eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
439 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک زمینه یا زمزمه یا شور اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام 🏴بند اول مصیبتً ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام الشام الشام الشام کاروان رسید،ای وای به شام دوره اسرا،کردن ازدحام تموم شهر،چراغونی شد آماده واسه،مهمونی شد اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند دوم کاروان رسید،با سرت به شام ای وای رسید،خواهرت به شام مردم شهر،با طعنه میگن به همدیگه،اینا خارجی ان اهل بیت پیغمبر و بازار یهود اهل بیت پیغمبر و شامی حسود اهل بیت پیغمبر و صورت کبود واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند سوم ای وای رسید،دخترت به شام دخترت رسید،با سرت به شام مردم شهر،با نگاهِ هیز اومدن واسه،بردنِ کنیز اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها  اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
بنام خدا تقدیم به آرزومندان زیارت اربعین "" "" "" "" "" شیعه ایم ما وام دار اهل بیت جمله هستیم جان نثار اهل بیت گشته ایم ما عاشق آل عبا داه ایم دل بر تبار اهل بیت در جهان بعد از خدای لم یزل نیستیم جز ریزه خوار اهل بیت سایه ای نیست برسر شیعه بجز لطف بی حد و شمار اهل بیت آرزو مندیم همه پیر و جوان سر بسائیم بر مزار اهل بیت مرد و زن داریم تمّنای دگر جان دهیم ما درجوار اهل بیت فاخرم من شاعر شوریده سر هستم از دل دوستدار اهل بیت کاش که روز اربعین در کربلا باشم امسال سوگوار اهل بیت "" "" "" "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
m-rasoli-shahcheragh-navadha.ir_.mp3
11.53M
این سینه سرشار از دردُ داغه صاحب عزامون شاهچراغِ😭
مداحی_آنلاین_آقا_بزار_بمونم_همیشه_مبتلاتون_بنی_فاطمه.mp3
4.48M
🔳 🌴آقا بزار بمونم همیشه مبتلاتون 🌴میشه منم بمیرم به عشق کربلاتون 🎙
شهریاری که شده قطعه حصیری کفنش او حسین است که آفاق شده سینه‌زنش داغ او بر جگرِ تشنه‌ی صحرا باقی‌ست تا سماوات و زمینند به حزن و محنش هفت گردون به لبش زمزمه و شور و نواست از تب غم زده‌ی داغ عقیقِ دهنش آه ای گریه سرایان! بسراید غزل از سرِ نیزه‌سوار و بدن بی‌کفنش بگذریم اینکه سرش تشنه بریدند ولی اسب‌ها از چه دواندند به روی بدنش؟!... ✍
بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین دست‌هایم را نگیری! می‌خورم هر آن زمین... راه را گم می‌کنم! پس باش همراهم حسین دردسر دارم برایت! من کجا اینجا کجا؟! بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین مثلِ حرّ، با توبه راهم را به تو کج کرده‌ام چونکه از آقایی‌ات بسیار آگاهم حسین می‌شوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین از خدا جز تو نمی‌خواهم کسی را لحظه‌ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط دردمندم کن! مداوا نه! نمی‌خواهم حسین می‌شود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت- تا که می‌گوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین ** داغت از قلبم شبیه شعله بالا می‌رود تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین می‌کُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین! ✍
غُصه‌ای نیست اگر از غَمِ تو غَم دارم غمِ تو دُرِّ گرانی‌ست که من کم دارم تاکه در کاسه‌ی عشق تو مرا رزقی هست چه نیازی به سرِ سُفره‌ی حاتم دارم به خداوند ندارم به بهشت ازلی... اشتیاقی که به شب‌های محرم دارم خیمه‌ای ساخته‌ام در دل ویرانه‌ی خود روز و شب در غم تو، روضه و ماتم دارم پیرهن را به عزای تو تبرک کردم شکرُلـلَّه که زلطف تو کفن هم دارم نه "به خود" آمدم اینجا و به تو دلبستم! ارثِ عشقی‌ست که از حضرتِ آدم دارم همه‌ی سال "بهاری‌ست" اگر چهره‌ی من... اثر اشکِ غمِ توست که نم نم دارم ✍
برای سوگ تو باید زبانِ دیگر داشت نگاه روشنی از آسمان فراتر داشت شهادت تو حماسه‌ست با شکوه و عیان حماسه‌ای که هزاران پیام در بر داشت زلال جاری چشم تو حسرتِ دریاست فُرات بود که ناکام دیده‌ی تَر داشت سؤال کهنه‌ی تاریخ، تا ابد باقی‌ست: چرا زمانه، سرِ جنگ نابرابر داشت؟! قیام سرخ تو یک پرده از قیامت بود قیامتی که درونش هزار محشر داشت تو آن رسولِ به معراج رفته هستی که برای امت خود روی نیزه منبر داشت هنوز ملتهب از ماتم شگفت توأیم که این مصائبِ داغِ تورا که باور داشت؟ ** سپاه بود و حرم بود و غارت و آتش درست لحظه‌ی تلخی که آن‌طرف‌تر داشت... ✍
تو آشنایِ عالمیانی، غریب هم بیمار دردِ آدمیانی، طبیب هم بر لب به جز رضاً برضائِک نداشتی حتی به زیر خنجر آن نانجیب هم در راه حق ز اصغر و اکبر گذشته‌ای از هر فراز رد شدی، از هر نشیب هم از خاک نینوا و به خونِ گلوی خویش خدالتریب گشتی و شیب الخضیب هم از سنگ و تیر و نیزه و شمشیر بی دریغ عضوی نماند در بدنت بی نصیب هم داغ عطش‌ به کام و دهان تو بس نبود داغ جوان به جان و دلت زد لهیب هم هم‌ بر گلوی نیزه شکوفا شدی چو گل بستی گلوی ناله‌‌ی هر عندلیب هم آن شب که شمع بزم کلیسائیان شدی ناقوس گریه کرد برایت، صلیب هم نی یازده امام و نبی زائر توأند عیسی حواری آرد و موسی نقیب هم تنها دل "یتیم" نسوزد برای تو آتش کشیده‌ای به دل هر ادیب هم ✍