eitaa logo
نظر سوم
340 دنبال‌کننده
183 عکس
36 ویدیو
2 فایل
یادداشت ها و چرک نویس های مجتبی عرب
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله سهم ما چیست؟ ما دو‌ موضع حق داریم که باید هر دو را تبیین و نمایندگی کنیم: ۱. جمهوری اسلامی به شدت در ایجاد جهان مقاومت و زندگی مقاومت مطابق آرمان‌های ابتدایی خود موفق و فعال بوده است. امروز اگر امکان ۷ اکتبری هست، یمنی مبارزه می‌کند، حزب اللهی وجود دارد در سایه موفقیت و حرکت فعالانه قلب جهان مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران است. بیانیه تبیینی اخیر و برخی گفتگوهای ضبط شده پیشین این وجه درست را به شکل کلانی روشن می‌کند که جمهوری اسلامی کجای نظم جدید و در حال شکل گیری قرار دارد. انتقام کلانی که در این راستا باید از آمریکا بگیریم هم چنین می‌شود: اخراج آمریکا از منطقه و غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار.
۲. جمهوری اسلامی منفعل است! در عرصه فرهنگی، رسانه‌ای، استفاده و سوار شدن فعال بر موج ضد صهیونیسم ایجاد شده در جهان. در تعریف نقش برای مردم خودش در مرحله تفصیلی مبارزه ناتوان است. در میدان سازی مردمی برای آن ضربه اساسی تر مردمی و اخراج آمریکا از منطقه و انتقام جهانی با غلبه نرم افزاری چندان قوی ظاهر نشده در خطای محاسباتی و کنشگری برخی مسئولین که کارشان خوب هم باشد به حد لازم و در جای لازم و کافی فعال نیست. بر سیلی‌ها و انتقام‌ها و سرکوب‌های ضروری کوتاه مدت عملگری مناسب را ندارد، که اتفاقا در این نقطه حضور آرمان‌خواهانه نیروی مردمی و دانشجویی به شدت نیاز است. اینجا ما کنشگر مستقل فهیمی می‌خواهیم که بند اول را می‌فهمد و متناسب با بند دوم، کنش حقیقی دارد و ضعف‌ها و انفعال‌ها و عدم قوت‌ها را جبران می‌کند. پس سخن گفتار درمان‌ها و توصیه‌شان به انفعال و توصیه‌های انفعالیشان که از این سوی بوم می‌افتند را نباید جدی گرفت. آنها می‌گویند حرف نزنید، کاری نکنید، کنش مستقلی نداشته باشید، با اعتماد کور، عقلتان را تعطیل کنید، بینات مکتب امام در نقش جنبش دانشجویی، واضحات سیره امام در دهه ۶۰ را رها کنید! شروع کنید به کلی‌گویی که: ما خیلی خوبیم هیچ مشکلی هم نیست. متن خوب ائتلاف انسجام و پست اخیر حقیر پیرامون مصلحت آرمان‌خواهی دانشجویان، این وجه دوم را به درستی دنبال می‌کند. هرچند هر دو متن جای رشد و ارتقا و دقیق‌تر شدن از وجوه خود و حتی وجه جمع را دارد. اشاره به جملات زیر تکلیف ما را روشن خواهد کرد: «البتّه آنچه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلی‌ای زدند؛ لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، این یک؛ یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّتها و سیاستهای مقاومت را میطلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است. البتّه اینها غیر از انتقام از قاتل است؛ اینهایی که گفتیم، مربوط به مجموع استکبار و آمریکا است؛ قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر چه به گفته‌ی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیه‌ی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ این هست امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقامشان را پس بدهند.» ۲۶ آذر ۹۹ یک حرف مهمتر هم این است که تو چه کاره باشی؟ آن هم جوابش این است: «ببینید دشمن به کجاها کار دارد؛ فقط مسئله‌ی اقتصاد نیست، فقط مسئله‌ی فرهنگ نیست، فقط مسئله‌ی باورهای انقلابی و دینی نیست، حتّی به انتخاباتش [کار دارد]؛ نمی‌خواهند این ظاهره و پدیده‌ی شرکت مردم به نام دین، در پای صندوق رأی و در خدمت انتخاب تثبیت بشود؛ همیشه ضدّ این را تبلیغ کرده‌اند، همیشه گفته‌اند که دین با انتخابات و با آزادی و با دموکراسی و با این چیزها مخالف است؛ حالا [چطور] ببینند که دین مظهر کامل یک مردم‌سالاری همه‌جانبه است که بعضی از خارجی‌ها هم اعتراف کردند. ما در طول این ۴۱ سال، ۳۷ یا ۳۸ انتخابات داشته‌ایم؛ کجای دنیا این همه به مردم‌سالاری اهتمام می‌ورزند؟ به این هم کار دارند؛ دشمن به همه چیز کار دارد. دشمن را بشناسیم، حواسمان جمع‌ باشد، «مَن‌ نامَ‌ لَم‌ یُنَم‌ عَنه»؛(۱) اگر شما در سنگر، در مقابل دشمن خوابت ببرد، معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده؛ او ممکن است بیدار باشد؛ کما اینکه همین ‌جور هم هست. هزاران نفر را می‌گذارند برای پیگیری مسائل گوناگون ایران؛ ما بایستی میلیون‌ها نفر آماده باشیم برای اینکه، هم دفاع کنیم،‌ هم ضربه بزنیم؛ ما هم باید متقابلاً به آنها حمله کنیم؛ چه تبلیغاتی و چه انواع و اقسام کارهایی که از دست یک ملّت انقلابی برمی‌آید.» ۴ اسفند ۹۸ پ.ن: از هفته گذشته کارهای زیادی برای هسته‌های انتقام جلو رفته که ناگزیر در رسانه قابل پوشش نیست.
و در این امر نشانه هایی‌ست برای اولی الابصار!
25.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله ایشان را ببینید تا معجزه جمهوری اسلامی در ساخت انسان و تحقق الگوی سوم زن را ببینید
روزت مبارک آقای دکتر! این نوشته را به دو دلیل می‌نویسم: یکی چون باید یادآوری کنیم به خودمان و مردمان کشورمان که چه آدم حسابی‌هایی دارد. پس باید قدر خودش را خوب بداند، مردمش باید قدر خودشان را بدانند، باید بدانند چه جواهرهایی آرام و بی صدا در همین شهر شلوغ هستند، که عمیقا انسانند، عمیقا مسلمانند، عجیب مومنند، عجیب شبیه افسانه‌ها و بزرگتر از قهرمان‌های قصه‌ها هستند. همین جمهوری اسلامی از این‌ها پرورش داده از این قهرمان‌های گمنام! و دوم چون روز مرد روز امثال آن‌هاست پس این نوشته یک مسأله شخصی و یک تقدیر نیست و چون تو مردی آقای دکتر! آری، مرد تویی آقای دکتر! آقای دکتر که حلال خوری را او با تمام وجود جلوی من و دیگر فرزندانش به تصویر کشید، وقتی ساعات متمادی برای هر تدریس مطالعه میکرد، آخرین منابع روز را با وسواس میدید، ساعتهای متمادی سر پا می‌ایستاد طوریکه آرتروز گردن و زانو گرفت اما با عشق معلمی باز هم می‌ایستاد و با شوق می‌گفت.
شاگرد اول سال‌های دور مدرسه که تابستان‌ها در حجره پدر کار می‌کرده. همه کاری کرده، همه چیز بلد است؛ از تعمیر وسایل الکترونیکی و لوازم منزل، تا تعمیر خانه و نقاشی و نجاری. تا زنانه‌ترین و ظریف‌ترین هنرها در خیاطی و آشپزی و اتو کشی پرده و شور انداختن فراتر از استانداردهای کشوری! شاگرد اول دانشگاه استاد واقعی یکی از واقعی‌ترین استاد دانشگاه‌هایی که من دیدم، این من که تمام دانشگاه‌های ایران را گشته‌ام و می‌گردم به امید چراغی روشن کردن برای انقلاب. این من می‌گویم که کشور را متر کردم: استادی مثل تو که اینقدر باسواد، انقلابی، به روز، معلم، دلسوز و حتی سخت‌گیر برای یاد دادن است ندیده‌ام، کسی که یک لحظه را هم برای تعلیم از دست نداده ، ندیده‌ام. آقای دکتر تو به قول رفقای جوانمان واگعی واگعی هستی، تو کیک نیستی مثل خیلی ها که نزدیکشان می‌شوی می‌بینی کیک هستند، نیستی! دورترها که هیچ، شاگردان و اطرافیانت هم نمی‌دانند که این دکتر به معنای حقیقت کلمه استادتمامِ قصه ما، چطور ۶-۷ سال تا آخذین لحظات حیات همچون یک پرستار اطراف پدرش بوده و حالا هم یک پایش منزل مادر است. برای مادر آلزایمر گرفته که گاهی اسم نوه‌ها هم دیگر یادش نیست، غذا درست می‌کند، جای مادر را تمیز می‌کند و مثل پروانه دور او می‌چرخد. یک روز؟ دو ماه؟ نه تا همین الان نزدیک ۳-۴ سال شده و قهرمان قصه ما حاضر نیست پرستار دست به مادر عزیزش بزند. اما تو انسانی قهرمانی. تو برای من انسانیت را معنا کردی. تو ترجمان آیات قرآن برای چگونگی برخورد با پدر و مادر بودی. که آدم مومن، انسان است. تو که وسط همه این گرفتاری‌ها از پدر بزرگ پرشور بودن برای نوه‌ها و مهربانی کردن و شوخ بودن و به وقتش جدیت، لحظه‌ای غافل نشدی! قهرمان‌ها فرشته‌اند ولی معصوم نیستند. بی‌خطا نیستند. آن‌ها آدم‌های واقعی روی زمینند. زمینی که عده زیادی انتخاب کردند چنان باشند این‌ها چنینند و همینقدر مسلمان و انسانند و همینقدر اهل زندگی‌اند. انقلاب را تو به ما درس دادی، آقای مدیر سیاسی رادیو در روزهای دور! آقای دانشجوی فعال پیرو خط امام حتی در خارج از کشور! تو به ما یاد دادی دین فقط سیاسی است و سیاست فقط دینی بودنش می‌ارزد. امام و عظمت او را کنار هر کوتاه قدی از حوزه‌های علمیه نگه ندار. آقا را عاشق باش. انقلابی باش حتی اگر انقلابی‌ها جاهایی باشد که از پشت به تو خنجر زهرآلود فرو کنند. ولی تو تا آخر بمان و بمیر برای این انقلاب! زندگی ای که در آن برای انقلاب و حرکتش غصه نخوری ارزشی ندارد نگاه می‌کنم به همه این‌ها. من همه اینها را از تو یاد گرفتم. تو و آن بانوی با عظمتی که درکنارت آرام آرام اینها را به ما یاد داد. تو بودی که یادم دادی چطور باید عمیقا حزب اللهی بود اما فرزند زمان خود ماند! به روز ماند! تو که حتی هنوز هم نسبت به جوان‌ها بعضا آپتودیت تری! یادم نمی‌رود ما در کودکی با لپتاپ سیاه و سفید که کسی اسمش را هم بلد نبود بازی میکردیم. پیجر و اولین گوشی‌های شبیه گوشت کوب موبایل که صاایران میزد را دیده بودیم. آخرین فیلم‌ها را دیده بودیم. تو که به خیلی کشورهای دنیا سفر کرده بودی و دنیا دیده بودی. در محیط خانه با حرف‌ها آشنا بودیم و فضایی ساخته بودی که چگونه باید فرزند زمان بود اما گول نخورد! فریب زرق و برق زیست آمریکایی را نخورد! باید عاشق این دین و انقلاب ماند! من که دکتر استاد دانشگاهی را ندیدم که اینقدر برای انتخاب‌های فرزندانش در هر زمانی احترام قائل باشد و آنها را آزاده بخواهد که هیچ گاه دخالت نابجا در تصمیم های آنها نکند. حتی وقتی بچه‌اش بگوید از این خانواده دانشگاهی و فرهیخته می‌خواهم آخوند باشم، استقبال هم بکنند! تو خودت حر بودی و حاضر نشدی جلوی کسی وابسته شوی و حریت را به ما هم یاد دادی. تو مدیر بودی به معنای واقعی آن. مدیر دلسوز و متعهد و به روز. هر جایی که بودی دیدم چگونه بدون کوچکترین کم گذاشتنی با کمال گرایی برای کشور کار کردی. تو اخلاق بی‌نیازی به مال دنیا را یادم دادی با روش‌هایی که می‌دانم خانواده‌های چند دهک بالاتر که میلیاردها میلیارد پول دارند هم چنین نمی‌کنند. تو یک لحظه هم نایستادی یک دقیقه هم تلف نکردی برای بودن! برای خوب بودن! برای زنده بودن برای زندگی بخشیدن به اطرافیان، شاگردان، کارها و مسئولیت هایت! یادم نمی آید تنبلی از تو دیده باشم هیچ وقت! روایت‌ها اینطور می‌گویند که مولای ما امام سجاد علیه‌السلام فرمود: وَ أَمَّا حَقُّ أَبِیکَ فَتَعْلَمُ أَنَّهُ أَصْلُکَ وَ أَنَّکَ فَرْعُهُ وَ أَنَّکَ لَوْلَاهُ لَمْ تَکُنْ فَمَهْمَا رَأَیتَ فِی نَفْسِکَ مِمَّا یعجِبُکَ.‏ فَاعْلَمْ أَنَّ أَبَاکَ أَصْلُ النِّعْمَهِ عَلَیکَ فِیهِ وَ احْمَدِ اللَّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّه‏.
اما حق پدرت آن است که بدانی که او اصل تو است و تو شاخه و فرع او. اگر نمی بود تو نیز نبودی، پس هرگاه در خود چیزی دیدی که تو را شادمان ساخت، بدان که اصل آن نعمت را از پدر داری و خدای را بر آن سپاس گو و شاکر باش. من با خودم همیشه می‌گویم: کاش شبیه تو بودم. کاش ذره ای از این همه هنر و خوبی تو را به ارث داشتم. کاش تو الگویی بودی که بلد بودم از روی تو خودم را نقاشی کنم. چه کسی تو را می‌بینید قهرمان ؟ مهم نیست روی زمین گمنامی. من مطمئنم خدای این دیار و امام زمان این روزگار یتیمی، به شما قهرمان‌های واقعی نگاه می‌کند. نه به سروصداهایی امثال من... ایران پر از قهرمان است. این ایران جمهوری اسلامی است که چنین قهرمان‌های اعجوبه‌ای می‌سازد. گمنام‌های اهل زندگی... روزت مبارک بابا
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله محرم راجع به معلی نوشتم: امسال بهتر از سال پیش نشان دادید که میتوان فرم را مسحور و مسخَّر محتوا کرد، میشود از استودیو حسینیه واقعی ساخت می‌شود خلاقیت را به خدمت کهنه‌ترین دستگاه رازآلود و تکراری‌ترین روضه های همیشه غیرتکراری درآورد. روایات شیعه پر است از ارزش سرور آفرینی در دل شیعیان، محبین اهل بیت ع و حتی محرومین جامعه. ارزش است دل مردم را شاد کردن، لبخند به آنها هدیه کردن. معارف به ما چنین یاد دادند، مؤمن سرورش در وجه و حزنش در دل است. یک کلام؛ اگر کمی مانوس با روایات باشیم، مطمئن میشویم سبک زندگی مؤمن هرچه با رنج برای رشد و خدمت به مردم توأم است، پر از نشاط حقیقی و پاک از گناه است. زندگی مؤمنانه زیر باران موشک در خرمشهر و غزه هم مسرور است و غم مقدس او با سرور مظلومانه او که از ارتباط زلال با خدا سرچشمه گرفته توأم است.
همانطور که تصویر باطنی آن در آخرت چنین است: { فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابࣰا یَسِیرࣰا (۸) وَیَنقَلِبُ إِلَىٰۤ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورࣰا (۹) } [سوره الانشقاق: ۸-۹] و مردم ما از همه بهتر می‌دانند که این سرورِ به‌جا، چگونه با گریه ها و بکاء به جا در خشیت از مقام رب، در تضرع به درگاه حق و در عزای اهل بیت سازگار است. خلاف زندگی غیر مؤمنانه که هرچند ظاهر مستانه ای از غرق شدن در مستی نعمت های مادی دارد، ویترین های قشنگ ظاهرسازانه دارد، قهقهه‌های مستانه از خوشی دارد، باطنی سیاه و در تنگنا دارد. آری آنها مؤمنین را کلی مسخره میکنند، برایشان جوک می‌سازند ، از ایشان گیف درست میکنند و دستشان می‌اندازند اما باطن زندگیشان همان آتشی است که در آخرت میچشند: المطففين إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﺑﺪﻛﺎﺭﺍﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ [ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺭﻳﺸﺨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ] ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ(٢٩) وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﭼﺸﻢ ﻭﺍﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ،(٣٠) وَإِذَا انقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ]ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ ،(٣١) یا در وصف کفار چنین میشود: الإنشقاق وَيَصْلَىٰ سَعِيرًا ﻭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﺪ .(١٢) إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﺍﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ [ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﻘﺎم ] ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ .(١٣) چقدر هنر و خلاقیت را به کار گرفته ایم برای بروز این نشاط و سرور حقیقی زندگی مؤمنانه؟ چقدر توانسته ایم مناسک و فرم‌های نوآورانه خلق کنیم برای رسیدن به ظهور عیان این زیست جذاب مؤمنانه؟ چقدر توانسته ایم این نیمه پنهان زیست مومنانه مردم انقلابی ایران را به خوبی برای خودش و برای مرددین در مورد او به صورت‌گری بکشیم ؟ قبول کنیم شاید سالها و دهه ها در خلاقیت برای این امر عقبیم. پس برای طلبه ای مثل من هر کوشش جسورانه ای که بکوشد صورت‌گری و فرم‌سازی دقیقی برای این بروز مناسکی زیست مؤمنانه کند، بسیار بسیار ارزشمند و شایسته تحسین است -هر چند در این مسیر عاری از خطا و گهگاه زیاده‌روی هم نباشد- بعید میدانم بزرگان آیینی ما این نیمه مهم ماجرا به چشمشان نیاید و احیانا اندک خطاهای یک مسیر نو و تجربه نشده را عیار ارزیابی قرار دهند.
برنامه مهمی پیرامون ارتباط دو‌ مسأله کلیدی به یکدیگر کاری به موقع از دوستان دانشجو