eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
51 عکس
41 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
تو یک‌ تنه سپاهِ عشقی.. تقدیم به ساحت مقدس آقاجانمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ حاج مهدی رسولی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو یک‌ تنه سپاهِ عشقی یه لشکری برای حیدر ای فاتح شهر مدینه تو حیدری برایِ حیدر یاری علی ، که فقط از تو برمیاد اگه تو بخوای ، ستون به لرزه درمیاد گفتی من برا حیدر ، بچه‌ مُ فدا کردم حالا تو همین مسجد ، دورِ علی می‌گردم «رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ و نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا» تو پیشِ چشم اهلِ باطل جلوۀ حقّی و حقیقت با خطبه‌هات میون مسجد شده به‌پا شورِ قیامت گفتی به همه ، علی امام دین ماست همه بدونید ، علم به دست مرتضاست گفتی تا نفس دارم ، مرتضی که تنها نیست یاورِ علی بودن ، کارِ غیر زهرا نیست گفتی یاعلی واسه‌ت، من شریک غم هستم هیچ‌کسم نباشه باز، غم نخور خودم هستم «رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ و نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا» شاعر: حمید رمی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Hajmahdirasuli babolharam.mp3
1.84M
|⇦•تو یک‌ تنه سپاهِ عشقی.. تقدیم به ساحت مقدس آقاجانمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ حاج مهدی رسولی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ۲۵ سال خانه نشینیِ ، محصولِ اُمّت بود! خَنّاسـان به رسیدند تا مردم قدرِ را بدانند کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خانه تاریک شد و بر در خانه شرر است جلوی یک زن مظلومه هزاران نفر است! کاش لولای در از سمت دگر باز شود! در اگر باز به داخل بشود دردسر است.. آتش ! از در نرو بالا! دم در فاطمه است... حرمتش را تو نگه دار! ببین خون جگر است.. دخت پیغمبرتان است! مراعات کنید می‌زند فاطمه را هرکه در این دورو بر است.. آه مسمار حیا کن! سوی پهلوش مرو! صبر کن صبر ! علی چشم براه پسر است فضه چادر برسان فاطمه افتاد زمین کمکش کن! همه‌ی هستی من در خطر است قنفذ اینقدر نخند! این که زدی یک زن بود تو نگفتی بخودت سوخته و بی سپر است؟! باز برخواسته و پشت علی می آید هرچه او را بزنی پای علی بی اثر است کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
حادثه بالا گرفت و عاقبت یک در شکست ضربه ی پایی رسید و پهلوی مادر شکست اجر و مزدِ حضرت خاتم ادا شد با لگد.. در میانِ خاک با یک ناله..پیغمبر شکست مادرش را دید زیرِ دست و پا..دستپاچه شد هیچ می دانی چگونه قلبِ یک دختر شکست؟ خواست تا بیرون کشد از آن هیاهو که نشد پیشِ دو چشمانِ زینب ناگهانی سر شکست شعله ها از یک طرف سوزانده روی فاطمه ضربه های دیگری آمد که بال و پر شکست در کشاکش ناله ی فضّه خُذینی می رسید خادمه یک صحنه هایی دید تا محشر شکست در حیاطِ خانه ..مولا گوشه ای افتاده بود فاطمه را دید بر روی زمین..حیدر شکست دستهای مرتضایش بسته شد در پیشِ او با غلامی پهلو و بازوی یک همسر شکست کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام روزتون بخیرررر 🌷🌷🌷🌹🌹 دو تا کارگر گرفته بودم واسه اثاث کشی. گفتن 40 تومن من هم چونه زدم شد 30 تومن... بعد پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا 10 تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا 10تومن برداشت و 20 تومن داد به اون یکی. گفتم مگر شریک نیستید؟ گفت چرا ولی اون عیالواره، احتیاجش از من بیشتره. من هم برای این طبع بلندش دوباره 10 تومن بهش دادم تشکر کرد و دوباره 5 تومن داد به اون یکی و رفتن داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم اونجا بود یاد جمله زیبایی که روی پل عابر خونده بودم افتادم بخشیدن دل بزرگ میخواد نه توان مالی... «همه میتونن پولدار بشن اما همه نمیتونن بخشنده باشن» «پولدار شدن مهارته اما بخشندگی فضیلت» «باسواد شدن مهارته اما فهمیدگی فضلیت..» «همه بلدن زندگی کنن اما همه نمیتونن زیبا زندگی کنن» زندگی عادته اما زیبا زیستن فضیلت... 🌹🌹🌷🌷🌷🌹🌹
چند رباعی...👇 و دود از سر و دوش خانه بالا می رفت هستی نبی و جان مولا می رفت در آتش لیلة المبیت خانه در جای علی حضرت زهرا می رفت ، عشق نبی و یارِ زبردست؛ علی امن است و امان یکسره! تا هست علی شد حافظِ جان حضرت پیغمبر فرماندۂ لیلة المبیت است علی! شاعر: ، بند بندِ قلبِ هر دلداده می گوید علی هم توانگر، هم ز پا افتاده می گوید علی آیه های وحی دارد مدح مولا می کند تار و پودِ سبزِ هر سجاده می گوید علی شاعر: آن روز تو را دچار غربت کردند بر خانه عشق هتک حرمت کردند با بردن هیزم ، به در خانه اتان پیران سقیفه قصد قربت کردند شاعر: به مناسبت شب اول ربیع الاول مصادف با از سوی خدا تو مورد تأییدی درظلمت شب مثل قمر تابیدی دادند ملائکه سلامت امشب تا جای پیمبرخدا خوابیدی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
💠کدام اخلاقتان شبیه پیامبرتان است؟ پیامبر اسلام :  🥀دائماً متفکر بود. 🥀 اکثر اوقات ساکت بود. 🥀خلقش نرم بود. 🥀کسي را تحقير نمي‌‌کرد. 🥀دنيا و ناملايمات هرگز او را به خشم نمي‌آورد. 🥀حقي پايمال مي‌شد از شدت خشم کسي او را نمي‌‌شناخت تا اينکه حق را ياري کند. 🥀بيشتر خنده‌هاي آن حضرت تبسم بود 🥀مي‌فرمود حاجت کساني که به من دسترسي ندارند را ابلاغ کنيد. 🥀با مردم انس مي‌گرفت و آنان را از خود دور نمي‌کرد. 🥀در همه امور اعتدال داشته و افراط و تفريط نمي‌کرد. 🥀زبان خويش را از بيان سخنان غيرضروري کنترل مي‌کرد. 🥀در انجام وظيفه به هيچ وجه کوتاهي نمي‌کرد. 🥀بافضيلت‌ترين فرد نزد پيامبر خيرخواه‌ترين آنان براي مردم بود. 🥀در مجالس جايگاه خاص براي خود برنمي‌گزيد. 🥀هنگامي که بر جمعي وارد مي‌شد در جاي خالي مي‌‌نشست و به ياران خويش دستور مي‌داد اين گونه عمل کنند. 🥀هر کس براي رفع نياز رجوع مي‌کرد نيازش را برآورده مي‌کرد يا با کلام دلنشين آن حضرت قانع مي‌شد. 🥀رفتار پيامبر آنقدر نرم بود که مردم او را همچون پدري دلسوز و مهربان مي‌دانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار يکسان بود. 🥀مجلسش مجلس بردباري، حيا، صدق و امانت بود. 🥀عيب‌جو نبود و از کسي هم تعريف زياد نمي‌کرد. 🥀پيامبر نفس خود را از سه چيز پرهيز مي‌داد جدال، پرحرفي و سخنان غيرضروري. 🥀هرگز کسي را سرزنش نمي‌کرد. 🥀در پي لغزش‌هاي مردم نبود. 🥀سخن نمي‌گفت مگر در جايي که اميد ثواب در آن وجود داشت. 🥀سخن کسي را قطع نمي‌کرد مگر اين که از حد متعارف تجاوز مي‌کرد. 🥀به آرامي و متانت گام برمي‌داشت 🥀کلامش مختصر، جامع، آرام و شمرده بود و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود. 🥀پيامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکيبا بود. 🥀هر روز هفتاد بار استغفار مي‌کرد. 🥀لحظه‌اي از عمر بابرکت خويش را بيهوده نمي‌گذرانيد. 🥀ديرتر از همه مردم به خشم مي‌‌آمد و زودتر از همه راضي مي‌گشت. 🥀با ثروتمندان و تهيدستان يکسان دست مي‌داد و مصافحه مي‌کرد ووقتي به کسي دست مي‌داد بيش از او دست خويش را باز نمي‌کشيد. 🥀با مردم شوخي مي‌کرد تا مردم را خوشحال سازد. 🥀امام صادق(ع)فرمودند: *اني لاکره للرجل ان يموت و قد بقي خلة من خلال رسول الله صلي الله عليه و آله لم يأت بها.* من خوش ندارم کسي بميرد در حالي که هنوز برخي از آداب پيامبر (ص) را به جا نياورده است. 📚منبع: سنن النبی، علامه طباطبایی
🕊﷽🕊 ✳️ 🍁برخاتم اوصیاء مهدی صلوات 🍁برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍁خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍁بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س) ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز) ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
توسل بسیار جانسوز _ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سال 94_گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن *کسی تو سامرا به آقامون تسلیت نگفتا* تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن *میدونی دل  آدم کجا میره؟یه مرتبه یاد گودال افتادم ..."اونجام به یتیمان ابی عبدالله کسی تسلیت نگفت ..."* زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن *معمولا فامیلا جمع میشن ، عمو،دایی، عمه و دیگر بستگان؛ نمیزارن بچه یتیم کنار پیکر پدربی تابی کنه" اما برا امام زمان ما این اتفاق نیفتاد ..." حتی کربلا هم اینجوری نبود ... اونجا عمه ی امام زمان بچه های ابی عبدالله رو سرپرستی کرد...* قلب باب ت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پاتا به سر یابن الحسن طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد 2 تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن *آخ دلم یه جایی رفت،نگی امشب چرا داره پریشون خوانی میکنه..." به خدا دست من نیست؛دلم با این یه بیت رفت کوچه بنی هاشم* حسین جان ... طفل بودی پیش چشمت دست بابا بسته شد تو نگه کردی و قنفذ ...... کودک 6 ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن مادر؛کاش بودم تا علی را یار بودم من جای تو بین در و دیوار بودم مادر شنیدم بارها از پا فتادی دیدی علی تنها بود باز ایستادی یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن *فرمود عقیل برو به اون کودکی که تو حجره هست ،بگو بیاد ..." اومدم دیدم یه ماه شب چهارده گوشه ی هجره مشغول عبادته" آقامون حجت ابن الحسن بود تا پیغام رو دادم سراسیمه اومد؛ سر بابا رو بغل گرفت ... تا امام عسکری اونو دید نفرمود پسرم،فرمود یا سید أَهْلَ الْبَیْتِ اسْقِنَا المَاءٍ ...." یعنی تشنمه به من آب بنوشان ..... اسْقِنَا المَاءٍ .... (آخ بمیرم ...) هر طوری بود نزاشت بابا لب تشنه از دنیا بره .... امام جوادم یه کودک 6،7 ساله بود نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ..."اما لایوم کیومک یااباعبدالله ..... حسین ...... بمیرم،هر چی صدا زد جماعت جگرم داره میسوزه ...."جی جوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ ..... حسین ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭🙏😭🙏😭🙏 امام عسکری مسموم کین شد به جنت آن امام راستین شد به گلزار ولا دوم حسن بود اباالمهدی ولیّ ذو المنن بود به دست معتمد آن مردخونخوار شده با زهر این دشمن گرفتار جگر شد پاره پاره ماه زهرا شده ماتم به پا زین داغ عظما چه ضعفی لاله زهرابه تن داشت که میل آب آن ماه زمن داشت به دندان خورد ظرف آب مولا زمین ریخت وننوشید آب اصلا به یاد حنجر خشک حسین بود گلاب دیده اش از هر دوعین بود بود صاحب عزا صاحب زمانم به نالد همچو نی آرام جانم سر بابا به زانو می گذارد رخش را بر رخ او می گذارد امامی که معین بی کسان بود تمام عمر محصورش حسان بود امام عسکری در بین عسکر گل عمرش ز کینه گشته پرپر کنار عسکری مهدی نشسته امام دین ز دنیا دیده بسته بگو ای سامرا آن مقتدا کو عزیز حیدر و خیرالنسا کو چه داغی بر دل امت نهادی به جنت دل غمین گردیده هادی بسوز ای دل حسینم سر ندارد دم رفتن کسی در بر ندارد تنش بر روی خاک کربلا بود شهید پاره تن خون خدا بود به مقتل خواهرش با حال خسته میان خنجر و نیزه شکسته زند بوسه به رگ های بریده همان خواهرکه جان برلب رسیده کسی چون او تن بی سر نبوسید گلوئی را که پیغمبر نبوسید گلوئی بوسه زد خواهر که مادر وصیت کرده همواره به دختر دهیم از جان به مهدی سرسلامت به سوزد ( صانعی ) بر ماه امت سیدکمال میرصانعی ۹۹/۷/۲۹ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام صبح چهارشنبه مهرماه تون بخیر نکته:👇 🌷🌷🌷🌹🌹🌷🌷🌷 ✨گاهي آرامش در نديدن و نشنيدنهاست!! 💫اصلا به این فکر نکن که دیگران بــرای تو چه فکری می کنند حتی بـرایت مهم نباشد چطور و چگونه قضاوت می شوی، 💫کاری که دوست داری و می دانی درست است را بکن و مسیرِ خودت را برو ، بگذار دیگران هم یاد بگیرند به جــای اینکه زمانشان را به پای حسادت و قضاوت و تقلید ، تلف کنند؛ دنبالِ اهداف و آرزوهایشان باشند. 💫گاهی تــو به آسیب پذیریِ قــرص جوشان می شوی و آدم ها با حرف ها و قضاوت هایشان مانندِ آب نزدیکشان که می شوی؛ نابودت می کنند ! 💫لازم است کمی دورتــر بایستی و در سکوت ، کارِ خودت را بکنی. که گاهی آرامشِ انسان، در همین ندیدن ها و نشنیدن هاست ارادتمند:آرامش🙏 🌹🌹🌹🌷🌷🌹🌹🌹
آقایِ سامرا چقدر ناتوان شدی.. و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آقایِ سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادرِ خود قدکمان شدی *آخه نوشتند بیست و هشت سال بیشتر نداشت، اما لحظات آخر این دستها به لرزه افتاده بود .. _( یاد چی افتادی)؟! _ یاد مادر هیجده ساله‌ام افتادم؛ اون روزایِ آخر یه دست به دیوار یه دست به کمر .. هی صدا میزد: علی ، علی ، علی ..* عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی تبعیدی مجاور یک پادگان شدی آه ای بهارِ زرد و خزانی تو میروی چون مادرت زمانِ جوانی تو میروی دور از مدینه حضرت جانان چه میکنی؟ یوسف، جدا ز خیمۀ کنعان چه میکنی تنها غریب گوشه زندان چه میکنی ابن الرضا به حلقۀ شیران چه میکنی *آخه حیواناتِ درنده رو آوردن ، آقا رو تو قفس این حیوانات قرار دادن یهو دیدن همۀ این حیوانات زمین نشستن در محضر امام زمانشون قرار گرفتن .. اینجا حیواناتِ درنده اومدن .. کربلا هم یهو دیدن یه عده از این حیوونا...* اینجا تو را نیامده تکریم میکنند حتی درندگان به تو تعظیم میکنند دور از مدینه ای سفرت سخت میگذشت ای آسمان به بال و پرت سخت میگذشت با گریه ها به چشم ترت سخت میگذشت آقا چقدر بر جگرت سخت میگذشت بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت شکرخدا که میخ به پهلویِ تو نرفت شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت اینجا غلاف بر رویِ بازوی تو نرفت آتش کسی به خرمن نیلوفرت نزد اینجا کشیده کس به رویِ همسرت نزد شاعر: گرچه آقا رو هی میریختند میگرفتنش، خونه‌ش رو بهم میریختند؛ این زن و بچه هی می‌ترسیدند .. اما دیگه درِ خونه‌ش رو آتیش نزدند.. علامه امینی رو میگن:«ساعتها گریه می‌کرد ، سوال کردند آقا چرا گریه می‌کنی»؟! _فرمود:« آخه به یه چیزی فکر میکردم بیچاره‌ام کرد» _ چی آقا؟! _ به این فکر میکردم اگه مادر یه مشکلی براش پیش بیاد بچه‌ها به پدر پناه می‌برند ؛ اگه برا پدر مشکلی پیش بیاد بچه‌ها به مادر پناه می‌برند .. اما دلم میسوزه برا اون بچه‌هایی که از یه طرف دست باباشون رو بستند .. یه عده دور مادرشون حلقه زدند .. هرکی با هرچی دستشه داره مادرشون رو میزنه .. نمی‌دونند به کی پناه ببرند .. آی مادر ... از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار میبینم به چشم نیمه بازِ خود جهان را تار میبینم دلم میخواست چشمانم نمیدیدند جایی را که خونِ محسن خود بر در و دیوار میبینم بر درب حرم داشت لگد میزد ، حیف در بر سپرم داشت لگد میزد ، حیف از بین لگدها لگدی کشت مرا محسن پسرم داشت لگد میزد، حیف شاعر: من ایستاده بودم ، دیدم که در افتاد حسن ناله میزد ، ببین مادر افتاد تو افتاده بودی ، درم روی زانو شاید هرکی رد شد ، لگد زد به پهلوت کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش