نــگـــاه🌱
حركتهايى كه نسنجيده باشد، در انسان بارورى نمىآورد و علامت آن هم اين است كه يا مغرور عملمان مىشويم و يا خسته از عمل. اگر ما را بكوبند خستهايم و اگر تشويقمان كنند، مغروريم. ولى اگر ريشهها در ما پا گرفته باشند، نه در تشويقها غرورى مىآيد و نه در ضربهها خستگى؛ كه مدام بارورى دارد: «تُؤْتِى اكُلَها كُلَّ حِينٍ»، مستمراً ميوه مىدهد؛ چون ريشۀ ثابتى دارد: «اَصْلُهَا ثابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَاءِ».
بنابر اين، جهت و هدف حركت هم، وابسته به بينشى است كه ما از خود داريم و چيز بسته و مبهم و گنگى نيست.
انقدر از حضور جوان های غیر مذهبی در صف نماز جمعه و نماز های جماعت لذت میبرم
دلیلی ک حضور ان هارا لذت بخش میکنه اینک خدا داره اونارو قشنگتر و بالذتِ بیشتر نگاه میکنه
چونک اونا مشخصه دلی میان و فقط برای خدا.
میدونید قشنگ ترین قسمت ماجرا کجاست؟
دونستن اینکه ته تهش اوناهم برمیگردن به بغل خداو
خیلی محکم تر از من بغلش میکنن و نمیزارن فاصله بیفته بین اوناو خدا؛
چونک اونا طعم گس جدابودن از" او"راچشیدن ،طعم نبودش رو و حالا حضورش رو حس کردن.
مـرا اگـر در تـمنـای تـوآیـد صَـدبَـلا بَـرسَـر
زِسَـربیـرون نـخواهـم کـرد هـرگـزایـن تـمنـارا...