1. تو دل غم مونده.mp3
6.36M
#نوحه_استقبال_از_محرم
#حاج_سید_رضا_نریمانی
تو دل غم مونده
یه ماتم مونده
که چند شبِ دیگه
تا به مُحرم مونده
منو باز زهرا
به اینجا خونده
که چند شبِ دیگه
تا به مُحرم مونده
رو دلها مُهرِ ، عزا کوبونده
که چند شبِ دیگه
تا به مُحرم مونده
تو راه درمون نِ هر درمونده
که چند شبِ دیگه
تا به مُحرم مونده
داره صدای مادری میاد
چه بی شکیبه
بی یار و حبیبه
پسرم غریبه
آی اهل عالَم
داره یواش یواش
خودِ بی بی
سینه زناشوُ ، هم گریه کناشو
جمع میکنه کم کم
برا مُحرم ...
مادرم با دل پرپر
میزنه آتیش به نوکر
میمیرم تا که می خونه
یا حسین غریب مادر
(یا حسین غریب مادر) تکرار
میشیم آماده
میشیم دلداده
خدارو شکرخدا
حسینوُ به ما داده
جوونیم نذرِ ، یه آقازاده
دلم یادِ شبِ
هشتِ مُحرم افتاده
تمومِ لشکر،
جلوش ایستاده
پدر به روی نعشِ
پسرش اُفتاده
دارن میخندن ،
به اشکِ آقا
یکی گریونه ،
اما همه لشکرشاده
یه خواهری
زِ خیمه ها میاد
میگه : برادر
قربونِ تو ، خواهر
پاشو جونِ مادر
تا بریم به خیمه
دارن همه،
هِل هِله میکُنن
پاشو عزیزم
این پیکرو الان
با همه جوونا
می بَریم به خیمه
بالایِ ، سرِ جوونی
بابایی ، شده زمین گیر
بعد تو ، خاکِ دو عالَم
بر این دنیای نفس گیر
علی اکبر، گلِ لیلا
پاشیده رو خاکِ صحرا
هر جاشو بلند کُنه عباس
یه جا می مونه رو خاکا
حسیییین ...
2. پر کشیده.mp3
3.1M
#نوحه_استقبال_از_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
سبک ممد نبودی ببینی
#ماهور_همایون
پَر کشیده ، هر دل عاشق
به سوی کربلا
تا نماند بر دل ما
آرزوی کربلا ...
از پَرِ گهواره ام
تا لحظه ی جان دادنم
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بوی اسفند عزا آمد
عطر سیب کربلا آمد
ماه محرم ، ماه غم
ماه ثارُالله ؛ بر اشک روضه
الحمدالله
شد بهار غم ، آه از این ماتم
عالم آمد ، زیر این پرچم
میدمد بر جان ما
صبح سپیدِ کربلا
میرود هر لحظه ی ما
با امید کربلا
تشنه ی آغوش یارم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرد در بغل
ما را ، شهید کربلا
بی قرارم ، ای کس و کارم
من به این پرچم بدهکارم
دلتنگ دیدار توام
دلگشایی کن
یا حسین ما را
کربلایی کن ...
عشق بی پایان
ای جانِ جانان
ای قرار ، قلبم ،
حسین جان
ماه محرم ، ماه غم
ماه ثارُالله ؛ بر اشک روضه
الحمدالله
3. باز محرم شده.mp3
743.4K
#زمزمه_استقبال_از_محرم
#زمزمه_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
سبک همه جا دنبال تو میگردم
#حاج_رضا_یعقوبیان
باز مُحرم شده
دل پُر از غم شده
مهدی فاطمه
فصل ماتم شده
#ملودی_دوم
دیده گریان در
انتظارم من
یوسف زهرا ،
بی قرارم من
( یا اباصالح ،
مددی مولا ... ) تکرار
ای گل عالَمین
ای مرا نور عین
در کجایی بیا
سفره دار حسین
#ملودی_دوم
یابن زهرا در
شور و شینم من
دیده گریان یاد حسینم من
( یا اباصالح ،
مددی مولا ... ) تکرار
ای عزیز همه
نور هر دل بیا
بزم ماتم به پاست
شمع محفل بیا
#ملودی_دوم
یابن زهرا صاحب عزایی تو
بی قرارم من کی میایی تو
( یا اباصالح ،
مددی مولا ... ) تکرار
ای طبیبم بیا
ای حبیبم بیا
از غم دوری ات
بی شکیبم بیا
#ملودی_دوم
جانم از هجرِ
تو بوَد بر لب
کن نظر جانِ
عمه ات زینب
( یا اباصالح ،
مددی مولا ... ) تکرار
من به یاد حسین
شده ام دلغمین
اشک چشمم نگر
حال زارم ببین
#ملودی_دوم
تویی یا مهدی
همه ی هستم
امشب از رحمت
تو بگیر دستم
( یا اباصالح ،
مددی مولا ... ) تکرار
دوبیتی
رباعی
ماه غم ماه محرم می رسد
ماه بزم ماتم و غم می رسد
در کنار هر عزادار حسین
فاطمه با قامت خم می رسد
◾️
ماه محرم حسین آمده
موسم ماتم حسین آمده
ماه عزای پسر فاطمه
هنگامه ی غم حسین آمده
◾️
بار دگر رسیده است، ماه محرم حسین
گریه کن ای دیده بر او در مه ماتم حسین
به محفل عزای او کنار مادرش بود
حضرت صاحب الزمان گریان هر غم حسین
◾️
ماه محرم آمده، هر دیده گریان حسین
همناله ی با زینبش، دل ها پریشان حسین
بر گریه کن های گل زهرای مرضیه بگو
بر هر عزادارش بود لطف فراوان حسین
#رضا_یعقوبیان
#هلال_محرم
محرم ماه پیروزی خون است
که ظلم و کینه از دشمن فزون است
محرم ماه خون، ماه حسین است
همه عالم ز غم در شور و شین است
محرم دل شود کرب و بلایی
درون دل بود حال و هوایی
محرم می زند بر دل شراره
به یاد زخمهای بیشماره
در این مه میشود دلها پریشان
در این مه میشود هر دیده گریان
در این مه کربلا غوغا به پا شد
در این مه کربلا غرق بلا شد
در این مه کشته گشته پور لیلا
علی اکبرش شد اربا اربا
در این مه هر دلی از غم کباب است
در این مه تشنه لب طفل رباب است
در این مه میشود چون غنچه پرپر
ز تیر حرمله از کینه اصغر
در این مه میشود از آل هاشم
شهید کینه، عبدالله و قاسم
در این مه دست سقایش جدا شد
ز ضرب تیغ کین فرقش دوتا شد
در این مه بر زمین افتاده عباس
کنار علقمه جان داده عباس
در این مه شد حسین تنهای تنها
فتاده غرق خون در بین اعدا
در این مه قتلگه غوغا به پا شد
به گردش جمع خیل اشقیا شد
در این مه دشمنان سویش دویدند
ز مولا پرده ی حرمت دریدند
در این مه خنجر از کینه کشیدند
سر فرزند زهرا را بریدند
در این مه پیکرش گردیده صد چاک
سرش بر روی نیزه، تن روی خاک
در این مه کودکان را وحشیانه
زدند گه کعب نی، گه تازیانه
در این مه جان عالم بر لب آمد
کنار پیکر او زینب آمد
در این مه زخم دل هاشان نمک خورد
کنار قتلگه زینب کتک خورد
در این مه قامت زینب خمیده
زده بوسه به رگ های بریده
در این مه خون دل آل عبا شد
در این مه خونجگر از غم (رضا) شد
#رضا_یعقوبیان
#هلال_محرم
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بگو حسین کجایی؟ بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی؛ بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سَرِ بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
*مسلم آوراه بود توي اين كوچه ها، يه نفر نمي اومد در رو باز كنه، چند تا شباهت داره روضه ي حضرت مسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها، مسلم اين آوارگي رو از حضرت زهرا به ارث برده بود، بي بي نيمه هاي شب مي اومد دَرِ خونه ي مهاجر و انصار رو ميزد، وقتي صاحب خونه ميگفت كيه؟ علي ميگفت: تو خودت رو معرفي كن، اگه من بگم علي هستم تا دَم در هم نميآيي... كوفه مسلم ميخواست بيعت برا حسين بگيره، فاطمه ميخواست مدينه بيعت برا علي بگيره...*
اگر که نامه نوشتم: بیا حلالم کن
نشد پیام رسانم؛ نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
*مسلم رو محاصره كردن، از هر طرف ميزدن، مسلم مردانه ميجنگيد، اما مدينه فاطمه بدونه هيچ سلاحي، چهل نفر دوره اش كردن، هر چي كمك ميخواست يه نفر نبود به دادش برسه...*
«گرديده بود همدست قنفذ با مغيره
او با غلافِ شمشير؛ او تازيانه ميزد»
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادرِ تو هم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشمِ بی ادبِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیورِ زنها به ساربان برسد
* مسلم رو وقتي كه گرفتن، بردن درالاماره، قبل مرگش اجازه گرفت دو ركعت نماز بخونه، بعد از نماز، از همون بالاي دارالاماره دست رو سينه گذشت به سمتِ ابي عبدالله "السلام عليكَ يا اباعبدالله" يه نانجيبي گفت: به تو هم ميگن سفيرِ حسين؟ نماينده ي حسين؟ حالا موقع مرگ اينجور داري از ترس اشك ميريزي؟ گفت: نه! من برا خودم گريه نميكنم "أبْكِي لِلْحُسَيْنِ وَ آلِ الْحُسَيْن" گريه ي من برا حسين و بچه هاي حسينِ، داره شيرخواره ميآره كربلا، داره رقيه رو ميآره...*
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
#شاعر قاسم نعمتی
*وقتي خبر رو رسوندن به آقا كه مسلم به شهادت رسيده، ابي عبدالله خيلي گريه كرد، فرمود: بگيد دخترِ مسلم بياد، داييش ميشه حسين، دختر رو روي زانوش گذاشت، همه دارن اين صحنه رو ميبينن، مخصوصاً دختراي خودش دارن ميبينن، ديدن دست نوازش روي سرش داره ميكِشه، گذشت تا اينكه ظهر عاشورا از همه خداحافظي كرد ابي عبدالله، از اهلِ حرم، يه وقت ديد ذوالجناح حركت نميكنه، نگاه كرد ديد دخترش دستاي اسب رو گرفته، بابا! به جانِ خودت تا از اسب پياده نشي نميذارم بري... ابي عبدالله دخترش رو روي زانو گذاشت صدا زد:" لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى" دلم رو نسوزون، اينجوري اشك نريز عزيزم، بذار برم ميدان، عرضه داشت: ميخواي بري برو بابا! اما يه شرطي دارم، بايد همون طوري كه دستِ نوازش و يتيمي به سر حميده كشيدي به سر دخترت هم بكشي، من كه ميدونم ديگه بر نمي گردي بابا!...
مسلم لحظه هاي آخر طلبِ آب كرد، دندان شكسته و لب پاره پاره، هر چي آب رو بالا آوُرد ظرف آب خون آلود شد، تا سه مرتبه، نتونست آب بخوره، خوب به اربابش اقتدا كرد، اما برا مسلم آب آوُردن، اما حسين هر چي ميگفت: آه جگرم ميسوزه، آب هارو دورِ گودال رو زمين مي ريختن...حسين...*
taheri_shab1-1_1401.mp3
5.71M
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نام حسین علیه السلام را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَر
|⇦•محرم اومده...
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
محرم اومده، داره صدا مياد
گمونم اين صدا، از كربلا مياد
صدايي كه داره، دلا ميبره
شايد كه اين صدا، صدايِ مادره
شايد هم اين صدا، از تنِ بي سره
يه پاره حنجره، شايد يه خواهره
كه توي قتلگاه، پيِ برادره
داره ميگه: برادرم كجايي؟
اي كه به خون محاسنت خضابه
گريه كنيد برا اون لبي كه
تشنه ي ما بينِ دو نهرِ آبه
پيرهنِ پارتو، تو عرش تكون ميدن
شايد يه لحظه هم، سر و نشون ميدن
فرشته ها همه لَاطِماتُ الْخُدُود
فاطمه ميزنه به صورتِ كبود
فرشته ها همه دست ميذارن رو سر
به يادِ خواهرت
ملائكه ديدن كه زخميِ هنوز
پاهايِ دخترت
حوريه لطمه ميزنه براتو
ميگه برا چي بريدن لباتو
جبرئيل هم ميگه ديدم چه جوري
آتيش زدن با خيمه بچه هاتو
taheri_shab1-2_1401.mp3
2.18M
|⇦•محرم اومده...
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ رحمه الله ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•شد ماه عزا میکشی از...
#قسمت_اول مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه
شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه
می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم
در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه
حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم
در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه
*همه گریه کن های عالم رو جمع کنی به اندازه ی یه صبحِ امام زمان نمیتونن گریه کنن... صبح و شب گریه میکنه برا ابی عبدالله*
هستی و نمی بینمت و کاش ببینم
آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه
*اعتقاد ما اینه هر جایی خیمه ی ابی عبدالله برپا بشه قبل از ماها خودِ امام زمان حضور پیدا میکنه، نه تنها خودشون، فرمودن: مادرم زهرا میاد، بابام علی میاد،ملائکة الله میآن...*
میسوزی و پا تا به سرت میشود آتش
می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه
*هر جرعهٔ آبی که نوشِ جان میکنه، میگه: بمیرم برا لبای خشکیده ات یا اباعبدالله، هی میگفتی: آه! جگرم داره از تشنگی میسوزه...*
از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی
از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه
*اما اونی که امام زمان رو بی تاب میکنه اینه:...*
بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت
از عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه
جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا
ای منتقمِ خون خدا آجرک الله!
#شاعر مرضیه عاطفی
*یا صاحب الزمان!....*
taheri_shab2-1_1401.mp3
1.65M
|⇦•شد ماه عزا میکشی از...
#قسمت_اول مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ رحمه الله :
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•آب زنید راه را...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
دختر مرتضی علی، فاطمه وار می رسد
زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد
هاشمیان به گِرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد
دار و ندار فاطمه ، گوهر ناب مصطفي
به كربلا حسين، با دار و ندار می رسد
خامس آلِ پنج تن همره طفل شیرخوار
زودتر از روزِ دهم سر قرار می رسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار می رسد
*همش رو شونه ی عمو جانشه، جانم رقیه!...*
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد
رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار می رسد
رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد
عنبر و مُشک می دمد، دولت يار می رسد
وزيرِ اعظم حسين، آيه ي محكم حسين
صاحبِ پرچم حسین، آن جلودار می رسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغِ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار می رسد
*ابی عبدالله دید اسبش حرکت نمیکنه، نوشتن: چند تا اسب عوض کرد، دید هیچ کدوم حرکت نمیکنه، از یکی سئول کرد: اسمِ این سرزمین چیه؟ یه پیرمردی گفت: آقا به اینجا نینوا میگن، اسم دیگه اش؟ قاضریه هم میگن، شاطئُ الفرات هم میگن، آیا اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: آقاجان! اینجارو کربلا هم میگن...
یه مرتبه حضرت فرمود: "اَعوذُ بالله مِنَ الکَرب وَ البَلاء" تا حسین گفت:"کَرب وَ البَلاء" دیدن صدای آه و زاریِ زینب از تویِ محل بلند شد، این چه اسمی بود داداش!؟ دلم رو زیر و رو کرد...*
رفت قرار ناگهان از دل خواهرِ حسین
در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد
پرده کنار می رود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دلِ گرد و غبار می رسد
چاک شده است آسمان، غلغله ای ست در جهان
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد
ديد كه از جورِ فرس، چه استخوان ها كه شكست
ناله و بانگِ قاسمِ لاله عُذار می رسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرزِ شكار مي رسد
لحظه ي تلخِ حادثه، چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری، سرکش و هار می رسد
گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خونِ گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرِکار می رسد
وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن
ناله ی یا بُنَیَّ از، گوشه کنار می رسد
آب زنيد راه را، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالتِ زار می رسد
گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان
آه! صدایِ پای آن چند سوار می رسد
چشمِ حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد
*با چه عزت و جلالی عمه ی سادات رو از محل پایین آوُردن، اکبر دستش رو گرفت، عمه جان مواظب باش قربونت برم، عباس دوید زانوش رو رکاب کرد، سیدتی و مولاتی!، بنی هاشم کوچه باز کردن، عمه ی سادات رو با جلال و شکوه زیاد از محل پیاده کردن، اما مثل برق گذشت، مثل چند روزه دیگه، وقتی میخواستن از این سرزمین ببرنش، همه رو خودش سوارِ بر ناقه های عریان کرد، یه نگاه کرد دید خودش تنهاست، صدا زد: حسین! ای غیرت الله! پاشو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن...
taheri_shab2-2_1401.mp3
4.04M
|⇦•آب زنید راه را...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله: برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
1. هوا دم داره.mp3
5.06M
#نوحه_استقبال_از_محرم
#کربلایی_جواد_مقدم
#واحد_1396
هوا دم داره ،
دلم غم داره
تمومه سال دلم
شوقِ مُحرم داره
پر از اُمیدم ،
سیاه پوشیدم
خدا را شکر بازم
مُحرمت رو دیدم
بیارید عَلمو ،
برام یه پرچمو
میخام مستی کنم ،
بیارید عکسه حرمو
منو اشکه غمو
یه دنیا ماتمو
میخام گریه کنم ،
بخون برام محتشمو
باز این چه شورش است
که در خلق عالَم است
باز این چه نوحه و
چه عزا و چه ماتم است ؟
زمین گُلشن شد ،
پُر از سوسن شد
دوباره چراغ حسینیه
روشن شد
جوونا اومدن ،
پُر از جزر و مَدَن
به یاد شهدایی که با ما
سینه زدن
یه عده سینه زن ،
دارن مشکی به تَن
به سینه میزنن
به یاد شاهِ بی کفن
یکی پَر میزنه ،
یکی دَر میزنه
میگن فاطمه به
سینه زنا سَر میزنه
باز این چه شورش است
که در خلق عالَم است
باز این چه نوحه و
چه عزا و چه ماتم است
هوا مُبهم شد ،
پُر از ماتم شد
عزای اشرفِ
اولادِ آدم شد
فلک غوغا شد ،
خدا شیدا شد
دوباره روضه های کربلا
بر پا شد
بازم عشق و صفا ،
بازم شور و نوا
میخونن مکن ای صبح طلوع
روضه خونا
بازم داغ حرم ،
بازم مَشک و عَلَم
الهی بگیره
دسته مارو دستِ قَلَم
باز این چه شورش است
که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و
چه عزا و چه ماتم است
2. قافله سالار.mp3
6.14M
#نوحه_استقبال_از_محرم
#کربلایی_جواد_مقدم
#سینه_زنی_همایون
#گوشه_بیداد_و_نغمه_حجاز
قافله سالار ، داره میاد
خدا کُنه برگرده
میگن علمدار، داره میاد
خدا کُنه برگرده
عمه ی سادات ، داره میاد
خدا کُنه برگرده
قبله ی حاجات ، داره میاد
خدا کُنه برگرده
#ملودی_دوم
خدا کُنه ، که رقیه اش نباشه
خدا کُنه ، کسی تشنش نباشه
خدا کُنه ، که برگرده رباب
کاشکی باشه ، مَشکا پُرِآب
( حسین ، وای
حسین ، وای ... ) تکرار
#بند_دوم
صدای شمشیر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
بوی غل و زنجیر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
حرمله با تیر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
خولی با شمشیر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
#ملودی_دوم
خدا کُنه
با خودش زن نیاره
خدا کُنه
چند تا پیرهن بیاره
خدا کُنه
چند تا معجر بیارن
خدا کُنه
چادر بیشتر بیارن
( حسین ، وای
حسین ، وای ... ) تکرار
#بند_سوم
سنانِ بدمست ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
با نیزه تو دست ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
از همه بدتر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
شمر با خنجر ، داره میاد
خدا کُنه برگردن
#ملودی_دوم
خدا کُنه
آخرش جنگ نباشه
خدا کُنه
رو زمین سنگ نباشه
خدا کُنه
آسمون یاری کُنه
خدا کُنه
که عمو کاری کُنه
( حسین ، وای
حسین ، وای ... ) تکرار
#دستگاه_همایون
تقدیم به فدایی مولا میثم تمار
۲۲ ذی الحجه سالروز شهادت میثم تمار و روز قشر مداح
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
فضائلی بنویسم ز میثم تمار
همان کسی که بود یار حیدر کرار
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
همان کسی که بود همچو حضرت سلمان
فقیه و عالم دین و مفسر قرآن
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
کسی که گشت ز اسرار ایزدی اگاه
کسی که بود ملازم به سه ولی الله
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
بزرگ مرد غیور از صحابه مولا
سخنوری که بود با فصاحت و تقوا
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
همان کسی که براه علی فدایی شد
نرفت کرب و بلا او ولی فدایی شد
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
همان کسی که خبر از شهادت خود داد
ز گفته های علی او به پیش ابن زیاد
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
بگفت بر سر دار بلا روم بی شک
که من به دست تو بی دست و پا شوم بی شک
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
فدای حیدر کرار می شوم آخر
بدان که بر سر این دار می روم اخر
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
زبان زد همه ی خاص و عام می گردم
فدای حضرت خیر الانام می گردم
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
زبان او ز دهانش کشیده آن قاتل
ولی ز مدح علی لحظه ای نشد غافل
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
به بیست و دوم ذی الحجه گشت قربانی
شهید گشت و نشد غافل از علی آنی
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
ز بس که مدح علی کرد تا خط پایان
شده است ثبت چو روزش به "روز مداحان"
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
بگو تو "ناطق" عاشق به میثم تمار
امید آنکه فدایی شویم میثم وار
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
غلامرضا محمود نژاد (ناطق) قم
۲۰ ذی الحجه ۱۴۴۳
۸ مرداد ۱۴۰۰
.
#مباهله #اصحاب_کساء
محمد آمد و نورٌ علی نور است همراهش
علی یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش
حسن محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش را
قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش
خدا دلدادۂ این #پنج_تن بود و سفارش کرد
که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش
مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند
پیمبر بود و خانوادۂ از غیب آگاهش
هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس
ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش
علی بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست
که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش
خدا داده به زهرا آنچنان اعجاز که والله
به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش
پسرهای علی هم که اگر نفرین کنند ای وای...
زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش
مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود
امان از ذوالفقارِ مرتضی و خشم گهگاهش!
🔸شاعر: #مرضیه_عاطفی ✍
................................
#غزل
محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را
زنی از راه میآید، که دارد آرزو مریم،
به رویش وا کند، یک لحظه چشمان نجیبش را
رسید از راه، روحالله و سرّالله و سیفالله
شنید از آسمان، عیسیابنمریم هم، نهیبش را
نگاهی میکند یعسوب و میترسند ترسایان
چه کس، اینگونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟
بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید:
چه خواهد شد اگر حیدر، کِشد تیغ مهیبش را
«پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُالقدس» با ماست
بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را
#قاسم_صرافان✍
#روز_مباهله
.___________________________
💚💚💚💚💚
برای مباهله
بر احمد و بر قلب صبورش صلوات
بر حیدر و بر نسل غیورش صلوات
بر واقعه ی مباهله باد درود
بر اهل کسا و پنج نورش صلوات
-----------
می وزید از هر کران خورشید روی پنج تن
ناگهان پیچید در دل عطر و بوی پنج تن
احمد و حیدر ، بتول و یاس های فاطمه
چشم هستی بود آنجا رو بسوی پنج تن
آمده پیغمبر و همراه او چار آفتاب
داشتند آنجا نصاری گفتگوی پنج تن
این طرف آل پیمبر در کسای غرق نور
روبرو در بیم و در وحشت عدوی پنج تن
چهره ی نجرانیان در ظلمت و در تیرگی
غرق در نور خدا روی نکوی پنج تن
یا محمد ، یا علی ، یا فاطمه گفتیم ما
یا حسن ، با یا حسین آمد سبوی پنج تن
مست جام اهل بیتیم از ازل ما تا ابد
بوده ایم از ابتدا در جستجوی پنج تن
هیچ می دانی بود «یاسر» در این میعادگاه
چشمه ی آب بقا ، آب وضوی پنج تن
**
محمود تاری «یاسر»
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
🌹#روز_مباهله
🌹#مدح_و_منقبت
✍#مسعود_یوسفپور
💫💫💫💫💫💫💫
نظر به گفتۀ "جرداق"، هم نظیرش نیست
دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟
علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که
چهارمین فلک اندازۀ حصیرش نیست
دوجا به دستنبی دست او گرهخوردهست
علی مباهلهاش کمتر از غدیرش نیست!
فدای انفسنایی که در کلام خدا
به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست
هوای حضرت عیسا دمیست سلمان را
نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
🌹#روز_مباهله
✍شاعر:عادل حسین قربان
💫💫💫💫💫💫💫
چارده نور؛ همچنان دریاست
چارده نور؛ محورش زهراست
"وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی:
آسمان روی شانهی آنهاست
مثلِ خورشید تابناک شدند
دینِ اسلام را ملاک شدند
آمده: "اِنَّما یُریدُ الله":
از پلیدی و رجس پاک شدند
وصلِ آنها وصالِ پیغمبر
رسمِ آنها مثالِ پیغمبر
نیست اجرِ رسالت طه
جز محبت به آلِ پیغمبر
به کناری گذار فاصله را
پاره کن برگههای باطله را
دل به دریای اهلِ بیت بزن
گوش کن آیهی #مباهله را
عصمتِ محض؛ از بدی دورند
خارج از درک؛ رازِ مستورند
منکرانِ حقیقتِ آنها
وسطِ روز منکر نورند
راهِ اصلاح را نمیدانیم
رستن از چاه را نمیدانیم
بیتوسل به اهلِ بیتِ رسول
راه و بیراه را نمیدانیم
🌹#مباهله
✍شاعر:علی انسانی
💫💫💫💫💫💫💫
امر نُبی است بهر نَبی، میر مسلمین
روز عظیم و عزّت خیرالوَراست این
آورده چار یار و خود این یار راستین
یعنی گواه عاشق صادق در آستین
هستی شده است چشم که بیند مباهله
کاملترین رسیده و آورده تکمله
شاعر نیامده است که دیوان نشان دهد
ساحر نبوده است که ثُعبان نشان دهد
آمد به خارزار، گلستان نشان دهد
با مصحفش تکامل انسان نشان دهد
زین مرد اُسوه، حق به یقین خوبتر نداشت
محبوبتر نداشت و مجذوبتر نداشت
مردی رسد که چشم فضیلت به راه اوست
لبریز از فروغ هدایت نگاه اوست
یوسف در آرزوی فتادن به چاه اوست
خود حقپناه و خیل رسل در پناه اوست
شاید مسیح چهره بساید به درگهش
آید یکی ولی همه هستی به همرهش
میآید آنکه منطق و برهان بیاورد
بهر کویر سوخته، باران بیاورد
امن و امان بیاورد، ایمان بیاورد
برتر ز هر چه معجزه، قرآن بیاورد
در عزم جزم «کَالجَبَلِ الرّاسِخ» آمده
دینش به هر چه دین، پس از این ناسخ آمده
این پنج تن، تجسّم باور به داورند
عالم تمام پیکره، این پنج تن سرند
این پنج هر یکی به جهانی برابرند
گفتم برابرند! غلط بود، برترند
شوی و دو پور مادر سادات آمدند
خمخانههای پیر خرابات آمدند
این آینه که در دل او جز صفا نبود
یک لحظه از عطوفت و رحمت جدا نبود
این عبد، بندهی احدی جز خدا نبود
دستور اگر نبود، به نفرین رضا نبود
قلب نبی است منزل آیات مُنزِله
آورده روشنی به چراغ مباهله
بوحارثا! برو ز مسیحا سؤال کن
تورات را ببین و ز موسی سؤال کن
معنای لفظ «اَنفُسَنا» را سؤال کن
این کیست در کنار نبی؟ ها! سؤال کن
او حیدر است و نفسِ نفیسِ نبی، علی است
وین دو مبین به غیر یکی، ور نه اَحوَلی است
اُسقُف ز صحنه لرزه به جانش فتاده بود
هستی به پا، به گفتن آمین ستاده بود
لب را اگر رسول به نفرین گشاده بود
خاک مسیحیان همه بر باد داده بود
نفرین ولی نکرد و بر این راز پرده به
روح دعاست احمد و نفرین نکرده به
باطل که نور و جلوهی حق دید، رنگ باخت
آمد یقین به معرکه، تردید رنگ باخت
فانوسواره در بر خورشید رنگ باخت
تثلیث در برابر توحید رنگ باخت
اسلام دین برتر و آیین سرمد است
خُلق عظیم و ختم رسولان محمّد است
امروز روز احمد و تثبیت مرتضاست
در دست مِهرِ دست خدا، دست مجتباست
وآن نازدانهای که در آغوش مصطفی است
باشد حسین فاطمه، سلطان قلبهاست
وآن بانویی که چرخ به تعظیم او خم است
خیرالنّسای عالم و بانوی مریم است
🌹#روز_مباهله
✍شاعر:محمود تاری(یاسر)
💫💫💫💫💫💫💫
بر احمد و بر قلب صبورش صلوات
بر حیدر و بر نسل غیورش صلوات
بر واقعه ی مباهله باد درود
بر اهل کسا و پنج نورش صلوات
-----------
می وزید از هر کران خورشید روی پنج تن
ناگهان پیچید در دل عطر و بوی پنج تن
احمد و حیدر ، بتول و یاس های فاطمه
چشم هستی بود آنجا رو بسوی پنج تن
آمده پیغمبر و همراه او چار آفتاب
داشتند آنجا نصاری گفتگوی پنج تن
این طرف آل پیمبر در کسای غرق نور
روبرو در بیم و در وحشت عدوی پنج تن
چهره ی نجرانیان در ظلمت و در تیرگی
غرق در نور خدا روی نکوی پنج تن
یا محمد ، یا علی ، یا فاطمه گفتیم ما
یا حسن ، با یا حسین آمد سبوی پنج تن
مست جام اهل بیتیم از ازل ما تا ابد
بوده ایم از ابتدا در جستجوی پنج تن
هیچ می دانی بود «یاسر» در این میعادگاه
چشمه ی آب بقا ، آب وضوی پنج
#مباهله:
یک بار دیگر آیت حق منجلی شد
نفس نفیس مصطفی مولا علی شد
شد آیه نازل یا محمد زود برخیز
نجرانیان آماده اند احمد زود برخیز
نفس نفیس هل اتی را همرهت کن
محبوبه ام، اُم ابها را همرهت کن
هم سبط اکبر، هم حسین خون خدا را
در یک کلام اهل کساء را همرهت کن
اصلا چرا دلواپسی تا مرتضی هست
تنها نه او، دردانه اش هم مجتبی هست
خون خدا کافیست تا میدان بیاید
با جلوه ای نجرانیان حیران نماید
منصوره همراهت شده، تو غم نداری
با بودن شیر خدا، تو کم نداری
*علی کاشانی #(صادق)
(۹۹/٠۹/۱۵)
مدح پنج تن آل عبا
علیهم السلام:
عالم ز جمال پنج تن نور گرفت
در ماتم عظمای حسین شور گرفت
زهرا که حبیبه و محبوب نبی ست
در سینه ی سینای علی طور گرفت
یک لحظه رها نکن دست ز دامان حسن
حاجت ز درش حاتم چو مور گرفت
#علی کاشانی (صادق)
(۱۴٠۱/٠۹/٠۷)