eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
37.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🌹 این فیلم چند میلیون بازدید داشته ... 🔆 حتما تا آخر ببینید ارزش دیدن دارد👌 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📜 علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله می نویسد ؛ شیخ مفید و دیگران روایت کرده اند که چون حضرت إمام حسین علیه السّلام از مدینه بیرون رفت ، این آیه را خواند که در قصّه بیرون رفتن حضرت موسی علیه السّلام از ترس فرعون بسوی مدین نازل شده است فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ، و از راه متعارف روانه شد ، أهل بیت آن حضرت گفتند که مناسبْ آن است که از بیراهه تشریف ببرید چنانچه إبن زبیر رفت ، تا آنکه اگر کسی به طلب شما بیاید شما را در نیابد. 🔸حضرت فرمود که من از راه راست به در نمی روم تا حق تعالی آنچه خواهد میان من و ایشان حکم کند. 🔹به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که چون حضرت سیّّد شهداء سلام الله عليه از مدینه بیرون رفت ، فوج های بسیار از ملائکه با علامتهای محاربه و نیزه‌ها در دست ، و بر اسبان بهشت سوار ، بر سر راه آن حضرت آمدند و سلام کردند و گفتند ای حجّت خدا بر جمیع خلایق بعد از جدّ و پدر و برادر خود ، به درستی که حق تعالی جدّ تو را در مواطن بسیار به ما مدد و یاری کرد ، اکنون ما را به یاری تو فرستاده است. فرمود وعده گاه ما و شما آن موضعی است که حق تعالی برای شهادت و دفن من مقرّر فرموده است ، و آن کربلاء است ، چون به آن بقعه شریف برسم ، به نزد من آئید. ▪️ ملائکه گفتند ای حجّت خدا هر حکمی که خواهی بفرما که ما إطاعت میکنیم ، و اگر از دشمنی میترسی ما همراه توئیم و دفع ضرر ایشان از تو میکنیم. حضرت فرمود ایشان ضرری به من نمیتوانند رسانید تا به محلّ شهادت خود برسم. پس أفواج بی شمار از  جنّیان مسلمان ظاهر شده ، چون به خدمت آن حضرت آمدند گفتند ای سیّد و بزرگ ما ، ما شیعیان و یاوران توئیم ، آنچه خواهی در باب دشمنان خود و غیر آن بفرما تا إطاعت کنیم ، و اگر بفرمائی جمیع دشمنان تو را در همین ساعت هلاک کنیم بی آنکه خود تعب بکشی و حرکتی بکنی. 💠 حضرت آنها را دعا کرد و فرمود مگر نخوانده اید در قرآن این آیه را «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ» و باز فرموده: «قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ» اگر من در جای خود متوقّف شوم و بیرون نروم به جهاد ، که إمتحان خواهد کرد این خلق گمراه را  و به چه چیز ممتحن خواهند شد این گروه تباه؟ و که ساکن خواهد شد در قبر من در کربلاء که حق تعالی آن را برگزیده است در روزی که زمین را پهن کرده است ، و آن مکان شریف را پناه شیعیان من گردانیده ، و بازگشت بسوی آن بقعه مقدّسه را موجب ایمنی دنیا و آخرت ایشان ساخته؟ و لیکن به نزد من آئید در روز عاشوراء که در آخر آن روز من شهید خواهم شد در کربلا ، در وقتی که أحدی از أهل بیت من نمانده باشد که قصد کشتن او نمایند ، و سر مرا برای یزید پلید بِبَرند. پس جنّیان گفتند ای حبیب خدا و فرزند حبیب خدا ، اگر نه آن بود که إطاعت أمر تو واجب است و مخالفتِ توْ ما را جایز نیست ، هرآینه می‌کُشتیم جمیع دشمنان تو را قبل از آنکه به تو برسند. حضرت فرمود به خدا سوگند قدرت ما بر ایشان زیاده از شماست ، لیکن میخواهیم که حجّت خدا را بر خلق تمام کنیم و قضاء حقّ تعالی را انقیاد نمائیم. جلاء العیون / باب ۵ ، فصل ۱۲. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🔻فَسَارَ الْحُسَيْنُ علیه السلام إِلَى مَكَّةَ وَ هُوَ يَقْرَأُ فَخَرَجَ‏ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين. 🔰 دو شب به پایان ماه رجب مانده بود که سیدالشهدا علیه السلام با اهل بیت خود از مدینه خارج گردید. آن حضرت پس از اینکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خواب دیدند و وداع فرمودند، با قلبی اندوهگین و چشمی گریان در حالی که آیه شریفه فوق را تلاوت فرمودند در تاریکی شب از مدینه خارج شدند. 👈 تمام اهل بيت آن حضرت در آن هنگام در اندوه و حزنى غير قابل توصيف بودند و از حضرت سكينه خاتون نقل شده كه فرمودند: "هيچ اهل بيتي ترسان و گریان و وحشت زده تر از ما نبود در آن هنگامي که از مدينه بيرون مي ‏رفتيم" 📚 الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص۳۵. 📚 روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏۱، ص۱۷۱. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یا محمدای مرا نور دو عین  من حسینم من حسینم من حسین یا رسول الله نگر حال مرا  می روم من سوی دشت کربلا بهر من جدا وداع آخر است همره من زینب غم پرور است ظلم و کین دشمنان افزون شده این دلم از جور و کینه خون شده  بعد داغ مجتبی تنها شدم  من اسیر دست دشمن ها شدم  خون نموده دشمن بی دین دلم  آتشی زد از ستم بر حاصلم میروم با اهل بیت خانه ام  با گلان و غنچه ی گلخانه‌ام یا رسول الله نگر جان بر لبم داغدار گریه های زینبم  همرهم دارم علی اکبرم  شیردشت خون علی اصغرم  میبرم من کودک معصوم را  خواهرانم زینب و کلثوم را  با دلی خون از مدینه میروم با رباب و با سکینه میروم میبرم همره گلان یاس را  شیر دشت کربلا عباس را  در ره قرآن فدایی می شوم  شکرلله کربلایی می شوم در ره دین خدا جان میدهم جان ناقابل به جانان می دهم  در ره دین راس من گردد جدا  تن بروی خاک و سر بر نیزه ها  بر رضای ذات حق هستم (رضا) دستگیر شیعیانم در جزا  شاعر: رضا یعقوبیان @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📜 گزارشی بسیار لطیف و جانسوز از لحظات خروج امام حسین علیه‌السلام از مدینه... عبدالله بن سنان از پدربزرگش نقل می‌کند که وی گفت: من با نامه‌ای از مردم کوفه به نزد امام حسین علیه‌السلام در مدینه رفتم. خدمت حضرت رسیدم و نامه را تحویل دادم و امام علیه‌السلام آن را قرائت نمود و فرمود: سه روز به من مهلت بده. بنابراین من در مدینه ماندم تا اینکه امام علیه السلام تصمیم گرفت به عراق برود. من با خود گفتم: بروم و پادشاه حجاز (امام حسین علیه‌السلام) و جلال و جبروت او را ببینم که چگونه از مدینه خارج می شود! به درب خانه إمام حسین علیه‌السلام آمدم، دیدم اسب‌ها زین شده‌اند و مردان ایستاده‌اند و امام حسین علیه السلام روی یک کرسی‌ نشسته بود و بنی‌هاشم دور او تا دور او را گرفته بودند. امام حسین علیه‌السلام در بین آنها چنان بود که گویی ماه کامل است در شب چهارده. 🥀 من حدود چهل محمل و کجاوه دیدم که آن ها را با پارچه های ابریشمی و نمادین تزئین كرده بودند. در همین زمان بود که امام حسین علیه‌السلام به بنی‌هاشم دستور داد تا محارم خود را بر روی محمل ها و کجاوه ها سوار کنند. 🥀 در حالی كه من نگاه می‌كردم، دیدم جوانی از خانه امام حسین علیه‌السلام خارج شد که قد بلند و تنومندی داشت و روی گونه‌اش، خال سیاهی بود و صورت او مانند ماه تمام بود. او، جوانان بنی‌هاشم را یک به یک کنار می‌زد و می‌گفت: کنار بروید؛ وقتی که آن جوان، از بین بنی‌هاشم، صَفی را شکافت. 🥀 دیدم که دو بانو از بانوان بنی‌هاشم از خانه خارج شوند و آن قدر با حیا و با وقار راه می‌رفتند که دنباله چادرشان بر روی زمین کشیده می‌شد. کنیزان، دور تا دور آن دو بانو را گرفته بودند تا اینکه به محمل ها رسیدند. 🥀 آن جوان رشید آمد و زانو زد و بازوان آن دو بانو را گرفت و در نهایت شکوه و جلال، آن دو بانو را سوار بر محمل کرد. من از برخی از مردم که در آن جا بودند پرسیدم که این دو بانو کیستند؟ گفتند: یکی از آن دو، زینب کبری و دیگری امّ‌کلثوم، دختران امیرالمؤمنین علیهم‌السلام هستند. پرسیدم آن جوان کیست؟ گفتند: قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه‌السلام است. 🥀 سپس دو دختر خردسال را دیدم که گویی خداوند متعال انسانی همانند آنها را خلق نکرده بود. یکی از آن دو همراه زینب کبری علیهاالسلام سوار بر محمل شد و دیگری با ام کلثوم علیهاالسلام. من در مورد آنها سوال کردم، به من گفتند: آن دو دختر، سکینه و فاطمه دختران امام حسین علیهماالسلام هستند. 🥀 سپس جوان رشید دیگری بیرون آمد که او هم همانند یک ماه کامل بود. بانویی که دورتادور او را کنیزان گرفته بودند، همراه آن جوان بود که آن جوان زانو گرفت و آن بانو را نیز سوار بر محمل کرد. من در مورد آن جوان و آن بانو سوال کردم. گفتند: آن جوان، علی اکبر، پسر بزرگ امام حسین علیه‌السلام است و آن بانو، مادرش، امّ لیلاست. 🥀 بعد از او دیدم نوجوانی که صورت او، پاره‌ای از ماه بود از خانه بیرون آمد و بانویی همراه او بود. در مورد او و آن بانو سوال کردم، گفتند: گفتند او قاسم بن الحسن علیهماالسلام و آن بانو، مادرش، همسر امام مجتبی علیه‌السلام است. 🥀 سپس بقیه اطفال و کودکان حرم بر روی محمل ها سوار شدند. در این هنگام امام حسین علیه‌السلام ندا داد: 📋 أينَ أخي؟ أين كَبشُ كَتيبتي؟ أين قمرُ بني هاشم؟ 🔹 برادرم کجاست؟ پهلوان لشکر من کجاست؟ ماه بنی هاشم کجاست؟ 🥀 اباالفضل العباس علیه‌السلام در پاسخ امام علیه‌السلام فرمود: 📋 لبّيك لبّيك يا سيّدي 🔹جانم! جانم! ای آقای من! 🥀 امام علیه ‌لسلام به او فرمود: برادرم! اسب مرا بیاور. اباالفضل العباس علیه‌السلام ذوالجناح را آورد و بنی‌هاشم دور تا دور امام علیه‌السلام را گرفته بودند. قمر بنی هاشم، عنان اسب را گرفت و امام علیه‌السلام سوار بر اسب شد و بعد، دیگر بنی‌هاشمیان سوار بر مرکب شدند. 🥀 اباالفضل العباس علیه‌السلام سوار بر مرکب شد و پرچم را به دست گرفت و در جلوی قافله حرکت کرد. در این هنگام، صدای اهل مدینه و بازماندگان از بنی‌هاشم به گریه بلند شد و می‌گفتند: «الوداع، الوداع، الفراق، الفراق» 😭😭 🥀 اباالفضل العباس علیه‌السلام در جواب آنان فرمود: 📋 هٰذا وَاللّهِ يَومُ الفِراق و المُلتَقَى يَومَ القِيامَة 🔹آری به خدا، دیگر امروز روز جدایی است و دیدار بعدی ما رفت تا روز قیامت. 📚أسرارالشّهادة، ص۳۶۷ 📚معالي‌السّبطين، ج۱ ص۲۲۰ ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا می‌رود از شهر زهرا نیمه‌شب، فرزند زهرا می‌رود قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل با دیده‌ی دریائی‌اش، دنبال سقّا می‌رود اصغر ز دامان رباب، پَر می‌زند بر دوش باب با شوق پیکان بلا، همراه بابا می‌رود آید ز صحرا زمزمه، خون ریزد از چشم همه سقّای آل فاطمه، عطشان به دریا می‌رود @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 📜 درس‌هایی از امام کاظم سلام الله علیه برای تقسیم زمان زندگی و بهره‌وری بیشتر 🔶 امام کاظم سلام الله علیه فرمودند: اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات؛ زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید: 💠🔸 ۱. سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ بخشی از زمان خود را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید. توضیح: نماز، دعا و ذکر، لحظاتی هستند که انسان می‌تواند با پروردگار خود ارتباطی عمیق برقرار کند و روح خود را جلا دهد. نکته: زمانی را برای دل‌جویی از خدا اختصاص دهیم تا آرامش درونی پیدا کنیم. پیام عملی: هر روز حداقل ۱۰ دقیقه برای مناجات با خدا اختصاص دهید، این زمان می‌تواند به شما انرژی مثبت و آرامش بدهد. 💠🔸 ۲. وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ بخشی از زمان خود را برای کسب روزی حلال اختصاص دهید. توضیح: تلاش برای روزی حلال و کار صادقانه، موجب برکت در زندگی می‌شود. نکته: کار کردن و تلاش برای تأمین نیازهای خانواده، علاوه بر اینکه عبادت است، موجب عزت نفس و رضایت خداوند نیز خواهد بود. پیام عملی: زمان مشخصی را برای کار و رسیدگی به امور معیشت خود تعیین کنید تا از هرگونه اتلاف وقت جلوگیری کنید. 💠🔸 ۳. وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ زمانی برای معاشرت با افراد صالح و کسانی که شما را از عیب‌هایتان آگاه می‌کنند و به شما کمک می‌کنند در مسیر درست حرکت کنید. توضیح: معاشرت با دوستان و مشاوران درست می‌تواند انسان را در مسیر رشد و اصلاح قرار دهد. نکته: دوستان واقعی کسانی هستند که در راه رشد شما، شما را از خودخواهی‌ها و اشتباهات‌تان آگاه سازند. پیام عملی: از دوستانی استفاده کنید که شما را به رشد روحی و اخلاقی هدایت کنند و در مواقع نیاز به شما کمک کنند. 💠🔸 ۴. وَ سَاعَةً لِلذَّاتِ فِی غَیْرِ مُحَرَّمِ ساعاتی را برای لذت‌های حلال و سالم اختصاص دهید. توضیح: لذت‌های حلال مانند تفریح، ورزش، و فعالیت‌های تفریحی باعث می‌شود تا انسان از زندگی بیشتر لذت ببرد و انرژی لازم برای ادامه روز را کسب کند. نکته: زمانی برای تفریح و استراحت در نظر بگیرید تا از افراط در کار و عبادت دچار کسالت و خستگی نشوید. پیام عملی: حداقل یک بار در هفته، زمانی را به تفریح سالم و استراحت اختصاص دهید. این کار به شما انرژی تازه‌ای می‌دهد تا بتوانید در امور مهم‌تر تمرکز کنید. 📚 تحف العقول ص ۴۰۹ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از بعد کوچه امام حسن نخوابید.. 😭 از شبی که مادرشو تو کوچه زدن.. موهاش سپید شد.. 😭 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خداوندا ببخشا مادرم را به همراه پدر تاج سرم را ▪️به خدا تو عالم هیچ کس جای مادرو برات نمی گیره مادر سنگ صبور دختره.. هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی می‌کنه، کنار مادر می شینه با مادر درد و دل میکنه.. 😭 🔸آخ.. کیا بین شما صورت مادراشونُ به خاک گذاشتن؟ اونی که طعم بی مادری کشیده امروز بیا ناله بزنه.. اشکاتو هدیه کن به روح مادر.. بگو گل بهارم برگرد به خونه آخ غمت ز قلبم کشد زبونه چو طفل این دل برای مادر زند شراره گیرد بهانه ▪️ای مهربانم آرام جانم کجایی مادر آخی.. هر مادری از دنیا میره دوستان آشنایان جمع میشن، نازنین بدن مادرُ غسل میدن کفن می‌کنن تشییع می‌کنن.. میخوام روضه بخونم برا دل داغدیده های مجلس.. بگو یا زهرا.. اما من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه، تو دل ش، مولا علی داره بدنُ غسل میده اسماء بریز آب روان.. بر روی گلبرگ گلم.. آخ شب دامادیم کی باورم بود که من روزی عزادار تو باشم آی امان... کجا خاکش کنم امشب خدایا چگونه من بشویم جسم زهرا ▪️کی باورم میشد خودم غسلت بدم خودم کفنت کنم زهرا جان.. 😭 زهرا جان.. رمق دیگر ندارم که گذارم به روی دوش خود تابوت زهرا از زبان دختران و فرزندان داغدیده بخونم و التماس دعا.. آخ... گل گلخونه ام بودی تو مادر چراغ خونه ام بودی تو مادر زنم بوسه به عکس دلربایت بریزم اشک و اشکها از برایت آخی.. بسوزم با غم تو یا بسازم تا قیامت بخوابم بلکه در خوابت ببینم... مادر... و سیعلو الذین ظلموا أیّّ منقلب ینقلبون.. شاعر: پیرزاده @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گدای کوی توام سائلم به احسانت اسیر روی تو هستم قسم به چشمانت به اشک زمزم و بر انتظار کعبه قسم که رخنه ها به دلم کرده تیر مژگانت همیشه ندبه کنان من ( اِلی مَتی ) گویم تمام عمر دلم بوده مست و حیرانت تمام دلخوشی ام دائما همین بوده که بوسه ای بزنم عاقبت به دستانت چه درد سخت و ثقیلی بود فراق رخت و ترس این که بمیرم به وقت هجرانت غلام بی ثمر و بی نوا و بی چیزم چه می شود که شود جان من به قربانت همیشه گفته ام اما تو خوب تر دانی گدای کوی توام سائلم به احسانت @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ای حاجی عزیز به ایران خوش آمدی از مکه و مدنیه به کاشان خوش آمدی دیدی تو ‌خانه ی خدای بزرگ را حجت قبول گشته ز یزدان خوش آمدی هم در منا و هم به صفا هم به زمزمش کردی نماز و هدیه و قربان، خوش آمدی دیدی تو کوه احد را به چشم خویش گریان شدی به حمزه و یاران، خوش آمدی دیدی ‌ بقیع و قبر غریب چهار امام افسردی و گریه به چشمان خوش آمدی امروز آمدی و دل دوستان خوش است ای زائر خدا به دیارت خوش آمدی "حلوائی" و شعر و غزل بهر حاجیان گوید به حاجیان که یاران خوش آمدید @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
سایه ات از سـرم زیاده.mp3
1.46M
شماره 1610 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ سایت از سرم زیاده دل رو میزنم به جاده این عرض سلام من رو کی آقا جواب نداده حال مضطرم عجیب نیست من بیمارم و طبیب نیست دنیا رو بگردی هیچکس بعد از کربلا حبیب نیست محبوبم حبیبم امام حسین بیمارم طبیبم امام حسین وقتی با تو من آشنا شدم کی گفته غریبم امام حسین ▪️پسر فاطمه دستمو بگیر ای سرمایه ی جوونی عشق پاک آسمونی من با تو بهارم اما بی تو سردمو خزونی سقف خیمت آسمونه خونه ی امیدمونه یاد اربعین بخیر که هرچی دارم از همونه یک سال انتظار آخرش حرم کردم گریه بالا سرش حرم گریه میکنن آسمونیا وقتی میرسه مادرش حرم ▪️پسر فاطمه دستمو بگیر ای ماه بلند زینب ای گیسو کمند زینب چشمت روی نیزه بازه ای نیزه پسنده زینب تشنه بودی آب میخوردن موتو به نسیم سپردن دست روی سرم گذاشتم پیراهنتو که بردن روی دامن مادرت سرت قرآن خونه رگ های حنجرت مقتل گفت تورو دوره کردن و گفتم وای بر احوال خواهرت خیلی انتظار کشیدن پیرا رفتن و ندیدن برگرد و ببین جوونا خستن اما با امیدن کارم دائم اشک و آهه شرمندگیم از گناهه بد رفتم ولی دوباره برگشتم و روم سیاهه برگشتم بگم زندگیم تویی راه روشن بندگیم تویی برگشتم بگم بیقرارتم تا عمری باشه پای کارتم ▪️پسر فاطمه دستمو بگیر شاعر: محمدجواد توحیدی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌