eitaa logo
نیروی قدس (جبهه مقاومت)
40.1هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
18.1هزار ویدیو
924 فایل
﷽ 🔰وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ در خدمتم 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 توییت استاد ✍ ‏متاسفانه حال عمومی حضرت ‎ چندان مساعد نیست ان شاالله خداوند شفای عاجل عنایت فرمایند.
🔰 فرمانده جوان و پرانرژی | ملاقات با احمد در جریان غائله کردستان در دزلی سال ۱۳۵۹ ▫️آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۹ در جریان غائله کردستان راهی مریوان شده بود. در مریوان فرمانده‌ی سپاه شهر به دیدن آیت اللّه خامنه‌ای آمد؛ جوانی رشید و پرانرژی. آیت‌اللّه خامنه‌ای همراه با احمد متوسلیان راهی دزلی شد. به ارتفاعات دزلی رفت و خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای ایستاد به توضیح دادن: «شما خودتان الان ناظر هستید که ما از بالا به پایین نگاه می‌کنیم و شهرها و پادگانها و پاسگاه‌های عراق زیر دید ماست و ما کاملاً رفت و آمد به آنها را می‌توانیم کنترل بکنیم و دقیقاً آنها را می‌زنیم.» 🗓 ۱۴ تیرماه؛ سالروز ربوده شدن 📥 نسخه قابل چاپ 👇🏼 khl.ink/DarLebaseSarbazi
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گمشده در تاریخ 🔺«احمد متوسلیان» فرمانده لشکر ۲۷ رسول‌الله(صلی‌الله علیه وآله) در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در مسیر طرابلس به بیروت به دست نیروهای حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓چرا مسلمانان نمیخورند؟ 💢مختصری درمورد گوشت خوک ؛ 🔹خوک جسد و مردار گندیده میخورد حتی اگر مردار پدرش باشد. 🔹خوک همه چیز میخورد حتی ادرار و مدفوع خود و دیگر حیوانات. 🔹مقدار سم کشنده در گوشت خوک 30 برابر گوشت گوسفند است. 🔹خوک عرق نمی کند، پوست خوک اسفنجی است بە همین دلیل تمام کثیفی ها را جذب خود میکند این خود فاجعە است. 🔹جنس نر خوک با هر حیوان دیگری جفت می شود حتی اگر جفتش هم نر باشد به همین دلیل خوک منبع بسیاری از بیماری هاست. 🔹نوعی کِرم در گوشت خوک موجود است کەنە با پختن نە سرخ کردن(برشتە) از بین نمی رود. 🔹پختن گوشت خوک نیاز بە 6ساعت زمان دارد گوشت خوک قابل سرخ کردن نیست زیرا کم کم آب میشود تا چیزی از آن باقی نمی ماند (مانند گوشت انسان)
سلام‌علیکم و رحمة‌الله چه خبر شده در ایران؟ برای خراب‌کردن وجهه ایران نیازی به دشمن هم هست؟ اتباع غیرایرانی مگه کرامت انسانی ندارند؟ چرا این‌قدر محدودیت در ساده‌ترین و بدیهی‌ترین نیازهای انسانی قائل می‌شوند؟ یک انتقال وجه ساده نمی‌توانیم انجام بدهیم، بعضی از بانک‌ها مثل ملت حتی نمی‌توانیم خرید کنیم. کسانی هستند که تمام پول‌هایشان در بانک ملت بوده و چون فقط ایرانی نیستند، حتی نمی‌توانند دکتر بروند؟ حتی قبل از این محدودیت، سقف تراکنش‌ها با کارت برای اتباع ۵۰۰هزار تومان شده بود، یعنی برای خرید چند بلیط قطار یا یک بلیط هواپیما به‌صورت اینترنتی، باید یک ایرانی پیدا کنند و بروند در شعبه انتقال انجام دهند، سپس او برایشان بخرد؟ این‌ها انسانی است؟ یک خارجی پول خودش را هم نمی‌تواند مصرف کند؟ این کسانی که تصمیم می‌گیرند، تا به حال با خانواده جایی رفته‌اند که به‌خاطر محدودیت بانکی، حتی کرایه تاکسی یا اسنپ را نتوانند پرداخت کنند یا فروشگاه بروند و بعد از خرید به‌خاطر این محدودیت‌ها نتوانند پرداخت کنند؟ تا به حال حس تحقیرشدن و پایمال‌شدن کرامتشان را حس کرده‌اند؟ تا به حال برای پرداخت بدهی‌هایشان، صرفا به‌خاطر محدودیت بانکی بدقول و شرمسار شده‌اند؟ گناه ما خارجی‌بودن است؟ در نظام اسلامی عزیز واقعا ایرانی نبودن مساوی با انسان نبودن است؟ پ‌ن: تا کی باید وجهه انقلاب اسلامی که از فاطمیون افغانستانی تا حیدریون‌ پاکستانی‌ و حزب‌الله‌ لبنانی و حشدالشعبی‌ عراقی را در کنار هم جمع می‌کند، تاوان سهل‌انگاری برخی مسئولین جمهوری اسلامی ایران را بدهد.
گلایهٔ «محمدکاظم کاظمی» شاعر افغانستانی ساکن مشهد از قوانین بی‌ثبات بانکی برای اتباع خارجی
4_5915761720126606536.mp3
23.35M
🔊 استاد 📑 «چالش‌های زندگی مشترک» ✅ لینک فایل تصویری https://t.me/masaf/68064 aparat.com/v/idkBA 🗓 ۱۰ تیرماه ۱۴۰۱ - تهران 🎧 کیفیت 64kbps
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مهران مدیری: در سینما رشوه می‌دهند تا نقش بگیرند! 🔹مهران مدیری در برنامه دورهمی از رشوه گرفتن کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها برای تقسیم نقش بین علاقه‌مندان بازیگری انتقاد کرد.
| ندیده عاشق شدن 🔹️عده‌ای از رزمنده‌ها پیش شهید مدنی، از شهدای محراب تبریز رفتند. به محض اینکه آیت‌الله مدنی نشست و به یکی از اینها که سیزده‌چهارده سال داشت نگاه کرد، شروع کرد به گریه کردن. شعری از حافظ خواند و گفت: «بگو از آنچه که دیدی.» او هم در جواب گفت: «درد هجری کشیده‌ام که مپرس!» 🔸️ضریب محاسبه بالاست. وقتی می‌خواهند معدلتان را حساب کنند می‌گویند: «جنگ است، درِ جهاد باز شده است.» يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ؛ به غیب ایمان می‌آورند. اینها ندیده عاشق شدند و این عشق عین عقلانیت است. ـ - - - - - - - - - 🇮🇷 شهید محمدصادق تقوی 🔅 ولادت: ۷ شهریور ۱۳۴۶ ❣شهادت: ۱۲ مرداد ۱۳۶۱ 📍محل شهادت: شلمچه 🕌 آرامگاه: گلزار شهدای خلدبرین یزد ـ - - - - - - - - - 🔺 بیعت با شهدا 📥 لینک دانلود خلاصه سخنرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 | پدری که استاد بود ⭐️ پدر ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره‌گیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایّام ماه محرّم و همچنین ماه‌های تابستان هم بهره می‌گرفت. در هفت روز اوّلِ ماه محرّم به من درس می‌گفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه‌ی امام حسین (علیه‌السّلام) می‌رفت. 🔆 چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و می‌گفت: ما در نجف علی‌رغم هوای طاقت‌فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه می‌دادیم؛ بنابراین تابستان‌ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟‍! 🌀 مطوّل* را در ماه‌های تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد می‌آمد و دو ماه می‌ماند. من او را قبلاً دورادور می‌شناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس می‌کرد و بعد هم که به قم می‌رفت، به تدریس همین دروس در قم می‌پرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعت‌هایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او می‌پرداختم. لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم. 💥 شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب هم می‌خوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفت‌زده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس می‌کرد. 🔰 پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت می‌کرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب می‌کرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم. هرگاه در مورد درسی که می‌خواندم، اظهار نظر می‌کردم، پدرم خیلی خوشحال می‌شد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، می‌گفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری. 💡 با برادرم مباحثه می‌کردم. پس از مباحثه، پدرم ما را به اتاق خود می‌خواند، از ما پرسش می‌کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح می‌داد. 🏡 خانه‌ی ما سه اتاق داشت. دو اتاق از آنِ پدر بود: یک اتاق نسبتاً بزرگ برای میهمان‌ها، و یک اتاق هم برای مطالعه و غذا‌ خوردن و استراحت؛ شبیه حجره‌ی طلّاب. ما هم همگی یک اتاق داشتیم: چهار برادر و چهار خواهر، با مادر! در مواردی که مادر میهمان یا روضه‌ داشت، ناگزیر بودیم بیرون خانه بمانیم! در اتاق مخصوص پدر، میزی به درازا و پهنای ۸۰ در ۴۰ بود. پدر در سمت طول میز چهارزانو می‌نشست، ما هم هر دو کنار یکدیگر در یک سمت عرض آن می‌نشستیم. به‌خاطر هیبت و جدّیّت پدر در اثنای درس و مذاکره، من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم! 💯 بی‌شک این تندی و خشم پدر هر‌چند جنبه‌های منفی داشت، امّا منکر جنبه‌های مثبت آن نمی‌توانم بشوم؛ زیرا این سخت‌گیری ما را منضبط بار آورد و از انحرافاتی که برای برخی فرزندان روحانیّون به علّت عدم توجّه به آنها پیش می‌آمد، به دور داشت. یکی دیگر از اثرات آن نیز این بود که من توانستم ادبیات عرب و دوره‌ی سطح فقه و اصول را در پنج سال و نیم به پایان برسانم... 🔻* مطول: این کتاب شرحی است در زمینه علوم زبان عربی 🔻** مکاسب: از مهمترین کتابهای فقهی شیعه در باب معاملات ❇️ بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد» ▪️به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله سیدجواد حسینی‌خامنه‌ای 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار