✨💠✨💠✨
✍ #پیام_شهید_به_من_و_تو
📎 از شما عزیزان می خواهم
👈به والدین تان احترام بگذارید؛
چراکه از پیامدهای آن همنشینی با نیکان در آخرت است.
👈با تبعیت از ولایت فقیه خود و جامعه تان را از گمراهی ایمن کنید.
👈با خواندن نماز اول وقت رضایت خدا را جلب کنید.
#سالروز_شهادت🕊🕊🕊
#شهید_قاسم_علی_صفری 🌷
بهشهر _علی تپه
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
آماده میکردیم و از طرف دیگه هم مجید ما را کشت با حرف زدنش! سعید را فرستاده بودیم درب اصلی بیمارستان
بسم الله الرحمن الرحیم
مستند داستانی کف خیابون(2)
✍نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت چهل و یکم»
از عمار پرسیدم: چی شده؟
عمار که داشت تلاش میکرد دوباره با مجید ارتباط بگیره اما موفق نمیشد، با دلخوری گفت: حالا اگه دوباره نمیزنی دهنمون سرویس کنی و بچه مردمو از سقف آویزون نمیکنی، یه اشتباه رخ داده و سعید حواسش نبوده که آدرس اینجا را بده به مجید و مجید هم الان رفته سروقت آدرسی که مهناز داده بوده!
تپش قلب گرفتم. با چشمای گرد فقط تونستم بگم: یا فاطمه زهرا ... لابد الان هم هر چی میخوای مجیدو بگیری، خط نمیده! نه؟
عمار گفت: حالا فقط این نیست! نگرانم محمد!
گفتم: خب بگو ببینم چته؟
گفت: مجید از ماشین سمندی حرف زد که فکر کرده ماییم و پشت سرش کمین کرده ... میترسم ماشین سمنده ........
با عصبانیت گفتم: حق نداری اگه اینبار خواستم سعیدو بکشم پادرمیونی کنی! پیداش کن عمار! مجیدو پیدا کن تو را به پیغمبر!
بیسیم زدم به سعید و گفتم: کدوم گوری هستی؟
سعید فورا گفت: سر کمینم حاجی! خبری نیست. نیومده داخل؟ راستی ازش عکسی ندارین که راحتتر شناساییش کنم؟
با عصبانیت گفتم: میشناسمش که ازش عکس داشته باشم؟ لازم نکرده سوالات حرفه ای ازم بپرسی!
وقتی ارتباطم با سعید تموم شد، عمار بهم گفت: محمد نگرانم! اشتباه کردیم که این دو تا بچه را برداشتیم با حکم و مسلح آوردیم عملیات!
راست میگفت. تقصیر خودم شد. خودِ خرِ خاک برسرم نباید این تصمیمو میگرفتم و این دو تا بچه سوسولو میاوردم عملیات! اینا کارای خودشونو عالی انجام میدن و نظیر ندارن. نه کار عملیات! ضمنا اگه بیخ پیدا کنه و به مقامات برسه، دادگاهی میشم و حتی ممکنه کار به انفصال از خدمت و ...............
خدا ....
داشتم دیوونه میشدم...
که یهو قوز بالا قوز شد و از ایستگاه پرستاری، مامورمون زنگ زد!
عمار گوشیو برداشت. به عمار گفت: آقای دکتر! سلام . وقتتون بخیر! جسارتا همراهان بیمارتون برای پر کردن رضایت نامه تشریف آوردن!!
فقط خدا میدونه اون لحظه از نگرانیم برای بی خبری مجید و آتوهای پشت سر هم سعید و دو سه تا قلچماقی که بیرون بودند و باید دستگیرشون میکردیم، چه بر من و عمار گذشت!
عمار گفت: خواهش میکنم ... راهنماییشون کنین داخل!
گفتم: عمار چرا گفتی بیان این طرف؟
گفت: رسمش همینه! مقامات نیستن که بخوام من برم پیششون! حالا یه کاری کن! داره وقت از دستمون میره!
گفتم: دیگه کدوم وقت؟! تموم شد ... دارن میان ...
من اصلا از لحاظ عصبی آماده نبودم ... حتی ممکن بود عصبانیتم از حد بیشتر بشه و دو سه تا جنازه بذارم رو دست خودمون!
عمار هم نگرانی و دسپاچگی از چهرش آویزون بود ...
فقط صلوات میفرستادم و تمرکز کرده بودم!
که صدای نزدیک شدن پنج شیش تا پا به درب اطاق ما اومد ... سه نفر بودند ... یهو در زدند ....
ادامه دارد...
دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🔘
#خدا_باهات_حرف_داره
📎 آیات ۸۷-۹۳ سوره ی یوسف به ماجرای قحطی مصر و اطراف آن اشاره دارد.
🌾 قحطى در مصر و اطرافش از جمله كنعان بيداد مى كرد، دگربار يعقوب فرزندان را دستور به حركت كردن به سوى مصر و تامين مواد غذائى مى دهد، ولى اين بار در سرلوحه خواسته هايش مى گويد: فرزندانم برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد
يعقوب به آنها گوشزد مى كند از رحمت الهى هيچگاه مايوس نشويد كه قدرت او مافوق همه مشكلات و سختيها است. چرا كه تنها كافران بى ايمان كه از قدرت خدا بيخبرند از رحمتش مايوس مى شوند.
🌾آنها وارد بر يوسف شدند، و در اين هنگام گفتند:
اى عزيز! ما و خاندان ما را قحطى و ناراحتى فرا گرفته است و تنها متاع كم و بى ارزشى همراه آورده ايم، اما با اين حال به كرم و بزرگوارى تو تكيه كرده ايم و انتظار داريم كه پيمانه ما را بطور كامل وفا كنى و در اين كار بر ما منت گذار و تصدق كن و پاداش خود را از خدايت بگير، چرا كه خداوند متصدقان را پاداش خير میدهد.
🌾یعقوب نامه ای به عزیز مصرنوشت و از او
خواسته بود كه بنيامين را آزاد كند و تاكيد نموده بود كه هرگز سرقت و مانند آن در خاندان ما نبوده و نخواهد بود.
🌾هنگامى كه برادرها نامه پدر را بدست عزيز مى دهند، نامه را گرفته و ميبوسد و بر چشمان خويش ميگذارد، و گريه مى كند، آنچنان كه قطرات اشك بر پيراهنش مى ريزد و همين امر برادران را به حيرت و فكر فرو ميبرد كه عزيز مصر چه علاقه اى به پدرشان يعقوب دارد كه اين چنين نامه اش در او ايجاد هيجان مينمايد، و شايد او خودش يوسف باشد.
🌾 یوسف به برادران گفت: هيچ مى دانيد شما هنگامی كه جاهل بوديد، به يوسف و برادرش چه كرديد؟
لذا آنها با ترديد گفتند: آيا تو يوسفی؟
🌾 گفت: آرى منم يوسف ! و اين برادرم بنيامين است !
خداوند بر ما منت گذارده هر كس تقوا پيشه كند و شكيبائى داشته باشد، خداوند پاداش او را خواهد داد، چرا كه خدا اجر نيكوكاران را ضايع نمى كند.
🌾آنهاگفتند: بخدا سوگند خداوند تو را بر ما مقدم داشته، هر چند ما خطاكار بوديم.
🌾گفت: امروز هيچگونه سرزنش و توبيخى بر شما نخواهد بود خداوند نيز شما را مى بخشد، چرا كه او ارحم الراحمين است .
💠پیام صفحه ۲۴۶ قرآن
هیأت رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
🕗ساعت عاشقی به وقت امام هشتم💠
#صلوات_خاصه_امام_رضا_علیه_السلام
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.
💠السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar