eitaa logo
نعمت خدا
280 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
6هزار ویدیو
56 فایل
ثم لتسئلنّ يومِئذٍ عن النّعيم. تكاثر/ 8 ارتباط با مدیر کانال: @ENGLABYAMMAN دوستان خود را جهت آشنایی بیشتر با امام مظلوم مقتدر دعوت کنید https://eitaa.com/neamatkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ️‌ دعوت سیدحسن نصرالله برای حضور گسترده در راهپیمایی روز قدس 🔹‌ ‌ دبیرکل جنبش حزب الله لبنان خواستار مشارکت گسترده در راهپیمایی روز جهانی قدس به عنوان بخشی از رویارویی مردم فلسطین و مردم منطقه در دفاع از بیت المقدس و مسجد الاقصی شد. 🔹‌ ‌ وی درباره تحولات اخیر در فلسطین اشغالی و غزه گفت: اتفاقات قدس، کرانه باختری و سوریه به هم ارتباط دارند و حول محور یک موضوع هستند. 🔹‌ ‌ در مراسم روز جهانی قدس درباره آنچه در جنوب لبنان و نوار غزه رخ داده است، صحبت خواهم کرد @fetan2
هدایت شده از نهضت جهانی مقاومت
🔴 چند سالی بود تفاوت میان دیپلماسی لبخند و دیپلماسی میدان ▪️چند سالی بود این حجم از هواپیما، حتی پرواز های سعودی و مصر از آسمان ایران عبور نکرده بودن 🌎نهضت جهانی مقاومت🌍 http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a 🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت
هدایت شده از نهضت جهانی مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴جشن پیروزی و جنگ روانی ▪️مرز لبنان، رژه موتوری‌ها با پرچم حزب الله جنگ روانی حزب الله در برابر چشمان شهرک نشینهای راکت زدهء فلک زده ‌🌎نهضت جهانی مقاومت🌍 http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a 🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت
اِبـراھیم‌هَمیشہ‌می‌گُفـت:)) تـٰاوَقتۍ‌‌کِہ‌‌زَمـٰان‌ازدواجتـون‌نَرسیده‌ دُنبـٰال‌ارتبـٰا‌ط‌کَلامۍ‌با‌جِنـس‌مخالف‌نَرید؛ چون‌آهِستہ‌آهِستہ‌خودتون‌رو‌بِہ‌نابودۍ‌می‌کشونید فَضا‌فَضاۍ‌مجازۍ‌است‌،وَلۍ‌نامحرم‌،نامحرم واقعی‌‌است!بَرایـش‌تَک‌تک‌حرف‌ها‌وشکلک‌ ها‌حَقیقۍ‌‌است؛روۍ‌قَلبش‌اثر‌میگذارَد‌..☝️🏻!' ♥️!'
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند. 🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و می‌خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله‌ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره‌ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی‌حساب می‌دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می‌دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ. (بقره / ۱۸۶) این آیه شریفه آیه‌ای ممتاز و منحصر و از عجایب و غرایب آیات قرآن‌کریم می‌باشد. خداوند در این آیه، با ذکر متعدد از خویش، ناز بنده را کمال و تمام می‌خرد. انس و همراه و همدل‌شدن با این آیه شریفه قوت قلب و استحکام باطن می‌آورد؛ به‌گونه‌ای که فرد می تواند هر باری را با آن بردارد و هر دری را بگشاید و هر فتحی را داشته باشد. انس با این آیه شریفه استحکامی را به قلب می‌دهد که حتی مقام ذات الهی را می‌توان در آن به تماشا نشست. این آیه شریفه را باید آیه ذات اقدس اله دانست. انس با این آیه شریفه چنان گستردگی دارد که انسان را از هر آیه و ذکر دیگری فارغ می‌سازد. فراغت این آیه نیز ساده و سهل الوصول است و به عکس آیات شریفه یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّک رَاضِیةً مَرْضِیةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی (فجر / ۲۷ ـ ۳۰) پیچیدگی و صعوبت ندارد. ضمن آن‌که این آیه نهایت یه جَنَّتِی منتهی می‌شود و نشانی‌هایی که می‌دهد به مقام ذات الهی اشاره ندارد. انس با آیه شریفه وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ ، خدا را به انسان می‌بخشد. این آیه از آیات اقتداری است که باطن انسان را به برترین عروج‌ها و به روی بالاترین دانش‌ها می‌گشاید و باب مغیبات را برای مونس آن می‌گشاید. در قرآن‌کریم هیچ آیه‌ای نمی‌تواند عِدل این آیه شریفه قرار گیرد. از گنج آشکار این آیه شریفه نباید غافل شد؛ گنجی که به سبب آشکاری مورد غفلت قرار می‌گیرد. این آیه شریفه از اذکار عام است که هر کسی می‌تواند آن را ذکر شب و روز خود قرار دهد. آن را می‌توان در رکوع، سجده یا قنوت آورد. البته ذکر قرار دادن این آیه شریفه دو شرط دارد: چون در این آیه از واژه عِبَادِی استفاده کرده است، در ذکر قراردادن این آیه شریفه باید فقط نیت بندگی داشت و اگر کسی آن را به قصد طمع یا نیت سوء آورد، خود آسیب می‌بیند. هم چنین چون آیه خلوت خدا با بنده خویش را بازگو می کند، این ذکر را باید به گونه آهسته و خفی آورد؛ یعنی کسی نباید صدای این ذکر را بشنود؛ وگرنه خاصیتی برای آن نخواهد بود و این ذکر از کار می‌افتد. خداوند گویی در محفل خصوصی خود با بنده خویش سخن می‌گوید و چنین سخنی را نمی‌توان در پشت بام فریاد زد و آن را به گوش دیگران رساند. به هر حال این آیه شریفه به گونه ذکر خفی خاصیت دارد. مداومت چند ماهه بر این ذکر به تناسب شخصیت ذکرپرداز، می‌تواند چشمه باطن را بشکافد و او را به راه رشاد تغییر جهت دهد؛ چنان‌که می‌فرماید: لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ. بنابراین حتی اگر کسی سنگین ترین گناهان را داشته باشد و این آیه را با حفظ دو شرط گفته شده ذکر مداوم خود قرار دهد، بعد از مدتی خود را در سلک اهل ایمان می‌یابد و خاصیت این آیه را می‌یابد. هنرنمایی این ذکر با توجه به اقتداری بودن آن، در غلبه بر هوس‌های نفسانی و چیرگی بر نفس اماره است. اگر کسی در برابر شهوات و تمایلات نفسانی مغلوب و ضعیف شده، مداومت بر این ذکر، اقتدار غلبه بر خود را به او می‌دهد و او را به صراط ایمان و بندگی و اطاعت تغییر جهت می‌دهد. این آیه می‌تواند ذکر خاص نیز قرار گیرد که در این صورت، نسخه آن را باید از استاد کارآزموده گرفت.
🌸 سال جدید با یک تصمیم جدید 🌷 شاید امام زمان منتظر فرزند تو باشد... ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
هدایت شده از کانال حسنکدری ها
! 🌷خاکریزها از بس گلوله خورده بود دیگر جان‌پناه حساب نمی‌شد، فرمانده دستور داده بود که هر بسیجی یک گودال برای سنگر خود داخل خاکریز بزند. بچه‌ها سخت مشغول کندن بودند و گرمای ۵۰ درجه عرق همه را درآورده بود. ظهر بود و همه منتظر مسئول تداراک بودند تا جیره غذایی خود را بگیرند. یک بسیجی لاغر اندام گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش می‌کرد. بدون این‌که حرفی بزند، سرش پایین بود و به.... 🌷و به سرعت سنگرها را با قدم‌های بلندش پشت سر می‌گذاشت. بچه‌ها هم با او شوخی می‌کردند و هر کسی یک چیزی بارش می‌کرد: - اخوی دیر اومدی؟! - برادر می‌خوای بکُشیمون از گُشنگی؟ - عزیز جان! حالا دیگه اول می‌ری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بنده‌ی خدا پایین. کارش که تمام شد، گونی را که زمین گذاشت، همه شناختنش. او کسی نبود جز (شهید) محمود کاوه، فرمانده‌ی لشکر!!! 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار محمود کاوه ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ جمعه 1402/01/18 @hasanakdaraman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ پخش نشده از شادروان مرحوم آقاسی درباره حجاب دق دقه حجاب را بزرگان گوش زد می کردند مسولان وبرخی مردم اعتناء نمی کردند همه مدیون اموات وامام وشهداء ایم