eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
54 عکس
43 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. 🔸به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو ▪️همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن .. همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان .. تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم سوختم از دل پر درد دعایت کردم جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر... ▪️دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره .. همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن .. یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه .. شد شب هشتمُ بسه صبوری  امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه علی اکبر قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ می میرم از همین حالت اربابمونُ ببین تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین بلنده هق هقش می میرم از همین یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته حسین ..
4_5983221203781812875.mp3
801.9K
بسم الله الرحمن الرحيم (: شب جمعه) يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ. (ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی) 🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🔸از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا... این روزها دل امام زمان خونه... بیایید دست به دعا بلند کنیم... برا سلامتی آقا دعا کنیم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان... -
مناجات 1 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان
4_5999326485033255534.mp3
83.7K
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم -
دوبیتی علی اکبرع بدنت راچه بهم ریخته اند زهم اعضاءتوبگسیخته اند بهر تشییع جوانان حرم تنت تو بین عبا ریخته اند (عبدالحسین محبی)
علیه‌السلام 🔹حنجرۀ فاطمی🔹 می‌رود بر لبۀ تیغ قدم بردارد درد را یک‌تنه از دوش حرم بردارد مثل یک ماهِ پسِ اَبر عبورش زیباست بارها گفته‌ام این قصه مرورش زیباست پسری با دلِ پُر خون به دل دریا زد پشت پا بر همۀ خوب و بد دنیا زد... ماه می‌خواند پس از رؤیت او سورۀ شمس سایه انداخته بر صورت او سورۀ شمس در دل سنگ‌دلان قصد شکفتن دارد پسری جای زره آینه بر تن دارد... چشم وا کرده و درپیش، یلی را دیدند پرده از چهره که برداشت، علی را دیدند ترس دارند از این چهرۀ آرامِ علی لرزه انداخته بر پیکرشان نامِ علی پیر جنگ‌اند ولی از دل و جان می‌ترسند از رجزخوانی سردار جوان می‌ترسند پیش می‌آید و رخساره برافروخته است تیر هم چشم به زیبایی او دوخته است مثل بابای خود، اول همه را موعظه کرد لافتی خواند و به شمشیرِ سخن، معجزه کرد آی لشکر، منم اینک پسر بدر و حنین پسر سورۀ والفجر، «علی بن حسین» بارها بر لب خود زمزم و کوثر دیدم خویش را در دل آیینه، پیمبر دیدم... آمدم با قد و بالای بنی‌هاشمی‌ام وای اگر باز شود حنجرۀ فاطمی‌ام چه خیالات محالی‌ست که در سر دارید دست از ریختن خون خدا بردارید گرچه در معرکۀ کرب‌وبلا حق تنهاست باکی از کشته شدن نیست، اگر حق با ماست گر نمی‌خواست پدر جام بلا سر بکشد شمر کوچک‌تر از آن بود که خنجر بکشد ما بخواهیم، ملائک به کمک می‌آیند ابر و باد و مه و خورشید و فلک می‌آیند سپر محکمی از چادر خاکی دارند پسران علی از جنگ چه باکی دارند... غرق در خون بشود لقمۀ نان شبتان ساقۀ گندم ری خشک شود بر لبتان حزب بادید که با سکۀ باد آورده، چه بلایی سرتان اِبن زیاد آورده! من لبم روضۀ رضوان و... شما خاموشید ناخلف‌ها خودتان را به جُوِی نفروشید یک قدم بین شما تا حرم ما راه است چقدر فاصلۀ باطل و حق کوتاه است لشکر سنگ! ببینید دلم از نور است حیف چشم دلتان در پی دنیا کور است آدم، این قدر طمع‌کردۀ دنیا باشد! پسر فاطمه در معرکه تنها باشد! و همین‌طور رجز خواند و به سوگند رسید خسته از جنگ به آغوش خداوند رسید بر نمی‌خیزد و برخاسته آه پدرش و گره خورده نگاهش به نگاه پدرش... عطش عشق علی بود که بی‌تابش کرد دستی از غیب برون آمد و سیرابش کرد شاخه‌شاخه بدنش روی زمین گل می‌کرد داشت شمشیرِ ابالفضل تحمل می‌کرد... چقدر فاصله‌ات کم شده تا ماه علی آسمانی شده‌ای! آجَرَکَ الله علی 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹تسبیح عمر🔹 آسمان شک کرد اَسماءِ پیمبر را شمرد بعد از آن حتی پیمبرهای دیگر را شمرد «او به چشم خویشتن می‌دید جانش می‌رود» زیر لب با بغض، رد پای اکبر را شمرد... دشمن از زیبایی‌ات تکبیر می‌گوید هنوز کاش می‌شد این همه الله‌اکبر را شمرد حاجیان کعبۀ چشمت، تو را خواهند کشت در طوافت می‌توان یک فوج خنجر را شمرد چند ضربه کوفیان و چند ضربه شامیان می‌توان با زخم‌هایت کُلِّ لشکر را شمرد... رشتۀ تسبیح عمرم بودی و صد پاره‌ای بعد تو با اشک باید ذکر آخر را شمرد 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹چقدر مصرع سرخ🔹 چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را :: چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹بعد از تو...🔹 دلتنگی همیشۀ بابا علی علی! سردارِ لشکر من تنها علی علی! قدری بمان، به دل نگران‌های این حرم مهلت بده برای تماشا علی علی! باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد چشمان بد از این قد و بالا علی علی! یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است یک سوی باز مانده دهان‌ها: علی... علی این گونه پا مکش به زمین، می‌کُشی مرا بنگر نفس نفس زدنم را علی علی از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست ** فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست... ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝