📎🔴 حسین شریعتمداری/ یک کلام، ختم کلام!...
♦️۱- «جابهجایي تابلوها» یکی از ترفندهای شناختهشده عملیات روانی است. حریف در این ترفند، مشکلات و پلشتیهایی را که خود عامل و پدید آورنده آن بوده است به طرف مقابل نسبت میدهد! و با اصرار و تکرار بر این جابهجایي دو هدف مشخص را دنبال میکند، اول؛ تبرئه خود از تخلفات، قانونشکنیها و ناهنجاریهایی که مرتکب شده است و دوم؛ مدیریت افکار عمومی علیه جریانی که با آن به دشمنی برخاسته است. آمریکا، انواع تحریمهای ضدبشری را علیه ایران اسلامی به کار میگیرد و در همان حال مشکلات ناشی از تحریمها را
(که بسیاری از آنها، به لطف خدا و تلاش دولت سیزدهم خنثی شده و یا درحال خنثی شدن است) به ایران نسبت میدهد! آشوب و بلوا به راه میاندازد، انسانهای بیگناه را به قتل میرساند، اموال عمومی را به آتش میکشد و... جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم میکند! مدعیان اصلاحات از منتقدان با انواع فحش و ناسزا نظیر؛ «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعففکری، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات و... »! استقبال میکند، و حالا بیانیه میدهد که چرا به انتقادها پاسخ مناسب نمیدهید؟! خزانه را با هزاران هزار میلیارد تومان بدهی به دولت سیزدهم تحویل میدهد و اکنون ایراد میگیرد که با ثروت ملی چه کردهاید؟! و...
بهرهگیری از این ترفند قصهای است که سر دراز دارد و از دیرباز مورد استفاده دشمنان بوده است. بازهم به عنوان مثال، در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از آتشافروزان اصلی آن جنگ بودند، ادعا میکردند به خونخواهی عثمان در مقابل امیرالمومنین، علی علیهالسلام به تخاصم ایستادهاند! این ادعا در حالی بود که آنها خود خلیفه سوم را به قتل رسانده بودند و همگان شاهد بودند که حضرت امیر(ع)، فرزندان خود،
امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را با جمعی دیگر از یاران به مقابله محاصرهکنندگان خانه عثمان فرستاده و محاصره را شکسته و آب و غذا به آنان رسانده بود. امیرالمومنین(ع) در این باره میفرمایند؛ «إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ ... آنها [طلحه و زبیر] حقی را مطالبه میکنند که خود ترک کردهاند و خونی را میطلبند که خود ریختهاند». ...
💢نقش بازیهای رایانهای و آنلاین در ورود سریع اعتراضات به خشونت را چگونه ارزیابی میکنید؟
🔹تحلیل محتوای بازیهای رایانهای در طول دهههای اخیر، حاکی از تأثیر قابل توجه آنها در باورها، ارزشها و رفتارهای امروزی نسل ماست.
🔸ماهوارهها و فضای مجازی و حتی برخی برنامههای صدا و سیما نقش مهمی در روحیه نوجوانان نسل امروز داشته است.
🔹بر اساس مستندات موجود، بازیهای رایانهای و آنلاین در برخی از جوانان که در حوادث اخیر دست به اغتشاش زدند تأثیرگذار بوده است، زیرا در خلال این بازیها از یک سو هم نوعی ذهنیت آرمانی برای مخاطبان ساخته میشود که طی آن، درگیری و ارتکاب به خشونت به عنوان یک امر عادی و البته مطلوب تلقی میشود و از سوی دیگر، در خلال این بازیها، برخی تکنیکها و شیوههای درگیری به طور مستقیم و غیرمستقیم آموزش داده میشود.
🔸در جریان حمله برخی نوجوانان به خودروهای پلیس و انجام برخی حرکتهای خاص توسط آنها میتوان الگوگیری آنها از این بازیهای رایانهای را به وضوح دید.
⛔️سند منتشر شده در کتاب« شون دولین » در دیدار هاشمی رفسنجانی با هنری کیسینجر
🔹هاشمی در قبال حمایت غرب و آمریکا از وی قول پایان جنگ، خروج افراطیها از کشور و رابطه با غرب را داد.
در کتاب شون دولین در مهرآباد، سند مذاکره محرمانه اکبر هاشمی رفسنجانی و هنری کیسینجر در ژاپن منتشر شده است.
در این کتاب آمده است که طی سفر همزمان «کیسینجر» و «هاشمی» به ژاپن در تیرماه ۱۳۶۴، هاشمی رفسنجانی با هنری کیسینجر دیدار و گفت و گو کرده و این دیدار به طور «سری» صورت گرفته است.
بر اساس سند منتشر شده در کتاب شون دولین در مهرآباد، اکبر هاشمی رفسنجانی در این ملاقات به هنری کیسینجر تاکید کرده است:
وی قدرتمندترین مهره جمهوری اسلامی است و چنانچه ایالات متحده آمریکا از وی حمایت کند، حاضر است به نحوی آبرومندانه به جنگ جمهوری اسلامی و عراق پایان دهد.
🔹در این ملاقات هاشمی رفسنجانی به هنری کیسینجر اطمینان داده است که در صورت برخورداری از حمایت آمریکا، مذهبیون افراطی و چپ گرا را سرکوب خواهد کرد و به کلیه فعالیتهای جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران پایان خواهد بخشید.
هاشمی رفسنجانی در این ملاقات که بیش از یک ساعت به طول انجامید- یادآور شد در صورتی که از غرب اطمینان حاصل کند، به تدریج نیروهای افراطی را از صحنه بیرون خواهد کرد و رابطه عادی با غرب و به ویژه آمریکا را مورد تجدید نظر قرار خواهد داد.
#نفوذ
✍🏻نکاتی در خصوص فراخوان سه روزه...
1⃣فراخوان، محله محور است. اجرای راهبرد میانسطح همچنان ادامه دارد.
2⃣ فراخوان برای سه روز آن هم به صورت پیوسته و شبانهروزی اقدامی جدید است و نشان میدهد انتخاب زمان مشخص جواب نداده است. همچنین آنها ساعت ۱۱ صبح را به عنوان مبداء انتخاب کردهاند. این ساعت قبلا در دانشگاه و بازار جواب داده بود اما در کف خیابان غالبا ظهر و غروب جواب میدهد لذا انتخاب از ۱۱ صبح تا سه شبانه روز نشان دهنده این است که میخواهند از همه ظرفیتها استفاده کنند.
3⃣اگر خاطر دوستان باشد در اوایل مهرماه گفته بودیم پس از یکماه کار پیوسته، آنها به سمت اغتشاش رویداد محور خواهند رفت. تاکنون مراسمات چهلم هدف بوده است. سه روز انتخابی، سالگرد فتنه بنزینی ۹۸ است! به طور عادی آنها حتی اگر موارد اخیر پیش نمیآمد برای این سه روز برنامه داشتند حتی در سال گذشته با ماجرای هک پمپ بنزینها. طبعا سعی خواهند کرد با کشتهسازی، مبدا زمانی جدیدی برای آشوب آفرینی ایجاد کنند. زمانهای بعدی احتمالا ۱۶ آذر، سالگرد اعتراضات دی ۹۶ و هواپیمای اوکراینی خواهد بود. برای همین هدف گفتیم آنها قصد داشتند در روزهای ابتدایی کار، جنینی را در کف خیابان متولد کنند که به دو سر داخلی و خارجی متصل بود اما ناکام ماندند.
4⃣تحریمهای همزمان امشب اتحادیه اروپایی و انگلیس، چراغ سبز و اعلام حمایت بود!
5⃣یکی از کلیدواژههای پرتکرار برای این سه روز، اعتصابات سراسری است. همین یک هفته پیش فرد تهران نشین از پیوند اعتصاب به جنبش مهسا امینی گفته بود! یک ارزیابی نیز این است که این سه روز، تستی برای آینده خواهد بود؛ تست اعتصابات، ساعت، و انتخاب آخر هفته برای فراخوان.
6⃣دو روز آخر مهمتر از روز اول است. یک فرمول اثبات شده و مشخص وجود دارد؛ اگر همراهی مردمی نبینند، فضا را تصاعدی رادیکال میکنند. لذا باید منتظر پیوست امنیتی داخلی و خارجی نیز بود. با توجه به شدت دستگیریها، اگر تعدادشان کم باشد، حداکثر خشونت و اقدامات نمایشی پرسروصدا قطعی است.
🔻۴٠ سال پیش مردم اصفهان فقط در روز ٢۵ آبان با حضورمیلیونی ٣٧٠ شهید رو تشییع کردن و بعد مراسم اتوبوس اتوبوس جوانان دسته گل به جبهه اعزام شدن.
👌 ملتی که اینطوری #برای_ایران و آرمانش شهید داده با ۴ تا فراخوان و شلوغ بازی جا نمیزنه!
خلاصه روز بدی رو برای فراخوان انتخاب کردین😊
🔴 درباره تلخی خیابانهای شهر
🔻چند عکس از برهنگی منتشر کرده و زیرش با ناامیدی نوشته است: روز به روز بدتر می شود.
🔸بله. حق دارد. طبیعی است که مومنین از اباحه گری در شهر دلچرکین شوند.
اما ماجرا چنین نخواهد ماند.
💢به چند دلیل.
1⃣ اینکه برهنگی وبی حجابی به جهت کمی بیشتر نشده است. عیان تر شده است. اینها که کشف حجاب کردند که قبلا محجبه نبودند. همین بودند کم و بیش. یک نمونه اش سلبریتی هایی که اخیرا کشف حجاب کردند. مثلا علیدوستی قبلا حجاب داشت؟!
2⃣ اینکه بخشی از این بی حجابی از سر برانگیختگی اعتراضی است. این هیجان می گذرد و عقلانیت حاکم می شود. مردم ما عفیف اند. فرهنگ شان که یک روزه تغییر نمی کند.
3⃣ اینکه این مارپیچ سکوت اجتماعی برای این روزهای برزخی است. این نیز می گذرد. نهی از منکر اجتماعی رها نخواهد شد. ولو در حد یک اخم ساده با ادبار اجتماعی مواجه خواهند شد. حتی از سوی محجبه های عرفی.
4⃣ اینکه نظام از صیانت و مراقبت از ضرورت دین نخواهد گذشت. مدارای ناشی از التهاب ها می گذرد. قانون حاکم می شود؛ البته با تدبیر و درایت و اصلاح رویه های غلط گذشته.
و اما پنجمی را مطمئن نیستم. امیدوارم چنین شود؛ اینکه مدیران و مسوولین فرهنگی و حوزوی از این حوادث اخیر به هوش شوند و بار روزی زمین مانده ۴۰ سال گذشته را بدوش بکشند. دعاکنیم این صحنه ها را ببینند و وجدان درد بگیرند...
✅یک حرف باقی ماند.
خیابان های شهر خیلی هم تلخ نیست. دقیق تر شویم. مگر بنا به ظاهر و گفته ضدانقلاب، بی حجابی آزاد نشده است؟ چرا اکثریت مردم بی حجاب نشدند؟ شاید من و شما کمتر متوجه این دارایی شویم. اما ضدانقلاب فهمیده تیرش به سنگ خورده است. او فکر می کرد شل حجاب ها فردای حذف قانون کشف حجاب می کنند. او نمی دانست مردم ما هر سطحی از حجاب شان را حجاب می دانند و پاسدار آنند.
"تابستان در پاییز"
"اعتراضات مردمی"؛
این تعبیری است که از آنچه این روزها در شهرهای ایران میگذرد "روایت" و بزرگنمایی میشود.
اما
"اعتراض"، چه نسبتی و سنخیتی با "قتل" ، "آدمسوزی" ، "شکنجه" ، "رکیکگویی" ، "برهنگی" و ... دارد؟! این چه اعتراضی است که حتی حداقلهای "امنیت" و "اخلاق" را نیز بر باد داده است؟! آیا این جز همان رفتار آنارشیستی و دیکتاتوری است که بهانه اعتراضی شان است؟!!
و اما
کدام "مردم"؟! بر فرض ناصواب که اینان در کف خیابان، بخش اندکی از مردم باشند، آیا یک "اقلیّت مطلق" و بی منطق میتواند برای "همه" تصمیم بگیرد؟! تکلیف منطق حکمرانی با "انتخابات" مشخص میشود یا با "اغتشاشات"؟! قاطبه مردم ایران اسلامی، قطع به یقین اینگونه نیستند.
فرصت و مجال فراوانی به این جماعت اغتشاشگر بی منطق و لاشخورهای قداره کش داده شد. اینک باید به جای "صبر و حوصلهی جمالی"، "هیبت جلالی انقلاب" را ببینند.
چه بسا باید در "پاییز ۱۴۰۱"، بار دیگر خاطره "تابستان ۶۷" را بازآفرینی کرد.
بگذار بدخواهان و برعندازان و اربابانشان این "قاطعیت منطقی" را "سرکوب" بخوانند و جای "جلاد" و "شهید" را عوض کنند؛ آنجا که "جان مردم"، بیارزش شده است، نباید از مکر و خدعهی واژهها هراسی به دل راه داد. "امنیت مردم"، خط قرمزِ نظام جمهوری اسلامی است که برای تحقق آن خون هزاران هزار شهید به زمین ریخته شده و خون دلها خورده شده. اگر بناست عدهای کشته شوند، این عده باید اغتشاشگران بی صفت و شغالان بی ارزش باشند نه مردم و نیروهای نظامی و امنیتی. "خشونتِ مقدس"، همین است، همچون "دفاع مقدس"....
#دفاعهمچنان_ادامهدارد
📍پیام جدید آمریکا به ایران
شنیده شده که چند روز پیش آمریکا از طریق عمان به #جمهوري_اسلامي پیام می دهد که اگر می خواهید #اغتشاشات در ایران تمام شود #برجام را امضا و مذاکره در مورد موشک را آغاز کنید!
🔻پ ن:
اغتشاشگران، ماموریت دارند ایران را به آتش و خون بکشند تا زمستان غرب گرم شود!
# دوگانه شبهه- شهوت
1️⃣ یادش بخیر! دوران اوج جوانی ما مصادف بود با دولت اصلاحات، به یک باره فضای جامعه آن قدر تغییر کرد که نگرانیهای شدید از آینده انقلاب و یاس از آن شاید برای اولین بار به وجود آمد.
ویژگی بارز دوره اصلاحات هجوم سونامی گونه اندیشههای غیر دینی و غیر انقلابی بود. کتابهای اعتقادی که جای خود دارد حتی کتابهای فقهی مثل شرح لمعه را سطر به سطر خوانده بودند و برای هر تکهاش شبههای و اِنقلتی طرح میکردند.
فضای جامعه شده بود آشنایی با اندیشههای جدید مثل پلورالیسم، هرمنوتیک، قرائتهای نو از دین و ادعای اعتبار همه قرائتها از دین. از سوی دیگر تقبیح اندیشه مقاومت و انقلاب و تحمیل سنگینترین خودتحقیریها در بعد سیاسی.
دانشگاه شده بود محل بحثهای داغ، ما تازه با بعضی از این مفاهیم آشنا شده بودیم و خدای را سپاس که فیلسوف گرانقدر مرحوم آیت الله مصباح یزدی دغدغهی فوقالعادهای برای اقناع ذهن جوانان داشت، حقیقتا از آن موج شکگرایی سهمگین نجاتمان داد.
خلاصه آن که خط درگیری ما "شبهه" بود.
2️⃣ اما اکنون خط درگیری شهوت است، جنبش تنانگی! جنبشی که انگیزه قویاش زیست حیوانی است. تعارف نداریم! اخلاق الهی که جای خود حتی اخلاق انسانی را هم در این جنبش نمیبینیم. یک زیست حیوانی کاملا عریان.
از تقابل با سروش و کدیور و عطاء الله مهاجرانی رسیدیم به تقابل با فلان فاحشه هالیوودی و بهمان فوتبالیست خشک مغز!
عجب انحطاطی!
آن دوران میشد گفتگو کرد، منطقی وجود داشت هر چند نه چندان درست و مستحکم، اما این جنبش نمیتواند حرف بزند، حرفی ندارد که بزند، میخواهد عقدههای جنسیاش را که در فلان فیلمهای کثیف دیده پیاده کند. بیاید به تو از چه بگوید؟ از این که میخواهم لخت شوم؟! میتواند بگوید اما نمیتواند دفاع کند، ترجیح میدهد جیغ بزند، فریاد بکشد.
3️⃣ نمیدانم تغییر خط درگیری از شبهه به شهوت را سقوط جامعه تعبیر کنم یا رشد جامعه، شاید دشمن دیده از عهده منطق و عقلانیت ما بر نمیآید و تمرکزش را برده بر تخریب از طریق شهوت.
هر چه هست امیدوارم این هیجان از بین برود تا امکان گفتگو فراهم شود.
?آنچه از «کشف حجاب» دیدم:
روایتبازی یک اقلیّتِ دیکتاتور
دوشنبه، ۲۲ آبان ۱۴۰۱. شهر تهران. پرسهزنیِ جامعهشناختی در ایستگاههای متروی گلبرگ و دروازه شمیران و تئاتر شهر و میرزای شیرازی در صبح و ظهر. تلاش داشتم که به یک «بُرش عینی» و «برداشت مستقیم» از واقعیّت اجتماعی دست بیابم و وضع حجاب دختران و زنان را فارغ از «عایقهای رسانهای» و «حائلهای روایی» مشاهده کنم. مشاهدهای که در قلب آن، «پرسش» وجود داشت و نه «پیشداوری». در طول یک ماه گذشته نیز به چنین مشاهداتی رو آورده بودم و در نقاطی از شهر، با دقت و تأمّل، از این زاویه به واقعیّت اجتماعی نگریسته بودم. مشاهداتم در امروز، مطابق با همۀ مشاهدههای قبلی بود و آنها را تأیید میکرد. و اماّ نتایج:
۱- تنها «پنج درصد» از دختران و زنان، «کشف حجاب» کرده بودند؛ یعنی «شال» یا «روسری» یا «مقنعه» بر سر نداشتند و «سر برهنه» در ایستگاههای مترو رفتوآمد داشتند. در اینجا، برآوردی دربارۀ تعداد زنان چادری یا شُلحجاب ارائه نمیکنم و پرسش خویش را به همین مسألۀ خاص، محدود میکنم. با مشاهدۀ این تعداد اندک، متعجب شدم که این همه غوغا و هیاهو برای «حجاب اختیاری» – که هدفی جز «کشف حجاب» نداشت – تنها معطوف به همین «پنج درصد» بوده است؟! بهعبارتدیگر، باید «قانون حجاب الزامی»، برچیده شود تا فقط این پنج درصد بتوانند کشف حجاب کنند؟! این پنج درصد، چه نسبتی با آن «روایتهای انبوه» دارند؟!
۲- بیحجابی در این پنج درصد، محدود به «برداشتن حجاب از سر» بود؛ بهطوریکه پوشش سایر قسمتهای بدنشان، عادی و عرفی بود. اینگونه نبود که چون حجاب از سر برداشته باشند، دربارۀ بخشهای دیگر بدن خود نیز همین منطق را دنبال کرده باشند و در آن قسمتها نیز دست به «ساختارشکنیِ پوششی» زده باشند. دراینمیان، تنها دَه خانم مشاهده کردم که برخلاف این بودند و پوشش قسمتهای دیگر بدنشان نیز زننده بود، از جمله اینکه شلوارشان تا نزدیکهای زانویشان بالا آمده بود، یا تیشرت تنگ پوشیده بودند و حجم بدنشان آشکار بود، یا یقیۀ تیشرتشان باز بود و ... .
۳- بهجز دو مورد، همۀ کسانیکه کشف حجاب کرده بودند، «شال بر دور گردن» داشتند، درحالیکه چنانچه قطعیّتی دربارۀ کشف حجاب وجود دارد، دیگر «انداختن شال به دور گردن»، معنا ندارد. دراینباره، کنجکاو شدم و دریافتم که بخشی از اینان احتمال میدهند که واکنش و برخوردی صورت بگیرد و همچنان مطمئن نشدهاند که حجاب اختیاری، برقرار شده است؛ بخش دیگری نیز وقتی به «محل زندگی» یا «محل کار» خود نزدیک میشوند، ترجیح میدهند که از وضع کشف حجاب، خارج شوند؛ و جالب اینکه بخش دیگر، گاهی موهای خود را میپوشانند و گاهی هم نمیپوشانند و هنوز به «جمعبندی» نرسیدهاند و میان این دو، یکی را «انتخاب» نکردهاند.
۴- دیگر اینکه پنج درصدی که به آنها اشاره کردم، هرگز محدود به «دهۀ هشتادیها» نبودند، بلکه آشکارا، «ترکیبی از همۀ نسلها» بودند و هیچ احساس نکردم که در آنها، غلظت دهۀ هشتادیها بیش از دیگران است. برخلاف نظریۀ «گسست نسلی»، مشاهده کردم که تعداد دهۀ هفتادیهایی که کشف حجاب کردند، بیش از دهۀ هشتادیها است، و حتّی تعدادی از آنها نیز زنان پیر هستند.
۵- «توزیع جغرافیاییِ» کشف حجاب نیز در همۀ ایستگاهها، یکسان بود و تفاوت خاصی میان این نقاط وجود نداشت؛ هر چند مشاهدات قبلیام نشان میدهد که باید میان «جنوب شهر» و «شمال شهر»، تمایز نهاد و در محلهها و مناطق شمالی، باید این رقم را به حدود ده درصد افزایش داد. در واقع، میان فرودستیِ اقتصادی از یک سو و کشف حجاب از سوی دیگر، همبستگی مثبت وجود ندارد، بلکه برعکس است. ازاینرو، جریان اغتشاش در ماه گذشته در تهران، بیاعتنا به «مطالبههای اقتصادی» بود و «دغدغۀ معیشت» نداشت، بلکه «آزادی پوشش» را دنبال میکرد.
۶- «مواجهۀ دیداری و چشمیِ مردم» با کسانی که کشف حجاب کرده بودند، هنوز به صورتی است که گویا کشف حجاب در «وضع ضدّهنجاری» قرار دارد؛ یعنی عموم مردم با «دیدۀ تعجب» به اینان مینگرند؛ چنانکه حرکت این افراد در میان مردم، با «نگاههای طولانی و خیرۀ» دیگران توأم است. البتّه ازآنجاکه این نگاهها، خاص مردان نیست و زنان نیز نسبت به این زنان، چنین دیدی دارند، چندان نباید نگاههای مردان را بر تمنّاهای جنسی و لذّتطلبیِ مردانه حمل کرد. هرچه که هست، همچنان کشف حجاب بهعنوان یک «کنش نابهنجار و غیرعادی» تلقّی میشود و ما با موقعیّت تثبیتشدگی و جاافتادگی این کنش، فاصله داریم.