9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیدنش تیر نمیخواست،نسیمی بس بود..(:
بعد از اینکه مختار حرمله رو گرفت ،ازش
پرسید؛ تو کربلا سه تا تیر سه شعبه زدی ،
شد یک جا دلت بسوزه؟ گفت؛ آره . یه جا
دلم برای حسین ( علیه السلام ) سوخت،
نشستم روی زمین و براش گریه كردم...!
حسین اصغرش رو به میدان آورد و براش
طلب آب کرد منم به دستور امیر به سمت
فرزندش تیر زدم همینکه تیر رو زدم ، او
داشت حرف میزد، یک مرتبه سكوت كرد،
یه نگاه به بچه کرد که گوش تا گوش با تیر
سه شعبه ذبح شده بود ، آروم عبا رو كشید
رو سرش ، یک دو قدم رفت سمت خیمه،
چشمش به رباب افتاد دوباره برگشت ...!
باز دو قدم اومد سمت میدون، یه نگاه به
ما كرد دید داریم [ هُو ] میكنیم برگشت...!
دیدم حسین درمونده شده!
هدایت شده از بین الحرمین
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 عطش بالا گرفته ، دلِ سقا گرفته ..
#شبهفتممحرم | #علیِاصغر
هدایت شده از خانومسهساله🇮🇷🇵🇸
امروز آقای طباخیون
میگفتن یکی از بچه های پدافند بهم زنگ زد گفت ما هفده هجده روزه خانوادمونو ندیدیم یکیمون بچه شیش ماهه داره چند روزه از بچش خبر نداره ولی هیچ کدوم از اینا برامون غم نیست ما ناراحتیم شیش روزه محرم رو نتونستیم بریم هیئت ...
خلاصه که خیلی یادشون باشیم اونا پشت پدافندا میمونن تا من و شما راحت عزاداری کنیم