👼هیچ نوزادی مدیرعامل متولد نمیشود!
📚هیچ کتابی از صفحه ۲۶۷ آغاز نمیشود!
🌴هیچ دانهای به صورت درخت ۴۰ ساله رشد نمیکند!
👨هیچ کارمندی یک شبه بازنشست نمیشود!
👮هیچ سربازی را نمیشناسم که روز بعد سرهنگ شده باشد!
برای تحقق یک خواسته نیاز به #زمان است⏳
صبر داشته باش، به کار کردن روی خودت ادامه بده...
نتیجه به #زودی در یکی از روزها همراه با خورشید طلوع خواهد کرد.🌤
@nevisandesho ✍
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
💥 سلااااام.😊
حلول ماه بندگی خدا مبارک باشه 🌙
🌱 ماه رمضان امسال رو در مسجد مجازی #تنهامسیرآرامش تجربه کنید👇
همراه با کانال زیبای ماه بندگی خدا:
https://eitaa.com/joinchat/1310982249C343dffdaca
✅ از برنامه های معنوی این کانال استفاده کنید و به همه دوستاتون هم معرفی کنید👌
نویسنده شو✍
❓چگونه نویسنده شوم❓ بخش بیست و هشتم 💥۱۰ فرمان رونویسی موثر 📖 #رونویسی دقیقاً مثل مشقنوشتنهای
❓چگونه نویسنده شوم❓
بخش بیست و نهم
نوشتن با #جزییات📝
به گمانم نقطۀ تمایز نویسندۀ حرفهای و کسی که به تفنن انشا مینویسد، توجه به جزییات است.
البته منظورم از جزییات ردیف کردن انبوهی از توصیفهای ملالآور و اضافی نیست، در اصل هنر نویسندۀ حرفهای انتخاب جزییات مفیدی است که در خدمت هدف اصلی متن قرار دارند.🎯
درنهایت این تفاوت در شرح جزییات است که نویسندهها را از هم متمایز میکند.
چگونه با جزئیات بنویسیم؟
یک چالش مفید چیره شدن در توصیف جزییات:
⭕️مسواک زدن معمولاً بیش از سه دقیقه طول نمیکشد. آیا میتوانید همین سه دقیقه را در سه صفحه شرح بدهید؟ از حواس پنجگانهتان بهره ببرید.🖐
منظور از جزییات، رنگ و مارک و مزۀ خمیردندان را هم شامل میشود.
در این تمرین ملالآور، درسهای زیادی نهفته است!
@nevisandesho ✍
#داستان-کودکانه
پاداش بزرگ🌹
صدای زنگ مدرسه بلند شد.
بچه ها با سر و صدای زیاد وارد کلاس شدند.
هر کس سر جای خود نشست.
سینا هنوز داشت لواشکش را با لذت می خورد.
سپهر باقیمانده لقمه اش را در کیف گذاشت.
سهیل آب دهانش را قورت داد.
محمد گفت:
-امروز هوا گرمه. منم تشنه شدم.
سهیل گفت:
-ولی هوای کلاس خنکه.
معلم وارد شد.
همه از جا بلند شدند و سلام دادند.
معلم پاسخ داد و اشاره کرد که بنشینند.
سینا لواشکش را قورت داد.
هنوز بعضی ها با هم پچ پچ می کردند.
معلم کنار تخته رفت و گفت:
-بچه ها حالتون خوبه؟
همه باهم گفتند:
-بله.
-تعطیلات آخر هفته خوش گذشت؟
-بله.
-خدا را شکر. ماه رمضان مبارک باد.
امروز ازتون می خوام که چند خط انشا بنویسید.
خوب به تخته نگاه کنید.
بعد با خط زیبایی روی تخته نوشت
"روزه داری"
بعد رو به بچه ها کرد و گفت:
یک ربع بهتون وقت می دم.
فقط چند تا جمله بنویسید.
هنوز چند دقیقه نگذشته بود که سهیل با اجازه ای گفت، دفترش را آورد و روی میز گذاشت.
معلم به دفتر سهیل نگاه کرد که با خط خوش نوشته بود:
-روزه داری یعنی، به فرمان خدا از دلبخواهی هامون بگذریم. مثلا دلمان می خواهد بخوریم ولی این کار را نکنیم تا افطار صبر کنیم.
معلم آفرین گفت.
سهیل نشست. محمد با اجازه ای گفت و دفترش را آورد.
-روزه داری یعنی، از سحر تا افطار چیزی نخوریم. حتی اگر تشنه و گرسنه شدیم. پدر من در هوای گرم، روزه می گیرد و به سر کارش می رود.
معلم آفرین گفت و او نشست.
وقت تمام شده بود. ولی بعضی از بچه ها هنوز انشایشان را تمام نکرده بودند.
معلم ایستاد و گفت:
-بچه ها وقت تمومه. فقط چند تا جمله بنویسید.
سینا تو چی نوشتی؟
سینا گفت:
-خب آقا ما هم می دونیم روزه داری یعنی هیچی نخوریم. ولی آخه نمی شه، خیلی سخته. گرسنه می شیم. زنگ تفریح، خیلی تشنه می شیم.
هوا هم گرمه بستنی می چسبه.
همه بچه ها خندیدند.
معلم گفت:
-بله درسته. هر کس روزه بگیره توی اینگرما تشنه می شه. گرسنه می شه.
ولی می دونید خدا برای این رنج کشیدن، چه پاداش بزرگی گذاشته. بهشت را بهمون می ده.
سینا گفت:
-اَه !حالا کو تا بهشت. تا اون موقع که از گشنگی و تشنگی می میریم.
بچه ها خندیدند.
معلم گفت:
-پسر خوب، خدایی که ما رو آفریده خودش خوب می دونه که ما با روزه داری کردن، نمی میریم. خیالت راحت.
دوباره همه خندیدند.
معلم گفت:
-بچه ها کی روزه است؟
سهیل و محمد و چند تا دیگه از بچه ها دستهاشون را بالا بردند.
معلم گفت:
-آفرین. سینا دیدی که این بچه ها روزه گرفتند و زنده اند. مطمین باشید که اگر خدا به ما رنجی را می ده، حتما اندازه توان مون هست. تازه شما که هنوز به تکلیف نرسیدید، می تونید، بعصی روزها را روزه بگیرید. در واقع تمرین روزه داری کنید. حتی اگر روزه نیستید، جلوی دیگران چیزی نخورید.
بعد گفت:
-منم می خوام به بچه هایی که روزه می گیرند، جایزه بدم. شماها می تونید، زنگ تفریح و زنگ ورزش، داخل کلاس بمونید و نقاشی کنید یا برید نمازخانه و استراحت کنید. تازه سعی می کنم تکلیف کمتری بهتون بگم تا وقتی رفتید خانه تا موقع افطار استراحت کنید.
سینا گفت:
-آقا پس ما چی؟
معلم لبخند زد:
-شما مگه روزه ای؟
سینا گفت:
-نه. ولی از فردا منم روزه می گیرم. یا اگر نتونستم روزه بگیرم، به قول خودتون، جلوی دیگران چیزی نمی خورم. تمرین روزه داری می کنم.
یه کم گرسنگی و تشنگی بکشم، بهتر از اینه که هی مشق بنویسم.
همه خندیدند.
معلم گفت:
-آفرین، پس منم به کسانی که تمرین روزه داری می کنند، هم جایزه می دم.
روز بعد وقتی معلم پرسید :
-کی روزه است؟
همه کلاس دستها یشان را بالا بردند.
سینا خندید و گفت:
-آقا ما داریم تمرین روزه داری می کنیم.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
📸 تصویری کمتر دیده شده از مقام معظم رهبری بر سر مزار سعدی
🔺به مناسبت روز بزرگداشت سعدی
☀️💎☘️💞☀️💎☘️💞☀️
#زیارت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام💠
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ
وَوَصِیِّ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ
السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ رَسُولِ الله
السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیَنَ،
أَشْهَدُ أَنَّکَ یابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ أَمِینُ الله وَابْنُ أَمِینِهِ
عِشْتَ مَظْلُوماً وَمَضْیَت شَهِیداً،
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الإمام الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ،
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنِّی
فِی هذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
هدایت شده از طبیبِ جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭دختر باشی
مسلمان باشی
شیعه باشی
اهل افغانستان باشی
😭نام مدرسه ات سیدالشهدا باشد دیگر پرکشیدنت صدای کسی را در نمی اورد و شمعی برایت روشن نمی شود .
حاج قاسمم نبودنتدرایناوضاعکابل
بیشتربهچشممیآید😭
#افغانستان_تسلیت🖤
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
◣@Javaher_Alhayat ◢
━━━━✤✤✤━━━━