eitaa logo
📢 کانال ندای حق ❤️
55 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
8.8هزار ویدیو
38 فایل
『بِســـــم‌ربـــ‌ـِّ‌ الشاه‌ڪربلاعلیہ‌السلامـ♥️』 ✯اَنتَ فی قَلبی حُسین وَ اَنتَ فی قَلبی حَسن رَسم شکل قلبِ من آثار دَست #زینب ♥️ است✯ اهداف کانال پستهای مذهبی و سیاسی لطفا کانال را به دوستانتان معرفی کنید 💠تشکر
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﻧﯿﺴﺖ ! یادمان باشد. زندگی انعکاس رفتار ما است ! انعکاس من بر من.. پس حواسمان باشد بهترین باشیم تا بهترین دریافت کنیم !🌸
🍀ااااحســـــنت وتبــارڪ اللـہ🍀 🍀بـر بزرگواران محترم کانال 🍀 🍀نفستـــون حیــــدرے🍀 🍀اجـــرتون زینبـــــے🍀 🍀و شفــااااعتــــ زهـــرایے🍀 🍀لحظااااتتــون مهــدوے🍀 🍀جــــزاکــــ اللَّـــــہ🍀 🍀خــــيراِ فِــــے الــــدُّنْيـــــا والاخــــَـــــره🍀 🍀اجـر همه شما بزرگواران بامولا علے بن ابی طالب ع و بی بی دوعالم خااااانم فاطمـه الزهراء س،🍀 سلام بزرگواران محترم ظهرتان به شادی آرامش خداوندی طاعات وعباداتتون قبول حق ان شاءالله الهی به خواسته های قلبیتون برسید تشکر از همراهی و بزرگواری و صبوری همیشگی شما بزرگواران محترم🌹 کربلا روزیتون ان شاءالله 🤲 حاجت روا باشین ان شاءالله🤲 التماس دعا🤲 از طرف مدیران گرامی 🌹🌹
هدایت شده از سیدعلی
هدایت شده از سیدعلی
شهید گرانقدر تقی اجاقی دوم آبان ماه سال ۱۳۴۳ در شهر مریانج از توابع شهرستان همدان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. بعد از طی دوران کودکی، تحصیلات خود را آغاز کرد و تا سال چهارم مقطع متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل داد. در سال‌های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی شهرستان مریانج در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت داشت و در این راه از هیچ کمک و اقدامی فروگذار نکرد تا قیام بزرگ ملت ایران به پیروزی رسید. پس از پیروزی انقلاب به نیروی تازه تاسیس بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان جامعه شد. با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات‌های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماهها حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل و مجاهدت های بسیار در سی‌ام بهمن‌ماه ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی اروند کنار بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به مقام عندربهم یرزقون نائل آمد. پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند تا زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد. برادر بزرگوارش محمود نیز به فیض عظمای شهادت نائل آمد. شادی روح پاک و مطهرشان صلوات❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️
هدایت شده از سیدعلی
با ياد يگانه خالق انسان‌ها و ائمه‌ی اطهار و انبيا و امامان معصوم- علیهم سلام الله- و حسين فاطمه (سلام الله علیهما) که درس چگونه زيستن و چگونه شهيد شدن را به سربازان خمينی آموخت و عشق او همه را به اين وادی کشاند. و عشق به اوست که همه‌ی ما شهادت را مانند شير مادر دوست داريم و هريک از ما دوست داريم که در رکاب حسين (سلام الله علیه) در عاشورا و حسين زمان ۷۰ بار کشته شويم و باز زنده شويم. سلام بر زينب زمان،‌ بازماندگان شهدا که با صبر خودشان آمريکا و ابرقدرت‌ها را به زانو درآوردند و با پيمودن راه شهدايشان دوباره ياد و نام حضرت زينب- سلام الله علیها - و حضرت زين‌العابدين (سلام الله علیه) را زنده گردانيدند و اسلام را سرافراز کردند. ای ملت قهرمان ! من راه خودم را انتخاب کردم؛ راهی که راه امام حسين (سلام الله علیه) و حضرت عباس (سلام الله علیه) است و از پروردگار متعال می خواهيم زمانی که تمامی کفر در برابر اسلام بسيج شده‌اند و تمام روزهايمان عاشورا و زمين‌هايمان کربلا و ماه‌هايمان محرم و محراب‌هايمان قتل‌گاه شهدای بزرگ و کودکانی که مانند حضرت علی اصغر حسين (علیهماسلام الله) به شهادت می رسند و تمامی جبهه‌هايمان چون جبهه‌های کربلاست. از خدا می خواهم شهادت، را به من عطا فرمايد؛ شهادت اين تنها آرزوی هر بنده‌ی مخلص.
حضرت امام صادق - سلام الله علیه- فرمودند👇 يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم ، و يَموتُونَ بذُنوبِهِم أكثرَ مِمّا يَموتُونَ بآجالِهِم مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند ، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند ، بر اثر گناهان خويش مى ميرند بحار الأنوار : ٥/١٤٠/٧
درخواست از روزی موسی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن! خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو،خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد! موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت. در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت .اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت. کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت .موسی شاهد بود که در همان لحظه کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست .در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت،از کور پرسید:آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟ کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد. سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت. موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا!این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!! خداوند فرمود:ای موسی!پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود. اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید .اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید…
سنگ یا برگ ! مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"» استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد خود را به جریان آن می‌سپارد و با آن می‌رود.» سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی‌اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می‌خواهی یا آرامش برگ را؟» مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: «اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می‌رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می‌داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی‌خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!» استاد لبخندی زد و گفت: «پس چرا از جریان‌های مخالف و ناملایمات جاری زندگی‌ات می‌نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده‌ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.» استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی، مرد جوان از استاد پرسید: «شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می‌کردید یا آرامش برگ را؟» استاد لبخندی زد و گفت: «من در تمام زندگی‌ام، با اطمینان به خالق رودخانه هستی، خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام و چون می‌دانم در آغوش رودخانه‌ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل‌آشوب نمی‌شوم. من آرامش برگ را می‌پسندم.»  
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من هر دوشنبه با ذکرت کل هفته‌مو می‌سازم .. 💚
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 قطره‌ای از دریای فضائل و مناقب مولا امیرالمومنین علی "علیه‌السلام" اللھم‌عــــجل‌ݪوݪیــــڪ‌اݪفــــࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌