#روضه_حضرت_حر...👇
🌿 لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم
🌿حسبنا الله ونعم الوكيل نعم المولی و نعم النصیر
🕊(سبک کجایید ای شهیدان..)
بیایابن الحسن دردمدواکن
دل آشفته را از غم رهاکن
ضیاء دیده بانوی عالم
نظربراین فقیر وبینوا کن
💠بیا یابن الحسن آقا کجایی
آقا یابن الحسن مولاکجایی
امیرو سرور و سلطان مایی
همه شام وسحردر انتظاریم
عزیزفاطمه پس کی میآیی
💠بیا یابن..
🍁السلام علیک یااباعبدالله..
الا ای جگر گوشه فاطمه
که بردی دل اهل دل راهمه
کیام من؟که باشم هوادار تو
هوادار تو هست دادار تو
🌻حسینم 3 حسین
من ازکودکی عاشقت بودهام
قبولم نما گرچه آلوده ام
آقا جان..
به عشق توهرکس کهمنسوب شد
اگر بد بود عاقبت خوب شد
آقااا..
غمت حاصل زندگانی من
به راه توطی شدجوانی من
من از ریزه خواران خوان توام
اگرچه بدم میهمان توام
🌻حسینم 3 حسین
به عشقت ازآن دم که خو دادیام
به چشم همه آبرو دادیام
⬅️آقا جان..وقتی نگاه میکنند میگن این گریه کنه حسینه
این سینه زنه حسینه
این روضه خون حسینه
به چشم همه آبروم دادی آقاجان..
ز در راندگانت حسابم مکن
گدایم، کرم کن، جوابم مکن
ازین رو سپیدم بَرِ داورم
که من هم سیاهی این لشگرم
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته مادرت
(علی انسانی)
روضه بنام حضرت حُره..
خوشبحال هرکسی که با یک نگاه ابی عبدالله،عاقبتش زیرو رو بشه..
با یک نگاه حسین عاقبتش ختم بخیر بشه..
خوشا بحال حر که با یک نگاه ابی عبدالله عاقبتش ختم بخیر شد
یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
⬅️لحظه ای که پای برهنه
چکمه هارو به گردنش انداخته
آروم آروم داره میاد
(حسین ع دید حر داره میاد)
اومد مقابل ابی عبدالله ایستاد
روش نمیشه سرو بالا کنه
پشیمانه..شرمنده است
سر پایینه..
نمیتونه به چشمای حسین نگاه کنه..
قربون کرامتت برم یا اباعبدالله..
فرمود #یا_حُر_اِرفع_رَأسَک
سرتو بلند کن..
حر آروم آروم سرشو بلند کرد..
استادم میگفت..تا سرشو بلند کرد..یه وقت دید بچه ها پرده خیمه رو بالا زدند
(همه از حر می ترسیدند..بهم نشون میدادند)
این همونیه که راه بابامونو بست
این همونیه که دل عمه جانمون زبنبو به دردآورد..
آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا..
(اوج)امروز بگو آقا جان..هر چی هم بد باشم، کاری که حر کرد ، من نکردم
آقا ..هر چی ام بد باشم مثل حر دل زینبتو نلرزوندم
دل بچه هاتو نلرزوندم
اما آقا جاااان چه کردی با حر..
امان امان..
⬅️یه وقت شنید صدای العطش از خیمه ها بلنده..
(چکار کنه..غم رو غم اومده..راهو بسته..بچه های حسین آب ندارن..مونده چکار کنه)
✳️صدا زد پسر فاطمه، چون من اولین نفری بودم که دل شمارو به درد آوردم ،،اجازه بدید اولین کسی باشم برم فداتون بشم..
♻️این روضه رو مرحوم کافی میخوند
بگم و فیضشو ببره
بُریر میگه من با حر رفاقت قدیمی داشتم..
دیدم قبل از اینکه بره به میدان..
دنبال چیزی میگرده..
(گفتم حر دنبال چی میگردی؟)
صدا زد بریر به من بگو ببینم خیمه زینب س کدامه؟
(دلت اینجاست یا نه..نکنه دست خالی برگردی..ان شاالله خدا قسمت کنه کنار حرم حر..اونجا ناله بزنی..)
بریر میگه خیمه زینبو نشون دادم..
گفت دیدم رفت صورت به خیمه زینب گذاشت..سلام کرد..بیبی جواب سلامشو داد..(کی هستی؟؟)
صدا زد بیبی من حُرم..
بیبی جااان منو ببخش..
برادرت حسین ،از گناه من گذشت..
اومدم شما هم منو حلال کنید، برم جونمو فدای حسینم کنم..
(همه حرفارو زدم بخاطر این یه جمله)
بُریر میگه یه حرفی عقیله بنی هاشم زد..یه وقت دیدم صدای ناله حر بلند شد..
(من بگم و شما هم بلند بلند گریه کنید)
صدا زد حر منم بخشیدمت..
ولی حر بگم بدون..برادرم حسین غریبه..حسینم کسی رو نداره..
🔆🔆همه بگید حسین..
✴️رو زمین افتاد..فرق سر شکافته..خون جلو چشماشو گرفته..
یه وقت دید سرش از زمین بلند شد روی زانویی قرار گرفت..
یه نفر داره خونای چشمشو پاک میکنه..
تا چشمشو باز کرد دید پسر فاطمه حسینه..
دید یه دستمالی به پبشانیش بست..
یا اباعبدالله..
(بگم و نالشو بزنی)
♨️(اوج) بگم آقاجان..
سر حر رو به دامن گرفتی
اما من بمیرم برات کسی نبود سرتو به دامن بگیره..
یه وقت حسین دید سینش سنگینه..
چشمشو باز کرد..
🖤#والشمر_جالس_علی_صدرک
ن
صدا زد نانجیب خوب جایی نشستی..
یا صاحب الزمان..
نمیگم چی شد
همینقدر بگم..یه وقت دیدن زینب اومد بالا بلندی.
دیدن عقیله بنی هاشم دستاشو رو سر گرفت..
هی صدا میزنه
🥀#وامحمدا.. #واعلیااا #واحسینااا
🌾ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو..یاحسین..بگو یازهرا
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
مقدمه: #شب_پنجم🥀
عبدالله ابن الحسن...ع
😢😢😢😢😢
بسمالله الرحمن الرحیم .السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یبن رسول الله یاسیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا...
یا وجیها عندالله(اشفع لنا عندالله ۲)
ای کبوتر که نشستی روی گنبد طلا 🥀
همه جا پر می زنی تو حرم امام رضا 🥀
من کبوتر بقیعَم باتو خیلی فرق دارم 🥀
جای گنبد سرمو به روی خاکا می زارم 🥀
این جاهرکی می پره زائراش افلاکی میشه 🥀
توبقیع بال و پر کبوترا خاکی میشه 🥀
این جا خادما با زائر آقا مهربونن 🥀
اونجا زائرارو از کنار قبرا می رونن 🥀
امروز...روز امام حسنه...روز یتیم نوازیه...روز مظلومیته...روز غربته...😭😭😭😭😭مگه میشه پدربه مجلس پسرنیاد...یا امام حسن مجتبی....امروزروز پنجم محرمه...روز عبدالله بن الحسن....جگر گوشه امام حسن...😭😭😭😭🥀
اینجا هرکی می پره زائراش افلاکی میشه 🥀
توبقیع بال و پر کبوترا خاکی میشه 🥀
تو که هرشب می سوزه صدتا چراغ دوروبرت 🥀
(کبوتر امام رضا...)😭😭😭
به امام رضابگو غریب تویی یا مادرت 🥀
مدینه تنگ غروب غوغا میشه 🌾
درای بقیع یه ساعت وامیشه 🌾
مدینه رنگ حسن پریده بود🌾
نمیدونم توکوچه چی دیده بود🌾
روز امام حسنه، روز گرفتن حاجاته، بریم قبرستان بقیع...😭😭🥀یه سلامی عرض کنیم خدمت امام حسن غریب مدینه....🍂🍂😭😭😭
فدای چشم خونبارت حسن جان 🥀
به قربان دل زارت حسن جان 🥀
بایه تیر دونشون بزنیم....مگه میشه امام حسن بخونیم...مادرش فاطمه زهرا تو این مجلس نباشه....حتما میاد برا مجلس حسن....😭😭😭😭😭🥀حتما میاد برای مجلس نوه ی گُلِش عبدالله جگر گوشه امام حسن....😭😭🥀
به اون لبهایی که میبوسید جدت....🍂
به اون لعل گوهربارت حسن جان 🍂
به حق لحظه ای کز فوت مادر🍂
نِمودندی خبردارد حسن جان 🍂
باب دیگر رابه روی خویش بستم یا حسن 🌾
اززبان همه ی عاشقا....😭😭😭
آمدم درمَحوِلِ عشقت نشستم یاحسن 🌾
دل زدنیایی که بااهل دلان دشمن بود🌾
چون طناب کهنه یکباره گسستم یاحسن 🌾
آقاجان.....😭😭😭🥀
سالِکَ ساده دل وسرمستم وکم تجربه 🌾
مولا.....🍂
رهبری کن سوی مقصد من که عاشقم یاحسن 🌾
آقا جان....🥀🥀🥀
ببین موهام دیگه سفید شد نتونستم قبرستان بقیعوببینم...😭😭😭چقدر آرزو داشتم بیام پشت پنجره ها صدات بزنم.....😭😭😭ای غریب مدینه...آقا خیلی غریب بوده خیلی مظلوم بوده...می دونید چرا امام حسن از همه مظلوم تره؟ 🍂🍂کجا دیده شده کسی بخواد براش مشکلی پیش بیاد معمولا محرم وصدا میزنه...اما آقا اینقد غریب بود خواهرش زینبو صدا زد این یه مظلومیت...😭مظلومیت دوم کجا دیده شده بدنو به تابوت بدوزن باتیر...اما مظلومیت سوم بسوزه وبسازه..😭😭🥀🥀🥀چقدرپشت آقا روخالی کردن، چقدربا آقا نامُرادی کردن، نامُلایمتی کردن....😭😭🥀🥀🥀🥀مظلوم تر از امام حسن دیگه پیدا نمیشه....یه مظلومیت دیگه همینه که دلا بسوزه بگم...روضه اوله دیگه...قُفل دهنتو بشکن....یا امام حسن اگه من این یه بیت روضه روبگم...حتما مادرت زهرا همینجا نشسته....برادرت امام حسین که علاقه به عبدالله داره اینجا نشسته...شماهم به احترام مادرت....😭😭🥀مظلوم تر از حسن کجا دیده شده...درمقابل چشم پسرمادرو بزنن....نتونه کاری کنه...😭😭
همه بگید...ای حسن...😭😭🍂
این یه خطم برای شما از من بس...
آی حسن جان به حق قاسم گشته یَتیمِت🌾
که گردیده دل اَفکارَت حسن جان...آقا جان....🌾
به درگاه خدا دستی برآوَر...همه مریضامون شفا پیدا کُنه...😭😭اونایی که امشب اومدن به عشق امام حسن مجتبی...ان شاءالله مریضشونو شفا بده...😭😭🥀
دعا کن از برای ما مُکَرَر🥀
بگو یا رب به حق عِزَتِ خویش🥀
دِگر از این گُنه کاران توبُگذر...🥀
ببین چه زار و خسته ام 🍂غمین و دل شکسته ام
زهجرروی ماه تو🍂چو مرغ بال و بسته ام
یا امام حسن مجتبی...😭😭🥀
ببین قدخمیده را...🍂آی آرزو هایی که دردلتون هست برای دیدن قبرستان بقیع...😭🥀
دِلِ به خون تَپیده را🍂چوآهوی شکسته پا
به گوشه ای نشسته ام 🍂
آقام حسن.آقام حسن ...۲🌾
ببین تو اشک دیده را 🍂جان به لبِ رسیده را
خانه به خانه می روم 🍂سِیدِزِدام جَسته ام
ببین توسوز وآه من🍂سینه ی من گواه من
آقا...برای دیدن رُخَت 🍂ازدوجهان چه رَسته ام
غم فراق قبرستان بقیع کُشت منو...😭😭چقدر آرزو داریم آقا جان بیاییم زیارتت، مزار بی شَمعِت...😭😭🥀
ببین فراق چون کُند 🍂غم دلم فزون کُند
فقط به عشق روی تو🍂دل از همه گُسَسته ام
آقام حسن.آقام حسن...۲
روز پنج محرم، روز یتیم نوازیه...😭😭🥀امروز اِذن بگیریم از امام حسن بریم روضه ی دِلبَندِش عبدالله بن الحسن وبخونیم...🥀با اجازه از امام حسین عموی گرامیش اگر اجازه
بده.حتما اجازه میده...آخه این آزاده خیلی به عمو علاقه داشت...حتماتواین مجلس اباعبدالله هم نظر می کُنه.😭جانم حسن...جانم حسن،ای جان جان
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم...
😢😢😢😢
نفس تو سینه دَم گرفته
بازم چشامو غم گرفته
بهونه حرم گرفته
ردم نکن که جا ندارم
کسی به جز شما ندارم
جز اسم تو نوا ندارم
دلم گرفته آقا... دلم گرفته
ارباب،تو امروز گداتو دریاب
ارباب،به جون زینب گداتو دریاب
خیلی بی قرارم....
یه بغضی توی سینه دارم
شدم هواییه نگارم...
می پیچه بوی یاس اطهر
میخونه ای حسین بی سر
برای تو بمیره مادر
دلم گرفته آقا...دلم گرفته
بهترین بندۀ خدا زینب
هَلْ اَتیٰ زینب اِنَّما زینب
ریشه صبر انبیا زینب
زینبا و زینبا و یا زینب
بانی روضه های غم زینب
تا ابد مبتلای غم زینب
گفت ای مصطفیِ عاشورا
ای فدای تو زینب کبری
تو علی هستی و منم زهرا
پس فدای تمام پهلوها
سر خواهر فدای این سر تو
همه ما فدای اکبر تو
گفت ای شاه ما اجازه بده
حضرت کربلا اجازه بده
جان این بچه ها اجازه بده
جان زهرا بیا اجازه بده
قبل از آن که سر تو را ببرند
این سر خواهر تو را ببرند
*نبینم غم رو صورتت نِشَسته حسین*
هم هوای تو را به سر دارم
به هوای تو بال و پر دارم
از غریبی تو خبر دارم
دو پسر نه دو تا سپر دارم
زحمتم را بیا به باد مده
اشتیاق مرا به باد نده
*دوتا بچه هام قربون بچه هات، نبینم زانوی غم بغل گرفتی...
الهی برات بمیرم زینب، بی بی هم مثل مادرش بود، پهلوش شکسته بود، بازوش ورم کرده بود، اما یه روز نگاه کرد دید علی زانوی غم بغل گرفته، گفت: علی جان مگه من مرده باشم اینقدر غریبانه کنج اتاق نشسته باشی...
همون کار رو زینب هم کرد، صدا زد: داداش! نبینم غم رو صورت شما باشه، من تو دار دنیا همین دو تا بچه رو دارم، هم خودم و هم این دو تا بچم فدات آقا جان *
در کَرَم سائلی بدست آور
زین دو تا حاصلی بدست آور
سپر قابلی بدست آور
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمیباشد
نظرت هم اگر نمیباشد
*آخه بچه هاش رو عطر زد، سرمه کشید به چشمشون، موهاشون رو شونه زد، گفت: بروید جلو خیمه دایی اجازه بگیرید، بروید میدان، بچه ها خوشحال بودن، دل تو دلش نبود
زینب گفت: الان میرن دایی بهشون اجازه میده، همچین که دید بچه ها برمیگردن اما لبخند رو لبشون نیست، حزن آلود تر اومدن مقابل مادر، سرشون مؤدب پایین...
چی شده عزیزای من؟ گفتن: مادر رفتیم دایی اجازه نداد.
یه مرتبه دیدن زینب با عجله از خیمه بیرون زد، اومد مقابل برادر، برادرم! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟ به خدا اگه تو اجازه بدی خودم شمشیر میگیرم میرم وسط میدان...
ابی عبدلله فرمود: خواهرم شاید باباشون عبدالله راضی نباشه، گفت: نه حسین جان! وقتی میومدم عبدالله به من امر کرد، عبدالله به من سفارش کرد گفت: زینب جان اگه کار به جای باریک کشید، دوست دارم بچه هام قبل بچه های حسین برن جونشون رو فدای آقا کنن....
داداش اگه راضی نمیشی یه رمزی رو بلدم، گفت: حسین، جانِ مادرم... تا گفت: جانِ مادرم. گفت: بذار بچه ها آماده بشن*
فدات بشن
بچه های من فدا بچه هات بشن
بذار که قربونیِ کربلات بشن
شهید این غربت تو نگات بشن
یه لشکرن
کوچیکن اما نوه های حیدرن
نذر سر تو این دو تا برادرن
خیال کن این دو تام علیِ اکبرن
بی تاب رفتنن داداش
راه میدون و سَد نکن
جان زهرا قسم حسین
دستم رو دیگه رد نکن
زینب باشه و بی یاور بشی
میمیرم حسین تنهاتر بشی
رها شدن
به آرزوشون رسیدنٓ فدا شدن
سرا دوباره از تنا جدا شدن
دو تا هدف برای نیزه ها شدن
*اما داداش غصه نخوریا*
فدا سرت
دو تایی شون فدا علیِ اصغرت
داداش فدای زخمای رو پیکرت
خوب شد رفتن نمیبینن
بین این خیمه دشمن را
خوب شد رفتن نمیبینن
وقتی که میزنن من را
کاشکی خیمه مون بی مَحرم نشه
از روی سرم سایه ات کم نشه
ای حسین
#روضه_و_توسل_به_سیدالشهدا_علیه #السلام_اجرا_شده_شب_چهارم_محرم
😢😢😢
صدا زد هر کس که قصد توبه داره
خدا توو نسلش خیر کثیر میذاره
آقای ما که داشت حرف میزد
نامردا هلهله میکردن
اما مولا هنوزم میخواس، اونا برگردن
گفتن حسین بس کن که وقت جنگه
جواب حرفای تو تیر و سنگه
تمومه کارت
سرت رو تشنه میبریم و میریم
غنیمت از اهل حرم میگیریم
تمومه کارت
«برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست»
*شب چهارمه...
روز عاشورا حرفای دیگه ای هم زد...
"مُتَوَکِّاً عَلَی سَیْفِهِ..."
به شمشیرش تکیه زد...
"فَنادی بِاَعلی صوتِه..."
با صدای بلند فریاد زد...
اینکه
گفتن حسین بس کن که وقت جنگه
جواب حرفای تو تیر و سنگه
صدا زد:
"انْشَدُکُمُ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُونی؟! "
به خدا قسمتون میدم:من رو میشناسید؟
"قالُوا نَعَمْ اَنْتَ إبْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ سِبْطُهُ..."
تو پسر پیغمبری...تو نوه پیغمبری...
" قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدّی رَسُولُ اللَّهِ ؟! "
میدونید جد من پیغمبره؟!
"قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ..."
به خدا قسم می دونیم.
" قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اُمّی فاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ؟! "
شما رو به خدا قسم میدم:
میدونید مادرم فاطمه زهراست؟!
" قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..."
بله..
"قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ ابی عَلِیُّ بْنِ ابی طالِبٍ ؟! "
میدونید بابای من علی بن ابیطالبه؟
"قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..."
" قالَ انْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدَّتی خَدیجَهَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ اَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الْاُمَّهِ إِسْلامَاً؟! "
میدونید مادربزرگ من خدیجه هست؟
اولین زنانی که اسلام آوردند؟
"قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..."
"قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ سَیِّدالشُّهَداءِ حَمْزَهَ عَمُّ ابی؟!
شما میدونید حمزه سیدالشهدا عموی پدر منه؟
"قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ.."
" قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ جَعْفَرَ الطَّیّارِ فیالْجَنَّهِ عَمّی؟!
جناب جعفر طیار که در بهشت پرواز می کنه...خدا به جای دست های بریده به او دو بال عطا کرده،عموی منه؟
"قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ.."
بعد شروع کرد حضرت به وسایل ظاهری خودش متوسل شدن...
"قالَ اَنْشَدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ هذا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ اَنَا مُتَقَلِّدُهُ..."
مگه این شمشیر پیغمبر نیست؟
"قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ.."
"قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهُ هَلْ تَعْلَمُونَ انْ هذِهِ عَمامَهُ رَسُولِ اللَّهِ اَنَا لابِسُها..."
این عمامه ای که بر سر منه عمامه پیغمبر هست یا نه؟
" قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..."
گفتند به خدا قسم همینه...
" قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ انَّ عَلِیَّاً کانَ اَوَّلُهُمْ إِسْلاماً، وَ اعْلَمُهُمْ عِلْماً، و اعْظَمَهُمْ حِلْمَاً... وَ انَّهُ وَلیُّ کُلِّ مُوْمِنٍ وَ مُوْمِنَهٍ.
شروع کرد از پدر خود گفتن...
میدونید پدر من ولی هر مرد و زن مومنیه؟
"قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..."
" قالَ فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمی؟! "
شما چرا خون من رو حلال می شمرید؟
یه جمله دیگه هم گفتند...
" قالُوا قَدْ عَلِمْنا ذَلِکَ کُلَّهُ..."
گفتند همه رو خودمون می دونیم...اما یه چیزی رو تو بدون...
" وَ نَحْنُ غَیْرُ تارِکیکَ..."
ما از تو دست برنمیداریم
"حَتّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشاً..."
ما برنامه ریختیم...ما قصد این داریم که نمیری مگر تشنه...*
گفتن حسین بس کن که وقت جنگه
جواب حرفای تو تیر و سنگه
تمومه کارت
سرت رو تشنه میبریم و میریم
غنیمت از اهل حرم میگیریم
تمومه کارت
میخونه هل من ناصر ولی یاری نیس
*"وَ بقیَ الحسین فرداََ وحیداً.."
اون ساعتی که آقای ما تنها شد.*
میخونه هل من ناصر ولی یاری نیس
به جز اشک اهل خیمه غمخواری نیس
اما انگار یکی جا مونده
صدای هق هقِ شیرخوارهاس...
سرباز آخر ثارالله، توی گهوارهاس...
میگه اگه برات بمیرم خوبه
سپر شدن قدّ یه تیرم، خوبه
عجب سربازی...
به روی دستای حسین رفت بالا
با تیر حرمله شد إربا إربا
عجب سربازی...
«برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست»
صدا زد مولا، کو هانی و کو مسلم؟
کجاس عباسم؟ کو اکبر و کو قاسم؟
اصحابش رو صدا زد با آه:
پاشید با غیرتا من تنهام
میلرزه پیکراتون رو خاک
برای اشکام
من تووی قتلگاه و دورم غوغاس
سر امامتون رو خاک صحراس
توو راهه قاتل
آسمونو شبیه دود میبینم
شمر اومده نشسته روی سینهام
چه تیغ کندی...
«برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست»
*و بقی الحسین فردا وحیدا.."
صدای علی اصغرشم که شنید...آخرین سربازشم به میدان برد...
"و نَظَرَ یمیناََ و شِمالا..."
یه نگاهی به راست و چپ کرد..
"فَلَم یَریَ مِن اصحابِهِ اَحَداََ..."
دیگه کسی رو ندید...
صدا زد:
"هل من ناصر ینصرنی؟! "
"هل من مغیث یغیثنی لوجه الله؟! "
"هل من معین یُعینُنا..."
"هل من ذابٍّ یَذُبُّ عن حرم ر
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم
دو پسر آوردم
پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم
دو پسر آوردم
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
این دو در روزِ مبادا همهی جانِ منند
دو حسین و حَسنند
این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند
دو حسین و حسنند
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
آبرو داری کنید
از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید
آبرو داری کنید
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
زینب کبری علی بن ابیطالب شود
کربلا خیبر شود
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم
زینب کبری منم
برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم
زینب کبری منم
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
دلي لبريز اشک و آه دارد
نگاهي سوی قربانگاه دارد
شده آمادهٔ حج حسينی
که با خود دو ذبيح الله دارد
شاعر: #یوسف_رحیمی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
بودند چه مردانه ولایت-باور
لبریزِ شجاعت و به امر مادر-
رفتند به میدان! چه تماشا دارد
رزم ِ نوه های دختریِ حیدر!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
شیرهایِ حرمِ فاطمه را آوردم
دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم
ذوالفقارِ دودَمِ فاطمه را آوردم
دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
از روی تیغ علی تیغی دو پیکر ساختم
با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم
از پسرهایم برایت دو دلاور ساختم
با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم
شاعر: #حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
مناجات با امام حسین (علیه السلام)
😢😢😢😢😢
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
امام_حسین علیه السلام
سعید_نسیمی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
کربلا خیلی دلم گرفته
😔😔😔😔
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
من عاشقم بینوا خیلی دلم گرفته
حسین حسین یا حسین ۲
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
فدای صحن وسرات بده تومولابرات
برای ایون طلا خیلی دلم گرفته
طاقت دگر ندارم درگیر روزگارم
میخام بیام نینوا خیلی دلم گرفته
حسین حسین یا حسین ۲
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
اشکم زدیده ریزد مولا تویی عزیزم
اسیر دردم بلا خیلی دلم گرفته
دارم دیگه ممیرم آروم دیگه نگیرم
قسمت کنی تابیام خیلی دلم گرفته
حسین حسین یا حسین ۲
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
مولاچه(بیقرارم ) طاقت دیگه ندارم
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
حسین حسین یا حسین ۲
میخام بیام کربلا خیلی دلم گرفته
بیقرار اصفهانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#غزال
ذکر هر دم زینب
ذکر آزادگی عالموآدم زینب
زائر کربوبلاست
هرکسی گفت دمادم زینب
شانهاش یکدم هم
خم نشد از غم عالم زینب
مادرم گفت بگو
دم شادی و دم غم زینب
میشود سالبهسال
بانی اشک محرم زینب
سایهات از سر ما
تا قیامت نشود کم زینب
شیر نر آوردهست
دوپسر نه دوسپر آوردهست
لشکری را با خود
در شکوه دونفر آوردهست
کوکب بیت علی
با خودش شمسوقمر آوردهست
در دل کربوبلا
نخل ایثار ثمر آوردهست
پای قربانی عشق
حاصل خون جگر آوردهست
این دوقربانی را
با چهشوقی به سفر آوردهست
شد به میدان عازم
دوتن از ایل و تبار هاشم
عون، اکبر شده است
پس محمد شده مثل قاسم
دست خالی رفتند
شیر شمشیر ندارد لازم
دارد از قلب خطر
بانگ تکبیر میآید دائم
در فنون رزمی
هردو هستند حسابی عالِم
آه از آن ساعت که
برنگردند به خیمه سالم...
دوکبوتر پرپر
لاله خشکید و صنوبر پرپر
نوههای زهرا
پیش چشم تر مادر پرپر
غنچهها چیده شدند
غنچه شد با دم خنجر پرپر
سرشان روی نی و
در دل خاک دوپیکر پرپر
یادش آمد زینب
یاس شد در پس آن در پرپر
فاطمه افتاد و
شد دل فاتح خیبر پرپر
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زمزمه #محاوره
چرا دیر اومدی پیشم؟
دخترت رو دوست نداری؟
انتظارشو نداشتم
که بری و جام بذاری
چرا اینقدر پریشونی؟
الهی دورت بگردم
کاشکی دستام کمی جون داشت
موهاتو شونه می کردم
از همون وقتی که رفتی
دل دخترت کبابه
چرا تا رسیدی بابا
بوی نون گرفت خرابه؟
من غذا نخواسته بودم
بس که از زندگی سیرم
بغلم نکردی؟…باشه
من تو رو بغل می گیرم
نمیگی که دخترت رو
چرا با خودت نبردی؟
لااقل بگو بابایی
منو دست کی سپردی؟
چادرم تو صحرا گم شد
اما روسریم نیفتاد
گوشوارم رو پس می گیرم
عمه قولشو بهم داد
روسریم یخورده سوخته
غم نخور عیبی نداره
عموم از سفر که برگشت
یدونه نوشو میاره
چی میشه بازم بخندی؟
دلم از غصه رها شه
دندونم شکسته، اما
شیریه…غمت نباشه
شب خرابه سرده، اما
هرجوری شده میخوابم
خاکی ام؟ عیبی نداره
نوه ی ابوترابم
اینا چیزی نیس بابایی
همشون میگذره میره
اما چند روزه کلافم
زبونم همش میگیره
دخترت شیرین زبون بود
بود ولی از این به بعد نیست
بخدا جواب اشکام
خنده های ابن سعد نیست
تا زمانی که تو شامم
حال و روز من همینه
یا پیشم بمون بابایی
یا که باز بریم مدینه
نه…دیگه طاقت ندارم
بعیده این گره وا شه
دخترت میخواد بمیره
دعا کن حاجت روا شه
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
155.1K
غمخانه ی ویرانه / نوحه ی شب سوم
سنتی...خوانی..همه جا کربلا
#صوت_سبک_آرامش
ناله ای زد شرر بال پروانه را
کرده کرب و بلا کنج ویرانه را
دختری خون جگر
شد فدا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
دختری در عزا بهر جانانه شد
شعله ی آه او شمع ویرانه شد
گشته با او فَلک
همنوا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
بار دیگر دلی گشته غرق محن
در طبق آمده رأس دور از بدن
شد رقیه غمین
زد صدا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
کنج ویران رسید تشنه ای از سفر
اشک دختر چکد بر لبان پدر
ناله ها از جگر
شد رها یا حسین
یا حسین یا حسین .....
رأس غرقه به خون شد عیان پیش او
تا رود با پدر داده جان پیش او
شیون و اشک و آه
شد بپا یا حسین
یا حسین یا حسین .....
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
(روضه حضرت رقیه سلام الله علیه خرابه شام)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
#روضه_جانسوز_و_توسل_به_حضرت رقیه اسلام الله
┏━━━🔴😭😭😭🔴━━┓
┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه
حسین........
من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ....
انقده بچهها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد...
حسین.......
حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا.....
*داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه*
بابای خوبم.....،حسین ........
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين......
روضه جانسوز خرابه شام
┏━━━🔴😭😭😭🔴━━
┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9