eitaa logo
نجف لک زایی
323 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
367 ویدیو
138 فایل
پایگاه اطلاع رسانی استاد نجف لک زایی www.lakzaee.ir لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2181300224C7d6b4e2a42
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شریف لک زایی
شراب طهور و سقاهم ربهم شرابا طهورا خوشبختانه به همت عزیزانم، کتاب شراب طهور که مجموعه گفت و گو با پدرم درباره زندگی و خاطرات ایشان است، به چاپ رسید. این کتاب به خواست خدا قرار است پنجشنبه هفدهم مرداد در مراسم چهلمین روز درگذشت پدر که در حسینیه شهیدین مصلی المهدی شهرستان زابل برگزار می‌شود، رونمایی شود. کار تدوین کتاب شراب طهور در سال های اخیر توسط برادرم رضا و چاپ آن توسط نشر بوستان کتاب انجام شده است. کتاب در پنج فصل و شمارگان پانصد نسخه و در صدوهشتادوچهار صفحه به چاپ رسیده است. @shariflakzaei
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (1) یادداشت دکتر محمد اله بخش عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد خداوند روح حاج آقا رو قرین رحمت کنن ان‌شاءالله. یه نکته ای که توی منش ایشون برای من خیلی جالب و آموزنده بود آرامش ایشون بود. بارها شاهد بودم که وقتایی که بقیه سر یه موضوعی با چنان هیجان و تندی صحبت می کردن ایشون با همون لبخند همیشگی و آرامش شون یه شوخی مطلبی می گفتن و صحبت ختم میشد. من هر وقت ایشون رو میدیم از این آرامش لذت می بردم خودم هم آروم می شدم. یادمه روزی که راهی سفر ادامه تحصیل بودیم با خانواده رفتیم خدمت شون برای خداحافظی. ایشون با همون حالت لبخند و خیلی با آرامش برامون دعای سفر خوندن و دعا کردن. خیلی حس خوب و آرامش بخشی بود. توی این روزهای پراسترس و به هم ریخته چقدر جای آدم هایی که این آرامش و سکینه قلبی رو دارن و به بقیه هم منتقل می کنن خالیه. روحشون شاد باشه، ان‌شاءالله.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (3) یادداشتی از صادق لک‌زایی روحانی انقلابی قبل از انقلاب که بعد از پیروزی معلوم شد نام او و فرزندش حبیب (سردار شهید حاج حبیب لک زایی) در لیست اعدام ساواک قرار گرفته است. حبیب کوچک که بود بخاطر پاره کردن تصاویر شاه از روی کتاب های درسی شلاق میخورد در جبهه های حق علیه باطل یک چشم را از دست می دهد و شصت و سه ترکش به اندازه یک بند انگشت از سر تا پا مهمان بدنش می شوند و بخشی از پهلو را بر سر بخور بخورهای سفره انقلاب جا می گذارد و با آن مقدار کم سلامتی باقی مانده هم تا پایان (به گفته خودش)؛ تمام وجودش را وقف اسلام، نظام و انقلاب می کند. بقیه دست پرورده های این شخصیت هم همینطور؛ چه در زمان جبهه و جنگ و بعد از آن و حتی اسارت گروهک های تروریستی که میدانم چون رضایت ندارند نگویم بهتر است.. پ ن؛ دست علوی پدر دامان فاطمی مادر دست پرورده هایش حبیب دلها می شوند. گرامیداشت این شخصیت ها ترویج راه و روش آن هاست. کتاب زندگینامه این عالم وارسته است که آن را می توانید از برنامه پژوهان دانلود نمایید و یا از طریق جستجوگر گوگل به لینک های دریافت کتاب دسترسی پیدا کنید.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (4) یادداشتی از صادق لک‌زایی نخستین سالگرد ارتحال پدر بزرگ آدرس خانه حاچ آقا مطهری چهارم انتهای کوچه بود و همه می دانند و می دانستند از زمانی که حاج آقا به واسطه فعالیت هایش از روستا به شهر و خیابان مطهری آمد، (از قبل انقلاب تا کنون) خانه اش همان است (مطهری چهارم انتهای کوچه) با در دو لخت آبی رنگش که این اواخر بعد از ازدواج آقا مهدی که خانه اش را در حیاط همان منزل حاج آقا ساخت، عوض شد. خانه همان است، از وسایل زندگی هم از زمان انقلاب تا کنون یک تخت اضافه شد که آن هم این چند سال آخر در زمان کسالت حاج آقا بود و یک تلویزیون کوچک که سیاه و سفید بود و به اصرار دیگران تبدیل شد به یک تلویزیون رنگی کوچک و صندلی و چند چیز جزئی دیگر به همین شرایط، بدون هیچ‌گونه وسیله نقلیه ای.. درباره ایشان کتاب شراب طهور زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد لک زایی به چاپ رسیده است که نسخه دیجیتال آن را می توانید از برنامه کتابخوان همراه پژوهان دریافت نمایید و یا از طریق جستجوگر گوگل به لینک های دریافت دسترسی پیدا کنید.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (6) یادداشت زهرا پیغان پدر بزرگ به قرآن و نماز و حجاب خیلی اهمیت می دادند و همیشه سفارش می‌کردند. از وضعیت درس و پیشرفت های درسی سوال می‌کردند. وقتی برای خداحافظی قبل از سفر می‌رفتیم پیش ایشان، قرائت دعای سفرشان بهمون قوت قلب می داد. صبرشون خیلی زیاد بود با تحمل این همه مریضی همیشه مهربون بودن و هیچ وقت ابراز ناراحتی نداشتن. برای تلاش کردن خیلی ارزش قائل بودن. یک شب وقتی دیدن من شب بیدار موندم که درس بخونم به من گفتن حالا که شب بیدار موندی حتما موفق میشی. چندباری که ازشون خواستم برام دعا کنن یا وقتهایی که بهشون کمکی می کردم واقعا تاثیرش رو می‌دیدم. از دیدن نوه ها همیشه خوشحال می‌شدند و حتی با بچه های خیلی کوچیک هم خیلی صمیمانه برخورد می‌کردند. دفعه آخری که مبین رو برده بودیم ببینن مثل همیشه که برای بچه ها لالایی می‌خواندند برای مبین لالایی خواندند و مبین با لالایی و صداشون کاملا آروم شد.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (7) یادداشت مهدی کیخا چقدر دلم هوایش را می کند نمی دانم شاید قسمت بود که از کودکی مردی فاضل و نورانی چراغ راه ما شود چقدر زیبا بود نصایح زندگی سازش چقدر پر معنا بود شوخی های کوتاهش چقدر هم آرام بخش بود نشستن کنارش و دیدن صورت آرام و متبسمش حاج آقا اعتمادی زندگی ما که دریچه ای حیات بخش برای زندگی من از اولین روزهای دهه هفتاد باز کرد.. معرفی شهدای نوجوان و جوان سیستان و هدیه او به من شهید عالی بود که سبب ساز سبب های خوب زندگیم شد. یادش بخیر نمازهای جماعت ظهر مدرسه راهنمایی شهید بهشتی زابل پشت سر حاج آقا یادش بخیر تیکه کلام همیشگیش به من (ملا مهد مهدی) یادش بخیر ماوای دلتنگی های گاه و بیگاه من یادش بخیر هدیه زیبایش به من (تسبیح نمازش) و توصیه آسمانی اش در آخرین دیدار ... اگر دلی با خدا باشد و برای خدا باشد و در راه خدا باشد منحرف نمی شود گناه نمی کند و از کسی نمی هراسد. چقدر دلم می گیرد در روزهای نبودنت دعایمان کن که سخت محتاجیم... پ.ن. تصوير در سال1396 در تهران
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (8) یادداشت شریف لک زایی به یاد پدر در نخستین سالگشت رحلتش من بسیار بختیار بودم که بیش از چهار دهه (دقیقاً 45سال) از حضور و دعای خیر پدرم برخوردار بودم. خود ایشان اما این گونه نبود و در کودکی پدر و مادر از دست داده بود و با مشقت و رنج بسیار پر و بال گرفته بود به سعی و رنج و تلاش خود. از این رو است که با مشقت های یک زندگی روستایی در یک منطقه محروم دست و پنجه نرم کرد و دست آخر هم راهی حوزه علمیه شد تا درس علوم دینی بخواند و تا آخر حیات خویش را با قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام سر کند. چه خوش سعادتی. خودش می گفت هر چه دارد و داریم از برکت اهل بیت علیهم السلام است. و هرچه داشت در راه شناخت و شناساندن آنان فدا کرد. قرآن و نهج البلاغة دو کتاب مورد علاقه ایشان بود و در تمامی سخنرانی هایش آیاتی از قرآن و سخنان امام علی علیه السلام از نهج‌البلاغه را طرح می کرد و محور سخنان خود قرار می داد. حتی در جمع های خانوادگی و یا دیدارهای دوستانه نیز سخنان ایشان با احادیث ائمه ترنم می یافت. در کنار آن اقامه نماز جماعت در پنج وعده در مسجد محله چیزی است که همواره در خاطرم باقی مانده است. حتی در همین اواخر که ایشان به دلیل کسالت نمی توانست نماز جماعت را اقامه کند باز هم در مسجد حضور می یافت و چند تن از نمازگزاران را مشخص کرده بود که نماز جماعت را اقامه کنند و نماز جماعت تعطیل نشود. قرائت قرآن یک نوبت در هفته در مسجد و یک نوبت در هفته در منازل نمازگزاران مسجد محله عشرت آباد از خاطرات به یادماندنی من در دهه شصت و تا زمانی که در زابل بودم است. اصلاً کودکی و نوجوانی من در همین جلسات و مسجد گذشت. نماز خط قرمز پدر برای فرزندان و اقوام و آشنایان بود. اگر مهمان داشت، با آنان برای نماز به مسجد می رفت. در طول هفته دعای کمیل و توسل و ندبه نیز در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام ترک نمی شد. نیز توصیه مؤکد ایشان به قرائت قرآن که همواره وجود داشت. به ویژه صبح ها بعد از نماز جماعت صبح در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام. از این ها گذشته رابطه ایشان با مادرم نیز مثال زدنی بود. من در تمام 30سال که مادرم در قید حیات بود، درشتی از پدرم نسبت به مادرم ندیدم. هنگامی که مادر در بستر بیماری و در بیمارستان بستری بود، جمله‌ای از پدر شنیدم که گفت این زن به فرشته‌ای می ماند که در زندگی من وارد شده است.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (9) یادداشت هانیه ناظری هوالعلیم سخن از عزیز سفر کرده ای است که با کمند ایمان و عمل صالح دل هر آنکه با او حشر و نشری داشت را ربوده بود. این از سنن الهی است که در قرآن می فرمایند: " ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا" مسلما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد. واقعا جایش خالی است، حاج آقای اعتمادی مصداق بارز این آیه بودند. ایمان و عمل صالح را عینا و ذاتا دارا بودند. طوری که تمام صفات خوب اخلاقی در ایشان جمع شده بود. .... برخلاف تصورم که در اوایل آشنایی فکر میکردم در حشر و نشر با ایشان سخت باشد، اما دیدم ایشان دارای روحیه ای بشاش ،شوخ طبع و در عین حال جدی در بعضی امور بودند. بطور مثال روی نماز خیلی حساسیت داشتند که حتما به موقع و سر وقت ادا شود. بر خلاف خیلیها که اکثرا وقت را به بطالت می گذرانند ایشان به قرآن و تفسیر بسیار علاقه نشان می دادند. بارها پیش می امد ساعتها با فرزندشان،آقا رضا به بحث و تفسیر قرآن می نشستند. و جالب این بود که شیرینی این مباحثه را واقعا در ایشان احساس می کردیم. آرامش و صبر ایشان واقعا قابل ستایش بود. دائم الذکر بودنشان در هر حال و هر مکانی ملموس بود و توصیه ایشان هم به بنده بود که میگفتند در حال آشپزی هم که هستی ذکر بگو،صلوات بگو. پیگیر درس هایمان همیشه بودند و میگفتند وقتی کسی چیزی می آموزد اول از همه خودش خوشحال می شود. بارها و بارها به بنده فرموده بودند قدر پدر مادرت را بدان. اکنون که در اولین سالگرد ارتحال این عالم مجاهد، هستیم فاتحه ای نثار روح مطهر ایشان میکنیم. حجه الاسلام حاج شیخ محمد لک زایی، پدر سردار شهید لک زایی،وی تحصیل کرده حوزه های علمیه زابل ،مشهد و قم و از مریدان امام خمینی(ره) در مسیر انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب از حامیان مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) بودند. عمر با ارزش خود را صرف خدمات دینی و فرهنگی در منطقه محروم سیستان کردند. . کارشناسی ارشد علوم قرآن. دانشگاه علوم قران و حدیث قم. انتشار به مناسبت اولین سالگرد عالم مجاهد حاج شیخ محمد لک زایی (رحمت الله) در سایت جوانه (بر بال نیایش) دانشگاه معارف.
یاد پدر در نخستین سالگرد ارتحال (10) یادداشت عصمت کیخا یادت بخیر پدر چه زود دیدارها به یادت بخیر ختم شد و دستانمان دیگر دستانت را در دست نخواهند گرفت و دیگر آوای قرآن خواندنت را نخواهیم شنید و زیارت عاشورایت که هر روز غروب زمزمه اش میکردی را نخواهیم شنید اما هنوز هم آوایی می آید صدایی که هرگز خاموش نخواهد شد و بلکه هر روز رساتر و قویتر و فصیح تر به گوش همه میرسد و آن میراث حاج محمد لک زایی اعتمادی برای شاگردانش، دوستانش، همشهریانش، اقوام و فرزندان و نواد گانش و هر کس ذره ای آشنایی با اورا دارد است. این میراث قول صریح پروردگار است "و من یتوکل علی الله فهو حسبه". زندگی ایشان مصداق کاملی از این آیه است و درسی برای همه ی ما و چراغی برای آینده ی ما و فرزندانمان و نتیجه ی این راه آرامشی است که در هیچ مسیر دیگری نمیتوان یافت. یادت همیشه گرامی و پرگشودنت از بند دنیوی به عرش الهی گوارای وجودت چرا که رحلت مردان حق از بند عالم رستن است زین خراب آبادبر محبوب خود پیوستن است