هدایت شده از سیدعلی
لحظه شهادت "علی "…👇👇
کولهپشتیاش را محکم بسته بود. کوله سنگین بود.
پر بود از خرج و موشک آر.پی.جی.
داشتیم پشت سر هم به ستون از داخل معبر رد میشدیم.
سنگرهای دشمن در ۲۰۰ متریمان قرار داشتند.
هدایت شده از سیدعلی
آرامآرام و بی هیچ صدایی جلو میرفتیم. اطرافمان میدان مین بود. کوچکترین صدایی فاجعه به بار میآورد…
هدایت شده از سیدعلی
ناگهان کولهپشتی علی گلوله خورد و خرجهای آر پی چی آتش گرفتند… و علی شعلهور شد.کولهپشتی علی محکم بسته شده بود و خرجها هم خیلی سریع آتش گرفته بودند.
هدایت شده از سیدعلی
امکان اینکه کولهپشتی علی را باز کنیم نبود و همه بهتزده داشتند علی را نگاه میکردند.
هدایت شده از سیدعلی
شعلههای آتش لحظه به لحظه بیشتر علی را در کام خودشان میکشیدند و همه هر لحظه منتظر بودند که علی فریاد بزند و دشمن شروع به تیراندازی کند.
هدایت شده از سیدعلی
علی همانطور که داشت میسوخت ، نارنجکهایش را از خودش جدا کرد و یک کار دیگر هم کرد. دستش را گرفت جلوی دهانش و مظلومانه روی زمین افتاد.
هدایت شده از سیدعلی
فقط میشد نگاه کرد. شعلهها ذره ذره علی را میسوختند و علی جلوی چشمهای ما داشت جان میداد ولی جلوی دهانش را محکم گرفته بود. آتش کم کم سرد شد
هدایت شده از سیدعلی
علی که هنوز تهرمقی برایش مانده بود با اشاره از یکی از بچهها تقاضای آب کرد. رزمنده چفیهاش را خیس کرد و گذاشت روی لبهای علی…
هدایت شده از سیدعلی
شاید این حق علی بود که لحظه آخر در میان این همه آتش، طعم آب را بچشد. آبی که برای علی حتماً مراد بود و نوید لحظههایی از بهشت را به این بسیجی ۱۶ ساله میداد.
هدایت شده از سیدعلی
چفیه خیس را که گذاشتند روی لبهایش، نگاهش برای همیشه خیره ماند و شهید شد ، شهید که نه که برای همیشه؛ "علی عرب "، بسیجی ۱۶ ساله لشکر ثارالله کرمان، شمع محفل شهدا شد.
هدایت شده از سیدعلی
شهید "علی عرب ” متولد ۱۳۴۹ در روستای روحآباد از توابع شهرستان زرند در استان کرمان است.