🔸 باورکردنی نیست! ۱۵۵ دفتر بسیج دانشجویی خطاب به رئیسی نامه نوشتهاند که چون چهار ماه تا آغاز سال تحصیلی باقی مانده وزارتخانههای علوم و بهداشت باید گامهای بلندی برای ساخت خوابگاه بردارند.
🔹 تورم سر به فلک کشیده و مردم لنگِ نان شب ماندهاند و عزیزان دغدغهشان این شده که اراده جدی برای افزایش زاد و ولد و جوانسازی جمعیت مشاهده نمیشود!
🔸 ببینید با چه اعتماد به نفسی نوشتهاند: «ضرورت دارد خوابگاههای دانشجویی و افزایش ظرفیت و تجهیز و بهسازی آنها برای پایان بخشی بر دغدغه همیشگی دانشجویان و ارتقای هر چه بیشتر سطح رفاهی آنان در اولویت کار وزارتخانههای علوم و بهداشت و تمامی دانشگاههای کشور قرار گیرد».
🔹 بیشتر دانشگاههای کشور در پایتخت و شهرهای بزرگ ساخته شدند که حالا سانت به سانتِ زمینشان قیمت طلا را دارد. اولویت کدام باید باشد: انتقال دانشگاهها به شهرهای کوچک یا ادامه تمرکز در شهرهای بزرگ؟ تشویق دانشجوها به زندگی بین مردم یا ساخت محیط ایزوله در شهرهای گران؟ ارتباط دانشجوها با جامعه یا به پرواز درآوردن تخیلات و توقعاتشان؟
🔸 حیرتانگیز است! در شرایط اضطراری که رهبری هم تورم را دغدغه ملی اعلام کرده میگویند دولت بحران در اقتصاد و بهداشت و درمان را رها کند و با هزینه نجومی امکانات رفاهی زیاد کند. چاه ویل هزینهها به حد کافی عمیق نیست؟ چند هزار میلیارد دیگر باید به بودجه وزارت علوم و بهداشت اضافه شود؟
🔹 از اینها گذشته، بسیاری از دانشجوها مهاجرت خواهند کرد بسیاری هم به دولت فحش میدهند و هر نوع حمایت (به نفع کارگر و مستضعف) را با انگهایی مثل اقتصاد دستوری محکوم میکنند، ارزشی و سکولار هم ندارد، مملکت پر از نئولیبرالهای ریشو شده. اگر قرار است خروجی دانشگاه جامعه را طبقاتیتر و وضع مردم را بدتر کند چرا پولش از بیتالمال برود؟
🔸 برادران بسیجی، واقعا چرا؟! اسلحه پشت سرتان گذاشتهاند تا به هر قیمتی اشتباهات کلان را دامن بزنید یا چیزهایی بخواهید که مردم بگویند اینها هم به فکر خودشان هستند؟ عهد بسیج با مردم کی و کجا چنین بوده؟ سرباز خمینی و خرجتراشی برای دولتی که تا خرخره در بحران رفته؟ باورکردنی نیست!
دانشطلب
🔸فصل عداوت گذشت، وقت ریاست رسید.
این بابا هم رگ خواب مسئولین اومده دستش
#بچه_زرنگ
#ابن_الوقت
#ننرهای_سر_سفره
افاضات جدید #لعنت الله بیگدلی
‼️مرزهای خریت بازهم توسط اصلاح طلب ها جابجا شد!
حقد و کینه داره خفه شون میکنه این حریصان شیفته قدرت و ثروت رو ... اینا از همون دست آخوندایی هستن که امام خمینی فرمودند: در جهنم از بوی تعفن شون جهنمیان فرار میکنن!
🔺️زهرا عجمیان اواخرِ حرفهایش گفت: «اما ما باید شهید شویم تا شناخته شویم!» پایانبندی گلههایش بود. تیر خلاصی که مایهای جدی از حقیقت داشت. تو گویی نسبت میان دنیا و آخرت، شهادت و مرگ، حیات و زندگی با تمام مظاهرش از جمله ثروت و فقر، فراموشی و یاد، آگاهی و ناآگاهی، حرکت و سکون در همین یک جمله تجلی کرده باشد تا بیش و پیش از آنکه وجودِ شهید و موقعیتش را به زبان خواهرش آشکار کند، راویِ خودِ زهرا باشد.
زهرا بیآنکه بخواهد خودش را در قالب پرسشی اساسی روایت کرده بود: «چرا باید به عدهای که میانهای هم با انقلاب ندارند، آنقدر امکانات مالی و بها بدهند که بزرگ شوند، مشهور بشوند و بعد توان اثرگذاری بر جامعه و مردم را پیدا کنند؛ اما ما باید شهید شویم تا شناخته شویم؟!»
نشریه سوره
#روحالله_عجمیان
عبدالحمید هم بازداشتگاه درست کرد😟
رسانه دفتر مولوی عبدالحمید خبر داد اعضای این دفتر، اخیرا فردی را «بازداشت» کرده و مورد «بازجویی» قرار دادهاند!
🔻دفتر مولوی عبدالحمید، امام جماعت مسجد مکی زاهدان ساعتی پیش در کانال تلگرامیاش نوشت: «یک فرد مشکوک» که «ظاهرا با برخی نهادها وابستگی دارد» در این مسجد «شناسایی و بازداشت» شده است!
🔻در این گزارش اشارهای به نقش پلیس در روند بازداشت و بازجویی نشده و عدم اشاره به نیروی انتظامی، این نگرانی را بهوجود آورده که بازداشت آن فرد، احتمالا خارج از سازوکارهای قانونی-قضایی و «بهتشخیص اعضای دفتر مولوی عبدالحمید» صورت گرفته است.
🔻رسانه دفتر امام جماعت مسجد مکی زاهدان همچنین نوشته «فرد مظنون اظهارات و اعترافات مختلفی کرده» که نشان میدهد بازداشتکنندگان از آن فرد بازجویی هم کردهاند!
🔻در پایان این گزارش، از مخاطبین خواسته شده «نگران نباشند و آرامش خود را حفظ کنند» ولی اشارهای به نهاد قانونی و سازوکاری که این فرد را تحت بازداشت قرار داده نکرده است که همچنان این نگرانی را بهوجود میآورد که فرد مورد اشاره، به صورت خودسر و بدون ضابطه تحت بازداشت قرار گرفته است.
امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«...اگر يكي از آنان دست به خيانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خيانت را تأييد كردند، به همين مقدار گواهي قناعت كرده، او را با تازيانه كيفر كن، و آنچه را كه از اموال در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خوار دار و خيانت كار بشمار و قلاده بدنامي به گردنش بيفكن.»
هنگامى كه امیر مومنان علی علیه السلام از خيانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى كه نامه ام به دستت رسيد، فورا ابن هرمه را از مسئوليت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى كن و همه را از اين كار با خبر نما تا اگر شكايتى دارند، بگويند. اين حكم را به همه كارمندان زير دستت ، گزارش كن تا نظر مرا بدانند. در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاك خواهى شد و من هم به بدترين وجه تو را از كار بركنار مى كنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.
اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج كن و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپايش زنجير بزن ، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى و يا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموزد و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مى بيند آن كس را مى زنى و زندانى مى كنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه را، مگر آن كه براى جانش ، بيمناك باشى كه در اين صورت او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوقش را قطع كن.
همان طور که ملاحظه می شود ، علی علیه السلام ، بر خلاف زندانیان دیگر که افرادی عادی بوده اند ، بر کارگزار متخلف خود محدودیت هایی جدی حتی در زندان اعمال می کند زیرا وقتی مسوولان نظام به حقوق مردم تعدی می کنند ، تنها یک مجرم معمولی نیستند بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شده اند و باید به گونه ای مجازات شوند که دیگر مسوولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.
در موردی دیگر يكى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال اين مردم را به سويشان بازگردان، كه اگر چنين نكنى و خداوند مرا بر تو چيره سازد، با تو كارى خواهم كرد كه نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشيرم كه هر كس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر كارى را كه تو كردى حسن و حسين كرده بودند، از من نرمشى نمى ديدند، و به مرادى نمى رسيدند، تا آن كه حق را از آنان بازگيرم، و باطلى را كه از ستم آن دو پديد آمده، نابود سازم.