هفت راز خوشبختی: متنفر نباش عصبانی نشو ساده زندگی کن کم توقع باش همیشه لبخند بزن زیاد ببخش و يك دوست و همراه خوب داشته باش

خداوندا... وقت دشواری‌ها، آن که صدایش می‌کنند، تویی ... و وقت گرفتاری‌ها، آن که دنبال پناهش می‌گردند، تویی... دری را که تو بسته‌ای، کس دیگری باز نمی‌کند، و دری را که باز کرده‌ای، کسی نمی‌بندد... پس خودت درِ رهایی را به رویم باز کن.

زیباترین قسم سهراب سـپهری: به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند لحظه ها عریانند. #مرتضی_خدام

‍ آسمان، تکیه به دستان تو دارد عبــاس 🖤✨🖤 مرغ دل، خانه در ایوان تو دارد عبــاس 🖤✨🖤 درحریمت نه فقط دلشدگان حیرانند 🖤✨🖤 عشق هم دست به دامان تو دارد عبــاس🖤✨🖤 ‌‌‌‌

♥️غروبتون حسینی ☕️و لحظه هاتون لبریز از ♥️عشـق به امام حسین ع ♥️عشـق به آقا اباالفضل عباس ع ☕️عزاداری هاتون قبول ♥️سرور و سالار شهیدان ♥️ارباب امام حسین علیه‌السلام 🌱‌⃟🌸๛ 🖤 🖤

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎطﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...💔 الهی هیچ کسی دلشکسته نباشه و دلتون پراز عشق خدا بتپه🤲🌹

اللهُم طمّن كل قلب تنبض دقاته قلقًا و وجعًا وبدّل كل شعور مُتعب إلى راحة وسكينه.! خدایا به هر قلبی که ضربانش با اضطراب و درد می‌تپد آرامش بده و هر احساس خستگی را به راحتی و آرامش تبدیل کن...! فإنّي مُنقطِعٌ، إلّا من رحمتِك از همه چیز بریده‌ام، جز از رحمت تو یا اﷲ 🥲 +خدایا، پناهِ دل‌های شکسته‌مون باش..!💔 شبتون بخیر

✅ توجه،توجه،دقت،دقت. 🤎💛🧡حجاب،امری ضروری هست،نه اجباری، پس چرا،دشمنان ایران و اسلام ، عوض اینکه،از کلمه ضروری استفاده کنند،در تمام سایتها و شبکه هاشون از واژه( اجباری)،استفاده میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (چون،شنونده،در مقابل واژه(اجباری)،واکنش،نشان میدهد،و مقاومت میکند) ولی در مقابل کلمه(ضروری)،کنش منفی ندارد ،بلکه سریع، باجان و دل،میپذیرد. پس لازمه،بگیم: حجاب،ضروری هست،نه اجباری. چنانچه داشتن پرده در خانه ،در مقابل تابش خورشید،ضروری هست،نه اجباری. حجاب هم،برای همه خانم ها،ضروری هست،نه اجباری، و یا بخاطر حفظ از سرما، پوشش زمستانی،برای همه آدم ها،ضروری هست،نه اجباری. حجاب هم،برای خانم ها،ضروری هست،نه اجباری، چنانچه داشتن ایزوگام پشت بام،ضروری هست،نه اجباری، حجاب هم،برای خانم ها،ضروری هست،نه اجباری. چنانچه،روشن کردن کولر،در تابستان،ضروری هست،نه اجباری. حجاب هم،برای خانم ها،ضروری هست،نه اجباری، چنانچه روشن کردن بخاری،در زمستان،ضروری هست،نه اجباری، خانم ها هم،بخاطر اینکه،از چشم هرزه شهوت پرستان،در امان باشند،ضروری هست،که حجاب داشته باشند،که هم از شر شهوترانان،در امان باشند،وهم مردان را،تحریک نکرده ،و به بیراه نکشند پس، حجاب،ضروری هست،نه اجباری.

🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی* #نویسنده_غلامرضا_کافی* #قسمت_بیست_دوم با زحمت و کامیون اجیر کردم . وقتی که دوباره به پادگان ابوذر سومار رسیدم شب همه جا را فرا گرفته بود و این همان چیزی بود که فرمانده میخواست. یعنی تاریکی و سیاهی شب. همان شب بچه ها را به کار واداشت .دوباره تمام اسباب و اثاثیه را بارزدیم و راهی اسلام آباد غرب شدیم البته حرکت کامیونها در شب آن هم با بار شیشه ممکن نبود و چراغ هم که نمیشد روشن کرد. بعد از نماز صبح حرکت کردیم غروب بود به اسلام آباد رسیدیم و تخلیه کردیم. این ایام تقریباً زمستان سال ۶۴ بود فرداظهر خبر رسید که پادگان ابوذر بمباران شده است. از کارهای مهم منافقان و ستون پنجم در جنگ گرا دادن به دشمن بود. موقعیت راهبردی پادگان ابوذر که عقبه ی فخیمی برای نیروهای عمل کننده در خط و رزمندگان لشکر به حساب میآمد آنان را برانگیخته بود تا به عراق گرا بدهند و گویا ساعت ده یا یازده صبح روز بعد که ما مهمات را در اسلام آباد غرب جا داده بودیم ،هواپیماهای بعثی پادگان ابوذر را بمباران میکنند. این حمله ی وحشیانه یکصد شهید از ما گرفت .جوری که بچه ها میگفتند ارتفاع پرواز آن قدر کم بوده است که با کالیبر نیروهای ما را میزده اند و قبل از هر چیز سنگر استقرار ضدهوایی را زده بودند که دیگر کاری هم از کسی برنمی آمده .چندروز بعد به اتفاق شمس الدین به موقعیت پادگان ابوذر برگشتیم و به سراغ مخفیگاه زاغه رفتیم .درست همان انبار مهمات را زیر و زبر کرده بودند که اگر مهمات در آن بود فاجعه ی پادگان سومار چندین برابر میشد .اینجا بود که به شمس الدین ایمان آوردم و دانستم که به او الهاماتی میرسد هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند شمس الدین در کنار این روحیه ی عرفانی و حال و وجد معنوی که او را به درک و دریافت بالا و کشف و شهودهای ناخواسته رسانده بود، شجاعت و صلابت بی مثالی داشت؛ برای نمونه اصلا شنا بلد نبود ،ولی گفت: من خودم را در آب میاندازم تو نجاتم بده. این گونه بود که به زودی شنا یاد گرفت .ما با هم زیاد کشتی میگرفتیم .حتی کونگفو بلد بود چون دوره ی خاص دیده بود. از طرفی مسلح هم بود و همیشه کلت با خود داشت؛ ولی چنان حلم و بردباری داشت و چنان مهربان بود که هرگز آدمی باور نمیکرد .این همه قدرت و توانایی و شجاعت در این وجود تعبیه شده باشد. یادم است در سفری از اردکان به شیراز میآمدیم لب جاده سوار مینی بوسی شدیم که از پیست میآمد و ورزشکاران اسکی مسافرش بودند سرما سخت و گزنده بود و شیشه های ماشین کاملاً بسته اما در این فضای بسته و محدود چندنفر سیگار میکشیدند .از جمله راننده مینی بوس. پا شدم گفتم :آقایان اگر ممکن است سیگار نکشید. شمس الدین که کنار من نشسته بود دست مرا کشید و گفت: بشین چه کارشون داری بذار سیگار بکشند. #ادامه_دارد ..

خودم اینجا دلم در جمکران است بـهـار عـمـر مـن رو به خـزان است تـمـنـــــای دلـم ایـن روز و شـب‌ها ظـهور حضرت صاحب زمان است

🌻🌻🌻🌻🌻 😊دنیای بـدون لبخنـد مثل 🌻آسمون بـدون خورشیده 🌻امـروزتون پُـر از آرامـش 😊امروزتون پراز لبخنــــد 😊بخند و مهربان باش 🌻خداعاشق مهربانی است 🌻بخند جانم دنــــیا 😊با لبخند تو زیباست... #سلام_دوستان_صبحتون_حسینی✋ #در_پناه_امام_زمان_عج_سالم_باشید🤲💐 ✾࿐༅🍃💚🍃༅࿐✾