eitaa logo
تفکر صحیح رمز هدایت
62 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
83 فایل
برای پی بردن به حقیقت باید تفکر درست نمود .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞وقتی کارل سیگن به ناسا پیشنهاد داد دوربین کاوشکر وویجر ۱ را به طرف زمین برگرداند و از زمین فیلم و عکس بگیرد.... ✅فیلم و متنی فوق العاده زیبا و کم‌نظیر یقینا تا بحال از این زاویه به دنیا نگاه نکرده‌اید! چندبارببینید،نظرتان نسبت به‌زندگی‌عوض‌میشود باکانال‌تلگرامی‌زندگی‌شیرین و الهی‌ همراه‌ باشید 🔰 @hatampoori لطفا نشر حداکثری🌸
⭕️تعداد مادرانی که چند شهید تقدیم ایران کرده‌اند: دو شهید: ٨١٨٨ مادر سه شهید: ۶۳۱ مادر چهار شهید: ۸۲ مادر پنج شهید: ۲۱ مادر شش شهید: ۶ مادر هفت شهید : ١ مادر هشت شهید: ١ مادر نه شهید: ٢ مادر ای کاش مسئولین محترم اعلام کنند چند فرزند تقدیم کشورهای خارجی کردند! 💬 🇮🇷vahidjafari کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
سر سفره عقد💞 میخاست بهم چیزی بگه اما جمعیت زیاد بود وخجالت مےکشید😅🙄 تو دستمال ڪاغذی نوشت و داد دستم🤔 باز کردم دیدم برام نوشته: دعا کن شهیدبشم💚
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خودروی پرنده گواهی پرواز گرفت 🔹یک خودروی پرنده در اسلواکی که می‌تواند در ارتفاع بیش از ۸ هزار فوتی زمین با سرعت بیش از ۱۰۰ مایل پرواز کند، گواهی پرواز خود را گرفت. 🔹این وسیله نقلیه دو حالتی که Air Car نام دارد در کمتر از ۳ دقیقه از یک خودروی جاده‌ای به هواپیما تبدیل می‌شود و اکنون نیز پس از گذراندن تست‌های ایمنی اجازه رسمی پرواز دریافت کرده است. 🔹هنوز قیمت این خودرو اعلام نشده اما پیش‌بینی می‌شود سال آینده در جاده‌ها و آسمان پرواز کند. @Farsna
🌸حاجی مهیاری از آن پیرمردهای با صفا و سر زنده گردان حبیب بن مظاهر لشکر حضرت رسول بود. لهجه اصفهانی اش چاشنی حرفهای بامزه اش بود و لازم نبود بدانی اهل کجاست. کافی بود به پست ناواردی بخورد و طرف از او بپرسد: «حاجی بچه کجایی؟» آن وقت با حاظر جوابی و تندی بگوید: «بچه خودتی فسقلی، با پنجاه شصت سال سنم موگویی بچه؟» از عملیات برگشته بودیم و جای سالم در لباس هایمان نبود. سلیمانی فرمانده گردانمان از آن ناخن خشک های اسکاتلندی بود! هر چی بهش التماس کردیم تا به مسئول تدارکات بگوید تا لباس درست و حسابی بهمان بدهد، زیر بار نرفت. - لباس هاتون که چیزی نیست. با یک کوک و سه بار سوزن زدن راست و ریس می شود! آخر سر دست به دامان حاجی مهیاری شدیم که خودش هم وضعیتی مثل ما داشت. به سرکردگی او رفتیم سراغ فرمانده گردانمان. حاجی اول با شوخی و خنده حرفش را زد. اما وقتی به دل سلیمانی اثر نکرد عصبانی شد و گفت: «ببین، اگه تا پنج دقیقه دیگه به کل بچه ها شلوار، پیراهن ندی آبرو واسه ات نمی گذارم!» سلیمانی همچنان می خندید. حاجی سریع خودکار دست من داد و گفت: یالله پسر، آنی پشت پیراهن من بنویس: حاجی مهیاری از نیروهای گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی مختار سلیمانی.» من هم نوشتم. یک هو حاجی شلوار زانو جر خورده اش را از پا کند و با یک شورت مامان دوز که تا زانویش بود، ایستاد. همه جا خوردند و بعد زدیم زیر خنده. حاجی گفت: «الان میرم تو لشکر می چرخم و به همه می گویم که من نیروی تو هستم و با همین وضعیت می خواهی مرا بفرستی مرخصی تا پیش سر و همسر آبروم برود و سکه یه پول بشم!» بعد محکم و با اراده راه افتاد. سلیمانی که رنگش پریده بود، افتاد به دست و پا و دوید دست حاجی را گرفت و گفت: «نرو! باشد. می گویم تا به شما لباس بدهند!» حاجی گفت: «نشد. باید به کل گردان لباس نو بدهی. والله می روم. بروم؟» سلیمانی تسلیم شد و ساعتی بعد همه ما نو و نوار شدیم، از تصدق سر حاجی مهیاری! @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️