eitaa logo
ندای اسلام
54 دنبال‌کننده
561 عکس
296 ویدیو
0 فایل
با سلام لطفا در صورتی که سوال،انتقاد یا پیشنهادی دارید به شماره 09332641368 پیام بدهید. با تشکر
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ برخورد با متنجس ‌ 🔷 اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی به واسطۀ برخورد با خون، متنجس شود؛ مانند اینکه دست یا لباس نمازگزار که خیس است به خون خشک شده‌ای، برخورد کند و متنجس شود ولی عین خون منتقل نشود، اگرچه مقداری که نجس شده، کمتر از یک بند انگشت باشد، نمی‌توان با آن نماز خواند. 📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۷۱ https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِی‌روشني‌مَدینـه،اِی‌خواهرماه ای‌حَضرتِ‌خورشید،توراخاطِرخوا گُل‌دَرقَدمَت‌نِثـٰارشد،راه‌به‌راه یافاطِمةُ‌اْشْفَعي‌لَنـٰا‌عِنـدَالله...🎊 🥳 https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍ حکایت «معرفت چوپان» ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ‌ﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ‌ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می‌زنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می‌شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا می‌زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ کمترم. •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ خرج کردن یارانه فرزندان 🔷 س ۶۶۵۱: آیا پدر و مادر می‌توانند یارانه فرزندان را در امور جاری زندگی مصرف کنند؟ ✅ یارانه، مساعده‌ی دولت به سرپرست خانواده است و ملک اوست و نحوه‌ی مصرف آن در اختیار اوست. https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍ حکایت « اثر دعا» جوانی گمنام عاشق دختر پادشاه شد. یکی از ندیمان پادشاه به او گفت: پادشاه اگر احساس کند تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغت خواهد آمد. جوان به عبادت مشغول شد بطوری که مجذوب پرستش شد. روزی گذر پادشاه به مکان جوان افتاد و دریافت بنده ای با اخلاص است. همانجا ازاو برای دخترش خواستگاری کرد. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و به مکانی نامعلوم رفت. ندیم پادشاه به جستجو پرداخت و بعد از مدتها جستجو او را یافت و دلیل کارش را پرسید. جوان گفت: اگر آن بندگیِ دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به درِ خانه ام آورد، پس چرا قدم در بندگیِ راستین نگذارم؟ دعا قضا را بر می گرداند هر چند آن قضا و قدر شما محکم شده باشد. •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️فروش تخم مرغ همراه با شانه و جعبه 🔷 س ۶۶۵۳: آیا فروش تخم مرغ با شانه یا جعبه، جایز است؟ این که جعبه تخم مرغ را به قیمت خود تخم مرغ بفروشند و قیمت جعبه را کم نکنند، مصداق کم فروشی نیست؟ ✅ ج: اگر عرف بازار چنین باشد و خریدار بداند که کالا همراه با جعبه و بسته بندی، وزن می شود و وزن جعبه غیرمعمول نباشد، اشکال ندارد. 📕منبع: leader.ir https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| |• ⛅️روایت تشرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) خدمت امام زمان ارواحنا فداه✨ 🎙 https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍ حکایت « اثـر عمـل » می‌گویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی. اتفاقاً زنی مكارّه شعر این درویش را شنید . به خانه رفت و خمیری درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر لای به لای فتیر ریخت و به درویش داد و رفت . به همسایه‌ها گفت:من به این درویش ثابت می‌كنم كه هرچه كنی به خود نمی‌كنی. از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود. از قضا پسر پیدا شد و به درویش برخورد.سلامی كرد و گفت:من از راه دور آمده‌ام و گرسنه‌ام . درویش هم همان فتیر شیرین زهرآلود را به او داد و گفت:زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان. پسرجوان فتیر را خورد و حالش دگرگون شد. درویش فوری زن را خبر كرد. زن دوان‌دوان آمد و دیداین جوان پسر خودش است که به دام او افتاده. همانطور كه توی سرش می‌زد و شیون می‌كرد، گفت:حقا كه تو راست گفتی. «هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی.» •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️خمس خانه ای که در آن ساکن نیستیم 🔷 س ۶۶۵۴: شخصی مسکن مورد نیاز تهیه نموده و به عللی نمی‌تواند در آن سکونت کند، و یا مدتی آن را اجاره داده است، سپس از سکونت در آن منصرف می‌شود و آن را می‌فروشد، بر فرض که در این مدت، سال خمسی بر آن گذشته باشد، حکم خمس آن چگونه است؟ ✅ ج: سکونت شرط نیست و همین که مورد نیاز و در شأن او باشد، با گذشت سال خمسی بر آن مؤونه محسوب شده و خمس ندارد حتی پس از فروش . https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ مهدوی 🎙حجت الاسلام ماندگاری 🔸حق محبت امام زمان(عجل‌الله‌فرجه الشریف)چیست⁉️ ♥️ https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍حکایت «کار نشد نداره» ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﺑﺎﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ. ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ . ﻫﻴﭽﻴﮏ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻳﺎﻓﺖ . ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ . « ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ، ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ.» •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️اطلاع دادن به صاحبخانه درباره نجاست خوراک و چیزهای دیگر 🔷س ۶۶۵۲: اگر کسی مانند میهمان یا مستأجر، وسایل خانه را نجس کند یا متوجه نجاست آن شود، آیا لازم است به صاحبخانه اطلاع دهد؟ جواب: اگر چیزی که توسط او نجس شده از وسایلی است که در خوردن و آشامیدن استفاده می شود، باید اطلاع دهد و نیز اگر از وسایلی است که عدم اطلاع، موجب اخلال در مثل وضو و غسل می گردد، بنا بر احتیاط واجب اطلاع دادن لازم است اما در غیر این موارد، اطلاع دادن لزومی ندارد. 📕منبع: leader.ir https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍حکایت «اخلاص» روزی واعظی به مردم می گفت: ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. جوانی ساده و پاکدل،که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید،بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت. روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل، واعظ را بسیار دعا می کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ، دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد. چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت. اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت. جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم. پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای؟ دعا را بگو و از روی آب گذر کن! واعظ، آهی کشید و گفت: حق،همان است که تو می گویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• https://eitaa.com/nedayeeslam