هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا باید با مهر تربت امام حسین علیهالسلام بخوانیم
@BisimchiMedia
هدایت شده از زندگی شیرین و الهی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞وقتی کارل سیگن به ناسا پیشنهاد داد دوربین کاوشکر وویجر ۱ را به طرف زمین برگرداند و از زمین فیلم و عکس بگیرد....
✅فیلم و متنی فوق العاده زیبا و کمنظیر
یقینا تا بحال از این زاویه به دنیا نگاه نکردهاید!
چندبارببینید،نظرتان نسبت بهزندگیعوضمیشود
باکانالتلگرامیزندگیشیرین و الهی همراه باشید
🔰
@hatampoori
لطفا نشر حداکثری🌸
هدایت شده از اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
⭕️تعداد مادرانی که چند شهید تقدیم ایران کردهاند:
دو شهید: ٨١٨٨ مادر
سه شهید: ۶۳۱ مادر
چهار شهید: ۸۲ مادر
پنج شهید: ۲۱ مادر
شش شهید: ۶ مادر
هفت شهید : ١ مادر
هشت شهید: ١ مادر
نه شهید: ٢ مادر
ای کاش مسئولین محترم اعلام کنند چند فرزند تقدیم کشورهای خارجی کردند!
💬 🇮🇷vahidjafari
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
#عاشقانه_هاےهمسران_شهدا
سر سفره عقد💞
میخاست بهم چیزی بگه
اما جمعیت زیاد بود
وخجالت مےکشید😅🙄
تو دستمال ڪاغذی نوشت
و داد دستم🤔
باز کردم دیدم برام نوشته:
دعا کن شهیدبشم💚
#شهیدصالح_زارع
#یادش_باصلوات
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خودروی پرنده گواهی پرواز گرفت
🔹یک خودروی پرنده در اسلواکی که میتواند در ارتفاع بیش از ۸ هزار فوتی زمین با سرعت بیش از ۱۰۰ مایل پرواز کند، گواهی پرواز خود را گرفت.
🔹این وسیله نقلیه دو حالتی که Air Car نام دارد در کمتر از ۳ دقیقه از یک خودروی جادهای به هواپیما تبدیل میشود و اکنون نیز پس از گذراندن تستهای ایمنی اجازه رسمی پرواز دریافت کرده است.
🔹هنوز قیمت این خودرو اعلام نشده اما پیشبینی میشود سال آینده در جادهها و آسمان پرواز کند.
@Farsna
🌸حاجی مهیاری
از آن پیرمردهای با صفا و سر زنده گردان حبیب بن مظاهر لشکر حضرت رسول بود. لهجه اصفهانی اش چاشنی حرفهای بامزه اش بود و لازم نبود بدانی اهل کجاست. کافی بود به پست ناواردی بخورد و طرف از او بپرسد: «حاجی بچه کجایی؟» آن وقت با حاظر جوابی و تندی بگوید: «بچه خودتی فسقلی، با پنجاه شصت سال سنم موگویی بچه؟»
از عملیات برگشته بودیم و جای سالم در لباس هایمان نبود.
سلیمانی فرمانده گردانمان از آن ناخن خشک های اسکاتلندی بود! هر چی بهش التماس کردیم تا به مسئول تدارکات بگوید تا لباس درست و حسابی بهمان بدهد، زیر بار نرفت.
- لباس هاتون که چیزی نیست. با یک کوک و سه بار سوزن زدن راست و ریس می شود!
آخر سر دست به دامان حاجی مهیاری شدیم که خودش هم وضعیتی مثل ما داشت.
به سرکردگی او رفتیم سراغ فرمانده گردانمان. حاجی اول با شوخی و خنده حرفش را زد. اما وقتی به دل سلیمانی اثر نکرد عصبانی شد و گفت:
«ببین، اگه تا پنج دقیقه دیگه به کل بچه ها شلوار، پیراهن ندی آبرو واسه ات نمی گذارم!»
سلیمانی همچنان می خندید. حاجی سریع خودکار دست من داد و گفت: یالله پسر، آنی پشت پیراهن من بنویس: حاجی مهیاری از نیروهای گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی مختار سلیمانی.»
من هم نوشتم. یک هو حاجی شلوار زانو جر خورده اش را از پا کند و با یک شورت مامان دوز که تا زانویش بود، ایستاد.
همه جا خوردند و بعد زدیم زیر خنده. حاجی گفت: «الان میرم تو لشکر می چرخم و به همه می گویم که من نیروی تو هستم و با همین وضعیت می خواهی مرا بفرستی مرخصی تا پیش سر و همسر آبروم برود و سکه یه پول بشم!»
بعد محکم و با اراده راه افتاد. سلیمانی که رنگش پریده بود، افتاد به دست و پا و دوید دست حاجی را گرفت و گفت:
«نرو! باشد. می گویم تا به شما لباس بدهند!» حاجی گفت: «نشد. باید به کل گردان لباس نو بدهی. والله می روم. بروم؟»
سلیمانی تسلیم شد و ساعتی بعد همه ما نو و نوار شدیم، از تصدق سر حاجی مهیاری!
#طنزجبهه
@𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️