eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌺 آفریدند آفرینش را برای پنج تن پس همه هستند خلق ماجرای پنج تن مثل جبرائیل تا عرش بالا می‌روم آن زمان هایی که می افتم به پای پنج تن نذر "اهل بیت"، اهل بیت باید ذبح کرد بچه‌های ما فدای بچه‌های پنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمه است پس بدون او نمی‌گیرد دعای پنج تن فاطمه در عین وحدت گاه، کِثرَت می‌شود می‌رسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جای پنج تن هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه هم رضای فاطمه یعنی رضای پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم یا غلام پنج تن یا که گدای پنج تن ⏹.
4_5981333234942740001.mp3
1.03M
‍ . مباهله عید سعید آل طاهاست مباهله نشانِ برتری مولاست مباهله فخر تشیّع به دو دنیاست سُرور دلهاست نوای اهل عرش اعلیٰ ای مظهرِ حیّ تعالیٰ علی علی یا علی مولا علی علی یا علی مولا... خَمسهٔ طیّبه به اذن حیّ داور شدند ‌جلوهٔ حقیقتی مطهّر وَ اهل نَجران شده اند پای تا سر مَغلوب و مُضطَر صورتشان ماهِ منیر است دل به ولایشان اسیر است مباهله مثل غدیر است یا رب به حقّ پنج تن بر ما عطا کن ما را مقیم کوی لطف اولیا کن ما را محبّ اهل بیت مصطفیٰ کن حاجتروا کن با قلب زار و مبتلایی مثل شهیدان خدایی ما را نما کرببلایی حسین حسین عزیز زهرا...
. محمد آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی هم که اگر نفرین کنند ای وای... زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی و خشم گهگاهش! 🔸شاعر: ✍ ................................ محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را زنی از راه می‌آید، که دارد آرزو مریم، به رویش وا کند، یک لحظه چشمان نجیبش را رسید از راه، روح‌الله و سرّالله و سیف‌الله شنید از آسمان، عیسی‌ابن‌مریم هم، نهیبش را نگاهی می‌کند یعسوب و می‌ترسند ترسایان چه کس، این‌گونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟ بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید: چه خواهد شد اگر حیدر، کِشد تیغ مهیبش را «پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُ‌القدس» با ماست بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را .___________________________ 💚💚💚💚💚
🌹 🌹 💫💫💫💫💫💫💫 نظر به گفتۀ "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازۀ حصیرش نیست دوجا به دست‌نبی دست او گره‌خورده‌ست علی مباهله‌اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست هوای حضرت عیسا دمی‌ست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
🌹 ✍شاعر:عادل حسین قربان 💫💫💫💫💫💫💫 چارده نور؛ هم‌چنان دریاست چارده نور؛ محورش زهراست "وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی: آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست مثلِ خورشید تابناک شدند دینِ اسلام را ملاک شدند آمده: "اِنَّما یُریدُ الله": از پلیدی و رجس پاک شدند وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر نیست اجرِ رسالت طه جز محبت به آلِ پیغمبر به کناری گذار فاصله را پاره کن برگه‌های باطله را دل به دریای اهلِ بیت بزن گوش کن آیه‌ی را عصمتِ محض؛ از بدی دورند خارج از درک؛ رازِ مستورند منکرانِ حقیقتِ آن‌ها وسطِ روز منکر نورند راهِ اصلاح را نمی‌دانیم رستن از چاه را نمی‌دانیم بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول راه و بی‌راه را نمی‌دانیم
🌹 ✍شاعر:محمود تاری(یاسر) 💫💫💫💫💫💫💫 بر احمد و بر قلب صبورش صلوات بر حیدر و بر نسل غیورش صلوات بر واقعه ی مباهله باد درود بر اهل کسا و پنج نورش صلوات ----------- می وزید از هر کران خورشید روی پنج تن ناگهان پیچید در دل عطر و بوی پنج تن احمد و حیدر ، بتول و یاس های فاطمه چشم هستی بود آنجا رو بسوی پنج تن آمده پیغمبر و همراه او چار آفتاب داشتند آنجا نصاری گفتگوی پنج تن این طرف آل پیمبر در کسای غرق نور روبرو در بیم و در وحشت عدوی پنج تن چهره ی نجرانیان در ظلمت و در تیرگی غرق در نور خدا روی نکوی پنج تن یا محمد ، یا علی ، یا فاطمه گفتیم ما یا حسن ، با یا حسین آمد سبوی پنج تن مست جام اهل بیتیم از ازل ما تا ابد بوده ایم از ابتدا در جستجوی پنج تن هیچ می دانی بود «یاسر» در این میعادگاه چشمه ی آب بقا ، آب وضوی پنج
آل کَسا را ببینید عشق و صفا را ببینید به چهرهءآل طوبی نور خُدا را ببینید روی طومار نسل کوثر مُهر تائید حیِّ داور خورد و عالم همه فهمیدند بهترین نسلِ ، نسل حیدر پیامِ ربّ عادله مباهله مباهله حقیقت اهل دِله مباهله مباهله علی علی علی علی ........... شکوه این روز تابان آمده در متن قرآن آیهء شصت و یکم شد به سوره ء آل عمران از فلک زمزمه می آید نغمه و همهمه می آید از همین نسل پاک احمد مهدیِ فاطمه می آید رمز خدا را شامله مباهله مباهله دشمن اهل باطله مباهله مباهله بیت نبی بیت نور است نسل علی نسل نور است هر که ندید این حقیقت دلش سیاه است و کور است روزیِ مردم از این خوان است برکتِ وادی امکان است هر کسی شد گدای این در روز محشر خودش سلطان است کتاب عشقه کامله مباهله مباهله یَمِ بدون ساحله مباهله مباهله ✍ .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، 💐آفتابى همچون غدير بود 🎉كه روزى طلوع كرد 💐و براى هميشه چراغ 🎊راه شيعه در طول تاريخ شد. 💐24 ذی الحجه روز جلوه عظمت و فضیلت پیامبر و اهل بیت (ع) پیشاپیس گرامی باد💐
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام ✍
به‌مناسبت در خشکی دهانِ بیابان مباهله سوگند خورده است به باران مباهله پیش از غدیر چشمه‌ی جوشان عشق را انداخت مثل رود به جریان مباهله آرام و با وقار سخن گفته از علی در آیه‌های محکم قرآن، مباهله گلدسته‌ی اذان علی دوستانِ شهر سجاده‌ی اقامه برهان مباهله جاری‌ست در تمامی قرآن بدون شک حقی‌ست غیر قابل کتمان مباهله در سوره‌ی سعادت انسان، شروعِ راه در سوره‌ی مجادله، پایانْ مباهله در لحظه‌های سخت و نفس‌گیر جنگ نرم می‌ایستد میانه‌ی میدان مباهله می‌ایستد میانه‌ی میدانِ اعتقاد با تیغِ آب دیده و عریان مباهله با تیغ آب دیده و عریانِ منطقش گردن بریده است فراوان مباهله گردن بریده است فراوان به دست خویش از دسته‌های لشکر شیطان مباهله از دسته‌های لشکر شیطان نداشت باک در جنگ با اهالی نجران مباهله در جنگ با اهالی نجران زبان گشود با آیه‌های سوره‌ی انسان مباهله با آیه‌های سوره‌ی انسان رسیده است مثل تمام دشت به ایمان مباهله هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن فریاد کرده است دو چندان مباهله گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد بعد از نجف به سمت خراسان مباهله پرسید از بزرگ ترین مدح جد او شد منبر سلونیِ سلطان مباهله قربان آن امام رضایی که گفته است بوده‌ست اوج فضل به قرآن مباهله ✍
؛ در افقی ماورای عرش معلی آینه دارد خدا، "دَنیٰ فَتَدَلّیٰ" طعم وجود از که یافت سفره‌ی خلقت؟ از نمک چهره‌ی محمد طاها خلق شدند آفتاب و ماه و ستاره صبح ازل با مداد رنگی مولا صبح ازل سرنوشت خلق نیفتاد از قلم ریز بین مُصحف زهرا خشت نخست کرم به نام حسن شد تا نرود کج عمارتش به ثریا اول یاقوت سرخ پیش قدم شد تا بشود خاک کربلای معلیٰ مادرم از کودکی خرید برایم تا که شوم سر به راه، کفش تولا آنچه نجاتم دهد ز بارش آتش چیست به یوم الحساب؟ چتر تبرا من قلمی هستم از تبار زبرجد چشم به راه تَراش عترت طوبیٰ ✍
آفریدند آفرینش را برای پنج تن پس همه هستند خلق ماجرایِ پنج تن مثل جبرائیل تا عرش بالا می‌روم آن زمان‌هایی که می‌افتم به پای پنج تن نذر "اهل بیت"، اهل بیت باید ذبح کرد بچه‌های ما فدای بچه‌های پنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمه‌ست پس بدون او نمی‌گیرد دعای پنج تن فاطمه در عین وحدت، گاه کثرَت می‌شود می‌رسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جایِ پنج تن هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه هم رضای فاطمه یعنی رضایِ پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم یا غلام پنج تن، یا که گدای پنج تن ✍
به‌مناسبت ٢۴ ذی الحجه با نفی عشق، مرجع اعلم نمی‌شوید در جهل خویش مانده و آدم نمی‌شوید تا آن زمان که دور از این خانواده‌اید سستید در عقیده و محکم نمی‌شوید فکری برای عاقبت خویش کرده‌اید؟ چون رستگار، قدر مسلم نمی‌شوید گیرم که هست دین شما، دین برتر و تسلیم دین حضرت خاتم نمی‌شوید باید که از مباهله صرف نظر کنید حتی حریف کودکشان هم نمی‌شوید داماد و دختر و نوه‌هایش که جای خود خاکِ درِ پیمبر اعظم نمی‌شوید وقتی که در برابرشان ایستاده‌اید بی حرمتی‌ست تا به کمر خم نمی‌شوید این پنج تن حقیقت عشق‌اند، والسلام با نفی عشق مرجع اعلم نمی‌شوید ✍
آفریدند آفرینش را برای پنج تن پس همه هستند خلق ماجرایِ پنج تن مثل جبرائیل تا عرش بالا می‌روم آن زمان‌هایی که می‌افتم به پای پنج تن نذر "اهل بیت"، اهل بیت باید ذبح کرد بچه‌های ما فدای بچه‌های پنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمه‌ست پس بدون او نمی‌گیرد دعای پنج تن فاطمه در عین وحدت، گاه کثرَت می‌شود می‌رسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جایِ پنج تن هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه هم رضای فاطمه یعنی رضایِ پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم یا غلام پنج تن، یا که گدای پنج تن ✍