نفسي گرفتم و در کلاسو باز كردم. همه ساكت نشسته بودن و خبري از استاد نبود! لبخندي از سر رضايت زدم و به پونه نگاه كردم _ پونه ،يلدا جونت اومده تازه استاد غرولندم كه نيومده پس چرا مثل بز داري نگام ميكني؟ با شنيدن صداي مردونه ي غير آشنايي سرجام ميخكوب شدم:_ خانمِ يلدا بفرماييد بيرون و پشت بند اين حرف همه زدن زير خنده! به سمت صدا برگشتم و با ديدن مرد فوق العاده شيك پوش و جووني كه دست به سينه نگاهم ميكرد به من من كردن افتادم!صداي آرومي گفت:_ بيچاره شدي يلدا،اين #استادِ جديده! https://eitaa.com/joinchat/2971730003C7d0f878da9

_ دخترِ خوب همكارم،دخترِ همه چي تمومِ رفيق چند سالم كه ميگفتن تو بودي؟!تو كه هنوز #عروسك_بازيات تموم نشده و با حالت مسخره اي خرسِ كوچولوي روي تختم و توي دست گرفت كه حسابي زورم گرفت: _ منم فكر نميكردم تعريف و تمجيداي بابام از شاه پسرِ دوستِ عزيزش شما باشين #استاد!!! https://eitaa.com/joinchat/2971730003C7d0f878da9 روزخواستگاری میفهمه که اون خواستگار سمج که باباش اصرار داره باهاش ازدواج کنه استادشه که باهم کل کل دارن😁🙈☝️

⚡️ این چند کار را هنگام قطعی برق انجام ندهید 🔥 @news_news

🚨 جدیدترین آمار کرونا در کشور 🔹 دکتر لاری سخنگوی وزارت بهداشت: بر اساس آخرین تحلیل ها، ۱۸ شهرستان کشور در وضعیت نارنجی، ۱۵۴ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۷۶ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند. 🔥 @news_news

🔸 واکسن روسی کرونا در ایران ثبت شد ▫️محمدجواد ظریف در مسکو اعلام کرد که واکسن روسی اسپوتنیک وی روز گذشته در ایران ثبت و از سوی مقامات بهداشتی ایران تایید شد و امیدواریم بزودی بتوانیم این واکسن را هم خریداری کنیم و هم از طریق موسسات مربوطه ایران و روسیه، تولید مشترک آن را داشته باشیم./ایرنا 🔥 @news_news

یکی به این بنده خدا تُف برسونه😂💦😂 پر از عکس،کلیپ و جوکِ شاد و دیدنی 😄 شولوخ بازیهای ناموسآ اخلاقی🙈🔞 😻چیزی که تو کَفِش بودی😈 🙀بهترین کانال برای دلخووووشی😹 بپر تو سریع بیا جمع شنگولیها👇💥😻 eitaa.com/joinchat/549584896C6b82398c7b یکم بی ادبیه ولی خوراک خنده س😃🔞💦 🙊عاااالیه ☝️😁♥️🙈

درآمدتون ڪمہ و برڪت نداره؟😔 میدونستیدڪلیدافزایش‌رزق‌اینجاست؟😍👇 ـ ⚫️⚫️ 🔴 ـ ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ـ امـام جـــــــواد (‌؏) ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️ ⚫️ اگر حاجتی دارید، فکر میکنید بهتون چشم زخم رسیده، ازدواجتون به تاخیر افتاده و ... حتماً حتماً روی ⇧حرز⇧ بزنید😍👆

🔺 زیست شبانه در تهران تصویب شد 🔹 محسن هاشمی: لایحه تهران بیدار و زیست شبانه در پایتخت به تصویب شورای شهر رسید. این لایحه به شکلی تصویب شد که هم به اهداف مورد نظر فرهنگی دست می‌یابیم و هم زندگی مردم با اجرای این طرح و لایحه‌ها دچار آسیب نخواهد شد. 🔹 زیست شبانه سبب می‌شود شهروندانی که دیر می‌خوابند و به موضوع فرهنگی علاقه‌مند هستند بتوانند شب هنگام زمانی را با خانواده خود به این موضوع اختصاص دهند. 🔥 @news_news

🔺جلوگیری از ورود ۹۰۰ تن مواد مخدر به بازار مصرف توسط ناجا رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا: 🔹امروز قریب به ۹۰۰ تن انواع مواد مخدر توسط نیروی انتظامی کشف شده است. 🔹این موضوع از آنجایی اهمیت دارد که از ورود ۹۰۰ تن مواد به بازار مصرف جلوگیری شده است، این در حالیست که از دسترسی آسان به مواد مخدر نیز پیشگیری کردیم. 🔥 @news_news

🔻حسین دهقان، مشاور مقام معظم رهبری در نشست هم اندیشی توسعه پایدار سواحل مکران: سیستان‌وبلوچستان محروم نیست، مظلوم است 🔹ذهنیت اشتباه از وضعیت امنیت سیستان‌وبلوچستان موجب شده نتوانیم بستری ایجاد کنیم تا بخش خصوصی با خیال راحت در این منطقه سرمایه گذاری کند. این درحالیست که این سرزمین با پتانسیل‌های بی‌نظیرش می‌تواند پیشران اقتصادی، امنیتی و سیاسی کشور باشد. 🔹این استان محروم نیست بلکه مظلوم است. ناچیز بودن رقم مبادلات تجاری استان با وجود مرزهای دریایی گسترده، دسترسی به آب‌های آزاد و هم‌مرزی با دو کشور همسایه قابل قبول نیست و باید بابت بی توجهی به این منطقه به نسل امروز و فردا پاسخگو باشیم. 🔥 @news_news

_الان‌که وقت این حرف ها نیست. زهرا خانم کجای دستتون درد میکنه. به سختی گفتم: مُچش حمید رو کنار زد و روبروم‌ نشست.‌ متعحب از اینکه چرا حمید کنار رفت و اجازه داد بهم نزدیک بشه نگاهم بینشون جابجا شد. برادر زینب گوشه ی چادرم رو توی دستش گرفت و مچ دستم رو تو دستش گرفت. چشم هام از تعجب اینکه داره بهم دست میزنه و حمید سکوت کرده گرد شد و برای لحظه ای دردم رو فراموش کردم. یه لحظه باهاش چشم تو چشم شدم و برای ثانیه ای بهم نگاه کردیم. سعی داشت اروم باشه ولی لرزش خفیفی رو توی دست هاش احساس کردم. نگاهش رو ازم گرفت. چادر رو دور دستم پیچوند وبه ارومی مچ دستم رو بالا و پایین کرد که صدای دادم بالا رفت. کلافه رو به حمید گفت: http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1

یاعــ "اڪبـر" ـــلی (؏): حمید زیر بازوم رو گرفت به آرومی بین هق هق گریم به اعتراض بهش گفتم _چرا گذاشتی بهم دست بزنه متعجب نگاهم کرد _چی؟! با چشم‌ به برادر زینب اشاره کردم که متوجه منظورم شد و با تن صدای اردمی گفت _بابا علی دکتره. کارش همینه http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 مچ دختره در رفته پسره میخواست بندازه سر جاش،یک دل نه صد دل عاشقش میشه😂😍 #این‌رمان‌کولاک‌کرده‌هزاران‌نفر‌میخونن😍 #باموضوع‌جذاب‌مهدویت🌸🌱