هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
⭕️ چطور میتونیم به نزدیک کردن ظهور امام زمان ارواحنا فداه کمک کنیم؟!🙄🤔
💥 با عضویت در کانال زیر، جدید ترین بحث کانال تنهامسیرآرامش با عنوان #دنیای_مدیریت_مومنانه رو دنبال کنید😊👇🏼👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
👆🏼👌💥
یه آشنا با لهجه ملیحش
منو صدا می زنه تا ضریحش
تو صحن پاک و فوج یاکریمش
هزار هزار دل یتیم ، مقیمش
بازم داره دریا تلاطم می شه
دلم تو سیل جمعیت گم می شه
آهای آهای ! کبوترای گنبد
شما بگین ، خودش منو صدا زد ؟
اینجا بوی غریبی گل می آد
بوی رضا ، بوی توسل می آد
اینجا فرشته ها یه حسی دارن
سر روی شونه های هم می ذارن
بس که ستاره تو حرم می باره
آیینه هم روشنی کم می آره
من اینجا عاشقی رو یاد گرفتم
نشونی از امام جواد گرفتم
شب که می شه ، یه آسمون ستاره
تسبیح عاشقا می شه دوباره
عاشقا که ماهو طواف می کنن
دیوای روسیاه غلاف می کنن
نسیم مهرش ، انتها نداره
کوچه بی نسیم ، صفا نداره
رو زخم عاشقاش که دس می کشه
دنیا تو روشنی نفس می کشه
بذار بگم راز شقایق اینه
آی آدما! دنیای عاشق اینه
این که شقایق ، دل پرخون داره
داغ مسافر خراسون داره ...
الهی زائر چشات شه این دل
اگه قبول کنی ، فدات شه این دل
هرکی دلش با تو باشه یه چیکه
تو آینه کاری حرم ، شریکه
مشهد تو یه آسمون حضوره
تبسم خدا تو قاب نوره
شمیم توس و عطر قائناته
مشهد تو سینه کائناته
با دست خالی اومدم ، کرم کن!
دل منو کبوتر حرم کن !
خدا می دونه برهوته شعرم
پر از خجالت سکوته شعرم
🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊
🏴🚩 @nevisandesho ✍
نویسنده شو✍
#در_مسیر_عشق قسمت چهارم مسافتی تقریبا طولان طی شد ازکوچه پس کوچه ها گذشتیم هوا خیلی گرم بود همگی
#در_مسیر_عشق
قسمت آخر
بعد از ساعتی استراحت حاجی دوباره همگی رو جمع کرد و گفت همگی سیصدتا عمود دیگه بیاین تا به موکب موردنظر برسیم وشب را آنجا
استراحت کنیم. می دانستم به زودی پاهایم تاول می زند.
چون بد جور اذیتم می کرد.
همراه خواهرانم راهی شدم.ولی باز خواهر بزرگم را بادوتا ازآشنا ها توشلوغی گم کردم.با خواهرکوچکم همراه شدم،توی راه ازبس آب می خوردم صدای خواهرم درآمد.طفلی خسته شده بود ازدستم😐 تاغروب ادامه دادیم به جایی رسیدیم که ایرانی ها برنامه داشتن نماهنگ بسیار زیبایی بود،که هرکس می رسید می ایستاد وباگوشی فیلم می گرفت.من وخواهرم هم رفتیم وفیلم گرفتیم .وباز دوباره حرکت کردیم. تارسیدیم به موکب مورد نظر ظاهرا دیر کرده بودیم چون حاجی بنده خدا منتظرمان بود .آن شب مثلا
می خواستیم استراحت کنیم
ولی مگه خوابم میبرد ،تاول پاهایم نمایان شد😢کمی ماساژ دادم وبهش رسیدم ولی فایده نداشت . همگی خوابیده بودن ولی من اصلا ،دوساعتی شد،که یکی از خانم ها کربلایی زینب همگی روباسروصدا بیدار کرد که خواب بسه بلند شین زودتر حرکت کنید تا زودتر برسیم صدای همگی در اومد. بعضی ها هم هنوز خواب بودن،وقتی نگاه ساعت کردند.
ساعت نزدیک دو بود 😳😢
به هرحال همگی بیدار شدن
ودر دل شب حرکت کردیم تاساعت شیش صبح باز دوباره استراحتی دوساعته وحرکت راستی توی مسیر پذیرایی می شدیم همه چی بود به لطف امام حسین ومردم عراق😊آره عزیزان خسته تون نکنم رسیدیم به شهر عشق،وعمودی که گنبد طلایی آقا دیده می شد😭😭حال وهوای همراهیان دیدنی بود.همگی باچشمان اشکبارسلام می دادن.ومن یاد ای شعر افتادم.
عشق یعنی به تورسیدن
یعنی نفس کشیدن تو
خاک سرزمینت عشق
یعنی تمام سال وهمیشه
بی قرارم برای اربعینت😭
همگی دلشان می خواست بروند زیارت ولی حاجی گفت
الان می رویم خانه دوستانم چون عده زیاد بود دوگروه شدیم ودر خانه دوستان حاجی برای استراحت وحمام
وشام ماندیم قراربود بعد ازشام برویم زیارت.ومن همچنان بی خواب بودم همگی ساعتی استراحت کردند.بالاخره راهی زیارت شدیم باخودم می گفتم چقدر
با اقا درد دل کنم ....ولی....
باوجود ازدحام وشلوغی وسفارشهای مکرر حاجی که مواظب باشید واگر شلوغ بود
ازدور سلام بدید ،مگه می شد
وباز من وخواهر کوچکم راهی شدیم باوجود صف های طولانی وسلام وصلوات رسیدم شور وشوق اشک ها و
لبخندها همگی تصویری شد
جلوی چشمانم 😭😭باورم
نمی شد خدایا شکرت ومن رسیدم زیر قبه آقا وبرای ظهور مولایمان دعا کردم وبرای همه کسانی که التماس دعا گفتند. گفته بودم که بیایم
غم دل باتو بگویم/چه بگویم که غم از دل برود چون به تورسیدم.ببخشید دیگه شعر معروف رودستکاری کردم😐.
وبعداز زیارت آقا به زیارت آقا ابوالفضل رفتیم .بماند که لحظات خوش آنجا را نمی شود شرح داد.روزبعد هم باز همگی راهی زیارت شدن سفر ما خیلی زود به پایان رسید عزیزان ومن نمی خواهم دیگه
از پایان سفر بگم برام سخته
جدایی وازبرگشتن گفتن من دلم را پای ضریحت جا می گذارم اقا...ودر آخرمی گم
آقای من زندگیم ودستت دادم
تواین مسیر افتادم ای عشق مادر زادم حسین.....
ودرمسیر عشق ادامه دارد... .
🌹🌹🌹🌹
نویسنده شو✍
🔝 🔺#درست_نویسی (بخش چهارم) ▫️حذف بیدلیل فعل حذف فعل در صورتی رواست که تکراری باشد. مثلاً در جمل
🔝
#تمرین
یکی از خصوصیات مهم نویسنده سرعتِ بالای بازآوری و فراخوانی کلمات جهت استفاده از آنها در نوشتن است، تمرینهای زیادی برای بالا بردن سرعت نویسندگی وجود دارد که یکی از آنها را امروز تمرین میکنیم.
شما یک کلمه را به دلخواه انتخاب میکنید مثل کلمۀ مادر و بعد فکر میکنید که مادر چه کلمۀ دیگری را به یاد شما میآورد. آن را مینویسید و بعد کلمۀ بعدی چه واژهای را به ذهن شما متبادر میکند و همین طور ادامه میدهید، این تمرین را هر روز برای خودتان تکرار کنید.
بعنوان نمونه 🔰
مادر> مریم مقدس> پولس> یهودی> اسرائیل>کودک> پستونک> شیر خشک> شوهر مهناز افشار> قوه قضائیه>رئیسی> بانک سرمایه> کلاه برداری> پاپاخ>سمفونی مردگان>بتهوون>دی مینور> گیتار> سول>...
❓
راستی یک سوال:
آیا جناب داستایوفسکی رفت کلاس نویسندگی خلاق؟
نه❗️فقط خواند و نوشت و خودش سر در آورد.
🔶فرمولِ طلایی نویسندگی زیاد خواندن و زیاد نوشتن است، همین و بَس، خود به خود اوستا میشوید.
و نکتۀ مهم بعدی هم اینه که دغدغه مند باشید، نویسندگی ابزاره، مثل سیم چین میمونه، بُت نشه براتون، ازش استفاده کنید برای ترویج مکتب تون، برای انتقال علم و تجربه، اگر إن شاء الله روزی کتابی نوشتید، مدیون درختهایی که زمانی برای کاغذهای کتاب شما قطع شدند نَشید.🌳📝
💐
@nevisandesho ✍
بگذار تا غزل بشوم در هوای تو
ای مبتلای شعر منم مبتلای تو
گفتی که ابر باش ولی شعر گریه کن
گفتم به روی چشم، ولی با دعای تو
گفتی که هر غزل صلهء شعر قبلی است
گفتم چه اعتقاد قشنگی،فدای تو
شعری بخوان! برای دلم با ردیف «نور»
ای واژه واژه نام علی روشنای تو
شعری بخوان که پر بکشد روح خاکی ام
«در حس وحال عشق زلال» صدای تو
هر سال یک دهه دل من شور میزند
مانند واژه های تو در نوحه های تو
سید! خدا کند که از این جا به بعد شعر
باشی کمی به جای من و من به جای تو
یک لحظه طعم «عشق زلالت» برای من
«تصویر صحن خلوت وباران» برای تو
بگذار اعتراف کنم بیت بیت بیت
شعری نگفته ام که در آن رد پای تو ــ
پیدا نباشد آینه وار ای رفیق شعر
ای انتهای شاعری ام ابتدای تو
از خود رها به خانهء «پروانه»می رود
در هر غروب جمعه دلم پا به پای تو
یادت که هست کنج حرم ،روبه روی عشق
گفتم تمام حرف دلم را برای تو
با خط غم ،میان گهر شاد سینه ام
شعری نوشته ام به امید رضای تو
💓
@nevisandesho ✍
نویسنده شو✍
🔝 #تمرین یکی از خصوصیات مهم نویسنده سرعتِ بالای بازآوری و فراخوانی کلمات جهت استفاده از آنها در
🔝
🔺#درست_نویسی (بخش پنجم)
حروف سه دسته است: ربط، اضافه و نشانه.
حرف ربط، واژهها یا جملهها را به هم ربط میدهد و به این قرار است: اگر، اما، باری، لیکن، نیز، ولی، با اینکه، آنگاه، از بس، هم، یا و… .
حرف اضافه، کلمه یا گروهی از کلمات را به فعل یا به صفتِ برتر و مانند آن نسبت میدهد و آنها را متمم یا وابستهٔ آن میکند.
حروف اضافه به این شرح است: الّا، اندر، با، بدون، بر و… .
حرف نشانه یا نقشنما برای تعیین جایگاه دستوری کلمه در جمله است؛ مانند ای، یا و را.
گاهی استفاده از حروف ربط و اضافه و نشانه، با قاعده نیست؛ برای نمونه:🔰
۱. حرف «از» در جملهٔ «تیم عربستان از ایران باخت» خطاست❌ و باید بهجای آن «به» میآمد.
۲. حرف اضافهٔ «به» برای کلمهٔ «باور» درست نیست و مثلاً نمیتوان گفت: «من به خدا باور دارم.»❌ درست این است که بگوییم: «من خدا را باور دارم.» یا «من به خدا عقیده دارم.»
۳. «تا» برای بیان مقصود و هدف است، نه نتیجه و حاصل قهری؛
بنابراین جملهٔ زیر به ویرایش نیاز دارد:
«آنقدر غذا خورد تا مریض شد.»❌
کسی بهقصد بیماری، پرخوری نمیکند؛ ولی نتیجهٔ قهری آن همین است.
صورت صحیح جمله اینگونه است: «آنقدر غذا خورد که مریض شد.»✅
۴. «اما» برای ربط میان دو جملهٔ فرعی به یکدیگر است و باید در ابتدای جملهٔ دوم بیاید، نه بعد از نهاد آن جمله.
پس جملهٔ «همهٔ حاضران نظر خود را گفتند؛ من اما نظر خاصی نداشتم»❌ خطاست
و صحیح آن اینگونه است:
«همهٔ حاضران نظر خود را گفتند؛ اما من نظر خاصی نداشتم.»✅
۵. «آنچه» حرف ربط است و پس از آن به «که» نیاز نیست.
پس «آنچه که میدانستم، گفتم» ❌غلط است
و درستش اینطور است:
«آنچه میدانستم، گفتم.»✅
۶. «چنانکه» و «چنانچه» را نباید در معنای یکدیگر به کار ببریم. کاربرد صحیح این دو کلمه را در جملهٔ زیر میتوانیم ببینیم:
«چنانچه سخن اشراقیها را بپذیریم، اتکای مطلق بر برهان خطاست؛ چنانکه اتکای محض بر شهود نیز پذیرفتنی نیست.»
۷. حرف اضافهٔ «در رابطه با» و «در ارتباط با»، اگرچه بهدلیل رواجشان اکنون غلط محسوب نمیشوند، کاربرد آنها در نثرهای علمی پسندیده نیست و بهتر است از «درباره» و مانند آن استفاده کنیم.
غلط: «سازمان حج و اوقاف، به حاجیان ایرانی در ارتباط با/ در رابطه با خرید سوغات اضافی هشدار داد.»❌
درست: «سازمان حج و اوقاف، به حاجیان ایرانی دربارهٔ خرید سوغات اضافی هشدار داد.»✅
💠
@nevisandesho ✍
🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂
🍂
🚫 بدترین بهانههای ننوشتن 🚫
اینکه به خودت اجازه بدهی در شروع هر کاری بد و ضعیف عمل کنی شاید مهمترین ویژگی یک فرد موفق باشد.💯
حتی یک نویسندۀ نابغه هم در اولین انشاهای خودش ناقص و دستوپاشکسته مینویسد.😟
برای هر نوقلمی، شاید بازخوانی اولین نوشتههایش از لمس کردن سوسک توی دستشویی هم چندشآورتر باشد.🦎
عمداً اغراق کردم که بگویم در ابتدای راه انقدر دنبال کیفیت کار و پسند دیگران نباش. شاید اینجوری کمی راحتتر سوسکآفرینی کنی!
👈بد شروع کردن بد نیست، بد ماندن بد است، و طفره رفتن از آغاز کار بدتر از هر چیز دیگر.👉
طفره رفتن غالباً با سیاههای از بهانهها همراه است که در زیر پنبۀ همۀ آنها را میزنیم.
🌹
@nevisandesho ✍