eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
حق کجاست هر جا پرچم.mp3
1.62M
شماره 1001 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ حق کجاست هر جا پرچم سیدالشهداست هر جا نام نامی شیر خداست هر راهی منتهی شود به حسین راه ماست باید از پا ننشست تا کفر هست مبارزه هست وَ تا مبارزه هست ما هستیم به مهدی موعود دل بستیم ▪️نصر من الله الحمدلله حق کجاست حق زیر سایه ی عدل مرتضاست هر جا ظلم ظالمان رو به فناست هر جا مظلوم صدایت بزند کربلاست حق یعنی مرام حسین دین زنده است به نام حسین پناه مظلومان یعنی او سیدِ محرومان یعنی او ▪️نصر من الله الحمدالله هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 رسد ز نم نم گریه صدای آمدنت به اشک دیده بخوانم دعای آمدنت گذشت نیمه شعبان و من عوض نشدم چه کار کرده دل من برای آمدنت چه دیده ها که به راهت سپید شد چه گریه دار شده ماجرای آمدنت تو خواستی که بیایی سری به ما بزنی ولی نبود مهیا فضای آمدنت در آن میان که بوی گناه می آید نباشد ای پسر نور جای آمدنت اگر چه شیعه کند پیشه راه تقوی را دعا و گریه شود ره گشای آمدنت سلام ما به شهیدان که با تن بی سر چه عاشقانه نشستند پای آمدنت تقاص سیلی نامرد به کوچه می گیری در ابتدای ظهور و ابتدای آمدنت چه می شود که بگیریم سر به روی دست شویم همسفر کربلای آمدنت هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 جان بقربان تو ای جان همه عالم و آدم/ پسر حضرت خاتم/ صاحب هر نَفَس و دم/ که ظهورت شده جانمایه ی ذکر و صلواتم/ تو به ایام محرم/ سر دوشت بنهی شال عزاداری و ماتم/ و بود حزن دمادم/ و کشی آه!: "نبودم/ که کنم یاری جدم" به همان لحظه کنی یاد/ ز او و حرم و جمله ی اوتاد/ ز اولاد/ و از حرّ و حبیب و وهب و هر که که سرداد/ و جان داد/ بهشتش بسزا باد/ کتاب اللـّـَه و هم احمد مختار خبرداد/ در این راه قدم هر که که بنهاد/ و اِستاد/ و هم دل به بلا داد/ ندارد محنی روز جزاداد/ که آورد بهمراه خودش زاد الا صاحب اعصار/ تو ای ثانی کرّار/ تو ای حجت دادار/ که هم دلبری و دل بری و هم شده دلدار/ مددکار/ بریزی تو ز آن چشم گهربار/ همان سوده ی اسرار/ ز یادآوری شور علمدار/ به پیکار/ همان ساقی لب تشنه، فداکار/ که گردیده جدا دست سپهدار/ کف اَیمَن و اَیسار/ و تیری است به چشمی که ببوسید علی سید ابرار/ و مشکش به دهان بار/ شرربار/ نه یکبار و که صدبار/ کشیده است تمنا ز همه کوفی غدّار/ که ای قوم خطاکار/ بزن تیر و عمود و نی خود بر تن تبدار/ ولی مشک رسانید به طفلان حسین بن علی سید احرار کنی یاد ز اصغر/ ز ششماهه دلاور/ که تیری بنشسته است به حنجر/ و هم گریه کنی در بر صدپاره ی اکبر/ همان شبه پیمبر/ همان ثانی حیدر/ همان لاله ی احمر/ همان ماه که بس قطعه و مثله شده ، دیگر شده اختر الا حضرت قائم/ که گریان شده ای در بر قاسم/ جگر سوزد از این داغ سهیل عرب و اختر هاشم/ که غلطید بخون چون به حسین است ملازم/ عزیز است که هیهات دهد تن به مظالم تو ای قبله ی حاجات/ تو ای رشته ی وصل کره ی خاک و سماوات/ بگریم ز همه هق هق تو بهر مناجات/ و یادآوری عمه ی سادات/ که آمد به بلندای تل و دید چه حالات/ حسین است به خاک و بدنش غرق جراحات/ همان قاری آیات/ و بیند که شده صحنه ی میقات/ نشسته است به صدر پسر ختم رسالات/ پلیدی که بود زاده ی آثام و خبیثات/ خدایا نتوانم که بگویم چه شد آن لحظه و آنات... هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات تون به درگاه ایزد منان🙏 اگر خواهان متن نوحه، مناجات، زمزمه و... به همراه سبک، بصورت صلواتی هستید لینک زیر را لمس کنید👇👇 @noaheh_khajehpoor و اگر علاقمند به متن و سبک مولودی و اشعار عروسی، بصورت صلواتی هستید لینک زیر را لمس کنید 👇👇 @marajalbahrain گروه محفل مداحان (محفلی با حضورمداحان) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 با عضو شدن در این دو کانال و گروه، خیالتون از بابت مدیریت مجالس راحت راحت👌👌 با ذکر🌹صلواتی بر محمد و آل محمد🌹 وارد شوید❤️
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ لطفاً با حال مناسب خوانده و اجرا شود😭 🔹فرمانده لشکر ، یکی یکی دید یاراش رو زمین افتادن ، یکی یکی شهید شدن ، دیگه عباس مونده با اباعبدالله ، خیلی دلش گرفته بود ، سینه‌اش سنگینی می‌کرد ، هیچ روزگاری مثل امروز نبود ، عباس اینقد دستاش بسته باشه ، از یه طرف صدای العطش ‌بچه ها میاد ، از یه طرف اومد ، اباعبدالله به یه نیزه تکیه داده ، گاهی وقت‌ها سر رو نیزه می‌ذاره نگاه می‌کنه: لَمَّا رَأَى وَحدَتَه أَتَى أَخَاهُ وَ قَالَ يَا أَخِي هَل مِن رُخصَةِِ؟ وقتی دید اینقدر غریب شده داداش ، اومد محضر اباعبدالله دست روی سینه گذاشت داداش اجازه میدی برم جونمُ فدات کنم ، آیا اذن میدی برم میدان؟ فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكَاءً شَدِيدَاً 😭 صدای گریه‌های حسین بلند شد هیچکس صدای گریه‌شو نشنیده بود صدا زد: 《ثُمَّ قَالَ يَا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي 》 تو پرچمدار منی تو همه کس و کار منی « وَإِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی» تو اگه بری دیگه کسی نمی‌مونه(حسین بی یار و یاور میشه) یه حرفی زد ، صدا زد آقا : 《فَقَالَ الْعَبَّاسُ : قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ » آقا سینه م تنگ شده از زندگی دیگه خسته شدم ، دیگه نمی‌تونم تحمل کنم چرا ؟ «وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》 می‌خوام برم انتقام خون این جوونایی که ریخته شده رو بگیرم (آخه علی اکبر مظلومانه کشته شد ، آخه چرا به قاسم رحم نکردند) اما آقا اجازه نداد نگاش کرد عباسم، 《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》😭 ▪️داشتن با هم حرف می‌زدند ، یه وقت یه نازدانه‌ای اومد دامن عمو رو گرفت ، عمو بیا بریم یه چیزی نشونت بدم عمو ، سکینه چیکار داری با عمو ؟ عمو بیا پرده خیمه رو بالا زد ، این دخترا پیراهناشونُ بالا زدن رو خاکا افتادند ، هی صدا می‌زنن العطش.. 😭 پرده خیمه رو انداخت یه وقت دید رباب مثل «مرغ بسمل» از این خیمه به اون خیمه ، آب دارید آب دارید؟ مشکُ به دوش گرفت اومد مقابل لشکر ایستاد. 《فَذَهَبَ العَبَّاسُ وَ وَعَظَهُم وَ حَذَرَهُم فَلَم يَنفَعهُم》 شروع کرد باهاشون حرف زدن.. ▪️داره میگه آی لشکر دشمن بدونید مقابل کی وایسادید ؟ این جیگر گوشه رسول الله خیلی باهاشون حرف زد خطبه خوند دید کسی جواب نمیده صدای طبل‌ها محکم‌تره (میگن تا سر حسینُ به نیزه نزنیم آروم نمی‌شیم) برگشت داره برمی‌گرده اما یه چیز بیچاره کرده عباس رو! 《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ》 هنوز صدای العطش بچه‌ها بلنده.. 😭 《فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ》 سوار بر اسب شد اما هیچ آرایش جنگی نگرفت ، فقط یه نیزه برداشت به قصد فرات به دل لشکر زد. 《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》  ▪️چهار هزار تیرانداز موکل آب فراتن دیدن داره عباس میاد خوب دورش کردن 《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》 اونا تیر می‌انداختن عباس می‌خروشید ، اون‌ها رو می‌شکافت 《وَ قَتَلَ مِنهُم عَلَى مَا رُوِيَ ثَمَانِينَ رَجُلاً حَتَّى دَخَلَ المَاءَ》 مثل شیر غران می‌خروشید محاصره رو شکست آنچه که روایت شده ۸۰ نفر رو به هلاکت رسوند.. رسید به شریعه فرات ادامه دارد... هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor
ادامه روضه👇 《فَلَمَّا أَرَادَ أَن يَشرِبَ غُرفَةََ مِن المَاءِ » این دستاشو پر آب کرد آب و مقابل صورتش آورد. «ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ» ▪️یاد لبای خشکه ارباب ، یاد علی اصغر افتاد «وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ》😭 آبُ رها کرد آب رو آب ریخت مشک آب و شروع کرد پر آب کردن. 《وَ مَلَأَ القُربَةَ وَ حَمَلَهَا عَلَى كِتفِهِ الأَيمَنِ وَ تَوَجَّهَ نَحوَ الخِيمَةِ》 مشک آبُ به دوش راست انداخت ، شروع کرد به سمت خیمه‌ها رفتن . 《فَقَطَعُوُا عَليَه‏ الطَرِيقَ وَ أَحَاطُوُا بِهِ مِن كُلِّ جَانِبِِ》 یکی صدا زد چه نشستید عباس اگر آب برسونه کار همه تمومه، عباس رو محاصره کردند. 《فَحَارَبَهُم حَتَّى ضَرَبَهُ نَوفِلُ الأَزرَقُ عَلَى يَدِه اليُمنَى فَقَطَعَهَا》 شروع کردن باهاش جنگیدن.. نوفل بن ازرق دست راست عباس روزد..😭 دست عباس رو زمین افتاد یه وقت صدای هلهله بلند شد.. دل اباعبدالله به شور افتاد.. 😭 صدا می‌زد «أنا بن فاطمه الزهرا » دید صدای اباعبدالله داره میاد صدا زد: «أنا بن علی المرتضی» یعنی داداش زنده‌ام مشکُ به کتف چپ گرفت 《فَحَمَلَ القُربَةَ عَلَى كِتفِهِ الأَيسَرِ فَضَرَبَهُ نُوفِلُ فَقَطَعَ يَدَهُ اليُسرَى مِن الزَندِ》  مشک آبُ به دست چپ گرفت دست چپشم جدا کردن..😭 یه وقت صدای کف بلند شد ، دارن دست می‌زنن ▪️صدای اباعبدالله بلند شد « أنا بن فاطمه الزهرا » دید داره عباس میگه: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني» (داداش دستامو زدن) 《فَحَمَلَ القِربَةَ بِأَسنَانِهِ》، مشک آبُ به دندان گرفت 《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القِربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》 یه وقت یه تیر آمد به مشک آب اصابت کرد دیگه موند چیکار کنه «فَوَقَفَ العباس متحیرا».. 😭 سرگردان ایستاده ،《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》 یه وقت یه تیر اومد به سینه عباس نشست دست نداره مونده چیکار کنه... 😭 دیدید شغال و کفتارها وقتی با یه شیر در می‌افتن هی عقب می‌کشن جلو میان . «و ضربه رجل بالعَمود على رأسه فَفلق هامَته» آنچنان با عمود آهنین به سر عباس زد سر از هم پاشید فرق دوتا شد..😭 «و سقط على الأرض ».. 😭 فقط صدا زد « يا اخا ادركنى»😭 رو زمین افتاد.. 😭 اباعبدالله دید یه جایی لشکر جمع شدن ▪️بمیرم هرکی هر طور می تونه داره ضربه می‌زنه .. 😭 تو روایت هست عباسُ مثل جعفر کشتنش ▪️مگه چطور بود روسیاه ها نگاه نمی‌تونستن بکنن به عباس ، چرا بهش میگن عباس مستقیم نگاه می‌کرد کسی طاقت نگاه کردن تو چشمای عباس رو نداشت ، بی دست رو زمین افتاده تیر به سینه و چشم‌هاخورده..😭 اما هنوز جرأت نمی‌کنن از دور نیزه می‌زنن به تنش..😭 ▪️یه وقت رسید دید دست‌ها رو زدن تیر به چشم خورده سر از هم پاشیده.. 😭 داره خیره خیره نگاه می‌کنه پاهاشم قطع کردن آخرش... 😭 آااااای حسین... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 بهار مي رسد و مردم از خدا سرشار تمام آينه ها از حضور ما سرشار  بهار آينه دار خداي سبحان است بهار يك ورق از روشناي قرآن است  ورق بزن كه شكوفا شوي هزاران بار ورق بزن كه ز توحيد مي شوي سرشار  بيا به گشت گلستان بيا به گشت بهار بيا كه شكر كني دوست را هزاران بار  بيا كه نغمه توحيد بشنوي از دوست بيا كه نام خداوند دلكش و نيكوست  در اين تبسم گل يادي از شهيدان كن نگاه را به تماشاي باغ مهمان كن  بريز باده كه پيمانه را بهار كني بكوش زندگيت نذر انتظار كني  بهار نام قشنگي است با امام زمان (عج) به ياد دوست هميشه بهار باش و بمان  نويسنده: امير عاملي  هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 سلام بزرگواران سپاسگزارم از دعوتتون به کانال مذهبی تون❤️ بسم الله الرحمن الرحیم 🔹در سال ۱۳۶۰ در همدان در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شدم 💐 پس ازفارغ التحصیل شدن ازدبیرستان با وجود اینکه در ورزش تکواندو داری مهارت زیادی شده بودم ،در سن ۱۹ سالگی به خدمت سپاه پاسداران درآمدم 🌹 در سال ۸۶ وارد کمیته تخریب شدم و شروع به کسب تجربه و موفقیت های بسیاری در این مسیرکردم تا در نهایت به استاد نمونه تخریب و انفجارات تبدیل شدم،ارادت خاصی به حضرت زهرا(س)داشتم به نمازاول وقت اهمیت خاصی میدادم ،ودرهمه حال نماز را اول وقت بجا می اوردم،واحترام زیادی به والدین خودمی گذاشتم 💐💐💐 عاشق ولایت بودم،حضور همیشگی چفیه ام بردوشم نشان از همرنگی بامقام معظم رهبری داشت. متولی اموزش تخریب وانفجارات درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بودم به دلیل علاقه ی زیادم به شهیدعمادمغنیه وشال سبزرنگی که همیشه همراه ایشان بودنام جهادی (سیدعماد)را برای خودم انتخاب کردم 💐💐💐💐 استاد به تمام معنا در رشته های جودو،تکواندو،دفاع شخصی ،انواع سلاح های سردوگرم،غواصی،صخره نوردی،یخ نوردی،کوه نوردی،برف نوردی بودم و در طب سنتی تبحر خاصی داشتم💐💐💐 متاهل بودم سال ۸۳ ازدواج کردم و یک دسته گل به یادگاردارم آقا علیرضای عزیزم این آخرین سلفی من و پسرم هست پس از سردار شهید سرلشگر همدانی، کرمی، صانعی، مصطفوی، ترابی کمال، فانوسی، ابراهیم‌خانی، شمسی‌پور، قاضی‌خانی، شاملو و زارع الوانی دوازدهمین شهید مدافع حرم استان همدان هستم💐💐💐 ۶ خواهرو ۴ برادربودیم،من فرزندهشتم خانواده بودم 💐 لیسانس فقه‌ و حقوق داشتم و دانشجوی فوق لیسانس شیمی بودم. تقوا و همت بلندی که داشتم باعث شده بود در بسیاری از زمینه ها فعال باشم و استاد و مربی نمونه ی تخریب و انفجارات در کشور بودم 💐💐💐 هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 به روایت از همسربزرگوارم : شهید محمدحسین بشیری از سال ۱۳۷۹ بخاطر عشق و علاقه‌ای که داشت وارد سپاه پاسداران شد و برای اولین بار در سال ۹۴ به سوریه رفت. هنگامی که با ایشان ازدواج کردم جنگ و شهادتی در میان نبود اما میدانستم که عشق و علاقه ای بی حد نسبت به این راه و شهادت دارد و همیشه می گفتند وقتی راهی برای شهادت هست چرا باید با مرگ طبیعی بمیرم!😭😭 شهید بشیری جان خود را با خدا معامله کرد و راهی را که هرکسی لایق آن نیست را انتخاب کرد و در آن قدم گذاشت. ایشان از سال ۹۴ تا آبان ۹۵ سه بار به سوریه اعزام شد که در آخرین اعزام به درجه رفیع شهادت رسیدند😭😭😭 اقامه نماز اول وقت، ولایی بودن، داشتن اراده قوی و توسل به اهل بیت(ع) و توکل بر خداوند را از ویژگی های بارز این شهید بزرگوار بود،از تمامی دانشجویان می‌خواهم که وصیت نامه شهدا را بخوانند، اهل ولایت باشند و با حفظ حجاب و بهره گیری از علم ادامه دهنده راه شهیدان باشند و اجازه ندهند خون آنان پایمال شود😭😭😭💐💐💐 به روایت از یکی ازهمرزمانم: یک روز جمعمان ،جمع بود وهر کس سخنی می گفت وتعریفها به سمت ایران وخانواده والدین کشیده شد هرکس مطلبی ونکته ای گفت،تا رسید به محمد حسین، محمد حسین مکثی کرد وبه صورت سئوال وجواب از جمع ما که همگی چشم به دهان او‌دوخته بودیم پرسید،؟بچه ها شما کدامتان تا بحال دست وپای پدر ومادرتان را بوسیده اید؟ جمع ما عده ای جوابشان سکوت و عده ای مثبت بود. با افتخار فرمودند من دست وپای والدینم را بوسیده ام،ونگاهی با آه وحسرتی که از عمق وجودش در می آمد،رو کرد به جمع وگفت :«بچه ها تا وقتی پدر ومادرتان زنده و در قید حیات هستند قدرشان را بدانید، من پدرم را از دست دادم ای کاش زنده بود پاهایش را بوسه باران می کردم.»😭💐💐💐💐 به روایت از برادربزرگوارم: در دوران نوجوانی ،اوقات فراغت خود را بیشتر در ورزش و کارهای‌ پسندیده صرف میکردند و گاهی اوقات هم در امور کمک به پدر خانواده چون پدر بزرگوارمان پیمان کار ساختمانی بودند اوقات خود را میگدراندند. بسیار شجاع و زبر و زرنگ بودند💐💐 در کودکی علاقه ی خاصی به ورزش های رزمی داشتند و لانچیکو کار میکردند و کلاس های تکواندو میرفتند و چندین بار کمربند مشکی خود را گرفته بودند در کنار ورزش به مسائل اعتقادی و دینی هم میپرداختند و در مراسم های دینی شرکت میکردند و در عرصه های فرهنگی هم فعالیت داشتند و عضو بسیج فعال هم بودند.💐💐 به شهید عماد مغنیه علاقه داشتند دوست شهیدشون شهید محسن فانوسی از دیگر شهدای مدافع حرم همدان هستند وقتی که شهید شدند محمدحسین جان اسلحه ی شهید رو برداشته بودن و به گفته ی همرزم هاشون گفته بودن نمیزارم اسلحه ی شما بر زمین بماند و راهتان را ادامه خواهم داد. و یکی دیگر از دوستان شهیدش شهید مدافع حرم حاج محمدرضا زارع الوانی بودند که فاصله شهادت ایشان با محمدحسین جان ۴۶ روز بود😭😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 برادرم دفعه ی آخر که میخواستند بروندسوریه، فرمانده ایشان‌ به ایشان گفته بود که شما دین خود را ادا کرده اید و بارها رفته اید اما خب شهید عزیز اصرار بر این داشتند که اینبار هم باید بروند به مادر هم گفته بودند مادر هم کمی ناراضی بودند ولی بعد از صحبت راضی شده بودند که پسرشان در راه دفاع از حرم عمه ی سادات عقیله ی بنی هاشم باشند😭 ۲,۳ روز قبل از اعزام من ایشان را دیدم اما چیزی راجب این موضوع به من نگفتند وقتی به فرودگاه امام رسیدن با بنده تماس گرفتند که میخواهم به ماموریت بروم که گفتم کجا ایشان گفتن سوریه که بنده گفتم شما چندبار اعزام شده بودید که گفتن ناراحت نباش و روحیه ی من را ضعیف نکن و بنده گفتم به امام زمان سپردمت ۳,۴ بار به سوریه اعزام شده بودند در سوریه حومه حلب،آخرین باری که به سوریه اعزام شده بودن به گفته ی همرزمشان که تازه حلب آزاد شده بود برای پاکسازی خانه های مردم از تله های انفجاری رفته بودند و چندین خانه هم پاکسازی کرده بودن و به گفته ی همرزمشون سر ظهر نزدیکای اذان ظهر و عصر هی سوال میپرسیدند که وقت نماز نگذره و چندین بار این سوال رو پرسیده بودند نماز و زیارت عاشورا را خونده بودند و بعد از نماز هم چند خانه را پاکسازی کرده بودند و برای جلسه آماده شده بودند که موقع برگشت به یکی از دوستان میگن که ماشین رو بیار تا تله هایی که خنثی کردیم ببریم که دو نفر وارد کوچه میشند و با اصرار و تمنای فراوان میگن که بیایید و خانه ی ما را هم پاکسازی کنید شهید به همراه دو شهید دیگه بنام های شهید سید جواد جهانی و شهید حسین هریری که هر دو هم اهل مشهد هستند وارد خانه برای پاکسازی میشن که به یکی از دوستاتشون میگن شما وارد نشو جلوی در وایسا به گفته ی همین همرزمشون تا وارد خانه شدن تا وسطای حیاط نرفته صدای انفجار میاد همین بزرگواری که جلوی در بودند به سرعت وارد خونه میشند و میبینند که ۳ شهید رو به قبله افتاده اند که شهید هریری همانجا شهید میشه شهید بشیری هم در راه بیمارستان و شهید جهانی هم در اتاق عمل در 95/8/22 به شهادت میرسند. عید سال 94 یکسال قبل از شهادت محمد حسین جان به گفته ی هم‌رزمانشان که دور هم نشسته بودند یک به یک نیت کرده و به قرآن تفال میزنند که برای محمدحسین تفالی با موضوع شهادت می آید . و به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ارادت خاصی داشتند و همیشه زیارتنامه ی حضرت زهرا را می‌خواندند حتی بسته یی از این زیارتنامه تهیه و در بین دوستان خود پخش کرده بودند و یک قرآن جیبی هم داشتند که در موقعیت های متفاوت و در اولین فرصت مشغول به خواندن آن میشدند💐💐💐 هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 به روایت از سردارجمشیدیان: همه کسانی که در سایر جاها مربی آموزش بودند باید زیر نظر اساتیدی چون شهید بشیری در همدان آموزش می‌دیدند تا به تربیت نیروها بپردازند،شهید بشیری در ورزش‌های رزمی، شنا و کاراته و ... مراتب بالا را طی کرد و افتخار مردم همدان شد و در سایر عرصه‌های نظامی خصوصا در عرصه تخصصی و پیچیده تخریب نیروهای مسلح یکی از افراد نمونه بودند💐 امثال او را در سپاه انقلاب اسلامی که به مسائل نظامی، آموزشی و تخریب آشنا باشد، کم داشتیم اما امروز بسیاری از کسانی که در جبهه مقاومت اسلامی، سوریه و عراق به دفاع از کشور خود می‌پردازند زیر نظر شهید بشیری آموزش دیده‌اند.سال گذشته در سوریه در خدمت شهید بودم و از نزدیک دیدم آنجایی که دشمن با همه امکانات خود، از مسلحین، تکفیری، داعش و...راه را به سمت نیروهای اسلام می‌بست امثال شهید بشیری راه را باز می‌کرد و سرمایه، جان و خون خود را برای مردم مظلوم شیعه و سنی سوریه نثار کردند💐 چهار سال مداوم نزدیک به 30 هزار مردم شیعه در روستاهای فوئه و کفریا در زیر ستم و سختی و محاصره کامل هستند، فرمانده سفاک النصره از رسیدن حتی یک دانه گندم به شیعیان منطقه ممانعت کرد و امثال شهید بشیری رفتند تا شیعیان امیرالمومنین علی (ع) را در این مناطق نجات دهند و در جایی که زن‌های این روستاها را به اسارت می‌بردند و در بازار به فروش می‌رساندند شهید بشیری‌ها در مقابل این ظلم‌ها ایستادگی کردند.💐 در شهرهای نبل و الزهرا 80 هزار شیعه امیرالمومنین (ع) سه سال و نیم اسیر بودند و آب و آذوقه به آنها نمی‌رسید که مردان بزرگ اسلام به یاری آنها رفتند و وقتی به جبهه لبنان رفتم و از شیعیان لبنانی که برخی از آنها را به زنجیر و زندان کشانده بودند، شنیدم که گفتند:«رزمندگان شما ما را از این زندان‌ها نجات دادند».💐💐 آنها تا مرز 200_300 متری حرم حضرت زینب(س) آمده بودند اما شهدای مدافع حرم رفتند و سینه سپر کردند و این شرایط را مدیریت کردند. رزمندگان اسلام با این شعار که اجازه برپا شدن عاشورای دوباره را نمی‌دهیم وارد عرصه نبرد شدند و این مردان بزرگ در عراق، کاظمین و نجف ایستادند و امروز به برکت ایستادگی آنها 22 میلیون نفر در حماسه اربعین حسینی حضور می‌یابند که از این تعداد تنها 2.5 میلیون نفر از کشور ما حضور دارند. 💐💐💐💐💐 هشتک کانال حذف نشود ❌ @noaheh_khajehpoor_09173426998