هدایت شده از شهدای ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بازنشر/یادگار حضرت روح الله حاج سید احمد خمینی(ره):
🔸پشت سر رهبری باشیم تا به اسلام ضربه وارد نشود/رهبری که چون کوه جلوی آمریکا ایستاده است....
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
هدایت شده از شهدای ایران
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آخرین نماز عاشقانه امام خمینی(ره)
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
18.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ماجرای خواب آیتالله حاج آقا حسین فاطمی درباره دیدار امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) از زبان شیرین مرحوم آیتالله فاطمینیا
🕊شادی روح بلندش صلوات
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
هدایت شده از روشنگری
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام نه با حق رأی زنان مشکل داشت نه با تقسیم اراضی بین دهقانان؛ مسئله اصلی این بود که شاه داشت 'جمهوری' را دور میزد
🎙بخشی از پادکست شطرنج بدون شاه و شرح روزهای منتهی به قیام ۱۵ خرداد
🆘 @Roshangari_ir
🔜 Rubika.ir/roshangari_ir
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای لرزیدن دست های نماینده ابرقدرت جهان در برابر امام خمینی(ره)
🔺رحیمپور ازغدی: ما از طریق ایشون، یک کمی فهمیدیم انبیا کی بودند.
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از روشنگری
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حرف مردم در سیوچهارمین سالگرد رهبری آیتالله خامنهای
🆘 @Roshangari_ir
®️ Rubika.ir/roshangari_ir
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
✍از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده :
در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
✍از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده :
در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
✍از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده :
در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
علت سکوت آيت الله العظمی گلپایگانی(ره) _حین اقامه نماز بر پيكر مطهرامام خمینی(ره)
صدرزاده ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ صراط عشق ارسال دیدگاه
✅سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله العظمی گلپايگانى (رحمت الله علیه)درحين نمازبرپيكر مطهرامام خمینی(رضوان الله علیه) ناگهان سكوت كردند!؟
✅ديگران تصورشان اين بود كه ايشان متن نمازرا فراموش كردند،
چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند،اماآيت الله العظمی گلپایگانی همچنان سكوت كردند،
تا اينكه بعدازلحظاتی از ابتدا شروع به خواندن نمازكردند!
✅فرزند ايشان به پدرخود قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز آن را برملا نكنند،
بعد از رحلت ايشان فرزندشان تعريف كردند:
✅مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان 🌹وجود نازنين امام زمان حضرت مهدی(عج)را مى بينند كه درحال اقامه نماز برپيكرامام هستند🌹
ايشان به حضرت خیره شده و ازشدت بهت و حيرت و عشق به حضرت زبانشان بند مى آيد!!!
✅که ناگهان خود حضرت ندا می دهند: 🌹آقاسيد محمدرضا ادامه بده🌹
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
روح ملکوتی اش شاد🌹🌹 ان شاءالله بتوانیم ادامه دهنده راهش و شهدای عزیز و مقام عظمای ولایت باشیم. 🌺🌸🌺🌸
📘#داستانهایبحارالانوار
💠با چه کسانی مشورت کنیم؟!
🔹امام صادق علیه السلام میفرمایند:
مشورت دارای حدودی است که باید رعایت شود و اگر حدودش مراعات نشود، ضررش بیش از منفعت آن خواهد بود:
✔️۱. کسی که با او مشورت میکنید آدم عاقل باشد.
✔️۲. آزاد و متدین باشد.
✔️۳. رفیقِ فهمیده باشد.
✔️۴. در مورد مشورت او را آگاه کنی تا کاملا به منظورت پی ببرد.
✔️۵. پس از آگاهی بر اسرار تو، آن را پنهان کند.
🔹زیرا اگر #عاقل باشد به شما #منفعت میرساند.
و اگر #آزاد و #متدین باشد در نصیحت و راهنمایی شما میکوشد.
و اگر #رفیق واقعی باشد اسرار شما را پنهان خواهد نمود.
و اگر درست منظورت را درک نماید، آن وقت مشورتی کامل انجام میپذیرد.
📚 بحار، ج ۷۵، ص ۱۰۲ و ج ۶۱، ص ۲۵۳.