فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اگر گره تو زندگی مادی و معنوی ما پیش اومد که نمیدونید از کجا میخورید،
🔹 صدقه بدید
🔹 ردمظالم بدید
🔹 حدیث کسا بخونید
🎙 #استاد_عالی
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ چقدر قشنگ، چقدر مهم
🔹 و چقدر هشدار دهنده،
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ ببر یمنی پس از اورهال و بازآمد در آسمان این کشور به پرواز درآمد. نیروی هوایی ارتش یمن پس از انقلاب این کشور موفق شد بیشترین تعداد جنگندهها را در نقاط امن نگهداری کند تا پس از پایان جنگ، برای بازسازی آنها وارد عمل گردد.
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ بحران انرژی
🔹 آنچه از مشکلات در کشور که جماعتی اصرار دارند به عنوان بحران و ناکارآمدی انقلاب معرفی کنند. ساده ترین و عادی ترین مشکلات در جوامع غربی است
👈 علاج مشکلات کشور، سعی و تلاش و امید به آینده است
نه بهانه جویی و ناامیدی و حسرت زندگی غربی ها را خوردن
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ در رکاب شیطان
تصاویر منتشر شده توسط العربی الجدید نشان میدهد نظامیان اوکراینی در کنار ارتش رژیم صهیونیستی در غزه حضور دارند.
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
🌸 #پندانه
✍️ آتش زندگی هرکس متفاوت است
🔹 جوانی نزد پیر دیدهوری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود.
🔸 پیر گفت:
برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را میکنی به من نشان بده.
🔹 جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکههای طلا را میشمرد.
🔸 پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت:
حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟
🔹 تاجر گفت:
آری! مدتهاست درد معده مرا از خوردن آنچه میبینم و هوس میکنم، بازداشته است. کاش کاسهای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را.
🔸 پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید:
باز چه کسی را در این شهر خوشبخت میبینی؟
🔹 جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند.
🔸 پیر از حاکم پرسید:
حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟
🔹 حاکم گفت:
آری، شبوروز در این اندیشهام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاجوتختم بریزد. ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند میگرفتم و برای خود به صحرا میبردم که آن مرا کفایت میکرد، چون آرامش داشتم.
🔸 در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید:
ای جوان آتش چند رنگ است؟
🔹 جوان گفت:
دو رنگ، سرخ و نارنجی.
🔸 پیر گفت:
آتش چون رنگینکمان هفترنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که بهرنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمیدیدی.
🔹 آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را میسوزاند و دیگران از آن بیخبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود.
🔸 پس هرکس را آتشی در زندگی میسوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد.
🔹 دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بیخبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند.
📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg
🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷