روضه حضرت زهرا(س)
✅گریز به حضرت ابوالفضل(ع)
قباله اولدی سنه مایه ی بلا بوللم
او کوچه صحبتینی آچسا گر حسن ئوللم
فدک سوزون هله سالما غمیله یانیمده
قباله ده سنه قربان فدکده جانیمده
سوروشما هاردا منه دمبدم خطر گلدی
خدا بولور قاپیدا باشیمه نلر گلدی
غروب اولاندا عم اوغلی جهانی داغلاردوم
بهانه محسنودی سندن اوتری آغلاردوم
سوروشما هاردا منه دمبدم خطر گلدی
غروب اولاندا عم اوغلی جهانی داغلاردیم
بهانه محسندی سندن اوتری آغلاردیم
اورگده ایلمه شکوه بوقوم اعدادن
ئوزوم سلاموی آلام بهشت اعلادن
اوگونکه امرخدائیله همسرون اولدوم
همیشه سعی ائلدیم یارویاورون اولدوم
غریبه گونلریدی شوقیله اورک دولدی
سنیله خوش گونوموز ائوده دوقوزایل اولدی
بودوقوز ایلده سنه هیچ سفارش ایلمدیم
سنی فشاره سالوب آیری خواهش ایلمدیم
ولیک ایندی سنه بیرسفارشیم واردی
گجله غسلیمی وئرفوری ائت روانه منی
ئوزون نمازیمی قیل دفن ائله شبانه منی
اگرچه نازل اولار نعشیم اوسته میکائیل
گلرجنازه می آلسون ال اوسته جبرائیل
اوجات منیم باشیمی ای پناه عالمیان
جنازه می ئوزون ال چگنوه سنه قربان
(علی بنا به وصیت گجه غسل اله دی فاطمیه هر یرده رسمیدی ننه ئولنده کفنین بندین آچالار دیلر بالالاری گلسین گورولر حسن گلدی قاباقا یوزون قویدی او سیلی گویردن یوزونه ،زینب گلدی یانایانا دیدی
آی گلین ئولن ننه لای لای ،
سیلی دیوب گوزونه قان دولان ننه لای لای
گوردی حسین دایانوب اوغول نیه گلمیرسن ننله وداع الیه سن گوردی گلدی قاباقا یوزون قویدی ننه نین قدملرینه دیدی ننه)
ایاقیوی اوپورم کربلایه تئز گله سن
دیمورم عونیله فضل و جعفر ئولنده گله سن
ننه منت قویاسان ابوالفضلیم ئولنده گله سن
(بیر یرده ده آدام قهرمان اولا پهلوان اولا ئولنده دیر کاش ننم اولیدی ، آتنان یخلاندا یره قولسوز ابوالفضل دیدی کاش ننم اولیدی منی بیر قوجاقینه آلیدی گوردی عالم معناده بیر بئلی بوکولن ننه بله یانایانا دییر ابوالفضل اوغول گل قولی قابرقاسی سنان ننوم فاطمیم آی بالا اوتوز دورد ایلده قارداش دیمین بله یانایانا دیدی حسین قارداش گل ئولورم )
جنگ و جدلیم خاتمه گل تاپدی یوبانما
السیز بدنه الیلر ال تاپدی یوبانما
(ابی عبدالله بله گلدی اوتوز دورد ایلدن صورا دیدی عباس منه قارداش دیدین ابوالفضلین باشین آلدی دیزلرینون اوستونه )
برج محنتده کی اولدوزلاریمون وای گونونه
بو چولده آدامسیزلاریمون وای گونونه
سایه لطفوه دالدالانان قیزلاریمون وای گونونه
شیخ مسلم جعفری
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
روضه شهادت حضرت زهرا سلام
روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش
*می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...*
روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش
شست با دست لباس کودکانِ دیگرش
تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او
در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش
کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد
دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش
جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت
تا بماند یادگار از او نماز آخرش
*جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد*
در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند
تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش
خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او
بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش
*داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...*
کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند
هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش
*جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...*
آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا
دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش
*اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...*
مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر
باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش
آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود
آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش
*آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...*
زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت
چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش
*همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد...
گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"...
مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیه
#گریز_حضرت_ابالفضل
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
hadadian final.mp3
14.41M
اول مظلوم امشب تا صبح گریونه
آروم آروم داره قرآن میخونه
اول مظلوم آروم آروم
اسما آب میریزه حیدر اشک میریزه
تابوت بین خونه دختر اشک میریزه
غسل فاطمه به خونِ پهلو رسید ای وای
دست مرتضی به زخم بازو رسید ای وای
لا اِلهَ اِلا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا واویلا
****
انالله رو لبهای اصحابه
بعد از چند ماه زهرا راحت میخوابه
انالله انالله
اسما آب میریزه روی پهلو هر بار
جاری میشه خون از جای زخمِ مسمار
تاریک ترین شبه مدینه رسید ای وای
دست مرتضی به زخم سینه رسید ای وای
لا اِلهَ اِلا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا واویلا
****
ماه حیدر تا عرش اعلا میره
روی شونه تابوت زهرا میره
ماه حیدر ماه حیدر
مولا خاک میریزه روی یاس پرپر
زینب رفته از حال روی قبر مادر
گریه میکنی حسن بی مادر شده ای وای
بعد فاطمه علی غریب تر شده ای وای
لا اِلهَ اِلا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا واویلا🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد
ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد
برای گنبد و گل دسته که نیامده است
گدا به خانه ی ارباب التجا دارد
کنار صحن و سرای پیمبر اکرم
خرابه بودن آن آستان “چرا” دارد
به احترام امامان شیعه در آنجا
اگر مدینه بسازیم باز جا دارد
جبین بسای به خاک درش که این درگاه
به قدر چشم همه خلق توتیا دارد
به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش
کبوتری که در آنجا برو بیا دارد
کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود
کسی که در همه تاریخ آشنا دارد
بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد
دلی که انس به گل دسته ی رضا دارد
به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم
نوشته اند که “یک دست هم صدا دارد”
به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید
که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد
شاعر: سید روح الله مؤید
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
حسین سیب سرخی .mp3
7.89M
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
آخرش این خاک ایوانش طلایی میشود
گنبد و گلدسته ها ی باصفایی میشود
این حرم با چار گنبد میشود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبای میشود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند
واقعا اینجا عجب دارشفایی میشود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
هر چه رامادر دهد به چه بنایی میشود
حتم دارم ساخت وسازه حرمهای بقیع
از همان لحظه که آقا توبیایی میشود
میرسد روزی با دستان پر مهر شما
از رواق وصحن اینجارونمایی میشود
آخرشم من مطمئنم این گره وا میشود
این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود
هر چه خواندم دربقیع از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه مارا بسته بودن هر چه من میخاستم
تاروم در پیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ از روضه هایم روضه زهرا نشد
اینکه حسینی شدم حواله زهراست
لطف قدیمی و چند ساله زهراس
سوز دل واشک اه دست خودم نیست
میشه عوض گریه ها وناله های زهرا
فاطمه خود مرثیه سرای حسین است
میهن ماخاک کربلای حسین است
یاس پرپر را بشویم یاکه جان خویش را
جای سیلی یا که جای تاول آتیش را
پهلوی بشکسته شویم یاکه زخم سینه را
جای ضرب تازیانه یا قلاف کینه را
پوست باشدپوششی براستخوانهای تنش
زان همه داغ و فراق و کینه ی اهریمنش
آب را اسما بریز آهسته تر بر پیکرش
زیر پیراهن بشویم من گل نیلو فرش
جای آب دارم گلاب دیده بهر یاورم
در میان خانه شویم ، جسم زهرا همسرم
جای آب اسما تو بر گیر از گلاب دیدگان
سیل خون چشم حیدروزسرشک کودکان
ذکر وا اُمای طفلان طاقتم از کف ربود
باب دردوغم به روی سینه ی حیدرگشود
ناگهان از غسل زهرای جوانش باز ماند
در تعجب گشته اسما در پی این راز ماند
خورد اسما بر مدال قهرمانی دست من
عاقبت پَرزدزدستم سوی جنت هست من
آرزوهایش علی پیچید آخر در کفن
گفت از بهر واع آئید همه طفلان من
همچنان برگ خزان هریک به روی باغبان
لاله های نو شکفته نغمه ها کردن زجان
دست زهرا باز شد ایتام خود در بر گرفت
لاله های داغدارش بانوی محشر گرفت
این ندا آمد الا ای ساقی کوثر علی
کودکان بردار از روی تن مادر علی
هفت تن درنیمه شب برزیر آن تابوت شد
در قفایش بی صدا فریاد تا لاهوت شد
زینبش پیوسته می گفت نا توانی مادرم
از مدینه پَر زدی ، خیلی جوانی مادرم
چادر خاکی و سجاده مرا شد یادگار
هر دو را بویم بگیرد تاکه جان ودل قرار
ازجفا دو پیروهن شدسهم زینب لاله گون
از مدینه بود و از کرب و بلای دشت خون
هر دو پیراهن نشویم تا صف روز جزا
همره خود می برم ، در پیش ذات کبریا
( صانعی ) اُم الائمه فاطمه روز نشور
مادرت بر شیعیان خود دهد فیض حضور
سیدکمال میرصانعی ۱۴۰۱/۰۹/۲۶
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
عاشق شده است دانه به دانه هزار بار
دل خون و سینه چاک و برافروخته انار
فریاد بی صداست ترک های پیکرش
از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار
پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینهء دستان شاخسار
در سرزمین گرم،انار آتشین شود
یاقوت را می آورد آتشفشان به بار
با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار
آن میوه ای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی الیل و النهار
آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
آن نام را می آورم ،اما نه بی وضو
دل را به آب میزنم ،اما نه بی گدار
جبر آن زمان که پشت در خانه اش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار
رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار
شد عرصه گاه تنگ ،ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار
برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار
در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آنها که نام "فاطمه" را میزنند جار
من از کدام یک بنویسم که بوده اند
حجاج ها به ورطه ء تاریخ بی شمار
آنها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچه های احمری از خونِ این تبار
از کربلا به واقعه فَخ رسیده ایم
از عمق ناگوار ترین ها به ناگوار
محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبه های دار
بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم می کند حسنک را به سنگسار
در لمعه الدمشقیه جاریست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار
اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار
بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار
جان خواهم از خدا نه یکی،بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار
فرق است ،فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است ،راه بی حدی از شعر تا شعار
اینک مدافعان حرم شعله پرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار
با تیغ آبدیده ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بی قرار او
آن نام را می آورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده می آیند و او سوار
فریاد می زنند که سر خم کنید ،هان
تا از صراط بگذرد آیات سجده دار
هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار
اینها که گفته ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه مصمم،امیدوار...
سراینده: #برقعی🙏
ارسال کننده: برادرعزیزم
ذاکرآلله میثم درخشان
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س_مدح
غزل میخوانمت دریا ...که شوری بیکران داری
وَ حق مادری بر گردن کل جهان داری
برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا
به سمت عرش از هر سویِ خانه پلکان داری
تمام روز گرداننده ی چرخ سماوات است
همان دست دعایی که به سمت آسمان داری
دلیل خلقتِ عالم...به خاکِ چادرت سوگند
که بیش از آسمان دستی پُر و روزی رسان داری
سرا پا مست می گردد زمین و آسمان وقتی
که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری
به پشت پرده ی مسجد زبان ذوالفقاری تو
تویی که پای دَرسَت، دخترانی خطبه خوان داری
اگر در روز محشر هم شفیع ناکسان باشی
چه جای شبهه!چون قلبی به شدت مهربان داری
همانا ما به پیغمبر چنین کوثر عطا کردیم
چه آیاتی تو در باب جواب کافران داری
به شوق اَشهدُ و اَنّ علیُ حُجت الله ت
عجب شوری درون سینه ات وقت اذان داری
منم آن که کریمی چون تو را در زندگی دارم
تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری
شاعر: #منصوره_محمدی_مزینان
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
🏴 لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ…
تنهاترین مظلوم تاریخم کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم برخیز
آه ای طبیب من چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
تو شاهبانوی بهشتی پس بگو از من
کی قصری از فیروزه و یاقوت میخواهی
از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هر بار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
شاعر: #سید_میلاد_حسنی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
man-ke.mp3
1.07M
دلتنگ حرم اربابم:
*من که به عالمی پناهم،میره تا آسمونها آهم
زندان میشه به رسمه غربت،آخر گودی قتلگاهم
آتیش دل،سوز مرثیه هامه
ظلم و جفا،همدم لحظه هامه
جون میدم و،کاظمین کربلامه
ای خدا،ببین غریبم،دیگه نجاتم،بده ازین غم
واویلا واویلا واویلا...
*خصم ِ یهودی ِ بی وجدان،میزد من و چه بی بهانه
روزه بودم ولی افطارم،بوده طعام ِ تازیانه
برای دین،چه سختی ها کشیدم
زهر ستم به جان خود خریدم
طعنه ها از دشمن خود شنیدم
شد آهم،با دیده ی تر،برات بمیرم،شهیده مادر
واویلا واویلا واویلا...
*زندان بود و هجوم غربت،اما نشد تن تو بی سر
دلها بسوزه بر مظلومی،که شد سرش جدا از پیکر
تو کربلا،چه محشری به پا شد
تو قتلگاه،سری زِ تن جدا شد
وَ مثل ماه،هلال ِ نیزه ها شد
غمها بود،چه بی کرانه،که تسلیت شد،با تازیانه
واویلا واویلا واویلا...
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
key-mishe.mp3
966.5K
دلتنگ حرم اربابم:
کی میشه برا گدایی،ماهارو بخری آقا
کی میشه سینه زنات و،کاظمین ببری آقا
قبله ی حاجت همه ای،تو نور چشم فاطمه ای
با دست خالی اومدم بر در تو
دل ما بر تو رو میزنه،شفای چشم جان منه
خاک سر کوی لطف مادر تو
تا وز ابد،سائل حریم کاظمینم آقا
مثل شهدا،غصه دار غربت حسینم آقا
مولا یا حسین ای عزیز فاطمه حسین یا حسین...
*((نوکر خوبی نبودم،خودمم میدونم آقا
ولی من هر چی که باشم،پای تو می مونم آقا
دم غروب میگره دلم،نگو حرم که میره دلم
همه ی خوبا رفتن من موندم آه
به جون ِ هر چی مَرده قسم،اگه به کربلا برسم
برا تو می میرم تنها با یه نگاه
می بینی آقا شده گریه کار نوکرت شب و روز
می بینی چقدَر حرم ندیده مونده هنوز))
مولا یا حسین ای عزیز فاطمه حسین یا حسین...
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
Shab2Fatemieh1-1401[03].mp3
4.49M
#زمینه_جدید1401
#فاطمیه
#حاج_میثم_مطیعی
بی تو چه کند مولا؟ یافاطمه الزهرا!
افــــتاده علی از پا، یافاطـمه الزهرا!
وقت ست که از رحمت،دستی زعلی گیری
افــــتاده ز پا مــولا، یافاطمه الزهرا!
بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد
با خــــانه نشینیها، یافاطمه الزهرا!
رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد
پر ناله و پر غـــوغا، یافاطمه الزهرا!
چومحرم رازی نیست، باچاه سخن گوید
تنهاســـت علی تــنها یافاطمه الزهرا!
شب ها به مزار تو،میگرید ومیسوزد
چون شمع ز سر تا پا، یافاطمه الزهرا!
برخاک مزار تو،خون ریخت به جای اشک
از دیدهی خـــون پالا، یافاطمه الزهرا!
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب اَسما،یافاطمه الزهرا!
دامان علی از اشک پر کوکب و اختر شد
در آن شـب محنـــتزا، یافاطمه الزهرا!
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قـــــبر تو ناپیــدا، یافاطمه الزهرا!
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113