ذاکری را تواَم دادی زبان ذاکری را اگر من نوکر آل رسولم ز لطفت کرده اند آنان قبولم الا ای مادر بهتر ز جانم ز فقدان تو خون بر دل فشانم فدای آن نگاه مهربانت به روی دیده دارم ارغوانت فدای ناله های یا حسینت هنوز آید صدای یا حسینت خدا را شاکرم ای پاک دامن که داده مادری مثل تو بر من چه مادر ، مادری رهپوی زهرا چه مادر ، مادری لبریز تقوا چه مادر ، مادری در خط زینب چه مادر ، مادری رهپوی مکتب فدای او که عطر گلشنم کرد لباس عشق حیدر بر تنم کرد ازو خاکِ ره اهل یقینم غلام درگه حَبْلُ الْمَتینم ز اشک او ولایت باورم من به درگاه ولایت نوکرم من ز مهرش ، مهرِ ثارُالله دارم ز لطف او دلی آگاه دارم دلِ آگاه من کرب و بلایی ست معطّر از شمیم نینوایی ست الا مادر که یاس گلشنی تو همیشه زنده در قلب منی تو oo محمود تاری "یاسر"
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ چرا بانوی من امروز از جا بر نمی خیزی زاشک فضه و افغان اسما بر نمی خیزی به هنگامی که خوابیدی تو خود گفتی صدایم کن صدایت می کنم آهسته امّا بر نمی خیزی چنان هر روزحاضر کرده ام آب وضویت بود وقت نماز ظهرآیا  بر نمی خیزی حسن بالای سر گرید چرا سر بر نمی گیری حسین افتاده برپایت که بر پا بر نمی خیزی صدای کوبه ی در می رسد گویا علی آمد نه بهر من چرا از بهر مولا بر نمی خیزی دلها بره مدینه ، فرمودند : اسماء برایم آب بیاور وضو گرفتند ، به روایتی غسل کردند ، خود را معطر نمودند ، جامه نو به تن کرد آخر فاطمه می خواهد به ملاقات رسول الله برود ، یک جامه به بدن کشیدند فرمودند  : اسماء ساعتی صبر کن ، مرا صدا بزن اگر دیدی جواب ندادم بفرست مسجد امیر المؤمنین را خبر کنند ، اسماء می گوید: ساعتی بعد زهرا را صدا زدم ، دیدم جواب نمی دهد ، همین که جامه را از روی زهرا کنار زدم دیدم فاطمه جان داده ، صدای ناله اسماء بلند شد ، گریبان خود را چاک زد  حَسنین وارد خانه شدند اسماء هیچوقت سابقه نداشت مادر این موقع بخوابد . دوید امام حسین کنار بستر مادر همین که بدن مادر حرکت داد  دید مادراز دنیا رفته صدا زد : یا اَخاه آجَرَکَ اللهُ فی ِ الوالِدَةِ . امام حسن آمد کنار بدن مادر صورت به صورت مادر گذاشت ، امام حسین صورت به کف پای مادر ، صدا می زند مادر من حسینم با من حرف بزن . اینجا صورت به کف پای مادر جوانش گذاشت کربلا هم خم شد کنار بدن علی اکبر ، صورت به صورت غرق خون میوه ی دلش علی اکبر گذاشت ، همه بگوئیم یا حسین . @@@@@@@@@@@@@@@@@@@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت حضرت زهرا س مسجد بابانبی .m4a
10.31M
بانوای گرم استاد کربلایی هادی صالحی بزرگوار(اراک)
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ 😭 در آتـش نمـرودیان در داشـت می سـوخت در بر دل سـوزان مادر داشـت می سـوخت گلها هـراســان باغـبـان ســــر در گــــریبان دربین آتش باغ کـوثر داشـت می سـوخت با بانــگ یا بابا رســـــول الله زهـــــــــرا جان علی قلـب پیمبـر داشــت می سوخت چشم حسن می خواسـت بر آتـش زند آب اما دلش ازسوی دیگر داشـت می سـوخت ازشاخه ی خم گشته یک گل چیده می‌شد در ،بر گل نشکفته پرپر داشت می سوخت با گفتن فضـــــــه خـــذینــی فضــــه آمد بانوی خودرا از زمین برداشت می سوخت زهـــــرا میـان شعـله ها فـــــــریاد می زد زینب در اه وای مـادر داشـت می سـوخت حـــال و هـوای آســـمان خــاکـســتری بود انگار از روح الامین پر داشـت می سوخت در آخــرین ســـاعات عمــرش قطره قطره مانند شمعی بین بسـتر داشت می سوخت از درد پهلو زخـــم بازویـش نمی سوخت تنها به مظلومی حیدر داشـت می سوخت آمـــد ز یک شـــاعر بیادم ایـن دو مصـراع وقت قرائت پای تا سر داشت می سوخت "ما عشـق را پشــت در ایـن خــانه دیدیم زهرا درآتش بود و حیدر داشت می سوخت" (۱) شعر:حاج محمد نعیمی(قم المقدسه) : ۱) این بیت از آقای حسن بیاتانی می باشد.
نوحه؛ چشمۀ نور.mp3
1.11M
«چشـــمۀ نور» چشمۀ خیر و برکتی، بر همه عالم حجتی بایتیمان هم‌سفره‌ای،با ملائک هم‌صحبتی دو چشمم به شوق تو کوثر شد لبم با ثنایـت معطــر شد دلم تا حریمت کبوتر شد (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر پیمبر هم مـادری، قوّتِ قلب حیدری علت خلقِ عالمی، چشمۀ نوری، کوثری ندارم غمـی در دلم دیگـر که حس می‌شودسایه‌ات بر سر تو را تا صدا می‌زنم مادر (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سوزد از آهت سینه‌ها، جان‌نثارت آیینه‌ها چادرت داردوصله‌ها،دست تو دارد پـینه‌ها مشامم پر از عطر نانِ توست تمام دو عـالم از آنِ توست خدا حافظ شیعیانِ توست (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شاعر:
نوحه، یار حیدر.mp3
949.3K
«بنت رسول الله» یاسین و نور و هل أتی زهرا تفـســـــیر نـاب انــــمـا زهرا او حجت بر حجج الله است کـــــوثـر قــرآن خــــدا زهرا ای مهــر و ماه عالم بر زخم دل‌ها مرهم ای نور چشــم خاتم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هستی ز دل‌هـای همــــه آگاه دشمــن به حبّ تو نـدارد راه یا فاطمــــه انســـــیة الحورا یا فاطمه بنــت رســــول الله هــر ملک کـــه می‌آمد بوسه بر دستت می‌زد مولاتـی زهـــــــرا مدد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خـــیـر کثــــیر همـــۀ دنیـــــا بانـــوی آب و مـــــــادر دریـا ای صبح وظهر وشب نگاه تو آرامـــــش همیشـــــــۀ مـــولا شد دنیا با تو محشر چادرت ســــــایۀ سر یا زهــــــرا یار حیدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:علی پورزمان
4_5816820929350602613.mp3
1.53M
خودش نوشت - خودِ قاتلش نوشت از آتیش و هیزم و درِ بهشت خودش نوشت - به معــاویـه نوشت از میخ و پهلوی مادرِ بهشت ((خودش نوشت -خود قاتلش نوشت)) کاری کردم با تازیونه / دستش بیفته / در کمی واشه کاری کردم پشت در اُفتاد/یه جوری زدم /نتونه پاشه کاری کردم تا آخر عمر / این صحنه یاد / مرتضی باشه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خودش زده - خود قاتلش زده رفته و حالا تو و کوچه اومده حسن نگفت - کی میدونه چی شده؟ روی چـــادر چـــرا جای لگـده؟ ((خودش زده - خود قاتلش زده)) کاری کرده هم چش زهرا/هم چش حسن/سیاهی میره کاری کرده برا پا شدن /بی بی از حسن / کمک میگیره کاری کرده کـــریم عالم / توو بچـگی از / زندگی سیره شعر:عبدالله باقری
گاهی خیال می‌کنم از مـن بریــده‌ای جـایی دِگــَر نگارِ دِگــَـر برگـــزیده‌ای گاهی خیال می‌کنم اِی ماهِ پشـتِ ابر آلودگـیِ خـلوت ایــن بنـــده دیـده‌ای گاهی خیال می‌کنم از من جـدا شدی دیدی گـناهـکارم و پا پَس کشـیده‌ای گاهی خیال می‌کنم ازجمعه خسته‌ای آنقـدر طعــمِ تلخ غــریبی چـشیده‌ای گاهی‌خیال‌می‌کنم از طاق نصـــرتِ،،، این شهرِشَر تومیوه‌یِ‌خِیری‌نَچیده‌ای گاهی خیال می‌کنم از اشک‌ِچشـم‌ِمن تنها نِفـاق و دردِ دورویی خــریده‌ای گاهی خیال می‌کنم از گوشـه‌یِ بقیع بغضــی برای ســینـه‌یِ من آفریده‌ای گاهی خیال می‌کنم ازاین همه دروغ تنها به فکر سیصــد ُو اَندی پدیده‌ای گاهی خیــال می‌کنم از داغِ مــادرت مثل حسـن چقــدر لبَت را گــَزیده‌ای گاهی خــیال می‌کنـم هر وقت آمدی اَجـری برایِ عاشقِ درخـون تـپیده‌ای دور از خیال می‌شدم و می‌زنم صدا هرجـا صدا زدم تو صـدایم شنیده‌ای شعر:حسین ایمانی
56.5K
(( زعرش خدا آید این زمزمه))(۲) (( نــدای ســلامُ علی فاطــمه))(۲) به روز قــــیامت قـــیامت کند به سوی خداعرض حاجت کند که از فاطمـیّــون شـفاعت کند برای بهشـــت خــــــــدا فاطمه عجـب حق او را ادا کــرده اند عطا کـرده بود و جفا کرده اند گلش را ز شـاخه جدا کرده اند کشـــــید آه واغـــــربتا فاطمه همان گل شد در جـوانی خزان بُــــوَد داغ او بر دل باغــــبان به دستش بُوَد اخـــتیار جـنان کند شیــــــعیان را جدا فاطمه ز سیلی به رویش نشـانه زدند به پهلوی او درب خـانه زدند به بازوی او تازیـــــانه زدند به راه علی شـد فــــدا فاطـمه به پشت در خـانه می زد نفس که یا فضه مُردم به دادم برس بیا مُحســنم پرکـشید از قفس علی را نمی زد صـــــدا فاطمه به قرآن ثناگــــو خـدایت شود نبی گفـته جـــانم فدایت شود علی شـــــمع بزم عـزایت شود بگـــــیرد بــرایت عـــزا فاطمه خدا خصلتی و پیمــبر سرشت امینی چه در الغدیرش نوشـت (۱) بُوَد فاطمـــــه آبـــروی بهشــت کنــــد بر مُحــــبّان دعا فاطـمه :محمد نعیمی (قم المقدسه) نوشت: ۱)__مرحوم علامه ی امینی صاحب کتاب ارزشمند الغدیر .
AUD-20210805-WA0000.mp3
7.95M
یا زهرا🖤 ناحله الجسم یعنی حامد زمانی ●♬می نویسیم اگر یا زهرا، کار داریم همه با زهرا می نویسیم اگر یا زهرا، کار داریم همه با زهرا. 😭😭😭 می نویسیم هزاران دفعه فاطمه، فاطمه، زهرا، زهرا♪●♬ وصف او را ز سر ناچاری می نویسیم و الا زهرا، فاطمه بود، سراپا احمد ♪●♬مصطفی بود سراپا زهرا هر کسی را که ز نسلش دیدیم هر کسی را که ز نسلش دیدیم حرمی داشته الا زهرا 😭😭😭 ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه سفر می گیری 😭😭😭 باکیة العین یعنی بارون غصه‌ها می باره ♪●♬چشای مادر ما تاره دیگه علی شده بیچاره منهدة الرکن یعنی توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده. جوری لگد خوردی که ♪●♬نمی تونی بلند شی از جات جای غلافه رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت، ای مادر وای مادرم… وای مادرم وای مادرم… وای مادرم😭😭 ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری ♪●♬جوونی اما مادر پیری بهونه سفر می گیری باکیة العین یعنی بارون غصه‌ها می باره♪●♬ چشای مادر ما تاره ♪●♬دیگه علی شده بیچاره منهدة الرکن یعنی توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو♪●♬ کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی ♪●♬بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده♪●♬ جوری لگد خوردی که نمی تونی بلند شی از جات ♪●♬جای غلافه رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من نگفت تو کوچه به اون کافر نزن😭😭😭😭 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمینه، روزگار بی‌کسی.mp3
1.13M
« روزگار بی‌کسی » فاطمه من موندم و این‌همه دلواپسی آروم آروم می‌رســـه روزگار بی‌کسی بارونی شـده چشــام زهرا، صبر من سـر اومده امشب باز بـرای تو دعــــا کـــردم، با حسین و حسـن و زینب زهــــرا بعـــد تـو بی‌یاورم بی‌تو بی‌کـس و غریب‌ترم ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در شده سینه‌زنت روز وشب با چشم تر ســـر روی دیـوار غـــم تا ابد می‌ذاره در خونه‌مون می‌شه عزاخونه، سـایه‌ت از سرم اگه کم شه می‌شکـنه قامـت یک خونه، قامــت مـادر اگه خـــم شه روی دوش مـــن بار غـمـــه خســته‌م بعد تو من از همه ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:محمدرضا_رضایی #محمدرضا_رضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا