eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
51 عکس
41 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
2_144231738317950589.mp3
9.95M
|⇦•قربونت بشم... (نماهنگ) و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی علی کوهکن ▪️▪️▪️ تو روزای بی کسیم تو قرارمی تو قرارمی تو قرارمی به همه گفتم که کسوکارمی کسوکارمی کسوکارمی ▪️▪️▪️ خودمونی برات بگم بی قرارم برا حرم این شبا کارم حسرته لازمه کربلا برم همه جوابم کردن، الا تو تو آبرو دارم باش، تنها تو خوشم فقط توو دنیا، من با تو همه دورم بزنن تو کنارمی تو کنارمی توکنارمی تو روزای بی کسیم تو قرارمی تو قرارمی تو قرارمی به همه گفتم که کسوکارمی کسوکارمی کسوکارمی «آرامشم، قربونت بشم» کل سالم رو چش به رام مثله بارونه گریه هام خیلی وقته دلتنگم و بی قراره کرب و بلام از همه جز تو خستم، اربابم درازه سمتت دستم، اربابم به کربلا وابستم، اربابم کاری کن که اربعین زائرت بشم زائرت بشم زائرت بشم من فقط به دیدنه حرمت خوشم حرمت خوشم حرمت خوشم من ازت یه ثانیه دَس نمی کِشم دَس نمی کشم دس نمی کشم «آرامشم،قربونت بشم» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
غزل مصیبت یادم نرفته لحظه های آخرش را یادم نرفته زخمهای پیکرش را یادم نرفته لرزه از پا تا سرش بود وقتی به پشت خیمه آورد اصغرش را یادم نرفته ظهر عاشورا ز میدان بر خیمه آورد ارباً اربا اکبرش را دیدم چگونه قطره قطره آب میشد وقتی که دید افتادن آب آورش را حتی نماز عصر بین خیمه ها بود اما غروب از تن جدا دیدم سرش را دیدم یکی از تن برید و برد سر را آن یک برید انگشت و برد انگشترش را گرچه ندیدم لیک بشنیدم ز گودال فریادهای جانخراش مادرش را یادم نخواهد رفت آنشب را که در شام برد از بر ویران نشینان دخترش را ( نوسروده ) غزل کلیدی ، زبانحال حضرت زینب (س) حضرت سجاد (ع) حضرت باقر (ع) حضرت رباب (س) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شد اربعین و بی‌قرار کربلایم مانند جابر زائر خون خدایم پای پیاده راهی کوی ولایم من نوکر و مولا خودش، دارد هوایم کرب‌و‌بلایش کعبه‌ی عشق و امیدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم دیدم کبوترهای عاشق در مسیرش پروانه‌ها مست شمیم دلپذیرش عالم همه محو شکوه بی‌نظیرش محوِ عزیز کوثر و خیر کثیرش اینجا به غیر از معجزه چیزی ندیدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم در هر قدم، راه نجف تا کربلا را با خود تجسم می‌کنم آل ولا را در بند دشمن اهل بیت مصطفی را پای پیاده، تازیانه، زخم‌ها را رنج زیارت را به جان و دل خریدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم اینجا مزار لاله‌های باغ زهراست اینجا بهشت کربلای آل طاهاست اینجا طلوع آفتاب مهر پیداست اینجا قرار عاشقان، میعاد دل‌هاست همچون کبوتر دل ز کاشانه بریدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم آری همین‌جا بوریا جای کفن شد صحرای سوزان بر گل زهرا وطن شد سرهای انصار خدا دور از بدن شد از خون‌شان سیراب این دشت و دمن شد در دامن دل از غمش، بس لاله چیدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم افسوس اینجا یک علم افتاد بر خاک دستی رسا دستی قلم افتاد بر خاک از صدر زین ماه حرم افتاد بر خاک نزدش حسین با قد خم افتاد بر خاک بر دوش دل بار غمش را می‌کشیدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم آید هنوز آوای هَل مِن ناصر او از قتلگاهش ناله‌های آخِر او آید صدای گریه‌های زائر او نجوای اشک فاطمه از حائر او از غربت مولای بی‌یاور خمیدم لبیک زُوّارش شنیدم راه ولایش برگزیدم ای راهیان کربلا من هم رسیدم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ای امـام کـربـلایـی  یا عـلی ابن الحسین مقتدای گریه هایی  یا عـلی ابن الحسین چشمه ی اشک تو جوشید سالها یعقوب وار دائمـاً غـرقِ بُـکـایـی یا عـلی ابن الحسین ظاهراً مسموم گـشتی قاتلت بوده هشام کشته ی زهر جفایی یا عـلی ابن الحسین باطـنـاً هـنـگـامِ دفـنِ آن شــهـیـدان خـدا پیکـری در بـوریایی یا عـلی ابن الحسین شاهد مـرگ گـلستان در بـهـاران بوده ای داغـدار لالـه هـایی یا عـلی ابن الحسین پا به پای عمه زینب رنج و محنت دیده ای صبر تو صبرِ خدایی یا عـلی ابن الحسین لحظه لحظه جان سپردی از غم بازار شام روضه خوانِ عمه هایی یا عـلی ابن الحسین در دل ویرانه ی شام دختری شیرین زبان پیشِ چشمت شد فدایی یا عـلی ابن الحسین مثلِ حـیدر روی مـنبر کـردی اعـجاز سخن خطبه هایت کبریایی یا عـلی ابن الحسین آبـــرو دارِ دو عــالـم ، آبـــرویـم را بـــخـر موسوی را کن دعایی یا عـلی ابن الحسین ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
   🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹 آفتابا هلال ماه شدی  کاروان را چراغ راه شدی بر سرم سایهء سرت افتاد ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد بر سر نی سر تو آیت نور نِی شجر، من کلیم محمل طور چشمهای تو محملم را برد صوت قرآن تو دلم را برد مصحف سرخ هیفده آیه  سر نی کرده بر سرم سایه  من شدم سایه بان پیکر تو  حال شد سایه بان من سر تو کاش یک دم به خاطر دل من خم شود نیزه در مقابل من تا بگیرم ز نوک نی به برت  بزنم بوسه ها به زخم سرت   نیزه از خون حنجرت خجل است  نیزه دارت چقدر سنگدل است نی که خم می شود مقابل من او شود دورتر ز محمل من کاش سنگی که خورده بر سر تو خصم می زد به فرق خواهر تو کس ندیده کنار یکدیگر  آفتاب و غبار و خاکستر یاد روزی که مادرت زهرا همچو جان در بغل گرفت مرا شانه زد حلقه حلقه مویم را غرق گلبوسه کرد رویم را گفت: زینب تو نور عین منی که شبیه من و حسین منی گردش آفتاب و مه تا بود این شباهت همیشه در ما بود حال ای جان و دل ز من برده این شباهت چرا به هم خورده؟ موی زینب سفید و موی تو سرخ روی زینب کبود و روی تو سرخ صورت من ز آفتاب، کبود صورت تو ز سنگ، خون آلود در دو چشمم نگاه خستهء توست  عکس پیشانی شکستهء توست یا بیا خون ز صورتت شویم یا تو خون پاک کن ز گیسویم کاش می شد که جامه چاک کنم خون ز پیشانی تو پاک کنم   کاش پیش از بریدن سر تو  می بریدند سر ز خواهر تو تیر تا از کمان شتافته بود  کاش قلب مرا شکافته بود  نیزه بر صورت تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟ از سر تو شکسته تر، کمرم از گلوی تو پاره تر، جگرم آسمان بر سرم خراب شده  گرد ره بر رخم حجاب شده   یوسف فاطمه! عزیز دلم  از تو و دختران تو خجلم... غلامرضا سازگار ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
• غزل خونخواه • به شهید اسماعیل هنیه . . تو را دیدم به قربانگاه، اسماعیل! اسماعیل! هنیئاََ لک، سلام الله اسماعیل! اسماعیل! تجلی می‌کند آیاتِ ابراهیم در چشمت به آتش می‌زنی آنگاه اسماعیل! اسماعیل! فَدَیناهُ بذبحِِ خواندی و دیدم تو را آن سو ذبیح الله‌، خاطرخواه اسماعیل! اسماعیل! صدایی می‌رسد رنگ شفق از سوی نخلستان صدای هق هقی از چاه اسماعیل! اسماعیل! سلامت می‌کنند از سمتِ عاشورا سوارانی سلام از لشکری خونخواه اسماعیل! اسماعیل! خروشِ یالثارات الحسین آمد که می‌چرخد علم در دست ثارالله اسماعیل! اسماعیل! بخوان تا بشنوی فتح الفتوح از مسجد الاقصی بخوان با رمز یا فتّاح اسماعیل! اسماعیل! شهادتنامه در دست است آنجا سیّد ابراهیم تو را در این سفر همراه اسماعیل! اسماعیل! به پشت معرکه مانده کلاه قوم صهیون باز به شطرنجی تهی از شاه اسماعیل! اسماعیل! تو مهمان شهید مایی و ما جمله خونخواهیم تمام روز و سال و ماه اسماعیل! اسماعیل! . . ۱۴۰۳/۰۵/۱۱ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شعر مناجات با امام زمان عجل الله فرجه طی کن مسیرِ جاده و از ما خبر بگیر حالی زِ خطه ی دل ما، رهگذر بگیر این خطه بی قدوم تو خشکیده است و سرد دوری بزن میان دل و نُقل تر بگیر ما بی تو مثل شب، سیه و ساکتیم و تار نوری برای شب زدگان در نظر بگیر دنیای ما بدون تو رو به تباهی است رحمی به ما کن و جلوی این خطر بگیر امید شیعیان، فرجی کن به شیعیان شیعه غریب شد، به سوی شیعه پر بگیر بِشکن دوباره گردنِ ظلم و ستمگری ای بت شکن دوباره به دستت تبر بگیر ای مصلح جهان، به جهان رنگ و بو بده.. ..از دست گرگ دهکده افسار شر بگیر با پرچم قیام حسینی بیا به گود تو انتقام فاطمه ی خون جگر بگیر هم کربلا برو، به سوی قتلگاه شاه هم در مدینه روضه ی دیوار و در بگیر هم زنده کن به سینه غم زینب حزین هم در تسلی اش زِ سر نیزه سر بگیر ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ana-roghaye.mp3
4.21M
# 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 أنا رقیه یا والدی الغالی من رقیه ام بابای عزیزم انبیک عن حالی از حالم به تو می گویم مشتاقة روحی جانم دلتنگ توست یا حضن آمالی ای آغوش امیدهای من انی سبیة من اسیر شده ام یمضی بنا الرکب کاروان با ما راه افتاده والخوف و الرعب با ترس و دلهره و کلما ابکی و هر وقت به گریه بیفتم ینالنا الضرب کتک مرا به درد می اندازد من للیتیمة ؟ چه کسی دختر یتیم دارد؟ یا والدی تشکوا لمن ان ضربوها بابای من به چه کسی شکایت کند اگر آن دختر را بزنند؟ من للیتیمة ؟ چه کسی دختر یتیم دارد؟ ان حاولوا منها العبادة یسلبوها اگر تلاش کنند چادر از سرش بردارند و به غارت ببرند من للیتیمة ؟ چه کسی دختر یتیم دارد؟ من للتی بین الاعادی ارعبوها؟ و کلما صاحب ابی سب ابوها من للیتیمة ؟ ابی حبیبی الیتم کم قاسی و امسح علی رأسی و امسح علی قلبی یا اعطف الناس اسمع نحیبی فالقوم آذونی لالم یراعونی ان انکهت رجلی بالحبل شدونی فی القربة احتاجک الیوم بقربی من للیتیمة ؟ لا غیر انفاسک تطفی فی قلبی و کنت فی حصنک اغفو فی امانی الیوم فی خوفی تری من لاحتضانی من للیتیمة؟ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🔹با کاروان نیزه🔹 می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت‌منزلی که سفرها در او گم است از لا‌به‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است این سرخی غروب که همرنگ آتش است توفان کربلاست که سرها در او گم است یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید اشک است جوهری که گهرها در او گم است هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند این است آن شبی که سحرها در او گم است باران نیزه بود و سر شه‌سوارها جز تشنگی نکرد علاج خمارها :: جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر وز پی شبی ز روز قیامت درازتر بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست قرآن کسی شنیده از این دل‌نوازتر؟ قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر عشق توام کشاند بدین‌جا، نه کوفیان من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر قنداق اصغر است مرا تیر آخرین در عاشقی نبوده ز من پاک‌بازتر با کاروان نیزه شبی را سحر کنید باران شوید و با همه تن گریه سر کنید :: فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات چشم فرات در ره او اشک بود و اشک زآن‌گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات حالی به داغ تازۀ خود گریه می‌کنی تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم :: بعد از شما به سایۀ ما تیر می‌زدند زخم زبان به بغض گلوگیر می‌زدند پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند این مردمان غریبه نبودند، ای پدر دیروز در رکاب تو شمشیر می‌زدند غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار آتش به جان کودک بی‌شیر می‌زدند ماندند در بطالت اعمال حجشان مُحرم نگشته تیغ به تقصیر می‌زدند در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان بر عشق، چار مرتبه تکبیر می‌زدند هم روز و شب به گرد تو بودند سینه‌زن هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می‌زدند از حلق‌های تشنه، صدای اذان رسید در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید... :: ای زلف خون فشان توام لیلة البرات وقت نماز شب شده، حی علی الصلات از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند پشت سرت تمامی ذرات کائنات خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق از مشک‌های تشنه وضو می‌کند، فرات توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟ خاک تو نوح حادثه را می‌دهد نجات! بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست ما بی‌تو چشم بسته و ماتیم و در ممات عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا... :: خون می‌رود هنوز ز چشم تر شما خرمن زده‌ست ماه، به گرد سر شما آن زخم‌های شعله‌فشان، هفت اخترند یا زخم‌های نعش علی‌اکبر شما؟ آن کهکشان شعله‌ور راه شیری است یا روشنانِ خون علی‌اصغر شما؟ دیوان کوفه از پی تاراج آمدند گم شد نگین آبی انگشتر شما از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما با زخم خویش، بوسه به محراب می‌زدید زآن پیشتر که نیزه شود منبر شما گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می‌کنی بر نیزه، شرح سورۀ احزاب می‌کنی... :: قربان آن نی‌ای که دمندش سحر، مدام قربان آن می‌ای که دهندش علی الدوام قربان آن پری که رساند تو را به عرش قربان آن سری که سجودش شود قیام هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام این خطی از حکایت مستان کربلاست: ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام! تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما یک اَلاَمان ز کوفه و صد اَلاَمان ز شام اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام با کاروان نیزه به دنبال، می‌رویم در منزل نخست تو از حال می‌رویم 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت رقیه (ع) حضرت علی اصغر(ع) گریز امام حسین(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد😭 بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا با ابی عبدالله کار داری. آقا رو به نازدانه اش قسم بده. اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭 اگه کربلا میخواهی. بگو حسین جان. تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم. امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭 چه بلایی سرت آوردن...بابا. 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده.. اما میخام بگم. بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن. اما به منم تازیانه زدن 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما می خوام دلهای تان را از خرابه شام ببرم کربلا میگن ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت. اومد در مقابل دشمن ایستاد. علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد. صدا زد.. ای نانجیبها.. شما با من سر جنگ دارید.. اگه به من حسین رحم نمیکنید.. این طفل شش ماهه که کاری نکرده. یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید. ببینید. اگه بهش آب بدید میمیره. اگه آب هم ندید میمیره اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون بیایدببرید علی اصغرو سیرابش کنید. دشمن داره نگاه میکنه.میگن خیلی ها به گریه افتادن. ابی عبدالله داره حرف میزنه. شاید اینها دلشون بسوزه. یکدفعه دیدند. حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد.خدا لعنت کنه تورا حرمله مادرهای که درگوشه ای از این مجلش نشسته ای نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه. اگه بچه شش ماه دارین. الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه. اما جمله اخر ازهمه التماس دعا همه اموات فیض ببرند فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد. دید تیر سه شعبه. گوش تا گوش علی رو دریده. علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده. خدایا. حالا جواب مادرش رو چی بگم. خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه. دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده. 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای اماجمله آخرم ازهمه التماس دعا اما یا ابا عبدالله قربان آن بدنی برم که سه شبانه روز برروی ریگ های داغ کربلا انداخته بود کسی نبود غسلش بده کسی نبود کفنش کنه کسی نبود دفنش کنه یا اباعبدالله قربان آن بدنی برم که زیر آفتاب گرم کربلا سوخت حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce