کسیکه میخواهد دیگران دائم برایش کف بزنند
خوشبختی خود را،در دست دیگران گذاشته است
#انگیزشی #اعتماد_به_نفس
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
#شکرگزار_باشیم
حقیقت این است که در این دنیا، همیشه کسی هست که با کمال میل، بخواهد جایش را با شما عوض کند !
بخواهد مثل شما نفس بکشد ...مثل شما راه برود ...
در جایی که شما زندگی میکنید، زندگی کند !
آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصتهایی که به شما داده است، شکر کردهاید؟!
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼
یه وقتهایی،
کائنات ازت میخواد که صبر داشته باشی!
نه به این دلیل که میخواد تو رو تنبیه کنه،
بلکه به این خاطر که میخواد
از تو توی مرحلهٔ بعدی محافظت کنه.
به زمانبندی زندگیت اعتماد کن.
به مراحلی که باید طی بشن
ایمان داشته باش.
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
یه رومیزی یا رانر ساده و شیک ببینیم باهم 😍☺️
قابل شستشو هم هستن
رنگبندی هم قابل تغییره☺️
#رانر #رانر_مکرومه #رومیزی #مکرومه_بافی #مکرومه #محرم #اربعین #امام_حسین
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
""
پلاک هر کس گردن خودشه؛
نه کسی با حرف مردم بزرگ میشه،
نه کسی با حرف این و اون خراب 😉
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
زخمی اگر بر قلبت بنشیند، تو نه مىتوانی زخم را از قلبت وابکنی و نه مىتوانی قلبت را دور بیندازی. زخم، تکهای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور مىاندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند...
محمود دولت آبادی
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
-تـم منظـــرهـ طبیــعـت🐢🌴✨
#درخواستـــی🧘🏻♀˘ᵕ˘
#تم_رنگـی 🎨☁️
#تم :)👀🎀ツ
⋆────────ʚ˚ɞ────────⋆
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
#تربیت_کودک
#نظم
نظم در کودکانی دیده می شود که در خانواده های منظم تربیت شده اند. لذا داشتن الگوی عملی نکته بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
✨برایتان اینگونه #ارزو میڪنم ؛
✨ان زمان ڪه در #محشر
✨خدا بگویدچه داشتی؟
✨ #حسیــن سربلندڪند
✨و بــگوید حســاب شد!
✨ #مـــهمان_مــن_اســت...
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
خداوند حق شما را از کسانی که بدون دلیل به شما آسیب رسانده اند ، خواهد گرفت ؛ مطمئن باشید ...
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
آیت الله ناصری:
تسبیح حضرت زهرا بعدازنمازخیلی اثردارد
اگر کارت گره خورده،تسبیح بگو،تاکارگشایی کند.
پیامبر اکرم (ص)آن را به حضرت زهرا(س)تعلیم داد
تا در امور دنیوی دخترش گشایشی پیدا شود
#حاجتروایی
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
""
همیشه بهار نیست، صبور باش ..☘
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
⭕️ یک نکته....
حمله تروریستی به شاهچراغ در مقابل حجم بالای سلاح و تیم های تروریستی که توسط دشمنان روانه داخل کشور میشود و در مرزها توسط غیورمردان نظامی و انتظامی و امنیتی مهار میشوند مسئله ای نیست که برخی رسانه های خودی به بهانه آن به حافظان امنیت حمله میکنند. فقط در چند ماه اخیر در مرزها ده ها شهید داده ایم...
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
👇تقویم نجومی اسلامی دوشنبه👇
✴️ دوشنبه 👈23 مرداد / اسد 1402
👈27 محرم 1445👈14 اوت 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
⚫️ وفات ام البشر حضرت حوا علیها السلام.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅اقدامات قضایی و دیدار با قاضی.
✅شروع به کار و آغاز به پروژه ها.
✅و خرید و فروش خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمرتا عصر در برج سرطان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️خرید و فروش ملک
✳️و خطاطی نیک است.
📛ولی امور ازدواجی خوب نیست.
🔵امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب :فرزند عاقبت به خیر باشد و شهید از دنیا برود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث پشیمانی می شود
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث ایمنی از ترس می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 28 سوره مبارکه " قصص" است.
قال ذالک بینی و بینک...
و از معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و چیزی همانند آن قیاس شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
🌼
امشب که لامپ اتاقت رو خاموش میکنی و میخوای بخوابی به این فکر کن اونایی که بهترین خبر زندگیشونو امروز شنیدن و زندگیشون عوض شده ، دیشب هیچ خبری از امروز نداشتن!
خدای امروز اون آدم ها ،
خدای فردای ما هم هست...
شاید فردا اون آدم تو باشی.
شبت بخیر دوست خوبم ...🍀
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
🦋 أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا
🦋 آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت ؟ اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد سپس وجود سایه را به نور خورشید وابسته کردیم ...
🌷 فرقان ۴۵
#هرروز_یک_آیه
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
خدا گاهی بهترینها را
بعد ازتلخترین تجربهها
به تو میدهد تا قدر زیباترین
چیزهایی که به دست آوردهای را بدانی.
سلااام صبح اول وقتتون بخیییییر 😍😍😄😄
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲
💛🔹💫
سرنوشت
🔹•••• قسمت ۸۷ ••••🔹
ظرفا ها را از روی میز برداشت و در ظرفشویی گذاشت با خنده گفت
_خودم هم هر وقت یاد اون وقتا می افتم جا می خورم .
باقیمانده برنج را در قابلمه خالی کردم و گفتم
_یک روز باید برام تعریف کنی خیلی دلم میخواد بدونم چه جوری با یه زن دیگه زندگی می کردی.
صدای گریه بچه ها نذاشت جوابی به سوالش بدهد. نزدیک غروب هر دو خسته و هلاک بودیم بچه ها نمی گذاشتن لحظه ای استراحت کنیم حتی با اینکه دو نفر بودیم نگهداری از بچه ها برایمان سخت بود . لباسهای کثیف هر روز به اندازه یه کوه می شد وقتی بچه ها گریه می کردند آنقدر دستپاچه می شدیم که همه چیز را از کشو کمد بیرون می ریختیم و خانه همیشه مثل میدان جنگ بود . وقتی شهین خانم میرفت تا وقتی فرید بیاد عزا میگرفتم . بعضی وقتا خود هم همراه بچه ها گریه می کردم . فرید که خودش هم متخصص اطفال بود می گفت بچه ها احتیاج به وعده ها ی شیر خشک هم دارند چون شیر تو برای دو نفرشان کم است .سعی میکردم .آخر شب ها به بچه ها شیره خشک بدهم تا سیر شوند و راحت بخوابند. زندگی ام حسابی روی دوره تند افتاده بود و انگار همیشه در حال دویدن بودم.با گذشت هر روز ، احساس می کردم بیشتر و بیشتر از فرید دور می شوم.فرید هم بهانه گیر شده بود و روی دیگرش را نشان می داد.هر شب که می آمد خانه ، یک سری غر غر جدید ذخیره کرده بود که مدام تکرارش می کرد.من هم که از بچه داری خسته شده بودم ، جوابش را می دادم و تقریبا یک شب در میان با هم قهر بودیم.احساس می کردم که فرید به بچه ها حسادت می کند.و برای همین هم بهانه می گرفت.آن شب خیلی خسته بودیم ، بچه ها هر دو گریه می کردن و شهین خانم هم زودتر از همیشه به خانه اش رفته بود.شایان و شیرین، انگار دل درد داشتن و تا می خواباندمشان،با یک جیغ از خواب می پریدند و شروع به گریه می کردند.فرید که آمد تازه خوابیده بودن و من خسته و عرق کرده روی مبل ولو شده بودم.جلوی لباسم از ترشح شیری که خشک شده بود،لک افتاده بود.موهایم از عرق روی پیشانی ام چسبیده بود.چشمانم میسوخت و سرم درد می کرد.فرید تا در خانه را باز کرد و چشمش به من افتاد ، با بد اخلاقی گفت :
_باز هم که شکل کولی ها!
سعی کردم با وجود ناراحتی و خستگی،لبخند بزنم و آرام باشم.با ملایمت گفتم :
_این بچه ها اصلا به من فرصت نمی دن ، وقتی هم که می خوابند آنقدر خسته هستم که نا ندارم بلند شوم ، چه برسه به این که به خودم برسم.
بدون این که صورتم را ببوسد از کنارم گذشت و رفت به اتاق خواب.فوری رفتم و میز را چیدم، شهین خانوم باقالی پلو درست کرده بود.غذا را در دیس کشیدم و منتظر فرید نشستم.در فاصله ای که فرید به دستشویی می رفت ، لباسم را عوض کردم و موهایم را شانه زدم.کمی عطر به سر و رویم پاشیدم و آرایش ملایمی کردم.در دل به فرید حق دادم که انتظار داشته باشد زنش مرتب و تمیز باشد.فرید آمد و در سکوت پشت میز نشست.بشقابش را پر کردم و جلویش گذاشتم.اولین قاشقی که به دهانش برد ، دادش در آمد:
_بابا جون ، تو خودت یک تخم مرغ درست کن،من از دست پخت این زنیکه خوشم نمیآد به کی باید بگم ؟
سعی کردم خونسردی خودم را حفظ کنم و آهسته گفتم :
_ مگه این اولین باره که دستپخت شهین خانوم را می خوری ؟
فرید داد کشید :
_نخیر این صدمین باره ، ولی من دیگه صبرم سر اومده !
فوری گفتم : یواش چرا داد می زنی ؟ بچه ها خوابن . . . .
چشمانش از خشم گرد شدند،بلند شد و بی مقدمه دیس غذا را پرت کرد.دیس به یخچال خورد و افتاد روی زمین.برنج ها پخش شدند و دیس هزار تکه ، فرید با صدایی که از خشم می لرزید داد کشید :
_آی به درک،که بچه ها بیدار می شن!گور پدر بچه ها!هر کاری می کنم باید مواظب این انتر ها باشم.مهشید راست می گه که . .
╲\╭┓
╭ 🦋🌱 @nazaningallery72
┗╯\╲