#جمعه_های_مهدوی
طلا
آدمی که می تواند طلا بخرد، چرا پلاستیک می خرد؟ طلا تا ابد طلاست و همیشه قیمتی خواهد بود. برخی پلاستیک می خرند که پس از ده روز از بین می رود. اگر بناست دنبال کسی برویم باید دنبال شخصی برویم که تمام کمالات را درحدّ اعلی دارد. و او فقط امام مهدي (عج) است.
#مهدویت
#ندای_تهذیب
🌼 @nedaye_tahzib
🍀 tahzib-howzeh.com
#جمعه_های_مهدوی
شماره 1
🌸ضرورت طرح مباحث مهدویت / بعد اعتقادی (قسمت اول)🌸
بی تردید «اعتقاد» بنیان اصلی زندگی انسان است و آنچه در میدان عمل محقق می شود، به ساختار اعتقادی مربوط است. اگر آدمی از اعتقادی صحیح و منطقی برخوردار باشد، در عمل گرفتار تناقض، بی هدفی و سردرگمی نخواهد شد و از همه فرصت های عمر خود، برای ساختن شخصیت انسانی و الهی اش بهره خواهد گرفت. البته این اعتقاد باید سازنده، حرکت آفرین و هویت بخش، باشد و در همه فراز و نشیب های زندگی، مسیر درست و هموار را برای آدمی بگشاید.
منظور ما از شناخت، صرف دانستن نام و نسب امام عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست؛ چرا که منکرین آن حضرت و حتی غیرمسلمانان هم می-توانند چنین اطلاعاتی از ایشان داشته باشند؛ بلکه شناخت باید به گونه ای باشد که سبب سالم ماندن انسان از شبهات و مایه نجات او شود و چنین شناختی جز در پرتو شناخت جایگاه، صفات و ویژگی های امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میسور نخواهد بود، و این چنین شناختی است که به حکم عقل و نقل واجب است.
❇️اما عقلاً شیعه امامیه معتقد است که امام علیه السلام وارث تمام مقامات و وظایف رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم_ که در امامت عامه بیان شده _ می باشد، مگر دریافت و ابلاغ وحی؛ (1) بنابراین، ائمه علیهم السلام مقام ولایت، تفسیر و تبیین آموزه های وحیانی، تطبیق احکام الهی، تربیت افراد مستعد و اداره حکومت اسلامی را دارا می باشند.
دلیل این باور نیز در مطالعه موارد یاد شده نهفته است چون معقول نیست که مقام ولایت نسبت به انسان هایی که همواره نیازمند ولی و سرپرست اند، تعطیل شود و نیز زمان اندک حیات در زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آن همه مسئولیت های نظامی و اجتماعی، و عدم ظرفیت توده مردم، هرگز برای تفسیر و تبیین آموزه های دین که باید هزاران سال و تا ابد برای انسان بماند، کفایت نمی کرد.
نتیجه این می شود که: همان دلایل عقلی که ما را ملزم به کسب معرفت و شناخت نبی صلی الله علیه و آله و سلم می کرد، همچنان ما را ملزم به شناخت امام علیه السلام می کند؛ چون در صورت عدم شناخت چنین شخصیتی با وجود علم به لزوم آن، دلایل عقلی همچنان نافذ و طالب پاسخ اند. دفع ضرر محتمل، وجوب شکر منعم، همچنان می گویند:
دفع ضرر و اتیان شکر منعم درگرو فهم تفاسیر صحیح، ولایت و… است.
بنابراین، ضرورت و لزوم شناخت امام و حجت الهی مستند و مستدل به همان دلایلی است که اصل وجوب معرفت مبداء را می رساند.
به بیان دیگر: آن حضرت امامی است که اطاعتش فرض و واجب می باشد، و هر کس که اطاعتش واجب است، باید صفاتش را شناخت، تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم ادعا می کند، اشتباه نشود؛ بنابراین، شناخت و دانستن صفات حضرت حجت علیه السلام واجب است(2)
❇️نقلاً، در فرهنگ دینی _ قرآن و روایات شیعه و سنی _ بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ به گونه ای که در ردیف اصول اعتقادی، یعنی توحید، نبوت و معاد شمرده شده است.
📚پی نوشت:
(1): ر.ک: انیس الموحدین، نراقی، محمد مهدی، بخش امامت؛ شیعه در اسلام، طباطبائی، سید محمد حسین، ص 175، چاپ چهاردهم، انتشارات اسلامی؛ امامت و رهبری، مطهری مرتضی، ص 50 _ 58، چاپ سوم، صدرا؛ پیرامون وحی و رهبری، جوادی آملی، عبدالله، ص 114، انتشارات الزهراء
(2): موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج1، ص 181، مترجم سید مهدی حائری قزوینی، ناشر ایران نگین، چاپ اول، تابستان 1381
ادامه دارد...
#مهدویت
#ندای _تهذیب
🌼 @nedaye_tahzib
🍀 tahzib-howzeh.com
200.pdf
122.4K
هر روز با قرآن و عترت
📚#موضوع_دویست
✅ تاثیر رحمت و فضل الهی در خودسازی
🗓1399/08/10
🌹 @nedaye_tahzib
🔹مجموعه پوسترهای نمایشگاهی
🔸قرآن در سیره علما، شماره 11
#قرآن_در_سیره_علما
🌻 @nedaye_tahzib
#شنبه_های_قرآنی
به رنگ خدا / نقطهگذاری!
دقت کرده اید؟! گاهی یک نقطه می تواند معنای یک جمله را کاملاً عوض کند؛ مثلاً «جدا» اگر نقطه اش برود بالا، می شود «خدا». یا در «رجیم» که به شیطان می گوییم، اگر نقطه جیم را برداریم، می شود «رحیم» که به خدا می گوییم! یا اگر بر روی «ح» در کلمه «حُر»، یک نقطه بگذاریم، می شود همان حیوان دوگوشی که گاهاً بعضی ها مانندش در گِل گیر می کنند؛ «خر»! یعنی فاصله میان «حُر» و «خر» فقط یک «نقطه» است! خلاصه که این «.» کارهای زیادی می کند و همین دایره ریزی که اصلاً به حساب نمی آید، می تواند برای کسی آبادانی یا ویرانی داشته باشد.
به نظر می رسد تمام مشکلات بشر از نبودِ همین «.» در وجود بعضی آدم ها به وجود آمده است! اگر همین یک نقطه در وجود آدم ها و فقط بین تنها دو حرف قرار می گرفت، دیگر شاهد این همه مشکلات آدمی نبودیم. همه مفاسد عالم، ظلم ها، تبعیض ها، جنگ ها و خونریزی ها که در دنیا اتفاق می افتد، همه اموری که زندگی را بر بشر تلخ می کند و آدمی را از سعادت خود دور می کند، به خاطر نبودن همین «.» بین دو حرف است و مشکل از آنجا شروع شد که بین آن دو حرف، «نقطه» قرار نگرفت؛ «میم» و «نون».
اگر نقطه بین «میم» و «نون» قرار گرفته بود، شکستگی را به ارمغان می آورد و وقتی کسی شکسته شود و خودش را «من» به حساب نیاورد، دیگر در مقابل فرامین خدا نمی ایستد.
جدای از کاربرد فراوان «نقطه» در دستور زبان نوشتاری، جایی که «نقطه» بیش از همه کاربرد دارد، «دستور زبان بندگی» است و اساساً شروع «دستور زبان بندگی»، از همین «.» است.
بیایید همین ابتدا بین «میم» و «نون» روحمان یک «.» بگذاریم و کلمه «من» را از دستور زبان مان حذف کنیم؛
چراکه این کلمه در فرهنگ لغت بندگی وجود ندارد و یک کلمه بیگانه محسوب می شود. کسی که بنده است، اساساً این کلمه را نمی شناسد و برایش همچون لغتی بیگانه است. فکر می کنم حالا فرمول شروع بندگی مشخص شده باشد. این فرمول از این قرار است:
«م» + «.» + «ن» = «م.ن»
«م.ن»؟ بله! درستش همین است. «من» در بندگی معنا ندارد و انسان باید «م.ن» باشد. باید یک چیزی بیاید و نگذارد که فکر کنیم کسی هستیم. باید خود را در مقابل خدا کوچک، حقیر و ناچیز ببینیم. باید «میم» و «نون» در روحمان از یکدیگر جدا باشند. وصل شدن این دو حرف به یکدیگر فرزندانی می دهد به نام های «غرور»، «خودپسندی» و «خودبرتربینی».
قالَ ما مَنَعَک أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُک قالَ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ.
خداوند گفت: شیطان چه چیزی مانعت شد که وقتی فرمان دادم به آدم سجده کن، سجده نکردی؟ شیطان گفت: من از او بهترم، من را از آتش آفریده ای و او را از گل.( اعراف: 12)
«هرکدام از ما در درون خودمان و از وجود خودمان شیطانی داریم که همان «من» ماست. قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است».(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم، 30/1/1369.)
حالا کمی درباره شیطان فکر کنیم؛ اینکه که بود و عاقبتش چه شد؟ اینکه علل و عوامل این وضعیت در وی چه بوده است؟ اینکه چه چیزی در وجودش بود که باعث شد فرمان خداوند را زیر پای بگذارد؟ و اینکه به نظر شما اگر شیطان بین «میم» و «نون» وجودش یک «.» گذاشته بود و «م.ن» بود، شیوه و نتیجه زندگی اش چه می شد؟
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شنبه_های_قرآنی
سخنران: حجت الاسلام محسن قرائنی
نگاه مثبت به مشکلات، توکل به خدا، شکر نعمات
ما نبودیم، خدا ما را آفرید. می توانست ما را نیافریند. حالا هم که آفرید، انسان آفرید. می شد ما موجود دیگر باشیم. خدا در قرآن می گوید من می توانم همه چیز را زیر و رو کنم. بخواهم آب را تلخ می کنم. بخواهم درختان را خشک نگاه می دارم و سبز نمی کنم. خدا اگر بخواهد حافظه ما را از ما می گیرد به طوری که اسم خود را نیز فراموش می کنیم. خدا اراده کرد که ما باشیم. دز میان بودها نه جمادیم، نه نباتیم و نه حیوانیم. انسانیم و در انسان ها عاقلیم.
اگر مشکلات را پیش مشکلات دیگر بگذارید، می بینید آسان می شود. همیشه و در همه حال خدا را شاکر باشید. در کنار تلخی ها، شیرینی ها هم هست. ضمنا شیرینی ها هم تلخی دارد.
باید خدا را دوست داشته باشیم، چون خدا ما را دوست دارد. گاهی تلخی ها به خاطر این است که خدا ما را دوست دارد.
#کلیپ_صوتی
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com
#بمناسبت_هفته_وحدت
آیت الله محمدتقی بهجت
کسی که وحدت مسلمانان را نخواهد، مسلمان نیست ائمه ما (ع) در نماز جماعت آنان شرکت می کردند به جهت اتحاد مسلمانان
همچنین حضرت آیت الله بهجت دررباره برخی از رفتارها به نام عیدالزهرا فرمودند: چه بسا این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. شیوه آیت الله بروحردی رحمه الله نیز همین بوده است، یعنی بیان مشترکات میان شیعه و اهل اتسنن و ترک طعن و لعن و سبب آشکار
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com