eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
دعا کردن پدر و مادر با صدای بلند در محیط خانه، سرشار از اثرات تربیتی و معنوی برای فرزندان است. 🍃✨🌸✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز صد و سیزدهم ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : همواره با این کلمات خدا را می خواند 🔹ستايش و نيايش 🔻ستايش خداوندی را سزاست که شَبَم را به صبح آورد، بی آن که مرده يا بيمار باشم، نه دردی بر رگ های تنم باقی گذارد و نه به کيفر بدترين کردارم گرفتار کرد، نه بی فرزند و خاندان مانده و نه از دين خدا روی گردانم، نه منکر پروردگار، نه ايمانم دگرگون و نه عقلم آشفته و نه به عذاب امّت های گذشته گرفتارم. در حالی صبح کردم که بنده ای بی اختيار و بر نفس خود ستمکارم. خدايا! برتو است که مرا محکوم فرمايی در حالی که عذری ندارم و توان فراهم آوردن چيزی جز آنچه که تو می بخشايی ندارم و قدرت حفظ خويش ندارم، جز آنکه تو مرا حفظ کنی. خدايا! به تو پناه می برم از آن که در سايه بی نيازی تو، تهی دست باشم يا در پرتو روشنايی هدايت تو گمراه گردم يا در پناهِ قدرتِ تو، بر من ستم روا دارند يا خوار و ذليل باشم، در حالی که کار در دست تو باشد. خدايا جانم را نخستين نعمت گران بهايی قرار ده که می ستانی و نخستين سپرده ای قرار ده که از من باز پس می گيری. خدايا! ما به تو پناه می بريم از آن که از فرموده تو بيرون شويم، يا از دين تو خارج گرديم، يا هواهای نفسانی پياپی بر ما فرود آيد که از هدايت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنيم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در وصف پیامبر و عالمان 1⃣ شناخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) 🔻گواهی می دهم كه خدا عدل است و دادگر و دادرس جداكننده حق و باطل است و گواهی می دهم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده او، سرور مخلوقات است. هرگاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را بهترين آنها قرار داد. در خاندان او نه زناكار است و نه مردم بدكار. آگاه باشيد! خداوند برای خوبيها گروهی و برای حق، ستونهای استواری و برای اطاعت، نگهدارنده ای قرار داد و در هر گامی كه در اطاعت برمی داريد ياوری از طرف خدای سبحان وجود دارد كه زبانها به نيروی آنها سخن می گويند و دلها با كمك آنها استوارند، برای ياری طلبان، ياور و برای شفاخواهان، شفادهنده اند. 2⃣ ارزش دانشمندان الهی 🔻 بدانيد بندگانی كه نگاهدار علم خداوندند و آن را حفظ می كنند و چشمه های علم الهی را جوشان می سازند، با دوستی او با يكديگر پيوند دارند و با دوستی، يكديگر را ديدار می كنند. جام محبت او را به همديگر می نوشانند و از آبشخور علم او سيراب می گردند. شك و ترديد در آنها راه نمی يابد و از يكديگر بدگویی نمی كنند. سرشت و اخلاقشان با اين ويژگيها شكل گرفته است و بر اين اساس تمام دوستيها و پيوندهايشان استوار است. آنان چونان بذرهای پاكيزه ای هستند كه در ميان مردم گزينش شده، آنها را برای كاشتن انتخاب و ديگران را رها می كنند، با آزمايشهای مكرّر امتياز يافتند و با پاك كردنهای پی در پی وارسته شدند. 3⃣ پندهای جاودانه 🔻پس آدمی بايد اندرزها را بپذيرد و پيش از رسيدن رستاخيز پرهيزكار باشد و به كوتاهی روزگارش انديشه كند و به ماندن كوتاه در دنيا نظر دوزد تا آن را به منزلگاهی بهتر مبدّل سازد، پس برای جایی كه او را می برند و برای شناسایی سرای ديگر تلاش كند. خوشا به حال كسی كه قلبی سالم دارد، خدای هدايتگر را اطاعت می كند، از شيطان گمراه كننده دوری می گزيند، با راهنمایی مردان الهی با آگاهی به راه سلامت رسيده و به اطاعت هدايتگرش بپردازد و به راه رستگاری پيش از آنكه درها بسته شود و وسائلش قطع گردد بشتابد. در توبه را بگشايد و گناهان را از بين ببرد. پس به راه راست ايستاده و به راه حق هدايت شده است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ... 🌱سلام ‌بر تو‌ ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیلها رنگ می بازد؛ سلام بر تو و بر روزی که برهان های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت... 📚 صحیفه رضویه زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣به یادماندنی‌ترین تصویر سال ۱۴۰۱❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ساعات پایانی ماه شعبان این دعا را زیاد بخوانیم ❤️ اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضىٰ مِنْ شَعْبان فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ 🌱 خدایا اگر در آنچه از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیده‌اى در آنچه از این ماه مانده بیامرز... 🤲🏻
🌷🌷🌷🌷🌷 ولادت: ۱۳۶۶/۵/۵ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ محل شهادت: سوریه_حماء مزار: اصفهان نجف آباد علیرضا نوری یکی از شهدای مدافع حرمی است که با اخلاق خوب و تواضعش زبانزد تمام کسانی بود که او را می‌شناختند و حالا پس از شهادتش جوانان بیشتری او را می‌شناسند و کنار مزارش با او از هر دری می‌گویند و از او می‌خواهند که برای عاقبت بخیری‌شان دعا کند و شفاعشان را نزد خدای یکتا کند تا شاید آنها هم با شهادت از دنیا بروند و این سعادت بزرگ نصیب‌شان شود. شهید نوری خوش اخلاق و خوش رو بود و همیشه خنده به لب داشت، بعد از شهادتش هم کسانی که از او یاد می‌کنند از خنده رو بودنش می‌گفتند. او بخشنده بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد. همیشه با رفتار خوبش دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از غیبت و دروغ بیزار بود و صداقت را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود. سلام بر دوستان و همکاران و همه‌کسانی که در زندگی به من لطف داشته‌اند و مرا در این روزهای زندگی همراهی کردند و مرا از لطف خود بی‌نصیب نگذاشتند. همیشه برایم دعا کنید و مرا از یاد نبرید و همیشه پشتیبان رهبر و ولایت‌فقیه باشید و در دستوراتشان شک نکنید و باجان و دل بپذیرید. 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
الحمدالله علی کل حال🙏
✨شَهۡرُ رَمَضٰانَ اَلَّذی اُنۡزِلَ فیهِ القُرۡآنُ هُدًی لِلۡنّٰاسِ وَ بیِّنٰاتٍ مِنَ الهُدیٰ وَ الفُرۡقٰانۡ 🌙حلول ماه رمضان، ماه میهمانی خدا، بهار قرآن، ماه عبادت‌های عاشقانه، نیایش‌های عارفانه و بندگی خالصانه بر تمامی مسلمانان جهان مبارک‌ باد
‍ 🌷 – قسمت 82 ✅ فصل هفدهم 💥 آقا شمس‌اللّه کنار مادرشوهرم نشسته و به تلویزیون خیره شده بود. تا مرا دید، گفت: « می‌خواهم بروم قایش، سری به دوست و آشنا بزنم. شما نمی‌آیید؟! » می‌دانستم نقشه است. به همین خاطر زود گفتم: « چه خوب. خیلی وقته دلم می‌خواهد سری به حاج‌آقایم بزنم. دلم برای شینا یک‌ذره شده. مخصوصاً از وقتی سکته کرده، خیلی کم‌طاقت شده. می‌گویند بهانه‌ی ما را زیاد می‌گیرد. می‌آیم یک دو روز می‌مانم و برمی‌گردم. » بعد تندتند مشغول جمع کردن لباس‌های بچه‌ها شدم. ساکم را بستم. یک دست لباس مشکی هم برداشتم و گفتم: « من آماده‌ام. » 💥 توی ماشین و بین راه، همه‌اش به فکر صدیقه بودم. نمی‌دانستم چه‌طور باید توی چشم‌هایش نگاه کنم. دلم برای بچه‌هایش می‌سوخت. از طرفی هم نمی‌توانستم پیش مادرشوهرم چیزی بگویم. این غصه‌ها را که توی خودم می‌ریختم، می‌خواستم خفه شوم. 💥 به قایش که رسیدیم، دیدم اوضاع مثل همیشه نیست. انگار همه خبردار بودند، جز ما. به در و دیوار پارچه‌های سیاه زده بودند. مادرشوهرم بنده‌ی خدا با دیدن آن‌ها هول شده بود و پشت سر هم می‌پرسید: « چی شده. بچه‌ها طوری شده‌اند؟! » 💥 جلوی خانه‌ی مادرشوهرم که رسیدیم، ته دلم خالی شد. در خانه باز بود و مردهای سیاه‌پوش می‌آمدند و می‌رفتند. بنده‌ی خدا مادرشوهرم دیگر دستگیرش شده بود اتفاقی افتاده. دلداری‌اش می‌دادم و می‌گفتم: « طوری نشده. شاید کسی از فامیل فوت کرده. » همین که توی حیاط رسیدیم، صدیقه که انگار خیلی وقت بود منتظرمان بود، به طرفمان دوید. خودش را توی بغلم انداخت و شروع کرد به گریه کردن. زار می‌زد و می‌گفت: « قدم جان! حالا من، سمیه و لیلا را چه‌طور بزرگ کنم؟! » 💥 سمیه دو ساله بود؛ هم‌سن سمیه‌ی من. ایستاده بود کنار ما و بهت‌زده مادرش را نگاه می‌کرد. لیلا تازه شش ماهش تمام شده بود. مادرشوهرم، که دیگر ماجرا را فهمیده بود، همان جلوی در از حال رفت. کمی بعد انگار همه‌ی روستا خبردار شدند. توی حیاط جای سوزن انداختن نبود. زن‌ها به مادرشوهرم تسلیت می‌گفتند. پابه‌پایش گریه می‌کردند و سعی می‌کردند دلداری‌اش بدهند.