eitaa logo
ندای تهذیب
8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
935 فایل
کانال رسمی معاونت تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه اداره قرآن و حدیث @msn200 دبیرخانه امور معرفتی @iman135110 اداره مشاوره @ENamazizade پیشنهادات و انتقادات @kovsar140 سایت‌‌ها: tahzib.ismc.ir hojre-nama.ir nedaye-tahzib.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مجموعه پوسترهای نمایشگاهی 🔸قرآن در سیره علما، شماره 10 🌻 @nedaye_tahzib
امیر نفس، اسیر نفس درون هر یک از ما، میدانی برای «جهاد نفس» است. مهمترین سلاح برای حضور مؤثر و موفقیت در این میدان، «اراده» است. قدرت اراده و انتخاب، میتواند معجزه کند، به شرط آنکه بتوانیم از این نعمت الهی و ودیعه ربانی بهره شایسته ببریم و بذر وجود را به برگ و بار بنشانیم. کنترل قوای درونی و غرایز و تمایلات، و جلوگیری آنها از طغیان و عصیان، در فرهنگ قرآنی «جهاد نفس» نام دارد و به تعبیر دیگر «جهاد اکبر». ثمره این مبارزه هم رسیدن به بهشت الهی است. این وعده الهی است؛ آنجا که فرموده: وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَی نازعـات/40ـ41؛ هرکس از جایگاه پروردگارش بیمناک باشد و نفس را از هوا و هوس باز دارد، به یقین جایگاه او بهشت برین خواهد بود. چگونه میتوان به این مرحله رسید؟ با تقویت ایمان به خدا؛ خدایی که حاضر و ناظر است و هر کجا و در هر حال باشیم، ما را میبیند و از کار ما خبر دارد. این حس معنوی و باور ایمانی، بر قدرت انسان در مهار سرکشیهای نفس میافزاید و او را به «حاکمیت بر نفس» میرساند. خشم و غضب قابل کنترل است و جایگزین آن «حلم» است. شهوت و غریزه جنسی را هم میتوان با تقوا مهار کرد و به «عفاف» رسید. حرص و طمع را هم میتوان با «مناعت طبع» به بند کشید و بر اریکه «قناعت» تکیه زد. بخل و حسد را هم میشود درمان کرد و از دام دنیازدگی رست. خمیرمایه همه اینها مهار زدن بر تمنیات و خواستههای سیری ناپذیر و بی انتهای «نفس حیوانی» است و «نه» گفتن به آنچه دل میخواهد و حرکت در مسیری که خدا میطلبد. هرکس به این مرحله از خودساختگی و کمال برسد که به جای «اسیر نفس» بودن، «امیر نفس» شود و نفس سرکش را رام سازد، ستودنی است. در سفارشهای قرآنی، چندین بار تعبیر «وَ لاتَتَّبِع الهَوی» و مشابه آن آمده است1. اینها دعوت به رهایی از سلطه نفس اماره است. دل اگر در تربیت قرآنی قرار گیرد، میتواند خانه یک دلبر باشد و اسیر یک محبت شود. میتواند به جای همه ترسها، فقط «ترس از خدا» را بنشاند و به جای همه امیدها، «امید به خدا» را داشته باشد. به این شعر زیبا دقت کنید: موحد چو در پای ریزی زرش و یـا تیـغ هنـدی نهی بر سرش امید و هراسـش نبـاشد ز کس همین است معنای توحید و بس بعضی در برابر نفس و تمایلات نفسانی، چنان واداده و خلع سلاح و ضعیف میشوند که نه تنها با تمنیات و شهوات نفس مجاهده نمیکنند، بلکه به «نفس پرستی» دچار میشوند و نفس و خواستههایش برای آنان بتی میشود که خود را در آستان آن قربانی میکنند و هرچه «دل» خواست، «اجرا» میکنند و هرچه «هوس» میل داشت، برایش تأمین میکنند. قرآن کریم در نکوهش اینگونه خودباختگان در برابر نفس میفرماید: أَفَرَایتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ جاثیه/23؛ ایا دیدی آن را که هوای خودش را معبود خویش قرار داد؟ مگر نه اینکه، پرستشگر در برابر معبود، مطیع محض است و از خود ارادهای ندارد و تابع و تسلیم است؟ حال اگر کسی در مقابل هوای نفس، اینگونه اسیر و مطیع باشد، آن را پرستیده است2. کسی که طوق اطاعت نفس را بر گردن اندازد، باید تا هر جا که «خواهش دل» بود و برای هر کاری که تقاضای «نفس اماره» ایجاب میکرد، فرمانبردار باشد و هر کس هر گناهی میکند، به خاطر همین نفس پرستی است. و ... دریغا که انسان به جای «امارت نفس»، به «اسارت نفس» دراید و عقل و وجدان و دین و رضای حق را فدای خواسته نفس کند. چه شد که حضرت علی علیهالسلام، امیرالمؤمنین شد؟ چون از اسارت نفس رها شده بود. اسیر نفس نشد یک نفس علی ولی نشد اسیر که بر مؤمنان امیر آمد اسیر نفس کجا و امیر خلق کجا؟ که سربلند نشد آنکه سر به زیر آمد درود باد بر آن ملتی که رهبر وی چنین بلند مقام و چنین خطیر آمد نفس آدمی، ملعبه و دستاویز ابلیس قرار میگیرد. وقتی شیطان بر مرکبی مثل «هوای نفس» سوار شد، تا انسان را جهنمی نکند، دستبردار نیست؛ چراکه خصلت نفس، دعوت به بدیها و گناهان است. کسی همچون یوسف صدیق علیهالسلام از نفس به عنوان «اماره به سوء» ـ بسیار فرماندهنده به بدی ـ یاد میکند3. وقتی طبیعتِ نفس، گزندگی و ریختن زهر گناه در جام عبودیت انسان است، باید بسیار به هوش بود تا از نیش زهرآگین آن به کام مرگ نیفتاد. دعوت همه پیامبران و جهتگیری تمام بعثتها نیز برای همین تربیت معنوی است که از آن به عنوان «تزکیه» یاد میشود. «امیر نفس» بودن، نشانه توفیق انسان در تزکیه نفس است و «اسیر نفس» شدن، دلیل شکست در این جدال و این میدان است و علامتش آلودگی به معصیت است. گوارا باد آزادگی، بر آنان که از اسارت نفس آزادند! پینوشتها 1. مثل آیه 135 نساء، آیه 26 ص، آیه 50 قصص، آیه 29 روم و آیت دیگر. 2. المیزان، ج 18، ص187. 3. یوسف/53. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
D1737367T10840406(Web).mp3
1.84M
موضوع: پاسخگویی به شبهات کرونایی از قرآن / قسمت سوم: اسلام دین جامع و کامل گاهی انسان وقتی به سختی افتاد و یک گوشمالی شد چشمانش باز شده و حواس خود را جمع می کند. اسلام در مورد همه چیزها دستور دارد حتی در مورد مسجد نرفتن. ما نباید کار خلاف بهداشت انجام دهیم و آن را به پای دین بگذاریم و توجیه کنیم. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
دوست گزینی/ انسان، هم اثرپذیر است، هم اثرگذار همنشینی با نیکان و بدان، تأثیر نیک و بد بر انسان میگذارد. از این رو، علاقهمندان به سلامت روح خویش، باید در گزینش دوستان و معاشران و مصاحبان دقت کنند تا دچار ندامت نشوند. به عبارت دیگر، آینه روح انسان، از دیگران «صورت» و «سیرت» میپذیرد. زندگی هم مجموعهای از رابطهها، آشناییها، رفاقتها و رفت و آمدهاست. برای پیمودن راه تا رسیدن به سرمنزل کمال، نیاز به «همراه» دارد. نقش همراه هم در انسان و رفتار و کردار و خصلتهای او روشن است. توصیه قرآن این است که: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین» توبه/119؛ با صادقان و راستان باشید. تفسیر «صادقین» هر که باشد، این نکته روشن است که «صدق» یک ارزش مورد توجه قرآن است و برای رشد و تقویت صداقت در مؤمن، دستور میدهد که انس و همنشینی و رفاقت و همراهی خود را با «صادقان» قرار میدهد. از آنجا که الگوها در ساختن روحیه و شخصیت افراد مؤثرند، قرآن هم به الگوگیری از صالحان و نیکان دعوت میکند، هم الگوهای مناسب را یاد میکند و هم از ویژگیهای مثبت آنان به نیکی نام میبرد. شایستهترین الگو، وجود مبارک حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله است و در کلام الهی از او به عنوان «اسوه حسنه» نام برده شده است (احزاب/21). در جای دیگر از حضرت ابراهیم خلیل به عنوان اسوه یاد شده است و از جمله جنبههای الگویی او، پرستش خالصانه خدا، برائت و بیزاری از شرک و مشرکان و مرزبندی دقیق و جدی با کسانی که خدای یکتا را قبول ندارند، به شمار آمده است (ممتحنه/4). این نکته در زندگی مکتبی یک مؤمن بسیار مهم است که با چه کسانی طرح دوستی و همبستگی میریزد و با چه کسانی قطع رابطه و رفاقت میکند. مگر میشود یک مسلمان با کافر دوست باشد؟ مگر ممکن است یک خداپرست، با یک مشرک یا شیطانپرست یا هواپرست، طرح دوستی بریزد؟ اگر مسلمان با الهام از توصیه قرآنی، در مورد رفقا و همنشینانش حساسیت نداشته باشد، گاهی ناخواسته در همین دام میافتد. از این رو، قرآن کریم میفرماید: مؤمنان راستین، هرگز با دشمنان خدا و رسول، طرح دوستی نمیریزند و با آنان همدم و همراه نمیشوند: «لا تَجِدُ قَوْماً یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ...» مجادله/22، و این، گامی برای حفاظت از عقیده و پاسداری از «هویت مکتبی» است. پس باید اطرافیان را خوب نگریست و دوستان و معاشران را از بهترینها برگزید؛ چون نشست و برخاست با صالحان و فاسدان، یا مطیعان و عاصیان، یا ابرار و اشرار، هر کدام به نوعی بر ما تأثیر مثبت یا منفی میگذارند؛ تأثیری که دامنه آن تا قیامت هم کشیده میشود و ندامت آن روز، جبران ناپذیر است. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر آیه 95 سوره انعام با موضوع شکافتن دانه خدا دانه‌ها و هسته ها را می‌شکافد. دانه هرچه در درون داشته باشد بیرون می‌ریزد. ما انسان‌ها حکم همین دانه‌ها را داریم. وقتی انسان فوت می‌کند جسدش حکم دانه‌ای است که به خاک سپرده می‌شود. انسان مثل دانه شکافته می‌شود و اعمالش نمایان می‌شود. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
🍂سلسله مباحث: راه و رسم طلبگی شماره 25 موضوع: طلبه کارآمد / قسمت چهارم/ فرایند تحصیل کارآمدی نظام آموزشی حوزه‏های علمیه، مقدمات لازم برای دین‏شناسی را در اختیار طلبه قرار می‏دهد. این مقدمات، شامل آشنایی با زبان عربی، آشنایی با پیکره علوم اسلامی و جغرافیای مباحث و نیز آشنایی با متد استنباط از منابع دین است. برخی مهارت‏های تبلیغی نیز به صورت کاملاً نظری در علم بلاغت و صناعات خمس منطق معرفی شده است، اما تمرین این مهارت‏ها و نیز مهارت‏های نوع سوم و چهارم بر عهده خود طلبه است؛ گرچه برخی مراکز و مؤسسات وابسته به حوزه، امکان تحصیل بخشی از این توانمندی‏ها را فراهم آورده‏اند. به هر حال لازم است هر طلبه از آغاز ورود به حوزه، در اندیشه کسب مهارت‏های مورد نیاز آینده خود باشد و در روزگار تحصیل، دست کم یک بار به تجربة عینی مسئولیت‏های صنفی خود اقدام کند و مهارت خود را نسبت به اموری که در آینده بدان نیاز دارد یا در معرض آن قرار می‏گیرد، بیازماید. این آزمایش طبعاً در مقیاس کوچک و فضای کنترل شده‏ای صورت می‏گیرد، ولی در مهارت افزایی و کارآمدی طلبه، نقشی بسیار مؤثر ایفا خواهد کرد. کسی که در پی کسب مهارت وزنه‌برداری است، باید به عنوان تمرین، وزنه‏هایی مشابه آن‏چه در مسابقة نهایی بلند می‏کنند، بلند کرده باشد؛ بلند کردن گونی برنج و کنده درخت، تمرین مناسبی برای ورزش وزنه‏برداری نیست؛ این عمل گرچه موجب تقویت بازوی وزنه‏بردار می‏شود، اما دقت‏های ویژه و تکنیک خاص وزنه‌برداری را به او منتقل نمی‏کند. به همین ترتیب، لازم است طلبه در خلال تحصیل علوم حوزوی، حداقل یک مورد تدریس، یک دهه سخنرانی، یک سفر تبلیغی، تألیف مقاله یا کتاب، پژوهش، تحقیق کتاب و مقابله با نُسخ، مدیریت فعالیت‏های فرهنگی، حضور در اردوی فرهنگی و.. . را تجربه کرده باشد و با فضای متنوع هر یک از این امور، از نزدیک انس داشته باشد. این تجربه شخصی موجب می‏شود که فراز و نشیب هر یک و مزایا و کاستی‏های آنها را به خوبی دریابد و داوری روشنی نسبت به ظرفیت‏های هر مقوله و نیز توانمندی‏های خود داشته باشد. این تجربه هرگز نباید به آسیب تعویق، تأخیر و تسویف گرفتار‌اید. پایان تحصیلات حوزوی که طلبه در سنین 35 تا 40 سالگی قرار دارد، آغاز خوبی برای پرداختن به این امور نیست. دغدغة مهارت افزایی و کارآمدی، باید از آغاز طلبگی در طلبه وجود داشته باشد و او را به حرکت و جوشش بیشتر وادار کند. در سنین بالا علاوه بر آنکه استعداد فراگیری انسان کم می‏شود، توقع اجتماع از او بالا می‏رود و نارسایی و اشتباه که لازمه طبیعی هر فراگیری است، برای او موجه شمرده نمی‏شود. غالباً کسانی که توان افزایی خود را به سنین بالا به تعویق می‏اندازند، در آن موقعیت، به سبب بروز همین مشکلات، از اقدام برای کسب مهارت دوری می‏کنند. در پایان ذکر این نکته لازم است که این تجربه‏های نخستین که در ابعاد کوچکی صورت می‏گیرد ـ هر چند زرین و موفق ـ هرگز نباید موجب غرور و خودبسندگی شود، زیرا به فرموده امیر مؤمنان: الاِعجابُ یمنَعُ الازدِیادَ[نهج البلاغه، حکمت 167] خود پسندی مانع پیشرفت انسان می‏شود. نقطه مقابل این آفت، کوچک شمردن این تجارب و دریغ از اهتمام شایسته برای آن است. این مسئله نیز موجب از دست رفتن یک فرصت ارزشمند می‏شود که همیشه تکرارپذیر نیست. طلبه باید سقف خلاقیت و توانایی‏های فردی خود را با حوصلة کامل در انجام این تجارب به کارگیرد و فراورده‏ای درخشان، ممتاز و مثال زدنی عرضه کند تا هم از فرصت حاصل آمده به خوبی بهره گرفته باشد، هم در پیشگاه امام حاضر‌علیه السلام سرفراز و سربلند باشد. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
📚 ✅سوره مبارکه ، صفحه247، آیات 96 تا 103 🗓1399/07/13 💐 @nedaye_tahzib
247.mp3
608.8K
🔊 🎤توسط استاد ✅صفحه247 🗓1399/07/13 💐@nedaye_tahzib
173.pdf
132.9K
📂هر روز با قرآن و عترت 📚 ✅ استقامت در ایمان 🗓1399/07/13 💐 @nedaye_tahzib
مجموعه پوسترهای نمایشگاهی 🔸مجموعه تابلوی علما 🔹نکاتی اخلاقی، تربیتی و بصیرتی از علما، شماره9 💐 @nedaye_tahzib 🌱 tahzib-howzeh.com
شماره 5 آیة الله العظمی مرعشی نجفی / قسمت دوم : بخشی از مصاحبه روزنامه اطلاعات در سالگرد رحلت آن فقیه راحل جهان شیعه، با حجة الاسلام و المسلمین،آقای دکتر سید محمود مرعشی نجفی 1.. : یکی از خصوصیات برجسته ایشان ساده زیستی و عدم توجه به مسائل مادی وزخارف دنیوی بود. ایشان پس از اقامت در قم و ازدواج با والده ما از نظر مالی مدتها دروضعیت بدی به سر می بردند و مدتها اجاره نشین بودند تا اینکه کم کم با تهیه یک زمین کوچک در آن خانه ای ساختند و تا آخر عمرشان نیز در آن زندگی کردند. ایشان هیچوقت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نبودند و هر آنچه به دست می آوردند، درراه رفع حوایج مردم مصرف نموده، یا وقف می کردند و هیچ گاه مالی را به خودشان اختصاص نداده اند. می فرمودند: «من شب که می خوابم هیچ پولی،هیچ اندوخته ای درجیب من نباشد، چون ما عامل هستیم.ما باید از این دست بگیریم و با دست دیگربدهیم به فقرا، ایتام، نیازمندان و کمک کنیم به مراکز علمی، دینی و فرهنگی، اینها مال مانیست!» و تا آخر عمر نیز چنین بودند. شب آخری که ایشان رحلت فرمودند،همان شب به بنده می فرمودند: «من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم، تنها یک چیزمرا زجر می دهد و آن این است که می ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبتهای من در هر موردی باعث شده باشد که حقی ناحق شود، یا در همسایگی ما گرسنه ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم که و الله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته ام و نصیحت می فرمودند که شما هم بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی وخانه بزرگ و...بپرهیزید،که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می شود.»و روزی که ایشان از دنیا رفتند،یک قبا داشتند که مشکی بود و در ایام محرم و صفر می پوشیدند ومجموع پولی که در جیب ایشان بود،هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته ای،زمینی یاملکی نداشتند و هر آنچه به دستشان می رسید،در موارد فوق الذکر مصرف می کردند. 2.. : یکی دیگر از خصوصیات ایشان علاقه و عشق بی حد و حصر نسبت به کسب علم و دانش بود.یک وقتی ایشان نقل می فرمودند: «زمانی که ما در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتیم،گاهی می شد که ما تا 40 روز اصلا گوشت گیرمان نمی آمد که بخوریم،خوب آقازاده هم بودیم و رویمان نمی شد برویم پیش اعلام و بزرگان آن وقت و دست دراز کنیم و گاهی آنقدر سرگرم درس بودیم که تا 24 ساعت گرسنه می ماندیم ولی اصلا توجه به این مسائل نداشتیم.» می فرمودند:«زمانی که من در مدرسه قوام در نزدیکیهای صحن مطهر مولی امیر المؤمنین در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم،با مرحوم آیة الله حاج سیدابو القاسم ارسنجانی شیرازی که از علماء بزرگ شیراز بودند،هم حجره بودم.ما گاهی گرسنه می شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم.بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می فرستادند به نجف اشرف که درس بخوانند،ولی اینها معمولامی آمدند و درس نمی خواندند و آش و پلویی راه می انداختند و عده ای هم از این افرادی که دنبال دنیا بودند،دور اینها را می گرفتند و ارتزاق می کردند،گاهی اینها کاهوی زیادی می خریدند و می آمدند در کنار حوض و برگهای زیادی را می ریختند در حاشیه حوض و ساقه های وسطش را می بریدند و می خوردند.و من و آن رفیق هم حجره ام باهم می رفتیم این برگهای اضافی کاهوها را مخفیانه جمع می کردیم و با آنها سد جوع می کردیم و هیچگاه هم به خودمان اجازه نمی دادیم که برای کسی بازگو کنیم،ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم.» 3.. : حضرت آیة الله خصوصیت دیگری که داشتند،می فرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده ام.»و تاآخر عمرشان هم همینطور بودند و می فرمودند:«این یک راه مبارزه با استعمار واستعمارگران است.» حتی یک وقتی من هنوز کوچک بودم،خیاط آمد و به ایشان گفت: آقا دکمه از خارج می آید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم،ایشان اجازه ندادند ومدتی در این فکر بودند که چه بکنند،بعد یکی گفت بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لب عبا می دوزند،شبیه دگمه درست می کنند و شما می توانید این را به خیاط بدهید و لذا لباسهای ایشان هیچ وقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که درداخل تولید می شد استفاده می کردند. 💐 @nedaye_tahzib 🌱 tahzib-howzeh.com
🍂سلسله مباحث: شماره 26 موضوع: ضرورت تحصیل حوزوی آیا تحصیل حوزوی در شرایط کنونی لازم است؟ آیا مناسب‏تر نیست در بحران فرهنگی موجود نیروهای جوان حوزه به‏جای پرداختن به علوم کش‏دار حوزوی به فعالیت‏های فرهنگی، اجتماعی روی آورند؟ چرا مراجع تقلید تحصیل دانش دین را واجب شرعی می‏شمارند؟ پاسخ این سؤال را در عناوین زیر جستجو می‏کنیم: 1.. روایات فراوان از پیشوایان بزرگ اسلام بر ارزش ذاتی تفقه و آشنایی عمیق با دین خدا تأکید می‌ورزد. از امام صادق نقل شده که فرمودند: لَیتَ السِّیاطَ عَلَی رُءُوسِ أَصْحَابِی حَتَّی یتَفَقَّهُوا [بحارالانوار ج1،‌ ص 213] کاش تازیانه بر سر یاران من می‌بود تا آنان با دین خدا آشنا می‌شدند. این حدیث بیانگر اهمیت معرفت دین است و عبارت تازیانه در این روایت کنایه از جایگاه والای آشنایی با دین خدا است. در ضمن نوعی گلایة امام از یاران خود را نیز نسبت به کوتاهی آنان در این امر مهم بیان می‌دارد. تَفَقَّهوا فِی دینِ اللهِ وَ لاتَکونوا اَعراباً فَانَّهُ مَن لَم‌یَتَفَقّه فی دینِ اللهِ لَم‌یَنظُرِ اللهُ الیهِ یَومَ القِیامةِ وَ لَم‌یُزَکِّ لَهُ عَمَلاً[بحارالانوار ج1، ص214] دین خدا را درست بفهمید و جاهل مباشید، زیرا کسی که در دین خدا فقیه نگردد خدا در روز قیامت به او نظر نمی‌کند و عمل او را پاک نمی‌گرداند (و نمی‌پذیرد) امام باقرعلیه‌السلام نیز فرموده‌اند: الْکمَالُ کلُّ الْکمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ [الکافی ج1، ص 32] کمال مطلوب انسان در سه چیز است: آشنایی عمیق با دین، صبر بر مشکلات و حسابگری در زندگی. سلیمان بن خالد می‌گوید از امام صادق در بارة «حکمت» در آیة شریفة «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثِیراً» سؤال کردم حضرت فرمودند: إِنَّ الْحِکمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْکمْ فَهُوَ حَکیمٌ وَ مَا أَحَدٌ یمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ فَقِیهٍ[بحارالانوار ج1، ص 215] حکمت ـ که در قرآن کریم از آن به خیر کثیر یاد شده ـ همان معرفت و تفقه در دین است. پس هرکس از شما که با دین خدا آشنا باشد او حکیم ـ و برخوردار از آن خیر فراوان ـ است و مرگ هیچ مؤمنی برای ابلیس از مرگ فقیه دوست داشتنی‌تر نیست. امام جواد علیه‌السلام نیز فرمودند: التَّفَقُّهُ ثَمَنٌ لِکلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی کلِّ عَالٍ[بحارالانوار ج1، ‌ص 218] دین‌شناسی بهای هر چیز گران‌بها و نردبان همة بلندی‌ها است. از امام امیرالمؤمنینعلیه السلام نیز روایت شده که فرمودند: خوشا به حال کسی که با اهل تفقه همنشین باشد.[ اَيُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ تَوَاضَعَ مِنْ غَيْرِ مَنْقَصَهٍ وَ جَالَسَ أَهْلَ التَّفَقُّهِ وَ الرَّحْمَه وَ جَالَسَ أَهْلَ الذِّكْرِ وَ الْمَسْكَنَهِ وَ أَنْفَقَ مَالًا جَمَعَهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَه (بحارالانوار ج66،‌ ص380)] با توجه به ارزش بالای تفقه و معرفت دین باید برای آن زحمت کشید و آن را ـ هرچند در زمان طولانی ـ به دست آورد. 💐 @nedaye_tahzib 🌱 tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آماده سازی موکب آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام جهت پذیرائی زائران عراقی 💐 @nedaye_tahzib
📚 ✅سوره مبارکه ، صفحه248، آیات 104 تا 111 🗓1399/07/14 🌷 @nedaye_tahzib
248.mp3
559.2K
🔊 🎤توسط استاد ✅صفحه248 🗓1399/07/14 🌷@nedaye_tahzib
174.pdf
129.2K
📂هر روز با قرآن و عترت 📚 ✅ تقوا و خداترسی ✏️ الف) اهمیت تقوا - تقوا؛ ملاک برتری 🗓1399/07/14 🌷 @nedaye_tahzib
🔹مجموعه پوسترهای نمایشگاهی 🔸موضوع: تحریم فقهی و سیاسی مصرف کالاهای خارجی اقتصاد مقاومتی، شماره 11 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com
شماره 1 خانواده و اقتصاد مقاومتی / قسمت اول: مقصود از اقتصاد سالم: «اقتصادی است که قائم به ذات و بی عیب ... باشد». [مرتضی مطهری، نظام اقتصادی اسلام، ص 21] آیت الله مکارم شیرازی درباره اقتصاد سالم می نویسد: «جریان یک اقتصاد سالم در پیکر اجتماع، همچون جریان خون سالم در کالبد یک انسان است. این ساده ترین و در عین حال گویاترین تفسیری است که می توان برای بیان نقش اقتصاد در جوامع انسانی ذکر کرد. ممکن است در حال عادی توجه به نقش گردش خون، در حیات یک انسان نداشته باشیم، اما هنگامی که مجرای یکی از شاه رگ ها به خاطر اختلال سیستم ... بسته می شود، بلافاصله عکس العمل شدید آن ظاهر می شود. عضوی که مجرای خونش بسته شده فوری فلج می شود، و اگر این عضو از اعضای اصلی باشد، مرگ حتمی خواهد بود. عوارض اقتصاد ناسالم نیز در پیکر اجتماع مانند اختلال در خون است. یک اجتماعی که با یک سیستم ناسالم اقتصادی دست به گریبان است [به عنوان مثال به بیگانگان وابسته است] هر آن باید در انتظار نارسایی ها باشد». [ناصر مکارم شیرازی، خطوط اصلی اقتصاد اسلامی، صص 24 و 25] امام علی علیه السلام درباره نیازمندی به دیگران می فرماید: «محتاج هر که شوی، اسیر او خواهی بود. بی نیاز از هر که گردی، با او برابر خواهی شد و به هرکه نیکی و احسان کنی، فرمانروای او خواهی شد». [عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، ترجمه و شرح غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: سید جلال الدین حسینی، ج2، ص554] در واقع، از دیدگاه اسلام، هدف‌های اسلامی بدون اقتصاد سالم، غیر قابل تأمین است. 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com
مجموعه پوسترهای نمایشگاهی پیام امام خمینی قدّس سرّه به حوزه و روحانیت، شماره 11 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com
شماره 5 بصیرت در لغت و اصطلاح بصیرت در لغت به معنای دانایی، بینایی، بینایی دل، هوشیاری، زیرکی و یقین است.( فرهنگ معین، ج1، ص546) و در اصطلاح، شناخت روشن و یقینی از مواردی چون دین، تکلیف، پیشوا، حجت خدا، راه، دوست و دشمن و حق و باطل، بصیرت نام دارد.( پیام های عاشورا، ص82) بصیرت یعنی انسان در گرد و غبار فتنه ها و تاریکی هایی که دشمن پدید می آورد تا حق و باطل با هم درآمیزد و انسان ها گمراه شوند، حق را از باطل بازشناسد و راه را گم نکند. در واقع بصیرت، عبارت است از: دیدن خویشتن و جهان آن گونه که هست و نه آن گونه که پنداشته می شود. برخی از اهل معرفت، بصیرت را به قوّه قلبی یا نیروی باطنی تعریف کرده اند که به نور قدس الهی روشن می شود و صاحب بصیرت در پرتو آن، حقیقت ها و باطن های اشیا را درک می کند. شهید مطهری در تعریف بصیرت که تجلی آن در رفتار امام حسین علیه السلام بود، می نویسد: «حسین علیه السلام در آن روز چیزهایی در خشت خام می دید که دیگران در آیینه هم نمی دیدند».(مرتضی مطهری، حماسه حسینی 2، ص 84) بصیرت جایگاه مهمی در دین مبین اسلام و نقش تعیین کننده ای در سرنوشت مسلمانان و حفظ و قوام تشیع در بحران های اجتماعی داشته است. 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com
D1736670T15566556(Web)~1.mp3
8.18M
لزوم دشمن شناسی / حجت الاسلام مسعود عالی در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که، بنی امیه اجازه می دادند که مردم اصول ایمان را یاد بگیرند اما از یادگیری شرک آنها را منع می کردند. چرا که وقتی مردم به سمت شرک بروند، آن را یاد می گیرند و با یاد گرفتن اصول آن دیگر نمی توان آنها را به آن سوق داد. دشمن شناسی از این جهت لازم است که باید دشمن را شناخت تا از او دور بود. یکی از دلایل شکست مسلمانان در برخی موارد در تاریخ عدم شناخت دشمن بود که از این جهت ضربه هایی می خوردند. ماجرای ظلم یزید به مردم نتیجه ی همین امر است. با اینکه امام حسین علیه السلام به مردم زمان خود هشدار داده بود اما آنها به خاطر عدم آگاهی از موضوع، دچار مشکل شدند. یکی از دشمنان زمان ما که بارها در آیات و روایات به دوری از آن هشدار داده شده دَجّال است. با توجه به ویژگی هایی که برای آن برشمرده اند می توان گفت که این دشمن می تواند اشاعه ی فرهنگ یهودیت باشد. 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com