eitaa logo
نعمت خدا
291 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
97 فایل
ثم لتسئلنّ يومِئذٍ عن النّعيم. تكاثر/ 8 ارتباط با مدیر کانال: @ENGLABYAMMAN دوستان خود را جهت آشنایی بیشتر با امام مظلوم مقتدر دعوت کنید https://eitaa.com/neamatkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیره علما
🔰عنایت امام حسین (ع) به 🔹محدّث بزرگ مرحوم میرزا حسین نوری رحمت ‏الله علیه، نویسنده کتاب شریف مُستدرَک الوسائل می‏گوید که مرحوم شیخ جعفر شوشتری برای من نقل کرد: 🌀در اوایل تحصیل علوم دینی به کتاب‏های مواعظ و مصائب اهل بیت علیهم‏السلام تسلط کافی نداشتم. به همین دلیل، در ماه رمضان بر روی منبر از کتاب تفسیر صافی و در ایام از یک کتاب مرثیه، استفاده می ‏کردم و از روی آن می‏ خواندم. 💠شبی با خود گفتم: «تا کی من باید از روی کتاب بخوانم». در همان لحظات به خواب رفتم. در عالم رؤیا به خیمه علیه‏السلام وارد شدم و به آن حضرت سلام کردم. 🔸حضرت مرا نزدیک خود نشاند و به حبیب بن مظاهر فرمود: «این مهمان ماست». ما که آب نداریم از او پذیرایی کنیم. غذایی آماده ساز ونزد میهمانمان بیاور». 🔺حبیب غذایی نزد من گذاشت. از آن چند لقمه‏ای خوردم و از خواب بیدار شدم. در آن هنگام قدرت سخنوری و اشاره به مصیبت‏ های امام حسین علیه‏السلام را بیش از گذشته در خود احساس می ‏کردم و حس کردم این امور به من الهام شده است. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
۵۶- آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام *مقبل کاشانی* شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده. هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ربریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته. یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا. در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند. یک عده از افراد بر میگردند کاشان. یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری. از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه. همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن. *مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. *مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش : *کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا* *در خاک و خون طپیده میدان کربلا* *گر چشم روزگار بر او زار میگریست* *خون میگذشت از سر ایوان کربلا* *نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک* *زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا* *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* *خوش داشتند حرمت مهمان کربلا* *بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید* *خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا* *زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد* *فریاد العطش ز بیابان کربلا* - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود : ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . *محتشم ادامه داد :* *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار* *خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار* - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛ باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده. محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله : *این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست* *وین صید دست و پا زده در خون حسین توست* *این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی* *دود از زمین رسانده به گردون حسین توست* *این ماهی فتاده به دریای خون که هست* *زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست* - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند. و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند: *خاموش محتشم که دل سنگ آب شد* *بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد* *خاموش محتشم که از این حرف سوزناک* *مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد* - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت. *مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. *مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خ
واندن اشعارم: *نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت* *نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت* *هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید* *عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید* *بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد* *اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد* تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
هدایت شده از جهاد تبیین
🔴 پاسخ حمید رسایی به اراجیف گویی مهدی نصیری 🔰 آقای مهدی نصیری در کانال تلگرامی خود سخنی از امیرالمؤمنین علیه السلام را نقل کرده که در آن حضرت خطاب به خوارج می فرمایند: «ما آغازگر هیچ جنگی با شما نخواهیم بود، مگر آنکه شما جنگی را آغاز کنید.» و سپس بیانات رهبرانقلاب خطاب به پوتین که پیش دستی روسیه در شروع جنگ اوکراین را تأیید فرموده اند و این را در تضاد با فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته است! ✅ پاسخ 🔰 آقای نصیری! جمله ای که شما به آن استناد جسته اید، مربوط به روش برخورد با مخالفان داخلی حکومت است که تا وقتی دست به سلاح نبردند و تهدیدات امنیتی ایجاد نکردند، حکومت اسلامی با آنها مدارا می کند؛ اما نحوه مواجهه با دشمن خارجی بگونه دیگری است. بعید است شما، که ظاهراً با قرآن و نهج البلاغه آشنا هستید، این جمله معروف امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 27 نهج البلاغه خطاب به کوفیان را نشنیده باشید: 🔸«وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي‏ عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ و به شما گفتم به دشمن حمله کنید قبل از آنکه آنان به شما حمله کنند؛ پس به خدا سوگند هیچ قومی نیست که در درون خانه‌اش مورد تهاجم دشمن واقع شدند، مگر آنکه آن قوم ذلیل شدند» (نهج البلاغه؛ خطبه 27) 🔰 آقای نصیری! هیچ حکومت عاقلی(چه مسلمان و چه غیرمسلمان) اجازه نمی دهد دشمن خارجی اش تا نزدیکی مرزهای کشورش نفوذ کند و پایگاه بزند و آنگاه منتظر حمله دشمن بماند، و او هیچ اقدامی نکند. 🔰 الحمدلله که مدیریت کلان کشور در دست حکیم عاقل و زیرکی مثل آیت الله خامنه ای است، نه ساده اندیشانی همچون شما..! https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔰عنایت امام حسین (ع) به شیخ : 🔹هنگامی که در کربلا بودم شبی در خواب ديدم که فردی به من گفت: «شيخ عبدالکريم! کارهايت را رديف کن که تا سه روز ديگر از دنيا خواهی رفت.» 🔹از خواب بيدار شدم و غرق در حيرت گشتم، امّا بدان توجه زيادب نکردم. شب سه شنبه بود که اين خواب را ديدم ، روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس و بحث رفتم و کوشيدم خواب را فراموش کنم. 🔸روز پنج شنبه که تعطيل بود با برخی از دوستان به باغ معروف « سيد جواد کليدار» در کربلا رفتيم و پس از گردش و بحث علمی نهار خورديم و به استراحت پرداختيم. 💢هنوز خوابم نبرده بود که به تدريج تب و لرز شديدی به من دست داد و به سرعت شدت يافت و کار به جايی رسيد که دوستان هر چه عبا و روانداز بود همه را روی من انداختند، امّا هنوز می لرزيدم و آنگاه پس از ساعتی تب سوزانی همه وجودم را فراگرفت و احساس کردم که حالم بسيار وخيم است و با مرگ فاصله ای ندارم. 🔺از دوستان خواستم که مرا هر چه زودتر به منزل برسانند و آنان نيز وسيله ای يافتند و مرا به خانه انتقال دادند و در منزل به حالت افتادم و کم کم علائم و نشانه های مرگ از راه رسيد و حواس ظاهری رو به خاموشی نهاد و تازه به ياد خواب سه شنبه افتادم. 🔻در آن حالت بحرانی بودم که ديدم دو نفر وارد اتاق شدند و در دو طرف من قرا گرفتند و ضمن نگاه به يکديگر گفتند:« پايان زندگی اوست و بايد او را قبض روح کرد.» ◻️من که مرگ را در برابر ديدگانم می ديدم با قلبی سوخته و پر اخلاص به سالار شهيدان توسل جسته و گفتم: « سرورم! من از مرگ نمی هراسم امّا از دست خالی و فراهم نکردن زاد و توشه آخرت، بسيار نگرانم، شما را به حرمت مادرت فاطمه -عليها السلام- شفاعت مرا نما تا خدا مرگم را به تأخير اندازد و من کار آخرت را بسازم و آنگاه بروم.» 💠شگفتا که پس از اين توجه قلبی ديدم فردی وارد شد و به آن دو نفر گفت: «سيدالشهداء -عليه السلام- می فرمايند: « شيخ، به ما توسل جسته و ما شفاعت او را نزد خدا نموده ايم و تقاضا کرده ايم که عمر او را طولانی سازد و خدا از سر مهر به ما اجابت فرموده است، او را رها کنيد.» ☑️آن دو به نشانه اطاعت خضوع کردند و آنگاه هر سه با هم صعود نمودند. درست در آن لحظات احساس کردم که رو به بهبود بازگشتم. 🔹صدای گريه خاندانم را شنيدم و توجه يافتم که به سر و صورت می زنند، به طور آهسته خود را حرکت دادم و ديده گشودم امّا دريافتم که چشمانم بسته و برصورتم پوشش کشيده اند. خواستم پايم را حرکت دهم که ديدم دو شصت پايم را نيز بسته اند. 🌀دستم را برای کنار زدن پوشش از صورتم به آرامی حرکت دادم که ديدم همه ساکت شدند و گفتند: « گريه نکنيد حرکت دارد» و آرام شدند، پوشش از روی من برداشتند و چشمم را گشودند و پاهايم را باز کردند. 💢 اشاره کردم که آب بياوريد و آب را به دهانم ريختند کم کم از بستر مرگ برخاستم و نشستم و به تدريج بهبودی کامل خويش را يافتم و اين به خاطر برکت و عنايت مولايم -عليه السلام- بود. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
هدایت شده از جهاد تبیین
🔴 هیاتی کار کردن... 👤 ✅ 10 ویژگی مدیریت هیاتی ✔️ حتمن شما هم شنیدید؛ کار بی نظم و بدون برنامه را می گویند هیاتی عمل کردن. اتهام بزرگی است. پیشنهاد می کنم این محرم، مسئولین محترم یکبار با نگاه سبک مدیریت تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ خاصه هیات های قدیمی و اصیل. ✖️ اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟ 1️⃣ مردمی بودن مهمترین ویژگی مدیریت در هیات اینست که کاملا مردمی است. کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایه اش را از همراهی مردم می گیرد. از بانی هیات تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و غیره. 2️⃣ نظم هیات در همه بخش ها نظم دارد. از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمان بندی مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقن در هیات در بالاترین سطح وجود دارد و هیات بدون ناظم هم منظم است. 3️⃣ توجه به جزئیات یکی از مهمترین شاخص های مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیات، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفش ها تا سبک چیدمان هیات تا سبک نصب کتبه ها تا نوع نشستن زمان عزاداری تا اشعاری که خوانده می شود و...به همه جای هیات فکر می کنند. حتا برای موتور هیاتی ها هم "موتور بپا" قرار می دهند. 4️⃣ ادب و احترام یکی از ویژگی های بارز مدیریت در هیات ادب است. بانی هیات در نهایت تکریم با شرکت کنندگان برخورد می کند. معمولا دست به سینه کنار درب می ایستد و عزداران را احترام می کند. کفش ها را جفت می کنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری بخرج می دهند. بزرگترها را تعظیم می کنند. 5️⃣ مدیریت پرمحتوا یکی از ویژگی های اصلی مدیریت در هیات، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیات بدون روح نیست. تمیز کردن فرش ها و خیابان ها و حتا دستشویی ها هم باانگیزه و علاقه انجام می شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوای داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمی شود. برای همین هرکس در هیات هر کاری به عهده اش است احساس می کند مهمترین کار عالم را انجام می دهد. 6️⃣ مدیریت مشارکت جویانه یکی از ویژگی های مدیریت هیات اینست که کاملن مشارکت جویانه است. همه را درگیر می کند. از برپایی هیات تا اداره هیات، همه سهیم هستند. 7️⃣ مدیریت همدلانه خادمان هیات در نهایت همدلی با یکدیگر کار می کنند. از مواضع شخصی شان به احترام هیات کوتاه می آیند و در تعامل با هم سعه صدر دارند. نظرات مخالف را تحمل می کنند تا هیات به بهترین شکل برگزار شود. 8️⃣ میدان دادن به جوانان در هیات، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار می کنند. هیات محل حرمت به قدیمی ترها و ریش سفیدها و البته میدان دادن به جوان ترهاست. هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها. 9️⃣ رعایت آداب یکی از نکات مهم در هیات داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیات دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه چطور از مردم پذیرایی کند. چطور چایی و شربت تعارف کند. چطور غذا توزیع کند. به چه سبکی با همسایه های تعامل کند. چطور و به چه سبکی عزاداری کند و غیره 🔟 مدیریت غیرطبقاتی بانی و خادم و ناظمان هیات با همه یکسان برخورد می کنند. فرقی نمی کند پامنبری ها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت و غیره... کاش همه جا و همه روز، هیاتی مدیریت می کردیم. ➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
هدایت شده از احسن الحدیث
۵۹- توجه به نعمت‌های خدا یک پند با یک داستان روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس 10دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر 10دلار را برمی دارد و توی جیبش می گذارد و بدون این‌که بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس 50 دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون این‌که بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!! بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند می‌کند و بالا را نگاه می‌کند و مهندس کارش را به او می‌گوید!! این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمت‌ها را برای ما می فرستد اما ما سپاس‌گزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمی‌کنیم این نعمت‌ها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی‌اند. به خداوند روی می آوریم!! بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاس‌گزار باشیم قبل از این‌که سنگی بر سرمان بیفتد!!
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واژگان عجیب و جدید امام خامنه‌ای در مورد حرام‌خواری خواص! «حیوان جلّال» سانسور شده در رسانه‌ها! ➕جلّال: حیوانی است که عادت به خوردن نجاست کرده. 🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از روشنگری
🔰 عوام فریبی عجیب عمر سعد! ♨️ یکی از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری واقعه دلخراش کربلا، عوام‌فریبی و نفاق یزیدیان بود. 🔻 زمانی که واقعه به پایان رسید، لشکر یزید بنا گذاشتند که سرهای به نیزه و کاروان اسرا را در کوچه‌های شهر بگردانند. 🔻عمر سعد که به بزرگترین جنایات تاریخ دست زده است، وقتی اسرای اهل بیت علیهم‌السلام را وارد کوفه کردند، کوچه به کوچه، حتی در کوچه‌های یک متری و دومتری می‌گردانیدند تا اینکه به کوچه‌ای رسیدند. دیدند عمرسعد در جلو این کوچه ایستاده و دست‌های خود را به دو طرف دیوار چسبانده‌ است و از عبور جلوگیری می‌کند! 🔻از او پرسیدند: چرا مانع عبور آنان می‌شوی؟ پاسخ داد: در این کوچه، خانه کودک یتیمی است که تصرف در مال یتیم بدون اجازه ولی او یا حاکم شرع جایز نیست؛ بنابراین نمی‌گذارم از این کوچه استفاده‌کنید. 💢 کسی که دستش تا مرفق به خون فرزند پیامبر آغشته است، شبهه تصرف در مال صغیر را مطرح می‌کند...! 📚 برشی از کتاب زیبایی‌ها و زشتی‌های کربلا اثر 🆘 @Roshangari_ir 🔺 Instagram.com/roshangari04
هدایت شده از آقا تنها نیست
▪️ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ 🆔️👇👇👇 @agha_tanha_nist
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد آب میدید به یادِ قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد با دلی خون شده میگفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود شهادت امام زین العابدین تسلیت باد
هدایت شده از روشنگری
❌ بیانیه بسیار عجیب ▪️بازیگران پشت صحنه «فتنه‌گر ساده‌لوح» را به حمایت از داعش هم کشاندند! 🔹یکی از سایت‌های مدافع فتنه ۸۸ که معمولاً از خارج از کشور به روزرسانی می‌شود، امروز متنی به نقل از میرحسین موسوی منتشر کرده که محتوای آن بیش از هرچیز انتقاد از جمهوری اسلامی و مدافعان حرم به دلیل مبارزه با داعش و تروریست‌های مسلح در سوریه است! 🔹جنس ساختار جملات و ادبیات به کار رفته در این بیانیه بار دیگر این شبهه را تداعی می‌کند که مانند بسیاری از بیانیه‌های پیشین موسوی، این بار هم عده‌ای در پشت صحنه برای او چنین جملاتی را دیکته کرده و او را مانند وقایع بعد از انتخابات ۸۸ به معرکه‌ای فرستاده‌اند که غیر از اهانت به عاشورا، این بار به حمایت از داعش و حفاظت غیرمستقیم از منافع رژیم صهیونیستی هم کشانده شود. 🔹تحلیل‌گران متعددی در ایام پس از انتخابات ۸۸ هشدار می‌دادند که فیل‌مست‌قدرت و تلاش برای دیکتاتوری علیه صندوق آرا، می‌تواند موسوی را به چنین مهلکه‌هایی بکشاند؛ با این حال او با بی‌اعتنایی به این نصیحت‌ها روزگار دهشتناکی برای خود رقم زده است. 🔹در شرایطی که از مدت‌ها پیش، اقدامات تسهیل‌گرانه‌ای برای حصر در نظر گرفته شده بود، امّا به نظر می‌رسد آنها که ادامه حصر موسوی را ابزار بهتری برای خود می‌بینند بار دیگر او را در مسیری قرار دادند که نتیجه آن از پیش مشخص است. 🔹موسوی در بیانیه خود به نحو بسیار عجیبی علیه مبارزه با داعش در سوریه و همچنین کمک به گروه‌های مقاومت در یمن علیه جنایت آل سعود و ...موضع‌گیری کرده و حتی در گامی فراتر حزب‌الله لبنان را به باد انتقاد گرفته و در مجموع مقاومت علیه داعش و اسرائیل و آل‌سعود و ... را شوم و کجروی و «جرائم ننگین» خوانده است! 🔹در فراز بسیار عجیب دیگری از این بیانیه، موسوی اهانت‌ وقیحی به سرداران شهید مدافع حرم روا داشته و نوشته است که آن سردار بی‌افتخار جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شد! 🔹این بیانیه غیر از نمایش یک سقوط کامل و بی‌حد و مرز برای موسوی، آزمون بسیار بزرگی را پیش پای برخی چهره‌های سیاسی از جمله افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی و بعضی دیگر از افرادی که خود را اصلاح‌طلب می‌خوانند قرار می‌دهد. عدم مرزبندی صریح و مشخص با چنین اقدامی، خط بطلانی بر ادعاهای اصلاح‌طلبانه آنها خواهد بود/تسنیم 🏴 @Roshangari_ir