روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی
السلام علیک یا مولاتی با فاطمه الزهرا
به دل دوباره هوای حسین را دارم
هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم
چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها
تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم
نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد
حسین خواست خدای حسین را دارم
حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است
به سینه، داغ عزای حسین را دارم
گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم
هزار شکر عطایِ حسین را دارم
رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم
میان روضه ، رضایِ حسین را دارم
چه حاجت است به تسنیمُ سلسبیلُ بهشت
منی که مزه ی چایِ حسین را دارم
خدا کند وسط روضه پر کشم سویش
عجیب شوقِ لقای حسین را دارم
چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ
گرفتگیِ صدای حسین را دارم ..
*همه دیدن ابی عبدالله چنان ناله میزد .. چنان فزع میکرد .. هی میگفت ولدی ..*
به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده
میانِ سطح عبای حسین را دارم
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
واردِ مدینه شد، آرزویِ دیدارِ پیغمبرُ داره، نمیدونه پیغمبر از دنیا رفته" منافقین مدینه مسخره ش کردن، عربِ ناراحت شد یکی گفت این قبرِ پیغمبرِ .. کم کم داشت میرفت، سلمان دیدش صدا زد بیا .. آوردش دم خانۀ ابی عبدالله گفت اینجا برو به مقصدت میرسی ..
وارد خانۀابی عبدالله شدن ابی عبدالله فرمود دوست داری پیغمبرُ ببینی؟! عرضه داشت بله آقا.
صدا زد علی جان بیا .. جوانِ خوش سیما وارد حجره شد، فرمود یه مقدار راه برو بابا .. گفت ای عرب اگه میخوای جمالِ پیغمبرُ ببینی أشبه الناس خَلقاً، خُلقاً و منطقاً برسول.. یعنی حرف میزد همه اونایی که پیغمبرُ دیده بودن میگفتن این خودِ پیغمبرِ .. راه رفتُ و عربِ نگاهش کرد یه وقت ابی عبدالله سوال کرد آی مردِ عرب، حاضری یه خار تو پایِ این بچه بره؟!.. زد زیرِ گریه .. گفت ان شالله خدا اون خارُ تو چشمِ من کنه ولی به بدنِ این بچه آسیب نرسه ..
میوۀ عمرِ پدر شعله نزن بر جگرم
پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم
مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای
آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای
به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت
پدرت حالِ خوشی داشت، علی اکبر داشت
خواستم بارِ دگر تا که بگویی چیزی
لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟!
*یه وقت دیدن ابی عبدالله انگشت انداخت در دهانِ علی اکبر .. خونُ درآورد بچه یه نفس کشید کار تموم شد .. همه گفتن حسین جان داده ..*
تنم افتاده کنارت، مددی می گویم
ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم
ارباً اربا شدنت، داد جزایم را حیف
خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف
سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی
نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی
چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن
یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن
نگذار این همه غم در دلم آکنده شود
أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود
هرچه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد
بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد
مثل یک دشتِ پر از لاله و گلگون شده ای
بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای
سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد
ماجرایِ نوک مسمار به چشمم آمد
عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز
دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز
بر دلم آتش این داغ مدام است مدام
بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام
"ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی"
رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی
شاعر :#محمد_جواد_شیرازی
*داشت با بچه ش حرف میزد، دید یه صدای آشنایی صدا میزنه حسینم داداشم .. نگاه کرد دید عمۀ ساداتِ .. زیرِ بغلای ابی عبدالله رو گرفتن .. جوان های بنی هاشم آمدن بدنُ گذاشتن میانِ عبا .. به خدا بدنُ جمع کردن .. وقتی زد به قلبِ لشکر، یه مرتبه دورَش کردن .. اول کاری که کردن عمودی به سرش زدن .. سر شکافته شد مثلِ علی .. اسب یه حیوانِ تربیت شده س، دست انداخت گردنِ اسب که بر گرده .. اما خون جلو چشمِ این اسبُ گرفت اشتباهی جای اینکه بیاد به سمتِ خیمه ها برد وسط لشکر، ارباً اربا*
با چه وقاری مانندِ حیدر
رو به میدان علی اکبر
ای همه هستم محاسن بر دستم
حرزِ یازهرا بر بازویِ تو بستم
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
تا ناله کردی خود را رساندم
بهتر بگویم خود را کشاندم
بگو کجایی تو بخشِ صحرایی
پیشِ نگاهِ من تو ارباً اربایی
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
نیزه کشیدم از پهلوی تو
افتاده بودم بی جان رویِ تو
ای نامرتب جانم شده بر لب
از تو جدایم کرد گریه کنان زینب
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی
السَّلامُ عَلَيْكِ مَوْلاتِي يا فاطِمَةُ الزهرا
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
اگر دردمندیم اگر بی قراری
اگر سر به زیری اگر شرمساری
اگر زخم خوردی اگر پر غباری
چرا ناامیدی اباالفضل داری
بده دست خود را برو با ابالفضل
بزن روی سینه بگو یا ابالفضل
خوشا این کرامت خوشا این گدایی
نمی پرسد از تو که هستی کجایی
به یُمن ابالفضل در کربلایی
خیال تو راحت که حاجت روایی
نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها
که قرص است بر او دل ارمنی ها
همه با مرامان اسیر مرامش
همه نامداران گرفتار نامش
حسین است امامش فدای امامش
غلامم غلامم غلامِ غلامش
اباالفضل لنگر حسین است کشتی
به قول رفیقان ابالفضل است مشتی
هوا داغ داغ و حرم قحط آب است
علی بی قرار و پریشان رباب است
عمو تشنه را آب دادن ثواب است
ببین هر طرف را که دیدم سراب است
بیا مشک بردار جانِ رقیه
که زخم است دیگر دهان رقیه
*وسط جنگِ صفین صدا زد حسین جان، عباس کجاست؟!.. رسید خدمت حضرت فرمود صورتش رو بپوشونید، گفت عباس جان برو به لشکر بزن .. لشکرُ زیر و رو کرد همه فرار میکردن .. رفت و برگشت، همه پرسیدن ابن جوان کی بود همه لشکرُ بهم ریخت ..
میدونن عباس، معلم جنگش حسن است و حسین .. همونجوری که پیغمبر دستِ علی رو بست، حسین دستِ عباسُ بست .. همه که شهید شدن اومد عرضه داشت سینه م داره سنگینی میکنه .. اجازه بده منم برم جونمُ قربونت کنم .. بعضی ها نوشتن تا اومد، سکینه خانم جلو آمد عرضه داشت عموجان بچه ها دارن از تشنگی میمیرن .. گریه کنا خیلی به خدا سخته مشکِ خالی بگیری، مشکِ خالی برگردونی .. حالا اومده اجازه بگیره، آقاجان اجازه میدی من برم؟! فرمود آخه تو صاحب لوایِ منی .. یه مقدار دیگه اصرار کرد، فرمود تو پشت و پناهِ منی، یعنی اگه بری بدون پشت و پناهِ من میشکنه .. (زبان حال) حسین جان یادتِ بابامون تو بستر نشسته بود من اومدم برم بیرون صدام کرد گفت عباسم باشه!!.. خودِ مولا فرمود عباس جان تو ذخر الحسینی ..
دید خیلی اصرار میکنه، فرمود فقط برو آب بیار .. ای یل اُم البنین ..
بسوز ای دل بسوز از داستانم
غمی آتش زده بر روی جانم
امان از شر فامیل حسودم
امان از مکر قوم بد زمانم
حسین اینجا اسیر و شمر نا مرد
مسیر مکه را داده نشانم
خجالت می کشم از روی زینب
خودم را سوی خیمه می کشانم
چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم
اگر از دشمنم باشد امانم
هر آنچه هست هر کس من همینم
هر آنچه گفته مولایم همانم
من عباسم اباالفضلم امیرم
سپاه زینبم خشمِ عیانم
سپهدارم علمدارِ حسینم
اگر تا حشر هم اینجا بمانم
منم شمشیرِ حیدر در غلافش
من آن تیرم که در بند کمانم
اگر چه مادرم اُم البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم
*جوابشُ اول نداد، ابی عبدالله فرمود به زبانِ ما، اگه تا قیامت دشمنم به تو رو کرد جوابشُ بده .. اومد پشت خیمه ها چی میگی؟! گفت امان نامه آوردم" منو داداشام امان نامه داریم اما پسرِ پیغمبر امان نداره!! امان نامه رو گرفت پاره کرد .. با خجالت اومد رفت پشتِ خیمه یه وقت دید یه دستِ مهربانی رو شونه ش خورد .. عباس جان اومدم ازت تشکر کنم، تو فهمیدی حسینم تنهاست*
اگر چه مادرم اُم البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم
فدای چشم مولا چشم هایم
فدای دست مولا بازوانم
به امید خدا سقای لشکر
همیشه سربلند از امتحانم
همه در خیمه خاطر جمع هستند
که از آب گوارا می رسانم
خجل از بی قراری رباب و
تلظی های طفل نیمه جانم
اگر چه دست های من جدا شد
گرفتم مشک را بین دهانم
نخوردم جا ز بارانی که آمد
نداده تیر و سر نیزه تکانم
نخوردم بر زمین تا که نشاندند
عمودی را به روی استخوانم
*مگه کسی میتونه حریف عباس بشه .. اول نانجیب از پشتِ نخل ها اومد بیرون دستای عباس قطع کرد، حالا که دیگه دست در بدن نداره جلو آمد گفت عباس کو اون دست هایی که بهش مینازیدی؟! حضرت با غضب بهش نگاه کرد.. گفت تو دست نداری من دارم، چنان با عمودِ آهن زد به سر عباس سر متلاشی شد*
زمین خوردم شدم شرمندۀ تو
ولی شرمنده تر از بانوانم ..
همچین که عمودُ زد از رویِ اسب افتاد .. داره همین روضه رو تو صحنِ عباس میخونه یه وقت دید یه آقایی وسط جمعیت بلند شد صدا زد ای مرد یه سوال دارم اگر سواری دست نداشته باشه بخواد از رو اسب بیاد رو زمین چه جوری میاد به زمین؟! به خدا عموی ما وقتی افتاد رو زمین تمام این تیرها به بدنش فرو رفت ..
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی
السلام علیکم یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
از چشم گریه ماند و از گریه عزتش
از جام باده ماند از باده لذتش
فرمود امام صادقِ ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
ما را حسین بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الّا به دعوتش
عرفان ناب چیست همان گریه بر حسین
صد سال فیض ریخته در نیم ساعتش
تا زنده ای به هر نَفَسی یاحسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به حر میخری مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
آنکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صد بار قهر کردم و دنبالم آمدی
ماندم دگر چه کار کنم از خجالتش
خون حسین قاطی کرب و بلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت به خیمۀ او حمله ور شدند
فابک على الحسین شکستند حرمتش
*خطبه خواند حضرت .. دیگه این پیرمردای لشکر با هم میخندیدن و شوخی میکردن .. خطبه ش که تمام شد یه وقت خواهرش اومد جلو .. دامنش رو زمین کشیده میشه صدا زد حسینم راستی راستی فردا تو رو میکشن ؟.. گفت یه سوال دارم داداش میشه فردا به این لشگر بگی به جایِ تو منو بکشن من نمی تونم طاقت بیارم .. تا گفت نه؛ روایت میگه چنان به صورتش زد و غش کرد .. یه وقت ابی عبدالله فرمود خواهرم مواظب باش صبرتُ شیطان نبره .. هر خیمه ای رفت دنبالِ ابی عبدالله می اومد اخه فردا میخوان تو رو از من بگیرن ..
داره نگهبانی خیمه های رو میده یه وقت دید یه سیاهی تو تاریکی داره جلو میاد .. آی سیاهی کیستی؟! مگه نمیدونی عباس پاسبانِ حرمست .. یه وقت دید صدا، صدایِ زینبِ .. دستشُ گذاشت رو سینهش ادب کرد، خواهرم خیالت راحت من امشب نگهبانِ خیمه هام .. یه وقت صدا شد عباسم داداشم حسین غریبِ .. فردا کمکش کن .. یادتِ اون شبی که بابام سفارش کرد عباس حسینمُ یاری کن .. گفت آره یادمه .. گفت اومدم همینو یادآوری کنم .. عرضه داشت خواهر فردا اگه اجازه بده آقام اَحدی ازشون رو زنده نمیزارم ..
هلال ابن نافع میگه نیمهی شب دیدم آقام زد به بیابونا .. نگران شدم آرام دنبالِ آقا راه افتادم .. دورادور مواظب و نگران آقا بودم .. همین طور که میرفت میدیدم آقا خم میشه، میشینه میره جلوتر .. اطرافِ خیمه رو چرخید یهو گفت کیستی دنبالِ من میای؟ گفتم غلامتم آقا .. فرمود برا چی میای!! عرضه داشتم نگراتونم آقا دارید چه کار میکنید .. یه وقت دیدم یه ناله ای زد .. خارهای این اطراف رو جمع میکنم .. آخه فردا بچه هام تو این بیابونا میدون ..*
بقچۀ کهنه ما هست لباست هم هست
هدیه مادر من هست ولی فردا نه
بنشین خوب ببین چادر من را حالا
چادرم بر سر من هست ولی فردا نه
ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم
به سرم معجر من هست ولی فردا نه
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
التماس دعااااا....از ذاکرین دیگرهم بزودی ارسال خواهد شد همره با فایل صوتی
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماهت میهمان کن، امتحان نه
*من بدونِ اين روضه ها مي ميرم، من گريه نكنم جون ميدم، هر كار ميخواي با ما بكني بكن، هيئت رو از ما نگير، روضه رو از ما نگير حسين جان....*
با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوری از روضه و گریه کنان نه
جانِ جوانت رحم کن بر این جوانان
بسپار ما را دستِ اکبر، این و آن نه
هر چهار فصل سال ما ابرِ بهاریم
اندازه ما گریه کرده آسمان، نه
سر قفلیِ چشمِ مرا دستِ تو دادند
سرمایهای جز اشک دارد این دکان، نه
صدبار حاجات خودم را عرضه کردم
یکبار هم نشنیدم از این آستان، نه
از من کماکان التماس مرقد تو
از تو جواب التماسم همچنان، نه
جانِ من است این روضه ها، پایِ بساطت
دنبالِ جانم آمدم، دنبالِ نان، نه
مثل حبیب و جُون و عابس، پای عشقت
ای کاش با جانم بمانم با زبان، نه
هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت
شمر و سنان رفتند اما ساربان، نه
جوری تو را میزد که آخر خواهرت گفت:
با خیزران بر ما بزن بر آن دهان، نه
بعدِ از تو زینب پیر شد، از بس رُبابت
با گریه میگفت آب و نان نه سایبان، نه
*قرارِ شبِ اولي، دَرِ خونه ي مادر بريم، اذن از مادر بگيريم، بذار يه پلي بزنم برگرديم مدينه، يه چند روز ديگه، وقتي اومدن خيمه هارو آتيش بزنن، يه كسي گفت: زيرِ اين خيمه زينبِ.... اين بي حيايي كه صدجا حيا نكرد نمي دونم اون لحظه چي شد برگشت، اما مدينه، هر چي گفتن فاطمه تويِ اين خونه است، گفت: خونه رو با اهلش آتيش ميزنم...*
کفنم را ببر ولی طفلِ
بی کفن را بیاور ای فضه
از میان امانتی هایم
پیرُهن را بیاور ای فضه
روز آخر کنارِ بستر خود
میزنم بوسه نور عینم را
با همین بازویِ ورم کرده
بغلش میکنم حُسینم را
گفتم امروز نان درست کنم
آمدم خسته، باز پایِ تنور
ناگهان تا تنور روشن شد
یادم افتاد روضه های تنور
یادم افتاد خانه ي خولی
حق بده سینه امکباب شود
خانه ي او کجا حسین کجا
کاشکی خانه اش خراب شود
#شاعر محمدجواد پرچمی
*نيمه شب اميرالمؤمنين بچه هارو خوابوند، آب بالا سَرِ حسينش گذاشت، آروم اومد دَر رو باز كنه بيرون بياد، حسن بيدار شد، حسين هم بيدار شد، بابا جان! مارو هم سَرِ قبرِ مادرمون ببر، بچه ها راه افتادن، اميرالمؤمنين بچه ها رو بلند كرد، آهسته بياييد، زينب بيدار نشه، اين بچه ها مظهرِ ادب هستن، پشتِ سَرِ بابا دارن راه ميان، قدم از بابا جلوتر نميذارن، تا رسيدن كنارِ قبر مادر، دويدن خودشون رو انداختن رو خاك، مادر! جوابم رو بده، دارم دق ميكنم، اميرالمؤمنين هم داره گريه ميكنه، اين دو بيت زبانحال حسينِ، بخونم و عرضم تمام..گفت:*
سلامِ من به تو اي مظهرِ شكيبايي
درودِ من به تو اي غم گُسارِ تنهايي
شبانه بر سَرِ قبرت آمدم مادر
تو هم به خانه ي خولي به ديدنم آيي
*زن خولي ميگه اومدم روپوشِ تنور رو كنار زدم، خدايا! تنور روشن نبود اين نور از كجاست، ديدم يه سَرِ بريده تويِ تنورِ....خدا! اين سر مالِ كيه؟ يه وقت شنيدم صدايِ خانمي كم جوهر مياد، " بُنَیَّ قَتَلوک وَ ِمنَ الماءِ مَنَعوک"...ناله ات برسه كربلا...حسين....*
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Salahshoor_Babolharam_net_shab1.mp3
5.81M
|⇦•تاوان بگیر از ما ولی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
جامعهای که
#نهی_از_منکر را فراموش کند،
به سرنوشت #کوفیان دچار میشود!
همانهایی که
#نهی_از_منکر حسین را
نشنیدند و #ولی_امر شان را
به خاک و خون کشیدند...
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1105768422.mp3
6.61M
✅ روضه شب اول محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#مسلمیه
#شب_اول
#مسلم_ابن_عقیل علیه السلام
#حضرت_مسلم علیه السلام
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭😭😭😭😭😭
خدا را شکر دیدم، امسال بازم محرمت
دوباره قسمتم، گریه براي ماتمت
پیرن سیاه تنم، کردم با اذن مادرت
شدم یه سینه زن، آقا با لطف خواهرت
سایت، رو سرمه آقا
لطفت، شاملمه آقا
هرجا، گره به کارم خورد
گفتم، اربابمه آقا
دلم، با شما خوشه
روضه ها خوشه
گریه ها خوشه
حسین، یاحبیبي حسین
نورعیني حسین۲
نداره غم دلم، عبد حسینو زینبم
خدا قبول کنه، سینه زنِ تو هر شبم
ایشاالله این دهه، راهي میشیم به علقمه
با چشم تر میگم، تویي عزیز فاطمه
خستم، بریده فریادم
دستامو، بگیر افتادم
آقا، آبرویي دارم
چون که تویي کسو کارم
نگاه، کن به چشم ترم
عمریه نوکرم
اي تو تاج سرم
حسین یا حبیبي حسین
نورعینی حسین۲
دلم میلرزه از، حالا براي غربتت
ای شاه تشنه لب، گریم براي دخترت
میبینه زینبت، به روي ني شده سرت
چه جور قبول کنم، میره اسیري خواهرت
ترسم، همش اینه آقا
رأس، بره روي ني ها
نالد، به حال تو مادر
گرید، به جسم تو خواهر
خدا، چی بگم از رباب
از غمش دل کباب
حسرتش بوده آب
حسین یا حبیبی حسین
نورعینی حسین۲
#شور_امام_حسین_ع
#عباس_شعرباف
سبک:،👇👇👇
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
به مناسبت سالروز مباهله
🙏🙏🙏
آمد رسول تا که برای مباهله
دشمن نداشت تاب و توان مقابله
آمد رسول ، همره او مرتضی علی
درهم شکست کفر و ستم را معادله
یک سو حسن ، وَ حسین آئینه های عشق
یک سو بتول منشأءِ انوار کامله
دشمن که داشت تیغ عداوت به دست خویش
از راه می رسید به قصد مقاتله
از منطقِ رسول در آن روز شعله خیز
آتش گرفت جمله ی اسناد باطله
شد آفتاب چیره به ظلمت در آن میان
پایان گرفت عاقبت آنجا مجادله
با منطقِ نبیِّ مکرّم در این حضور
نصرانیان خموش ازین بحث و غائله
محکوم بر شکست و تباهی بود یقین
در کار عشق هر که نماید مداخله
باید که رفت ، وَرنَه به دست بلا فتد
هر کس که ماند غافل ازین کوچِ قافله
"یاسر" بگیر دامن مولا به نقد جان
زیرا که سود می بری از این معامله
🙏🙏🙏
محمود تاری "یاسر
منظومه ای برای مباهله
---------
شنیدم که احمد رسول مطهر
درخشید از بام گیتی منور
برای مقابل شدن با نصاری
برون شد ز یثرب به همراه حیدر
به دستش دو دست حسین و حسن
به دنبال او بود زهرای اطهر
بزرگ نصاری نظر کرد و دید
نبی آمد و همرهش در و گوهر
چو پرسیده شد کیستند این گروه
جواب آمدش ، ای ز حق بی خبر
جوانی که در پیش احمد بود
علی باشد و نور چشم پیمبر
دو کودک که دارد به بر دستشان
حسین و حسن ، یادگاران کوثر
و آن بانویی کز پی اش می رسد
بود فاطمه ، عطر یاس معطر
پیمبر رسید و به زانو نشست
نصارای نجران همه زار و مضطر
ابو حارثه پیشوای نصاری
نبی را چو اینگونه دیدش برابر
به گفت این نشستن که دیدم ، بود
همانند پیغمبران مطهر
سپس دیده بر بست و برگشت زار
نصارای نجران ز بیمش مکدر
یکی گفتش ای مرد عالم چرا
شدی این چنین مرغ بشکسته پر
جوابش بگفت آنچه فهمیده بود
ز پیغمبر آن جلوه ی نور داور
محمد اگر پاک و بر حق نبود
چنین جرءتی را نبودش به سر
اگر او به نفرین زبان وا کند
ز نصرانیان کس نماند به بر
کسانی که همراه پبغمبرند
فروزنده نورند همچون قمر
به روی زمین نه ، به عرش خدا
نباشد ز آنان کسی خوب تر
بخواهند اگر از خدای بزرگ
کند جا بجا کوه را یک نظر
اجابت کند حق دعاهایشان
که دارد دعاهای آنان اثر
به نفرین شان پاسخ ار حق دهد
نماند ز نصرانیان یک نفر
از این رو به تدبیر نجرانیان
و با رحمت و رافت دادگر
پیمبر گذشت از خطاهایشان
شدند آن جماعت رها از خطر
مشو "یاسر" از آل عصمت جدا
که تا نور یابی ازین رهگذر
محمود تاری...
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
برای شأن حضرت «امیرالمؤمنین علی(ع)»
در روز مباهله
باران مستمر
مات است در حضور شما، عقل کامله
برپا شد از «غدیر» تو، یک عمر غائله
اشعار وصف فضل شما، «علم نافع» است
جز آن، سرودهها همه: اوراق باطله
بیمهرتان دل همگان شهر «یثرب» است
بامهرتان قلوب، مدینه است و... فاضله
مصراع و بیت، مرد مسیر بعید نیست
شد پای لنگ قافیهها هم پُرآبله
اینسو، خدا هر آنچه نهان داشت، عرضه کرد
آنسو دمید موج نحیف مقابله!
در چشمشان، «خلیفة بعد» و «چهارم»اید
افتاد کار دهر به طنز و مجامله!
گرد آمدند یکسره شورای حقکُشی...
ابلیس بود و یکسره گرم مداخله
بودند اگر که در پی حق، راه، آن نبود...
وصف شریف «اَنفُسَنا...» بود فیصله
از کافِران آمده در دشت، بدترند...
آن شاهدان روز شریف «مُباهِلِه»!
اصحاب نانجیب، گرفتند راه فیض
یک عمر شد نصیب جهان، رنج و مشغله
اما زمانه ـ شکر خدا ـ راه خویش یافت...
بر هم زده فضایلتان آن معادله
شوق شما گرفته جهان را میان مشت...
عالم پُر از «علی... علی» و شور و هلهله
آن روز اگر که چند نفر یار هم نبود...
سوی «نجف» روانه شده موج قافله
تعظیمتان عبادت اهل علوم شد
شعر است با شعور شما در مغازله
مولای من!... نگاه شما فوق چشمهاست...
چشمی که نیست بینظر و تنگحوصله
یک جو شبیه حضرت والات نیستم
این روسیاه هم شده منسوب سلسله!
چشم امید من به عنایات خاصه است
شعری سرودهام که عنایت شود صِلِه
کافیست «منتسبشدن و بیشباهتی»...
بردار از میان من و خویش، فاصله.
مولا_علی(ع) ادبیات ادبیات_آیینی شعر شعر_مذهبی مباهله سادات_اخوی_محمد
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤