✦--°•🍃🌼﷽🌼🍃•°--✦
✍ حکایت
«بوی کباب»
فقیری از کنار دکان کبابی میگذشت
دید کبابی گوشت ها را در سیخ کرده و به روی آتش نهاده باد میزد و بوی کباب در بازار پیچیده بود
فقیر گرسنه بود و سکه ای نداشت پس تکه نانی از توبره اش در آورد و در مسیر دود کباب گرفته به دهان گذاشت
به همین ترتیب چند تکه نان خورد و به راه افتاد, کباب فروش که او را دیده بود به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت:
کجا؟ پول دود کبابی را که خورده ای بده. رندی آنجا حاضر بود و دید که فقیر التماس میکند دلش سوخت و جلو رفته به کبابی گفت:
این مرد را رها کن من پول دود کبابی را که او خورده میدهم. کباب فروش قبول کرد .
مرد کیسه پولش را در آورد و زیر گوش کبابی شروع به تکان دادن کرد و صدای جرینک جرینگ سکه ها به گوش کبابی خورد و بعد به او گفت:
بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.
کباب فروش گفت: این چه پول دادن است؟
گفت: کسی که دود کباب را بفروشد باید صدای سکه را تحویل بگیرد....
•°--✦--°•🍃🌼🍃•°--✦--°•
https://eitaa.com/nedayeeslam
🏴خرج بیت المال برای عزاداری
🔷 س ۶۷۳۰: آیا می توان از اموال بیت المال برای مراسم عزاداری استفاده کرد؟
✅ ج: بطور کلی این گونه امور تابع قوانین و مقررات اداره مربوطه می باشد و تخلف از آن جایز نیست؛ و اگر بر طبق قوانین و مقررات باشد، مانع ندارد.
https://eitaa.com/nedayeeslam
•| #امام_زمان |•
ای که خزان دلِ ما ،
با تو بهار می شود . . 🌾
https://eitaa.com/nedayeeslam
✦--°•🍃🌼﷽🌼🍃•°--✦
✍ حکایت
«مرد ثروتمند و پسرش»
روزی مردی ثروتمند💶
پسر بچه کوچکش را بـه روستایی کوچک برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. و قدر زندگی مرفه خود را بداند😢
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یکی از اهالی روستا مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد:عالی بود پدر! 👌
پدر پرسید آیا بـه زندگی آن ها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر! 😌
پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد🌊
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند✨
حیاط ما بـه دیوارهایش محدود میشود اما باغ آن ها بی انتهاست! 🌳
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
•°--✦--°•🍃🌼🍃•°--✦--°•
https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ مصرف دخانیات در اماکن دولتی و عمومی
🔷 س ۶۷۳۱: استعمال دخانیات در ادارههای دولتی و اماکن عمومی چه حکمی دارد؟
✅ ج: اگر بر خلاف مقرّرات داخلی ادارات و اماکن عمومی باشد و یا موجب اذیت و ناراحتی دیگران و یا ضرر رساندن به آنان شود، جایز نیست.
https://eitaa.com/nedayeeslam
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸شیفتگان دنیا!!!
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید.
🎙استاد شجاعی
#امام_زمان ♥️
https://eitaa.com/nedayeeslam
✦--°•🍃🌼﷽🌼🍃•°--✦
✍ حکایت
«کفن فقیر»
فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
•°--✦--°•🍃🌼🍃•°--✦--°•
https://eitaa.com/nedayeeslam