6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ 👆 که از حنجرهٔ عالمانهٔ برادر فاضل و اندیشمند افغانی ما میباشد.
شنیدن و دیدن آن بسیار مفید است و مایهٔ تفکّر.
بسیار حکیمانه سخن میگوید
🌹🌷🌹
@negin486970
🔴 داستان #ترسناک زن رقاصه 🔴
ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى كند:
او زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى شد، او در آن مجالس آوازه خوانى مى كرد، مى رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى كرد، شعوانه را در اين امور عدّه اى از دختران و زنان همراهى مى كردند.
روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچه اى مى گذشت، شنيد از خانه اى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعره ى گنهكاران است!
شعوانه گفت: بهتر اين است كه خود بروم و از آن مجلس خبر بگيرم.
نزديك مجلس آمد، مشاهده كرد واعظى براى مردم سخن مى گويد: سخنش به اين آيه رسيده بود:
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» .
زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم را از دور به گوش خود مى شنوند، چون آن تبهكاران را در زنجير بسته به محل تنگى از جهنم دراندازند، در آن حال فرياد واويلا از دل بركشند!
شعوانه چون اين آيه را شنيد و با قلب و جان به مفهوم آن توجه كرد، عربده اى كشيد و گفت: اى گوينده! من يكى از گنهكارانم، من نامه سياهم، من شرمنده و خجالت زده ام، آيا اگر توبه كنم توبه ام در پيشگاه حق مورد پذيرش است؟ واعظ گفت: آرى، گناهت قابل بخشش است، گرچه به اندازه ى شعوانه باشد! گفت: واى بر من كه خود من شعوانه هستم، مرا چه اندازه آلودگى است كه گنهكار را به من مثل مى زنند، اى واعظ! از اين پس گناه نكنم و دامن آلوده نسازم و به مجلس اهل گناه قدم نگذارم. واعظ گفت: خداوند هم نسبت به تو ارحم الراحمين است
شعوانه به حقيقت توبه كرد، اهل عبادت و بندگى شد، گوشت روييده از گناه در بدنش آب شد، دلش گداخت، سينه اش سوخت، ناله و فريادش به نهايت رسيد، در خود نگريست و گفت: آه! اين دنياى من، آخرتم چه خواهد شد، در درونش صدايى احساس كرد: ملازم درگاه باش تا ببينى در آخرت چه مى بينى.
آقاجانم
ای بلندترین واژه هستی!
شما در اوج حضور ایستاده ای و غیبت ما را می نگری و بر غفلت ما می گریی..
در این ماه رمضان، بخواه که پرده های جهل و ظلمت از دیدگان ما کنار رود، تا جمال دلربای شما را بنگریم..
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
✅اول نماز یا افطار؟
✍امام باقر عليه السلام : در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن؛ مگر این که همراه عده ای بودی که منتظر افطار بودند. اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان. راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟! فرمودند: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: افطار و نماز؛ پس با چیزی شروع کن که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است. سپس فرمودند: و تو روزه داری؛ پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۵۰، ح ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 ظهور امام زمان علیه السلام بصورت ناگهای صورت میگیرد 👈 النجم الثاقب
🟣 برخی علائم ظهور ممکن است صورت نگیرد و حضرت تشریف بیاورند
🎥 گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی
#داستان_آموزنده
🔆برخورد پسنديده
🍁يكى از خويشان امام زين العابدين عليه السلام در برابر آن حضرت ايستاد و زبان به ناسزاگويى گشود. حضرت در پاسخ او چيزى نگفت . هنگامى كه مرد از پيش حضرت رفت . امام به اصحاب خود فرمود:
🍁- آنچه را كه اين مرد گفت ، شنيديد. اكنون دوست دارم ، همراه من بياييد تا نزد او برويم و جواب مرا نيز به او بشنويد.
🍁عرض كردند: حاضريم ، ما دوست داشتيم شما هم همانجا پاسخ ايشان را بگوييد و ما هم آنچه مى توانيم به او بگوييم .
🍁سپس امام نعلين خويش را پوشيده ، به راه افتاد. در بين راه اين آيه را مى خواند:
- والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين .
🍁راوى مى گويد: ما از خواندن اين آيه دانستيم به او چيزى نخواهد گفت . وقتى رسيديم به خانه آن مرد، او را صدا زد و فرمود:
🍁- به او بگوييد على بن الحسين با تو كار دارد.
همين كه متوجه شد امام زين العابدين عليه السلام آمده است در حاليكه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بيرون آمد و يقين داشت آن جناب براى تلافى جسارتهايى كه از او سر زده آمده است .
ولى چشم امام عليه السلام كه به او افتاد، فرمود:
🍁- برادر! چندى پيش نزد من آمدى و آنچه خواستى به من گفتى . اگر آن زشتيها كه به من گفتى در من هست ، هم اكنون استغفار مى كنم و از خداوند مى خواهم مرا بيامرزد و اگر آن چه به من گفتى در من نيست ، خداوند تو را بيامرزد.
🍁راوى مى گويد: آن شخص سخن حضرت را كه شنيد پيش آمد و پيشانى امام عليه السلام را بوسيد و عرض كرد:
- آرى ! آن چه من گفتم در شما نيست و من به آن چه گفتم سزاوارترم
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
🔸 نمازشب 🔸
(۱۴)
🔶رسول خدا صلى الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ فرمود :
يا عَلِيُّ ! ثلاثُ فَرحاتٍ لِلمُؤمِنِ :
لِقَى الإخوانِ و الإفطارُ مِن الصِّيامِ و التَّهَجُّدُ مِن آخِرِ اللَّيلِ؛
اى على! مؤمن سه شادمانی دارد:
💧۱.ديدار با برادران
💧۲.افطار كردن روزه
💧۳.عبادت آخر شب .
(بحار الأنوار،ج۷۴،ص۳۵۲، ح۲۲ )
🔸🔸🔸
🔸🔸
💠طریقه خواندن نماز شب💠
🔹پرسش :نماز شب چگونه خوانده می شود؟
🔸پاسخ :نماز شب كه پس از نيمه شب به جا آورده مىشود مجموعاً يازده ركعت است كه هشت ركعت آن تحت عنوان نافله شب به صورت چهار نماز دو ركعتى و دو ركعت ديگر به نام نماز شفع و يك ركعت، به عنوان نماز وتر انجام مىشود و آداب زير در قنوت نماز وتر مستحبّ است : طول دادن قنوت، دعا براى چهل مومن، هفتاد بار استغفار، سيصد بار العفو. واگر كسانى نتوانند مستحبّات قنوت مزبور را بهجا آورند مىتوانند قنوت آن را مانند نمازهاى معمولى بخوانند؛ حتّى اگر كسانى وقت نداشته باشند يازده ركعت بهجا آورند مىتوانند به همان سه ركعت نماز شفع و وتر اكتفا كنندودر صورت ضیق وقت به یک رکعت وتر اکتفا کنند.
نمازهای نافله از جمله نماز شب اگر بدون سوره وقنوت خوانده شود نیز صحیح است گرچه باسوره و قنوت، فضیلت و ثواب بیشتری دارد. و در مورد نمازشفع برخی گفته اند قنوت ندارد.
نمازشب، هرچه به صبح نزدیکتر باشد فضیلت بیشتری دارد.
***
🔹منابع:
.کتب ادعیه و نماز شب
.فتاوای مراجع عظام تقلید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این کلیپ گویا " روحُ القُدُس " نَفَحات ملکوتي را بر زبان شهید عزیز مطهری ره جاری کرده.
🕌🕋🕌
⛱شنیدن این کلیپ در خلوت های رمضاني بسیار مغتنم هست. فراموش نکنیم همه ما سفر أبَدیّت در پیش داریم... سفري که خیلی باید برایش توشه تهیه کرد.
مولای من..
روزه دار مه روی
حجت ابن الحسنیم
کی شود موقع افطار
که ما روزه هجران بگشاییم
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⛔️ دنیا و صورت دنیا فانی است 🔰🔰
🕋 مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾ نحل
🕋 بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ....﴿۸۶﴾سوره هود
🔰 أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي....
كجاست آن باقيمانده خدا(حضرت مهدی عج ا...تعالی فرجه الشریف)
📚 دعای ندبه
🎥 گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی
#داستان_آموزنده
🔆شيوه مردان بزرگ
🌳روزى مالك اشتر از بازار كوفه مى گذشت . در حاليكه عمامه و پيراهنى از كرباس بر تن داشت . مردى بازارى بر در دكانش نشسته بود و عنوان اهانت ، زباله اى (كلوخ ) به طرف او پرتاب كرد.
🌳مالك اشتر بدون اينكه به كردار زشت بازارى توجهى بكند و از خود واكنش نشان دهد، راه خود را پيش گرفت و رفت .
🌳مالك مقدارى دور شده بود. يكى از رفقاى مرد بازارى كه مالك را مى شناخت به او گفت :
- آيا اين مرد را كه به او توهين كردى شناختى ؟
🌳مرد بازارى گفت : نه ! نشناختم . مگر اين شخص كه بود؟
دوست بازارى پاسخ داد:
- او مالك اشتر از صحابه معروف اميرالمؤ منين بود.
🌳همين كه بازارى فهميد شخص اهانت شده فرمانده و وزير جنگ سپاه على عليه السلام است ، از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد. با سرعت به دنبال مالك اشتر دويد تا از او عذرخواهى كند. مالك را ديد كه وارد مسجد شد و به نماز ايستاد. پس از آنكه نماز تمام شد خود را به پاى مالك انداخت و مرتب پاى آن بزرگوار را مى بوسيد.
🌳مالك اشتر گفت : چرا چنين مى كنى ؟
بازارى گفت : از كار زشتى كه نسبت به تو انجام دادم ، معذرت مى خواهم و پوزش مى طلبم . اميدوارم مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده از تقصيرم بگذرى .
🌳مالك اشتر گفت : هرگز ترس و وحشت به خود راه مده ! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر اينكه درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم كه تو را به راه راست هدايت نمايد.
📚داستانهاى بحارالانوار جلد دوم، محمود ناصری
📕#حکایت_جوان_فاسقِ_راهزن_و_زنِ_گمشده
شخصی همراه خانواده اش با کشتی مسافرت می نمود . در وسط دریا کشتی گرفتار توفان و امواج سهمگین شد و شکست و تمام سرنشینان آن غرق شدند مگر زن آن شخص که محکم به تخته پاره ای چسبیده و به ساحل رسید .
در آنجا جوان راهزن و فاسقی که از هیچ گناهی فروگذار نمی کرد، زندگی می نمود . وقتی که چشمش به آن زن افتاد، خوشحال شد و به طرفش رفت و پرسید تو از جنّی یا انس؟ گفت : من انسانم . جوان فاسق به آن زن نزدیک شد و همین که خواست دست خیانت به سوی آن زن دراز کند ...
دید آن زن مضطرب شده و می لرزد ، پرسید: چرا مضطربی؟ آن زن اشاره به آسمان کرد و گفت : از خدایم می ترسم ، پرسید : هرگز گرفتار این گونه گناه شده ای؟ گفت : نه، به عزّت خدا سوگند که هرگز این گناه را مرتکب نشده ام ، گفت: تو هرگز چنین کاری نکرده ای، چنین از خدا می ترسی و حال آن که به اختیار تو نیست و تو را به جبر به این کار وا می دارم ! پس من اولایم به ترسیدن و سزاوارم به خائف بودن، پس برخاست و از عمل خود پشیمان شد و به درگاه الهی توبه نمود .
او آن زن را رها نموده و به سوی خانه خود روان شد . در بین راه به راهبی برخورد و با او همسفر گردید ؛ وقتی که مقداری راه رفتند، هوا بسیار گرم شد و نور خورشید آنها را اذیت نمود.
راهب به آن جوان گفت: دعا کن که خدا ابری بفرستد تا بر ما سایه افکند، جوان گفت: من در پیشگاه خدا خجلم، زیرا علاوه بر آن که حسنه ای ندارم ، بلکه غرق گناهم . راهب گفت من دعا می کنم و تو هم آمین بگو ، چنین گردند، بعد از مدت کمی، ابری بر سر ایشان پیدا شد و سایه افکند .
مقداری از راه با هم بودند تا بر سر دوراهی رسیدند و با هم وداع نمودند، جوان به راهی رفت و راهب به راه دیگر روان شد، ناگهان راهب متوجّه شد که، بر بالای سر جوان سایه افکنده است ، فوری خودش را به آن جوان رساند و گفت: تو از من بهتری، زیرا که دعای من با آمین شما مستجاب شد، بگو چه کرده ای که مستحق این کرامت شده ای ؟
جوان قضیه خود را نقل کرد، راهب گفت: چون از خوف خدا، ترک معصیت او کردی، خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است، سعی کن که بعد از این خوب باشی .
خداونـدا پشیمانم پشیمـان
کجــا رو آورم از زخم عصـیان
سیاهیهای دل زارم نموده
بکن رحمی بر ای زار پریشان
📘برگرفته از : کتاب بازگشت از بیراهه