eitaa logo
نیم پلاک
644 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
374 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر شهید می‌گفت:  دکتر گفته بود،به این زودی نمی توانی به جبهه برگردی.پسرم طاقت نمی آورد چند بار با من صحبت کرد،آخر از علی اکبر و علی اصغر حسین گفت تا راضی شدم و رفت.    یک روز که در اتاق خوابیده بودم،صدایی شنیدم که گفت:«مادر خداحافظ» همان موقع دلم به شلمچه رفت تا پسرم را بدرقه کند. ابوالقاسم سرپرست خانواده ام بود. ودوستش حسن ادهم تعریف میکرد: همەی بچه‌هایی که با ما بودند، دو تا پلاک داشتند؛ چون قبلا جزو تیپ امام رضا علیه السلام بودیم و وقتی تیپ ۱۲ مستقل قائم(عجل الله) تشکیل شد، منتقل شدیم. به ما گفته بودند که موقع عملیات، پلاک تیپ امام رضا علیه السلام را از گردنمان برداریم. گفتم: ابوالقاسم، پلاک تیپ امام رضا علیه السلام رو از گردنت بردار گفت: نه، بذار باشه. می‌خوام اگه شهید شدم، برم زیارت امام رضا علیه السلام. همان طور هم شد، پیکرش را به اشتباه بردند مشهد و بعد از طواف، شناسایی شد و آوردندش سرخه. شهید ابوالقاسم سنگسر تولد: سرخه، سال ۱۳۴۷ شهادت: شلمچه، کربلای ۵، سال ۱۳۶۵ مزار: گلزار شهدای سرخه 📚 برگرفته از کتاب خط عاشقی خاطراتی از عشق شهدا به امام رضا علیه السلام کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️وصیت ۳۰ صفحه ای امام در همین چند جمله می تواند خلاصه شود.... کانال اطلاع رسانی هیئت مکتب الزهراءسلام الله علیها در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/Heyat_Maktabzahra
تولدت مبارک عبد صالح خدا گرچه تولــد اصلی تو شهــادت است... ڪہ مـردان خـدا با شهـــادت زنده می‌شوند . امروز تولد شهید محسن حججی هست. شهید رو با فرستادن و تولدشون رو تبریک بگیم🥀 با زدن روی لینک زیر👇 عضو گروه یاعلی مدد بشوید https://eitaa.com/joinchat/4250010104C0930ed00e0
در گرمای بالای ۵۰ درجه که می‌جنگی تیر و ترکش لازم نیست چند ساعت به تو آب نرسد! کارت تمام است .... کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
بر اثر انفجار جراحات زیادی برداشته بود و در بیمارستان بقیة الله بستری شد، شهید عزیز، در لحظات آخر که می‌خواست به فیض شهادت نائل بشه... دیدیم داره با ناله ای ضعیف حرف میزنه...هر چه دقت میکردیم که متوجه بشیم چی میگه، صحبت هاش نامفهوم بود...به اطرافیان گفتم یک قلم و کاغذ بیارید تا بنویسه که چی میخواد بگه... قلم و کاغذ رو دادیم بهش ولی متاسفانه بر اثر شدت جراحات توان نداشت که بتونه قلم رو روی کاغذ فشار بده و بنویسه...مقداری خطوط روی کاغذ کشید ولی باز هم مشخص نبود که چیه....اما تمام توانش رو جمع کرد و روی کاغذ نوشت ، آقا سالمه؟؟ بهش گفتم آره الحمدلله سالمه...بعد از شنیدن این حرف به فیض شهادت نائل شد.... ✍ راوی:برادر شهید الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/yarankharazi
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ای مؤمنان! اگر خدا را یاری كنید، خدا هم شما را یاری می‌كند و گام هایتان را استوار می‌سازد؛ آیه ۷ سوره مبارکه محمد الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/yarankharazi
إِنَّ الَّذِينَ يُحَآدُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ وَقَدْ أَنْزَلْنَآ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۚ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ بی‌تردید كسانی كه با خدا و پیامبرش‌ دشمنی می‌ورزند، خوار و سرنگون می‌شوند، چنان كه كسانی كه پیش از آنان بودند، خوار و سرنگون شدند، و همانا ما آیات روشنی نازل كردیم، و برای كافران عذابی خواركننده است. آیه ۵ سوره مبارکه مجادله الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/yarankharazi
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂﷽🍂 🌐شهید حاج احمد کاظمی برادرها جمله ی آخر بگم : برای خوشایند هیچ کسی به جهنم نروید........ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/yarankharazi
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
«دریک شب سرد و پربرف زمستان ساعت یک نیمه شب باموتور سیکلت به منزل آمد. موتور را گذاشت و گفت باید زود خودم را به ترمینال برسانم و بروم جمکران و صبح زود برگردم بروم مدرسه سرکار. پدرم گفت: یک شب دیگر برو در این شب وسیله سخت پیدا می شود. سید محمود گفت: من نذر کرده‌ام چهل بار شب‌ های سه شنبه به جمکران بروم. چند جلسه مانده امشب خیلی کار داشتم نتوانستم زودتر بروم؛ امشب شب سه شنبه است باید حتما بروم. او رفت و صبح زود هم سرکارش حاضر بود. روزی از او پرسیدم چه نذری کرده بودی که چهل شب سه‌ شنبه‌ ها بدونه وقفه باید حتما بروی جمکران گفت: «نذر کردم شهید بشوم.» این مطالب راکه میگویم بغض گلویم را گرفته و چشمانم اشکبار شده چون بعد از اتمام چهل شب رفتن به جمکران به زودی به آرزویش که شهادت بود رسید.» ✍ راوی: خواهرشهیدافتخاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَآ إِنْ نَسِينَآ أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ خدا هیچ كس را جز به اندازه توانایی‌اش تكلیف نمی‌كند. هر كس عمل شایسته‌ای انجام داده، به سود اوست، و هر كس مرتكب كار زشتی شده، به زیان اوست. [مؤمنان گویند:] ای پروردگار ما! اگر فراموش كردیم یا مرتكب اشتباه شدیم، ما را مؤاخذه مكن. ای پروردگار ما! تكالیف سنگینی برعهده ما مگذار، چنان كه بر عهده كسانی كه پیش از ما بودند گذاشتی. ای پروردگار ما! آنچه را به آن تاب و توان نداریم بر ما تحمیل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را بیامرز؛ و بر ما رحم كن؛ تو سرپرست مایی؛ پس ما را بر گروه كافران پیروز فرما. آیه ۲۸۶ سوره مبارکه بقره الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/yarankharazi
هدایت شده از بازارچه کسب و کار
✅ شروط خادمی محسن : منو پشت هیئت بگذارید که در دید نباشم، هرچی کار سخت هست به من بدید.. محسن‌ نمیخواست‌ در هيئت‌ ديده‌ شود خدا هم‌ گفت: حالا که نمیخوای دیده بشی، به کل عالم نشونت میدم..! ❤️کانال 🆔http://eitaa.com/bazarche_kasbokar
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
♦️نیمه های شب بود دیدم وارد خانه شد. لباسهایش خونی بود. مادر با عصبانیت رفت جلو و گفت معلوم هست کجایی آخه؟ تا کی میخوای با مأمورها درگیر بشی؟ این کارها به تو چه ربطی داره؟ یک دفعه میگیرن و اعدامت میکنن پسر. ♦️نشست روی پلۀ ورودی و گفت: اتفاقاً خیلی ربط داره. ما از طرف خدا مسئولیم، ما با کسی درگیر شدیم که جلوی قرآن و اسلام ایستاده. ♦️بعد ادامه داد: شما ایمانتون ضعیفه، شما یا به خاطر بهشت یا ترس از جهنم نماز میخونی؛ اما راه درست اینه که همه کارها برای خدا باشه ♦️مادر گفت: به به داری ما رو نصیحت میکنی این حرفای قشنگ رو از کجا یاد گرفتی؟ خودش هم خنده‌اش گرفته بود گفت: حاج آقا تو مسجد می‌گفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌