27.mp3
2.92M
🎙کتاب صوتی
#برای_زین_أب
📌 روایت زندگی شهید مدافع حرم
#محمد_بلباسی
✅قسمت بیست و ششم : شوخی موتوری
راوی : محمدرضا کردیان همکار جهادی شهید
🔖هر شب راس ساعت ۲۰ یک فایل از این کتاب را خواهید شنید.
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🇮🇷مهر تایید رهبر انقلاب به نهضت نیکوکاری در کشور
"ملت ایران در آزمون کرونا خوش درخشید. خوب است رزمایش گسترده ای برای مواسات و همدلی و کمک مومنانه به نیازمندان به وجود بیاید".
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_پنجاه_و_شش به همسرم فکر میکردم. به اتفا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هفت
شب ساعت ۱۰ بود دیدم حاج کاظم زنگ زد به موبایل شخصیم.. جواب دادم:
+سلام.. جانم حاجی.
_سلام جوان. خوبی؟
+شکر.
_کجایی؟
+سرکارم.. اما اداره نیستم!
_میتونی حرف بزنی؟
+قطع کنید خودم بهتون زنگ میزنم.
بلند شدم از اتاقم زدم بیرون رفتم پشت بوم خونه امن شماره حاج کاظم و گرفتم زنگ زدم بهش... وقتی جواب داد گفتم:
+سلام مجدد... جانم حاجی.. چیکارم داشتی؟
_بهتری؟
نفسی کشیدم و گفتم:
+ههههعیییی.. بگذریم.
_همچنان نمیخوای بهم بگی.
+همچنان نمیخوام بهت بگم.
_باشه. اصرار نمیکنم. خواستم بگم امشب بهزاد و خانوادش اینجا بودن. چقدر جای تو با فاطمه خالی بود.. چندبار حتی صحبتتون شد.
نمیدونم چرا تا اسم خانومم می اومد به هم میریختم. گفتم:
+ممنونم حاجی. نظر لطف شماست. ببخشید تورو خدا نتونستیم بیایم.
_تاریخ عقد و مشخص کردیم امشب.. البته قرار هست چندماهی محرم باشن تا رفت و آمد کنن و همدیگرو بیشتر بشناسن، اونوقت اگر مشکلی نبود، بعد از محرم و صفر عقد رسمی کنند.
+ ان شاءالله خوشبخت بشن.
_این هفته میخوایم بهزاد و خانوادش و به طور رسمی دعوت کنیم شام بیان خونمون. قرار هست حاج آقای محمدی که نفسش حق هست بین این دوتا جوون صیغه محرمیت جاری کنه ! دلم میخواد تو و فاطمه زهرا خانوم حضور داشته باشید. درسته داداشای فاطمه هستن، اما من یه پسرم شهید شده، میخوام حداقل جای برادر شهید دختر منو، همچنین جای خالی پدر بهزاد رو تو پر کنی!
آروم گفتم:
+چشم حاج آقا.. هرچی دستور بدید من مطیعم. نوکر شما و خانوادتونم هستم.
_فدای پسرم بشم. مزاحمت نمیشم.. برو به کارت برس.. یاعلی.
+چشم. یاعلی.
قطع کردم رفتم پایین کلتم و گرفتم وسیله هام و جمع کردم از خونه امن زدم بیرون. توی مسیر از یه داروخانه شبانه روزی داروهای خانومم و گرفتم رفتم سمت منزل.
وقتی رسیدم جلوی در پارکینگ اصلا دلم نمیخواست برم بالا و همسرم و در اون وضعیت ببینم، چون داشت روز به روز ضعیف تر میشد. اما باید میرفتم. با آسانسور رفتم بالا.. وقتی رسیدم جلوی درب واحدمون سوره قل هوالله احد رو به توصیه استاد اخلاقم سه مرتبه خوندم تا بلا از خونه و اهل خونه دور بشه.. کلید و انداختم در و باز کردم وارد خونه شدم دیدم فاطمه با خواهرش مهدیس نشستن.. سلام علیکی کردم و رفتم کنار خانومم نشستم باهاش شوخی کردم سر به سرش گذاشتم تا حالش بهتر بشه. از طرفی وقتی با خواهرش مهدیس بحث میکردم و سر به سرش میزاشتم فاطمه میخندید و خوشش می اومد. اونشب مهدیس رفت زودتر خوابید.. با فاطمه نشسته بودیم داشتیم تلویزیون میدیدم سر صحبت و باز کردم بهش گفتم:
+فاطمه جان.. این یکسال اخیر به سرت ضربه شدید خورده؟
کمی فکر کرد.. نمیتونست زیاد صحبت کنه چون بی حال بود. گفت:
_آره.. سر همون جریان ربایش من توسط عطا و دوستانش.. «رجوع شود به #مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_دوم» !
فاطمه ادامه داد گفت:
_اون پسره با اون زنه هردوتاشون به سرم چندبار ضربه زدند. یکبار هم اون پسره محکم هولم داد سرم خورد به دیوار !! بعدش چشام سیاهی رفت افتادم !!
وقتی اینارو گفت اعصابم به هم ریخت و پر از خشم و نفرت شدم از عطای نامرد... فاطمه گفت:
_چیزی شده محسن جان !!
+نه عزیزم.. خواستم بدونم دلیل سردردهای تو یه وقت اون نباشه!
_محسن! دکتر چی گفته بود؟
وقتی این و گفت دست و پام شل شد. یادحرفای دکتر افتادم که میگفت همسرت نهایتش تا چندماه دیگه زنده می مونه. چون لخته های خون داره مغزش و پرمیکنه و جمجمش ترک داره وَ از همه بدتر درگیر یک توده هم شده سرش. همه ی اینا داخل سر یه زن جوان که سنش به ۲۸ هم نمیرسید جمع شده بود ! خودم و کنترل کردم.. گفتم:
+چیز خاصی نگفت.. داروهایی هم که از داروخانه گرفتم گفتن برای درمان میگرن های عصبی هست.
بعد برای اینکه بحث و عوض کنم گفتم:
+راستی بهزاد و مریم رفتند گروه خون. همه چیز ردیف شده.
خوشحال شد گفت:
_وای جدی؟؟ چقدر خووووب.
+آره... تو هم کم زحمت نکشیدی برای رسیدن این دوتا به هم! راستی فردا شب چندشنبه هست؟
_پنجشنبه!
+عه. جدی؟ حاجی دعوتمون کرده برای فرداشب خونشون.. گفت آخر هفته بیاید بافاطمه خونمون. بهزاد وخانوادش هم دعوتن.. برای اینکه پسر_دختر همدیگرو بیشتر بشناسن و بیرون میرن محرم باشن، میخوان صیغه محرمیت بینشون جاری کنن تا اگر ان شاءالله مشکلی نبود، چند ماه دیگه عقد بشن.. برای بعد از محرم و صفر میشه.
_ای جانم... عزیزم... مریم چقدر الآن خوشحاله.
داروهای فاطمه رو دادم بهش خورد بعدش رفت خوابید. منم نشستم به آینده فکر کردم.. باورش برام سخت بود.. یه قرآن گرفتم تا برای سلامتی امام زمان قرآن بخونم که سلامتی همسرم و بهش برگردونه.
همینطور که داشتم قرآن میخوندم از فرط خستگی و دو روز فشار کاری و استرس زندگی و... خوابم برد.
#نکات_آموزنده
❗️یکی از ناعادلانه ترین رفتارها در یک رابطه عاشقانه حرف زدن با "کنایه" است
صحبت کردن از روی دلخوری!
این که در حرفهایت نشان دهی ناراحتی اما دلیلش را نگویی...
این که با رفتارت طرف مقابلت را وادار کنی بارها و بارها از خودش بپرسد مرتکب چه گناهی شده و دلیل این همه دلسردی چیست؟ و جوابی نداشته باشد
یعنی او را به تنهایی متهم کنی، برایش حکم صادر کنی و فرصت دفاع کردن را از او بگیری...
👈یادمان نرود !
نه زندگی صحنه نمایش است،
و نه ما بازیگران پانتومیم هستیم!
در یک رابطه باید همه چیز را واضح فهمید و درست فهماند
دوست داشتن را...
محبت را...
شادی و غم را...
و قهر و دلخوری را...
🔸پس روراست باشیم و از عکس العمل ها نترسیم
اگر قرارمان به "ماندن" است!
#سبک_زندگی
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🔹این محموله رو اردوغان فرستاده فلسطین،حتما میگین دمش گرم
نه بزرگواران این محموله برای دوستان اسرائیلیشه
یعنی ژست های ضد اسرائیلی اردوغان کشکی بیش نیست
💬مهدی عبدی زاده
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
960309-Panahian-Gomnam-TarikhTahlili-j75-18k.mp3
6.24M
#تاریخ_تحلیلی_اسلام
جلسه هفتاد و پنج
🔹 استاد پناهیان
🔺 تهران _ هیات شهدای گمنام
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 #درس_اخلاق_آقا
اهمیت دعا در عافیت و گرفتاری
اخلاق خوب تمرین کردنیه
🔰 بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب
🌸 #معنویّت و #اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است.
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#ساعت_نجات
💠 قرار منتظران هر شب راس ساعت ۲۲
🍃 دعای الهی عظم البلاء🍃
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
4_5999294908433696372.mp3
7.15M
﷽
#دعای_فرج
🍃 الهی عظم البلا🍃
#پویش_همگانی
#چله_قرائت_دعای_فرج
#هر_شب_رأس_ساعت_۲۲
#نشر_حدأکثری
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#دلنوشته💔
دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش ..
راه آسمان باز است
نگفته تــو را می خواند ..
اگر هیچ کس نیست
خدا که هست؛
پرهایت را به سوی آسمان بگشا و
در آغوش خـدا آرام بگیر ..
#رزقتون_شهادت
شبــــتون شهــــدایی🌷
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar