نماز عبادی ؛ سیاسی جمعه این هفته درمسجد امام زاده سيد کافی(ع)وبه امامت حجت الاسلام حاج شیخ حسین غالبی اقامه میشود
*ستاد نماز جمعه بخش خضرآباد*
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#گزارش_تصویری
🌷آستان مقدس امامزاده سید کافی در روستای کافی آباد غبارروبی و عطرافشانی شد
🔹 با حضور امام جمعه بخش خضرآباد؛مسئولان اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان اشكذر؛بخشدار خضرآباد و رئیس شورای اسلامی بخش خضرآباد آستان مقدس امامزاده سید کافی (ع) در روستای کافی اباد غبارروبی و عطر افشانی شد
🔹نوجوانان و کودکان این روستا نیز در این امر معنوی مشارکت کردند.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
🔶 مراسم عبادی سیاسی و دشمن شکن نماز جمعه شهر اشکذر
✅ به امامت امام جمعه محترم شهر اشکذر حجه الاسلام والمسلمین
محمدرضا طالبیان
💠 قاری و موذن و مکبر محترم جمعه :
🔹جناب آقای ابوالفضل حداد زاده
💠 مجری محترم نمازجمعه :
🔹جناب آقای علی محمد دهقان
💠 میزهای خدمت این هفته:
🔹میز خدمت اداره اوقاف و امور خیریه
🔹میز خدمت اداره دامپزشکی
🔹میز خدمت نیروی انتظامی
💠 به مناسبت فرارسیدن هفته نیروی انتظامی پس از نماز عصر:
🔹سخنرانی سرهنگ گل محمدی
فرمانده نیروی انتظامی شهرستان اشکذر
💠 به همراه
🔹مهد آدینه ویژه نونهالان و نوجوانان
🔹میز کتابخوانی بصورت امانتی و هفتگی توسط نوجوانان بسیجی پایگاه سیدالشهدا علیه السلام شهر اشکذر در ورودی مصلی
✳️ زمان :
جمعه چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۲
از ساعت ۱۱:۲۰ الی ۱۲:۴۵
✳️ میعادگاه :
مصلی بزرگ اقامه نماز جمعه شهر اشکذر
🌺 قرارگاه فرهنگی نماز جمعه شهر اشکذر
🌺 دفتر امام جمعه و ستاد نماز جمعه شهرستان اشکذر
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
🔰#نکات_تربیتی
⭕️ خبر چینی
✅ بچهها اصلاً خبرچین هستند،
⭕️ نباید انتظار داشته باشیم که
آنها خبرها را جایی نبرند!
⛔️ والدین نباید حرفهایی که
نمی خواهند جایی نقل شود را
مقابل بچهها مطرح کنند.
🔆 آنها طاقت نگاه داشتن راز را ندارند.
به یاد داشته باشید آستانه تحمل نگهداری محتواها در بچه ها ضعیف است.
🌀لذا ما باید دقت کنیم جلویشان
هر حرفی را نزنیم.
📝«استاد تراشیون»
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
⭕️ کارمزد
⁉️ سوال: کارمزد یعنی چه؟!
✅ پاسخ: 👆👆👆
#احکام_گرافیک
#بانک
#معاملات
#آیت_الله_مکارم_شیرازی
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
💠 داستان بخت با من یار نیست
☘روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد
“بخت با من یار نیست” و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.
پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: “ای مرد کجا می روی؟”
☘مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!”
☘گرگ گفت : “میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟”
☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار می کردند.
☘یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت : “ای مرد کجا می روی ؟”
مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!”
☘کشاورز گفت : “می شود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم
☘زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند
و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است ؟”
☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.
☘شاه آن شهر او را خواست و پرسید : “ای مرد به کجا می روی ؟”
مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!”
☘شاه گفت : ” آیا می شود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و
ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟”
☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد
جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازهای را که در را ازش سوال شده بود با وی در میان گذاشت و گفت :
☘“از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!” و مرد با بختی بیدار باز گشت…
به شاه شهر نظامیان گفت : “تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت می دهد،
با مردم خود یک رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شرکت نمی کنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی،
زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.
☘و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و
همراز، مردی که در جنگ ها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد.”
☘شاه اندیشید و سپس گفت : “حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم.”
☘مرد خنده ای کرد و گفت : “بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و
بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!”
و رفت…
☘به دهقان گفت : “وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است،
که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست.”
☘کشاورز گفت: “پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است،
بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو می باشد.”
☘مرد خنده ای کرد و گفت : “بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم،
من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!”
و رفت…
☘سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت:
☘“سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و کور مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!”
خواننده محترم شما اگر جای گرگ بودید چکار می کردید ؟
☘بله. درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم می کردید،
☘مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar
#گزارش_تصویریll
به مناسبت هفته وقف محفل انس با قرآن در صحن امامزاده مراد اشکذر برگزار شد
با حضور رییس اداره اوقاف آقای سیدی و فرهنگی اداره اوقاف اشکذر آقای سیدی
قاری قرآن بینالمللی آقای دستجردی
سخنران :استاد گرامی
مداح اهل بیت:آقای برامسی
تاریخ :1402/7/11
زمان :19. الی. 21
#مرکزافقامامزادهمراد
#اداره_اوقاف_وامور_خیریه_شهرستان_اشکذر
#پایگاهزینبکبریشهرستاناشکذر
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔️ eitaa.com/nehzat_ashkezar
💠@nehzat_ashkezar