eitaa logo
نوشته
96 دنبال‌کننده
127 عکس
138 ویدیو
2 فایل
احادیث کاربردی سخنان زیبا و کاربردی حکمت
مشاهده در ایتا
دانلود
مراقب سخنانمان باشیم!!! انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى‌آورد مگر اينكه، فرشته‌اى مراقب و آماده [براى ضبط آن] نزد او حاضر است! ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ [18]
ثواب دیدار مومن چقدر است؟ «ای اسحاق! از دیدار برادرانت خسته نشو، زیرا مؤمن هرگاه برادر مؤمنش را دیدار کند و به او تحیّت گوید، خداوند تا روز قیامت برای او تحیّت و درود می‌نویسد و اگر با او مصافحه کند خداوند یکصد رحمت میان دو انگشت ابهام آنان نازل می‌کند که نودونه تای آن برای کسی است که همنشین خود را بیشتر دوست دارد، آنگاه خداوند نظر رحمت به‌سوی آن دو می‌افکند و هرکدام بیشتر رفیق خود را دوست بدارد. بیشتر با آن رحمت روبه‌رو خواهد شد و اگر با هم معانقه کنند رحمت الهی هر دو را فرا می‌گیرد و چون اندکی درنگ کنند و تنها خشنودی خدا را در نظر داشته باشند و قصدشان دنیا نباشد به آن دو گفته می‌شود؛ عمل از سرگیرید که خداوند گناهان شما را آمرزید و اگر از حال یکدیگر بپرسند، فرشتگان موکّل آن‌ها به یکدیگر می‌گویند: از این دو دور شوید که با هم سرّی دارند و خداوند آن را برایشان مستور داشته است». اسحاق می‌گوید: «گفتم؛ فدایت شوم! آیا در آن حال سخنان ما را نمی‌نویسند، درحالی‌که خداوند فرموده است: ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ اسحاق می‌گوید: دراین‌هنگام پسر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از دل آهی کشید و سپس گریست چندان که اشک محاسنش را فرا گرفت و فرمود: «ای اسحاق! خداوند فقط به فرشتگان فرمان می‌دهد که برای احترام این دو مؤمن هنگام ملاقات با یکدیگر از آن‌ها دور شوند. اگر فرشتگان سخن آن دو را نمی‌نویسند و کلامشان را نمی‌شناسند، کسی که نگهبان آن دو و دانای نهان و آشکار است آن را می‌داند». منقول از امام صادق علیه السلام سایت الوحی
فرشتگانی که انسان را حفظ می کنند إِنَّهُمْ مَلَائِکَهًْ یَحْفَظُونَهُ مِنَ الْمَهَالِکِ حَتَّی یَنْتَهُوا بِهِ إِلَی الْمَقَادِیرِ فَیُخَلُّونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَقَادِیرِ. امام علی (علیه السلام)- المُعَقِّباتُ؛ فرشتگانی هستند که او را از نابودی‌ها حفظ می‌کنند تا به تقدیراتش برسد؛ [وقتی تقدیر حتمی رسید] او را به دست تقدیرات سپرده و رها می‌کنند. له مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ براى هرکس، مأمورانى است که پى‌در‌پى، از پیش‌رو، و از پشت سر او را از فرمان خدا [حوادث غیر حتمى] حفظ مى‌کنند؛
اهدای عیوب أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. حديث امام صادق عليه السلام : دوست داشتنى ترينِ دوستان من ، كسى است كه عيب هايم را به من هديه دهد.
کسی را که عقرب نیشش زده بود نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آوردند. حضرت به او فرمود: می‌دانی برای چه این عقرب تو را زد؟ گفت نه آقا! نمی‌دانم. فرمود: یادت هست در یک جلسه‌ای فلانی به خاطر اینکه سلمان دوست ما اهلبیت است، یک زخم زبان و طعنه‌ای به او زد، اما تو حرفی نزدی و از سلمان دفاع نکردی در حالی‌که در آن امتحان تکلیفت این بود که دفاع کنی. (چرا تکلیفش این بود دفاع کند؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود:) برای اینکه اگر دفاع می‌کردی آن آدم‌هایی که در جلسه نشسته بودند نه به مال تو ضرر می‌زدند و نه به جان تو ضرر می‌زدند. برای همین بود که این بلا سرت آمد «دَخَلَ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَوَطِئَ أَحَدُهُمَا عَلَى حَیَّةٍ فَلَدَغَتْهُ، وَ وَقَعَ عَلَى الْآخَرِ فِی طَرِیقِهِ مِنْ حَائِطٍ عَقْرَبٌ فَلَسَعَتْهُ‏.. فَتَذْکُرُ یَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَیْهِ لِمُوَالاتِهِ لَنَا. فَلَمْ یَمْنَعْکَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا عَلَى أَهْلِکَ وَ لَا عَلَى وُلْدِکَ وَ مَالِکَ، أَکْثَرَ مِنْ أَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَهُ، فَلِذَلِکَ‏ أَصَابَکَ‏.»(مستدرک الوسائل/12/336) استاد پناهیان
با صبر، تحمل، توجه، محاسبۀ نفس و تزکیه سعی کن کم‌کم بفهمی خدا در هر امتحانی از تو چه می‌خواهد خدا چه امتحاناتی می‌خواهد از ما بگیرد؟ نمی‌دانیم. در این امتحانات ما چه‌کار باید کنیم؟ ان‌شاءالله اگر به همان چیزهایی که می‌دانیم عمل کنیم، خدا کمک‌مان می‌کند. ببینید این جهلی که در متن امتحان نهفته با آدم چه‌کار می‌کند و چه بلایی سرِ آدم می‌آورد! همین‌که مثلاً نمی‌فهمی چرا خدا دارد این امتحان را از تو می‌گیرد. البته ان‌شاءالله کم‌کم با توجه و با محاسبۀ نفس، بتوانی درک کنی و بفهمی. اصلاً خدا با زبان امتحان با بندگان خود سخن می‌گوید. پس برای اینکه زود بتوانی منظور خدا از یک امتحان را بفهمی، میانبر نزن و مترجم نگیر، اگر لازم باشد خدا خودش مترجم سر راهت قرار می‌دهد؛ ولی سعی کن کم‌کم خودت بفهمی، البته این نیاز به صبر و تحمل دارد. خودت را پاک کن و تزکیه کن تا بفهمی. استاد پناهیان
هر چه اراده کنیم همان خواهد شد؟؟؟ این سخنی که بعضی‌ها می‌گویند: «هر چه اراده کنید، جهان پیرامونی شما هم همین‌طوری خواهد شد!» بیشتر به یک لطیفه شبیه است که متاسفانه این را به عنوان رازهای عالم خلقت مطرح می‌کنند و دیگران را به خیالپردازی می‌کشانند و این روش را دین و آیین خود قرار می‌دهند. امروز هم بازار این نوع معنویت‌های کاذب و ساختگی گرم است. حتی بعضی‌ها در کنار این سخنان، آیات و روایاتی هم می‌آورند تا یک‌مقدار سخنشان اسلامی شود! ولی بحث ما دقیقاً برعکس اینهاست. وقتی می‌گوییم به مقدرات الهی نگاه کنید یعنی ببیند که نه اختیار شما نا محدود است و نه اینکه همۀ شرایط در اختیار شما قرار دارد. استاد پناهیان
جوانى كه خود را مهندس نفت‌ معرفى مى‌كرد و به اعتراف خودش حقوق كافى داشت و در حدود سی سال از سنش گذشته بود، از اين كه تا كنون موفق به ازدواج نشده است شكايت مى‌كرد و ناله‌ها داشت. او مى‌گفت: آخر نمى‌توانم از هر خانواده‌اى همسر اختيار كنم، بايد سراغ يك خانواده با شخصيّت و محترم! و هم‌طراز خودم بروم. امّا هنگامى كه سراغ آنها مى‌روم چنان ترسيمى از ازدواج و شرايط و مخارج آن براى من مى‌كنند كه تنها يك «مغز الكترونيكى» مى‌تواند آن را محاسبه نمايد! ... گفتم: ببينم منظور شما از «شخصيت و احترام و ...» سواد و معلومات كافى است؟ من خانواده‌هاى زيادى را به شما نشان مى‌دهم كه دختران تحصيل كرده با لياقتى دارند و آماده ازدواج با امثال شما هستند؟ يا اين كه منظور شما از شخصيت، داشتن صفات عالى انسانى و ارزش‌هاى اخلاقى و يا امتيازات جالب جسمى و بدنى است؟ باز چنين افرادى كم نيستند و در ميان خانواده‌هاى كم‌ثروت و امّا اصيل و نجيب چنين افرادى فراوانند. ولى گمان نمى‌كنم منظور شما هيچ يك از اينها باشد. منظور شما از خانواده با شخصيت و محترم و ... اين است كه عمو و عموزاده‌اش مدير كل و رئيس كل باشند و پدر و مادر او پر پول و ثروتمند، خانه و اتومبيل و زندگى پر زرق و برق و مرتبى داشته باشند؟ اين طور نيست؟ ... ديدم منظورش همين است. گفتم شما كه در زندگى چنين اشتباه بزرگى را مرتكب شده‌ايد كه شخصيّت را در اين امور مى‌دانيد، نه در امتيازات واقعى انسانى، بايد اين‌چنين در زجر و شكنجه باشيد. آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
معنای کفو و هم طرازی در ازدواج چیست؟ در روايات اسلامى با مسأله هم‌طراز بودن به اين مفهوم غلط كه در آن زمان‌ها در ميان قبايل و اجتماعات طبقاتى به شدت رواج داشت شديداً مبارزه شده و عموم زنان و مردان، دختران و پسران با ايمان را هم‌طراز معرفى نموده است. در روايات اسلامى مى‌خوانيم: «المؤمن كفو المؤمن» هر فرد با ايمان از هر فاميل و هر خانواده، و هر نژاد و طبقه‌اى باشد هم‌شأن فرد با ايمان ديگر است. بنابراين اگر موهومات مربوط به زندگى طبقاتى و رده‌بندى‌هاى اجتماعى برداشته شود، و طرفين ازدواج يكديگر را به خاطر آنچه ارزش انسانى و منطقى و عقلانى دارد بخواهند نه به خاطر پست‌هاى عموها و عموزاده‌ها، و ثروت و ماشين و املاك خاله‌ها و خاله‌زاده‌ها، مطمئناً اين مشكل حل خواهد شد. آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
غیرت ورزیدن بر پوشش حقیقت از نامحرمان از راه پرگویی محمدامین مروتی مولانا در دفتر ششم به حضرت حق خطاب می کند که: من تو را نمی بینم، چون تو روی من هستی و از حبل الورید به من نزدیک تری و از غایت قرب و نزدیکی تو را نمی بینم. پس اگر ندای یا یا سر می دهم که خطاب به مخاطب بعید است در واقع می خواهم از چشم اغیار پنهانی کنم که مرا و تو را نمی فهمند: انتَ وجهی، لا عجب اَن لا اَراه غایة القُربِ حجابُ الاشتباه جِئتُ اقرَب انتَ مِن حَبل الورید کم اَقُل: " یا! یا! "نداء للبعید با صدا کردن تو در بیابان، می خواهم نامحرمان را به غلط می اندازم: بل اغالطهم انادی فی القفار کَی اُکَتِّم مَن معی، مِمّن اَغار سپس قصة روگرفتن عایشه از کوری را که مهمان پیامبر بود، به عنوان شاهد مثال می آورد و می گوید عایشه در حجاب رفت چون از غیرت پیامبر بر خودش آگاه بود: چون در آمد آن ضریر از در شتاب عایشه بگریخت بهرِ احتجاب زان که واقف بود آن خاتون پاک از غیوریّ رسولِ رشک ناک گفت پیغامبر برای امتحان، او نمی‌بیند تو را کم شو نهان کرد اشارت عایشه با دست ها او نبیند، من همی‌بینم وِرا مولانا از این داستان نتیجه می گیرد که عقل بر زیبایی غیرت می ورزد. یعنی زیبایی و حقیقت و معنا را از نامحرم، مکتوم می دارد. چرا که چشم ایشان تابِ تور حقیقت را ندارد. بنابراین عقل حقایق و نصایح را در قالب تمثیل و تشبیه پنهان می کند و آشکارا بیان نمی کند: غیرت عقل است بر خوبیِ روح پر ز تشبیهات و تمثیل این نصوح اما مگر نه این که این حقایق از نامحرم پنهان است. پس چرا عقل بر محجوب ماندنشان غیرت می ورزد و اصرار می کند؟ با چنین پنهانیی کین روح راست عقل بر وی این چنین رشکین چراست؟ مگر نه این است که هر چشمی تاب دیدن نور را ندارد و نور آفتاب خود حجابِ خود است؟ از که پنهان می‌کنی ای رشک‌خو آن که پوشیدست نورش روی او؟ پس آفتاب نیازی ندارد تا خود را بپوشاند: می‌رود بی‌روی‌پوش این آفتاب فرطِ نور اوست رویش را نقاب مولانا در پاسخ این پرسش ها می گوید این غیرت از طرفی متمایل به حداکثر پنهان کاری از نامحرم است تا آن جا که حتی چشم و گوش خود را هم نامحرم تلقی می کند و لب از هرگونه سخنی بر می بندد: رشک از آن افزون‌ترست اندر تنم کز خودش خواهم که هم پنهان کنم ز آتش رشک گران آهنگ، من با دو چشم و گوشِ خود در جنگ، من چون چنین رشکیستت ای جان و دل پس دهان بر بند و گفتن را بهل اما این خاتمة کار نیست. از سوی دیگر این آفتای تاب مستوری ندارد و اگر آن را بپوشانی سر از روزن بر می آرد: ترسم ار خامش کنم آن آفتاب از سوی دیگر بدرّاند حجاب چنان که به مضمون حدیث قدسی خداوند گنج مخفی بود و می خواست شناخته شود و خلق را آفرید «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف» : گر بغرد بحر، غُرّه‌ش کف شود جوشِ احبَبتُ بِاَن اَعرَف، شود اما من حرف می زنم تا نامحرمان را به حرف زدن مشغول کنم تا متوجه روی و بوی گل نشوند که نه تاب و نه شایستگی آن را دارند. حرف زدن همان و در حجاب کردن همام: حرف گفتن، بستنِ آن روزنست عین اظهارِ سخن، پوشیدنست چنان که بلبل به نعره و گفتگو مشغول می شود تا بوی و روی گل را نهان دارد: بلبلانه نعره زن در روی گل تا کنی مشغولشان از بوی گل تا به قُل، مشغول گردد گوششان سوی روی گل نپرّد هوششان در حقیقت مولانا تعریضی به خداشناسی فلسفی و کلامی و استدلالی می زند که با حرف زدن و استدلال در باب خدا، از خداشناسی دیداری و شهودی محروم می مانند و در واقع همان سخن گفتن ها و دلیل آوردن ها رهزنشان می شود: پیش این خورشید کو بس روشنی ست در حقیقت هر دلیلی ره‌زنی ست
زمانی که رضاخان در دی ۱۳۱۴ خورشیدی سناریوی کشف حجاب را اجرا کرد و در اولین مراسمی که روز ۱۷ دی همسر و دخترانشان را بی‌حجاب به دانشسرای دختران آورد و در فواید کشف حجاب نطق کرد، یکی از کارشناسان استعمار انگلیس با شادمانی گفت: ما با این برنامه‌ای که در ایران اجرا کردیم (یعنی کشف حجاب) و آن را نیز از دربار سلطنت ایران آغاز کردیم، کاری کردیم دیگر صحنه‌ای که زمان نهضت تحریم تنباکو در دربار شاه قاجار (ناصرالدین شاه) رخ داد، تکرار نگردد! (اشاره به دفاع جانانه انیس‌الدوله، سوگلی ناصرالدین‌شاه ازمیرزای شیرازی و نهضت تحریم تنباکو در برابر انگلیسی‌ها.) باری، شادمانی این عنصر انگلیسی، بی‌جهت نبود و دیری نپایید که آثار خانمانسوز کشف حجاب رضاخانی نظیر فروپاشی نظام خانواده و عفت عمومی آشکار شد. محمدصادق ابوالحسنی
تیز می‌روی جانا، ترسمت که درمانی! هیچ کس، منکر شرکت خانم‌ها در امور اجتماعی، به ویژه مشاغل مهم و ضروری که صرفاً باید از سوی خود زنان صورت گیرد (نظیر طبابت و درمان خانم‌ها در امور مامایی و جراحی و...) نیست، اما بنیان کار را بر تقسیم کار‌های بیرون و درون خانه میان مرد و زن نهادن و هر یک از این دو عضو رئیسه در نهاد خانواده و اجتماع را در جایگاه طبیعی و اصلی خاص خویش قراردادن و آنگاه حق موارد استثنا و ضرورت را با درایت و پختگی اداکردن کجا و اینگونه دو اسبه و چشم بسته به استقبال نظام مدنی غرب شتافتن کجا؟! به قول شاعر: تیز می‌روی جانا، ترسمت که درمانی! محمد صادق ابوالحسنی